رجب طیب اردوغان چقدر از مسعود بارزانی قابل اعتمادتر است؟
به گزارش تابناک ، وقتی که موضوع برگزاری همهپرسی در اقلیم کردستان عراق و مناطقی که کنترل آن در سال های اخیر به دست مقامات اقلیم افتاده، بروز کرد، ایران نگرانی خود از پویاییهای جداطلبانهای که همهپرسی میتواند در منطقه ایجاد کند را ابراز داشت. ایران از مقامات اربیل خواست، دست از پیگیری برگزاری رفراندوم بردارند، ولی تلاشهای ایران به نتیجه نرسید. بعد از برگزاری رفراندوم، ایران با جدیت به حمایت از حفظ یکپارچگی ارضی عراق پرداخته و وزن حمایتی خود را در طرف دولت مرکزی عراق قرار داده است. ایران همچنین در حال هماهنگی مواضع خود با آنکارا در قبال اربیل است.
شیرین هانتر، تحلیلگر سیاست خارجی ایران و استاد دانشگاه جرج تاون در مطلبی در لوبلاگ در این خصوص نوشته است که بنا به دلایل متعددی، رفتار ایران در قبال برگزاری همهپرسی در کردستان عراق منطقی است.
ایران تاریخ پرماجرایی را با عشیره بارزانی تجربه کرده است. ملا مصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی، رئیس فعلی اقلیم کردستان عراق، تمایلات چپگرایانه داشت و به شکلگیری جمهوری مهاباد کمک کرد. وی همچنین با جعفر پیشهوری برای تشکیل دولتی جداییطلب در آذربایجان همکاری کرد.
بارزانیها از عدم حمایت شاه و آمریکا از خود در ادامه درگیری با دولت عراق در دهههای 1960 و 1970 احساس تلخکامی کردند. بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 و تشکیل منطقه خودمختار کردها در شمال عراق، روابط ایران با این منطقه پیچیده و پرتنش بود. مسعود بارزانی نیز همراه با صدام مشغول نبرد با کردهای مورد حمایت ایران بود.
اردوغان و عبادی چقدر از بارزانی قابل اعتمادترند؟
در سال های بعد و از جمله در دوره پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، بارزانی به عناصر ضدایرانی در ساختار سیاسی عراق نزدیکتر بود. در سال های پس از صدام، او روابط دوستانهای با کشورهای عربی و از جمله امارات متحده عربی تشکیل داده و گزارشها از ثروت قابل توجه فرزندانش در این کشور حکایت دارد.
بارزانی همچنین روابطش را با اسرائیل تقویت کرده و گسترش داده است؛ به این امید که از حمایت لابی طرفدار اسرائیل برخوردار شود. در عین حال، بارزانی روابط خوبی هم با ترکیه داشته است. به رغم این، کردهای ترکیه به شکل تاریخی مشکلات زیادی با دولت این کشور داشتهاند. دولت اقلیم کردستان همچنین در مواردی از شورشیان مسلح در کردستان ایران حمایت کرده است.
به طور خلاصه، نگرانیهای امنیتی ایران در نتیجه جداییطلبی در کردستان عراق معقول به نظر میرسد. ایران نگران است که یک دولت طرفدار اسرائیل دیگر همانند رژیم الهام علیاف در آذربایجان، در مجاورت ایران شکل بگیرد و در کنار حمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی از گروههای مخالف دولت ایران در مناطق مرزی کشور، کمربند ناامنی در حال محاصره ایران باشد و اگر آمریکا قصد اقدامی علیه ایران را داشته باشد، از این کمربند استفاده کند.
با وجود این، ایران نباید از این مسائل به هراس افتد، به ویژه نباید منافع ملی خود را با عراق و به ویژه با ترکیه تنظیم کند. دولت ترکیه احتمالا با حکومت مستقلی که ممکن است در شمال عراق تشکیل شود، به یک شرایط همزیستی دست خواهد یافت. دولت های غربی به این دولت بالقوه کردستان توصیه خواهند کرد به شکلی از تفاهم با ترکیه برسد و از دخالت در مسائل داخلی ترکیه پرهیز کند. حتی دولت مرکزی عراق هم ممکن است به ترتیباتی برای تنظیم رابطه خود با دولت کردها دست پیدا کند.
ایران البته داستان متفاوتی دارد. همان گونه که اظهارات و رفتارهای مقامات اسرائیلی و آمریکایی نشان داده است، برخورد آنها با مسأله کردستان از زاویه مقابله با ایران است. از نگاه آنها، کشور احتمالی کردستان میتواند بخش مهمی از کمربند قرنطینه اطراف ایران باشد.
از سوی دیگر در میان کردها، گرایشی طبیعی به سوی ایران وجود دارد. همه کردها مانند بارزانی نیستند. برای مثال، جلال طالبانی رئیس جمهور سابق عراق، که از منتقدان بارزانی بوده و به دعاوی استقلالطلبی بارزانی بدبین بود، روابط دوستانهای با ایران داشت، ولی زیادهروی ایران در حمایت از دولت مرکزی عراق، میتواند این وضعیت را تغییر دهد.
ایران باید متوجه باشد که اگر بارزانی اقداماتی علیه ایران کند، بغداد و آنکارا به کمک ایران نخواهند آمد. هر دو دولت ترکیه و عراق، به این سمت گرایش دارند که از ایران به نفع منافع خود استفاده کرده و در روز خطر ایران را تنها بگذارند؛ هرچند ایران، عراق را از دست داعش نجات داد، حیدر العبادی نخستوزیر عراق، اصرار دارد از هر فرصتی برای این استفاده کند که نشان دهد تحت تأثیر و نفوذ ایران قرار ندارد. صرف نظر از این که چه اتفاقی برای ایران بیفتد، العبادی منافع عراق را دنبال میکند. برای مثال در موارد زیادی، او اظهار داشته که در درگیری ایران و آمریکا، عراق بیطرف خواهد بود. او حتی ممکن است از این درگیری استقبال کند، زیرا ممکن است به کاهش فاصله قدرت ایران و عراق منجر شود.
به طور خلاصه، ایران به جای تنظیم سیاست خود بر مبنای خواست بغداد و آنکارا، باید نقش بیطرفی و دوستی خود با کردها را حفظ کند و در عین حال بر موضع خود اصرار داشته باشد که منافع کردها در چارچوب عراق متحد و یکپارجه بهتر تأمین خواهد شد. فعلا مشکل کردها برای ترکیه و عراق جدیتر است، ولی در صورت اشتباه ایران در سیاستگذاری، ممکن است اوضاع عوض شود.