وقتی سردارسامرا به کمک مجاهدینعراقی رفت
به گزارش ایسنا، حسن آذرینیا از دوستان همرزمان سردار شهید حاج حمد تقویفر روایت میکند: آشنایی اینجانب باشهید بزرگوار حاج حمید به حدود 27 سال پیش بر میگردد. یاددارم هفتم اسفند ماه 1369 درجلسهای که به مناسبت معارفهام در ستاد قرارگاه فجر برگزار شد برای اولین بار با حاج حمید آشنا شدم. حاج حمید درآن هنگام مسئولیت جانشینی فرماندهی قرارگاه فجر راعهده دار بود. درهمان جلسه معارفه بود که برگه فکسی از فرماندهی نیروی قدس دریافت، که منجر به اعلام آماده باش 100 درصدی نیروهای قرارگاه شد.
جریان ازاین قرار بود که انتفاضه مردمی شیعیان جنوب عراق بمنظور مقابله بارژیم جنایتکار و ضد مردمی صدام ملعون بطور همهگیر سرتاسرمناطق جنوبی عراق را فراگرفته بود و لزوم حمایت همه جانبه از مجاهدین عراقی دراین مناطق بالاخص شهرهای ناصریه، المشرح، کحلا، کوت و چند شهر دیگرحتی بخشهایی از بصره از جمله اهداف تاکتیکی قرارگاه فجراعلام شد.
باتوجه به مأموریت محوله به قرارگاه و لزوم پشتیبانی از رزمندگان عراقی که درقالب «لشکر9بدر»،حزب العمل،حزب الدعوه وغیره تحت امرعملیاتی قرارگرفته بودند و از طرفی از آنجایی که یگانهایی از نیروی زمینی سپاه از جمله: لشکر 41ثارالله و مرکزپشتیبانی جنوب نیز تحت امرعملیاتی قرارگاه فجرمأموریت داشتند، بنابه تشخیص سردار احمد فروزنده فرماندهی قرارگاه مقرر شد که به منظورسرعت بخشیدن به امر پشتیبانی ازمجاهدین عراقی وهمچنین سازماندهی یگانهایی که از نیروی زمینی سپاه تحت امرعملیاتی قرارگاه قرارگرفته بودند؛ قرارگاه فجر سریعا درنزدیکترین محل به نقطه صفرمرزی مستقر و از آنجا سازماندهی، هدایت و پشتیبانی از نیروهای عمل کننده را عهده دار شود.
فردای آن روز تقریبا طبق هماهنگی که اینجانب و حاج حمید وتنی چند از همرزمان با بخشدار وقت بستان جناب آقای موسوی که زمانی شهردار اهواز بودند به عمل آوردیم تمامی نیروهای قرارگاه را در مدرسهای که در اختیار قرار گرفته شد مستقر و در اسرع وقت نسبت به بررسی منطقه عملیاتی ازطریق اعزام نیروهای مجرب اقدام شد.
حاج حمید تقویفر، که در آن هنگام مسئولیت جانشینی فرماندهی قرارگاه راعهده دار بود با توجه به تجارب و انگیزه زایدالوصفی که داشت و از طرفی تسلط کامل به زبان عربی و همچنین سوابق همکاری شایستهای که بامجاهدین عراقی و بعضا عشایر بومی که درمناطق جنوبی عراق استقرار داشتند، پیشتاز امر بررسی مناطق عملیاتی شد و در کنار ایشان عدهای ازنیروهای قرارگاه و رزمندگان عراقی به مناطق اشاره شده حضور یافتند.
یاد دارم درهمان روزهای نخستین انتفاضه، دریک مأموریت برون مرزی که به منظور شناسایی مناطق عملیاتی انجام گرفت، اینجانب نیز در معیت حاج حمید بودم. درحالیکه پاسی ازشب گذشته بود در حوالی شهر «المشرح» عراق پس از اینکه در یک درگیری محدودی که با پاسگاه مرزی به عمل آمد تمامی نیروهای پاسگاه تسلیم شدند و پس از عبور از پاسگاه، عده زیادی از اهالی محلی روستاهای اطراف با شنیدن خبرِ حضور نیروهای سپاه ورزمندگان مجاهدعراقی هلهله کنان به استقبال آمدند.
طولی نکشید که گروهی از مستقبلین حاج حمید را شناسایی و ایشان را در آغوش گرفته و شادمانی کردند. هم اکنون که این خاطرات را در ذهنم تصور میکنم،شجاعت، ایمان و تقوای حاج حمید را بخوبی بیاد میآورم که از وی درکنار مناعت طبع وسیمای بشاش و گشاده روییاش، رزمندهای تمام عیار ومجاهدی فی سبیل الله ساخته بود.
شهید حاج حمید تقویفر در این راه ثابت قدم وپیشتاز بود ولحظهای از حرکت باز نایستاد. وی سرانجام پس از سالها مجاهدت و تلاش درحالی که فرماندهی گروهی از رزمندگان ایرانی وعراقی را در دفاع از حرمین شریفین آلالله عهده دار بود و جوانمردانه بامزدوران جیره خوار وملعون استکبار میجنگید در ششم دی ماه 1393 به شهادت رسید.