چرا زنان داعش از مردان خطرناک‌ ترند؟

کدخبر: ۱۸۰۹۸۹
زمانی که پلیس اسپانیا اعضای دخیل در حمله تروریستی روز پنجشنبه را دستگیر کرد، همان‌طور که انتظار می‌رفت همه آن‌ها مردان جوان بودند. کارشناسان مبارزه با تروریسم خبر از یک تهدید جدید می‌دهند. پدیده‌ای که جرم‌شناس فرانسوی آن را "زنانه شدن داعش" می‌نامد. داعش که هم‌اکنون در خاورمیانه تحت محاصره است، به دنبال تشدید اقدامات تلافی‌جویانه خود در غرب است.

به  گزارش ایسنا،به نقل از دیلی بیست، با اینکه تعداد زنان با مردها قابل‌مقایسه نیست، اما "باوئر" می‌گوید تابه‌حال حضور این تعداد از زنان در یک گروه تروریستی سابقه نداشته است. مثلاً درست یک سال پیش در فرانسه، توطئه‌ای برملا شد که تمام اعضای آن زن بودند و نقشه داشتند یک ماشین را در نزدیکیِ کلیسای نوتردام پاریس منفجر کنند؛ یکی از مقاصد اصلی توریست‌ها که اهمیت مذهبی نیز دارد.

به گفته منابع امنیتی فرانسه، در میدان‌های نبرد خاورمیانه زنان داعش نیز درست همانند مردان توسط کماندوهای اروپایی هدف قرار می‌گیرند. در واقع، یک سنت قدیمی در میان سرویس‌های اروپایی وجود دارد: "اول به زنان شلیک کنید". این جمله اولین بار در سال ۱۹۹۱ توسط روزنامه‌نگار بریتانیایی "ایلین مک دونالد" مطرح شد که تحقیقات گسترده‌ای درباره زنان تروریست انجام داده بود. یکی از مقامات ارشد امنیتی بیش از ۲۵ سال پیش گفت: "زنان تروریست شخصیت قوی‌تر، قدرت و انرژی بیشتری نسبت به مردها دارند. موردهای زیادی گزارش‌شده که مردها در لحظه محاصره لحظه‌ای تردید و سپس خود را منفجر کرده‌اند، اما زنان بلافاصله بدون تردید دکمه انفجار را فشار می‌دهند."

"میا بلوم" درباره انگیزه و تأثیر زنان در حملاتی تروریستی در مکان‌های مختلف تحقیقات گسترده‌ای صورت داده، از روسیه تا سریلانکا و خاورمیانه. او در گزارشی که در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد نوشت: "در حملات انتحاری، زنان موفق‌تر از مردان عمل می‌کنند. پیامِ حملات آن‌ها با مردها متفاوت است: تروریسم دیگر پدیده‌ای حاشیه‌ای نیست و شورشیان اطراف شما هستند."

اما چرا زنان می‌خواهند به دنیای خشن، بی‌رحم و زن‌ستیز داعش بپیوندند؟

"آنه اسپکارد" و "اردین شاکوفسی" در مرکز بین‌المللی مطالعات افراط‌گرایی، با ده‌ها زن و مردی که عضو داعش بودند مصاحبه کردند. سخنان آن‌ها به سؤالات مهمی درباره زنانه شدن داعش پاسخ می‌دهد.

- "کریستوفر دیکی"، سردبیر "ورلد نیوز"

بروکسل- "لئورا پاسونی" تنها ۱۹ سال داشت و به تازگی مسلمان شده بود. همسرش او و پسر کوچکش را ترک کرد. به امید قوی‌تر کردن ایمانش و یافتن مردی که به او و زندگی زناشویی متعهد باشد، تصویرِ مذهبی‌تری برای پروفایل فیس‌بوکش انتخاب کرد و اندکی بعد یکی از استخدام‌کننده‌های داعش با او تماس گرفت.

فرد داعشی به او قولِ مردی را داد که هرگز او را ترک نخواهد کرد. همچنین قولِ خانه‌ای در سوریه، شغلی به‌عنوان پرستار و مدرسه‌ای خوب برای فرزندش را داد. دخترِ دل‌شکسته قبول کرد سفر به سمت سرزمین داعش را آغاز کند. برای اینکه دستگیر نشوند، به همراه کودک و مردی که برایش انتخاب شد زمینی به ونیز سفر کردند. ازآنجا با کشتی به ازمیر رفتند. مسیر خود را با ماشین به مقصد "غازی عینتاپ" ادامه دادند و با عبور از مرز به سوریه رفتند. لئورا سفر با کشتی را سفری رمانتیک و شبیه به ماه‌عسل با همسر غریبه‌اش می‌دانست.

داعش با آنچه تصور کرده بود خیلی فرق داشت. او مجبور شد در "خانه خواهران" بماند تا شوهرش برای دریافت آموزش‌های جنگی برود. از او دعوت شد به‌عنوان یک استخدام‌کننده اینترنتی یا یکی از اعضای پلیس اخلاقی فعالیت کند. او هر دو پیشنهاد را رد کرد.

زمانی که شوهرش به مبارزه می‌رفت او در خانه محبوس می‌شد. این موضوع شدیداً پاسونی را ناامید کرد. هیچ‌یک از وعده‌هایی که به او دادند محقق نشد، نه آموزش پرستاری و نه درآمد. مجبور بود پسرش را تنها بیرون بفرستد تا با "برادرها" بازی کند یا با دیگر جنگجویان داعشی به مسجد برود. وقتی دید داعش پسرهای خیلی کوچک را استخدام می‌کند (معمولاً برای عملیات انتحاری)، ترسید پسرش هم به سرنوشت آن‌ها دچار شود. باردار هم شده بود.

تصمیم گرفت فرار کند. به همراه پسرش سوار یک تاکسی شد و به سمت مرزِ قلمروی داعش رفت. اما راننده تاکسی او را تحویلِ پلیس داعش داد. شوهرش او را از زندان آزاد کرد و به حبس خانگی درآورد. در زمان‌های غیبت شوهرش نگهبانان از خانه او محافظت می‌کردند تا دوباره فرار نکند.

درنهایت پاسونی موفق شد شوهرش را متقاعد به فرار کند و به کمک قاچاقچیان این خانواده سه‌نفره به بلژیک بازگشتند. اگر دستگیر می‌شدند، داعش سر از تنِ همسرش جدا می‌کرد و او و فرزندش را به رقه باز می‌گردانند و وادارش می‌کردند با جنگجوی دیگری ازدواج کند. به دیگر زنانی که تلاش به فرار کردند تجاوز شد و در برخی موارد توسط قاچاقچیان کشته شدند.

شوهر پاسونی اکنون در زندان به سر می‌برد، اما خودش به‌طور مشروط آزاد شده است. کودکانش نیز دوباره نزد او بازگشتند. او در وقت آزاد خود برای جوانان بلژیک سخنرانی می‌کند و به آن‌ها درباره خطرات پیوستن به داعش هشدار می‌دهد.

اکثر زنانی که به داعش می‌پیوندند، الگویی مشابه با داستان پاسونی را دنبال می‌کنند. مسیر منتهی به خشونت تقریباً همیشه شامل تعاملِ این چهار عامل مهم است: یک گروه، ایدئولوژی گروه، حمایت اجتماعی، آسیب‌پذیری‌ها و انگیزه‌های شخصی. اما معمولاً دلایل خاص و منحصربه‌فردی نیز وجود دارند.

برخی تحت تأثیر روایت داعش و القاعده قرار داشتند که می‌گفت مسلمانان و سرزمین‌های اسلامی موردحمله قدرت‌های غربی قرار دارند و جهاد دفاعی ضروری است.

این زنان تحت تأثیر ویدئوهایی واقعی در یوتیوب قرار گرفتند که بی‌عدالتی و رنج واقعی مسلمانان در سراسر جهان را نشان می‌داد که مورد ستم رهبران غرب پسند قرار می‌گیرند. این تصاویر تأثیر مهمی در تصمیم آن‌ها برای دفاع از ضعیفان دارد.

درواقع زنان و دختران بیشتر از مردان بسته به روابط قضاوت می‌کنند: مثلاً ممکن است یک کار غیراخلاقی که سبب نجات زندگی افراد شود را اخلاقی بدانند، بخصوص اگر آن فرد یکی از نزدیکانش باشد.

داعش و القاعده در جذب وفاداری با شعارهای حمایت از جامعه مسلمان و ایجاد خانواده‌ای بزرگ‌تر موفق بوده‌اند. آن‌ها با بهره‌برداری از ابعاد مختلف پوپولیسم و طرح آموزه‌هایی که مسلمانان جهان را احساساتی کند، بسیار موفق بوده‌اند. آن‌ها با این تبلیغات خواسته‌های مسلمانان را علیه دشمن مشترک (غرب) متحد کردند.

مسئله به حاشیه راندن و تبعیض زنان مسلمان در غرب نیز به این تبلیغات پیچیده افزوده شد. در برخی کشورهای غربی پوشیدن نقاب یا بورکینی ممنوع است. در برخی موارد زنان مسلمان به دلیل حجاب استخدام نمی‌شوند یا در خیابان مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند.

برای بسیاری از زنان، جابه‌جایی جغرافیایی به سوریه یا عراق فرارِ خوشایندی از مشکلات شخصی و عاطفی است. تا همین اواخر داعش ادعا می‌کرد به تحقق آرمان‌های اسلامی می‌پردازد. از زنان دعوت می‌شد تا برای آمرزش گناهانشان به خلافت بپیوندند و در زندگی جاوید به بهشت بروند.

طبق موعظه‌های خلافت، زنان و مردان گناهکار می‌توانند با پیوستن به داعش و بهتر از آن، با انتحار، خود را از عذاب جهنم نجات دهند. هیچ‌چیز مانند "شهادت" تضمین‌کننده جایگاهی در بهشت نیست.

اغلب تصور می‌شود زنان مجبور به پیروی از مردان هستند و به دنبال آن‌ها به داعش می‌پیوندند. در برخی موارد، ترس از تنهایی، وفاداری و اجبار نقش مهمی ایفا می‌کند.

دختری اروپایی به نام "لیلا" هم‌چنین سرنوشتی داشت. زمانی که نامزدش به استانبول پرواز کرد تا به داعش بپیوندد، لیلا به پلیس اطلاع داد. لیلا تصور می‌کرد او را از پیوستن به داعش نجات داده، اما بعد از ازدواج فهمید همسرش هنوز هم رویای سفر در سر دارد.

شوهرش گفت اگر مانع پیوستنش به داعش شود، او را طلاق خواهد داد و از مسئولیت یک همسر مسلمان گفت که "از شوهرش پیروی می‌کند." لیلا هم تصمیم گرفت از او پیروی کند.

همسر لیلا کشته شد و او را با فرزندی در شکمش رها کرد. لیلا می‌ترسید همانند دیگر بیوه‌های داعشی وادار به ازدواج با شخص دیگری شود. پدر لیلا شجاعانه تلاش کرد چند قاچاقچی استخدام کند تا قبل از به دنیا آمدن فرزند لیلا، او را از قلمرو داعش خارج کنند. زمانی که داعش متوجه فرار او شد، به والدین لیلا پیام داد تا او به خلافت برگردد و بچه‌اش را به دنیا آورد. می‌گفتند "کودک مال ماست." لیلا درنهایت موفق شد فرار کند.

آمارها نشان می‌دهد نرخ بازگشت زنان بسیار کمتر از مردان است. بعید است که این آمار به دلیل تمایل خودِ زنان به ماندن باشد. بلکه نشان‌دهنده این حقیقت است که زنان بدون پول و قاچاقچی نمی‌توانند از قلمرو داعش خارج شوند. آن‌ها تحت کنترل مردها زندگی می‌کنند و حتی به‌سختی از خانه خارج می‌شوند.

زنانی که در قلمرو داعش بچه‌دار شده‌اند، با دشواری‌های بیشتری روبرو هستند زیرا مدارک شناسایی معتبر ندارند. مثلاً یک مادر بلژیکی قبل از فرار با کنسولگری کشورش در ترکیه تماس گرفت. به او گفتند برای دریافت مدارک شناساییِ فرزندان باید پدر کودک نیز حضور داشته باشد. درنهایت تصمیم گرفت همان‌جا بماند.

داعش موفق شده هم زنان بزرگسال و هم دختران نوجوان را جذب کند. دختران دبیرستانی از اسکاتلند، لندن، قرقیزستان و هلند به‌سوی داعش فرار کرده‌اند. برخی از آن‌ها تشنه ماجراجویی و برخی دیگر خامِ وعده‌های عاشقانه مردان داعشی شدند.

با توجه به پست‌های وبلاگ‌های تبلیغاتی داعش، تصور می‌کردند به سفری رمانتیک و دلیرانه و دنیایی سرشار از عشق، اعتماد و وفاداری می‌روند.

بسیاری از زنان اعتقاد داشتند داعش سبک زندگی "خالص و پاکی" برایشان به وجود می‌آورد؛ حتی بااینکه از قساوت و کشتارهای خشونت‌بار داعش آگاه بودند. وقتی زنان این رفتارها را زیر سؤال می‌برند، با این پاسخ روبرو می‌شوند: "هیچ انقلابی بدون خونریزی صورت نمی‌گیرد، اما درنهایت کسانی که برای هدف مقدس مبارزه کنند، با اسلام خالص زندگی خواهند کرد."

بنا به گزارش نیویورک‌تایمز در سال ۲۰۱۵، دختر جوانی در نیویورک که مادرش معتاد به الکل بود در توییتر نوشت "چرا داعش سر خبرنگاران را می‌برد؟" یکی از استخدام‌کننده‌های داعش در پاسخ به او نوشت هیچ انقلابی بدون خونریزی صورت نگرفته و داعش نیز از این قاعده مستثنا نیست. سپس شروع به فریب دادن دختر کردند.

به همین ترتیب، دختر دیگری در لندن هم پروفایل‌های داعش در توییتر را دنبال می‌کرد. ناگهان متوجه شد آن‌ها نیز او را دنبال می‌کنند و ناگهان با افزایش تعداد فالوئرها به او حس "محبوبیت" دادند. سپس طی پیغامی از او خواستند به داعش بپیوندد. گفتند به‌عنوان یک مسلمان می‌تواند از سرزمین کفر هجرت کند. زمانی که دختر اعتراض کرد که برای ازدواج هنوز خیلی جوان است، به او گفتند می‌تواند بعد از یک یا دو سال با یکی از "برادران" ازدواج کند. هنگامی‌که دستگیر شد اعتراف کرد از تصاویری که برایش از مناطق و خانه‌های سوریه ارسال می‌شد، فکر می‌کرد قرار است به "دیزنی لند اسلامی" سفر کند.

افرادی که تازه مسلمان می‌شوند، در برابر استخدام‌کننده‌های داعش بسیار آسیب‌پذیرند. زیرا دانش محدودی از دین‌دارند. اغلب می‌خواهند خود را اثبات کنند و گاهی از طریق خشونت وفاداری خود را اثبات می‌کنند. در برخی موارد هم از بی‌توجهی اعضای خانواده رنج می‌برند و به دنبال چیزی برای پر کردن این شکاف هستند.

نوجوان آمریکایی "شانون کنلی" نیز در این دام افتاد. او در سن ۱۷ سالگی از مسیحیت کاتولیک به اسلام تغییر دیدن داد و در ۱۹ سالگی به داعش پیوست. او تفسیرهای قرآن را در اینترنت پیدا کرد و از جانب افراطی‌ها متقاعد شد که اسلام تحت حمله‌ی غرب قرار دارد. در بازجویی اعتراف کرد که دستورالعمل مربوط به انجام حملات گرگ تنها در آمریکا را دانلود کرده بود. او متقاعد شده بود که حتی غیرنظامیانی که روزانه با آن‌ها برخورد دارد می‌توانند هدف حمله‌اش باشند.

زنانی که به داعش می‌پیوندند، درواقع واردِ سازمانی زن‌ستیز می‌شوند. اما باید اشاره کرد به طرق زیادی از گروه قدرت می‌گیرند. از زنان خارجی دعوت می‌شود به عضویت پلیس اخلاق درآیند. آن‌ها مسئول اجرای قوانین سخت‌گیرانه شریعت در لباس پوشیدن و زندگی روزمره هستند.

این زنان مسلح هستند و موقعیتشان فراتر از غیرنظامیانِ عادی است. آن‌ها تقریباً به هیچ‌کس جواب پس نمی‌دهند و بدین ترتیب موقعیتی برتر پیدا می‌کنند که در کشورهای خود نداشتند.

اکثر کشورها زنانی که به سوریه و عراق مهاجرت کرده‌اند را دوباره می‌پذیرند و بسیاری از کشورها این زنان را محاکمه نمی‌کنند. حتی اگر محاکمه شوند، مجازات سبک‌تری دریافت می‌کنند. زیرا تصور می‌شود آن‌ها فریب‌خورده‌اند یا به اجبار یک مرد قدم در این مسیر گذاشته‌اند.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید