ریشه های بی اعتمادی به آمریکا
به گزارش تسنیم، دولتمردان آمریکائی از جمله دونالد ترامپ این روزها اعلام میکنند تمامی تصمیمات و اظهارنظرهای رئیسجمهور آمریکا درخصوص برجام در چارچوب منافع ملی آمریکا صورت خواهد گرفت. این بدان معنی است که ترامپ و دستیارانش هر جا که به تشخیص آنها منافع ملی آمریکا ایجاب کند، ملاحظات خود را در موضع گیریها و اظهارنظرها عیناً اعمال میکنند.
تاکید بر این موضع به ویژه قبل از اظهارنظر دورهای ترامپ درخصوص پایبندی ایران به برجام که قرار است ۲۰ مهر ماه جاری صورت گیرد، بدان معنی است که نباید کسی منتظر تکرار مواضع آژانس بینالمللی انرژی اتمی توسط کاخ سفید باشد.
همزمان اکثر اعضای ستاد امنیت ملی از ترامپ خواستهاند مراتب پایبندی ایران به برجام را تایید نکند. علاوه بر این ترامپ نیز طی روزهای اخیر در هر فرصتی تلاش میکند نگاهها را به مواضعش در مورد پایبندی ایران به برجام طی روزهای آینده معطوف دارد. این نکته از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا کرده که تلاشهای فشرده آمریکا برای درخواست دستکاری در دیدگاه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه گذشته عملاً بینتیجه ماند و گزارش رسمی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشانگر پایبندی ایران به مفاد برجام بود و نماینده آمریکا در سازمان ملل در سفر شتابزده به وین و دیدارهای فشرده با یوکیو آمانو و دستیارانش قویاً خواستار اعلام رسمی عدم پایبندی ایران به مفاد برجام بود.
از سوی دیگر رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا اخیراً فاش کرده است که دیدگاه واشنگتن فقط معطوف به برجام نیست بلکه آمریکا اساساً در قبال حکومت ایران، ماهیت و عملکردش مسئله دارد. بیان چنین مواضعی به خوبی نشان میدهد که آمریکای ترامپ در قبال مسائل پیرامونی از چه دیدگاهی با رویدادها مواجه میشود، چه انتظاراتی دارد، و سعی میکند که توسط ابزارهای در اختیارش، چه انتظاراتی را برآورده کند.
تا اینجای قضیه کاملاً آشکار و بدیهی است که آمریکای ترامپ به شدت و در مقیاس وسیعی تحت تاثیر القائات رژیم اشغالگر صهیونیستی است و در عین حال از لابی صهیونیستی هم تاثیر میپذیرد. این نکته حتی در اوج تحولات منجر به امضای توافق برجام نیز در کنگره آمریکا به وضوح قابل رصد کردن بود. طیف جمهوریخواهان در کنگره به طرز آشکاری تحت تاثیر خواستههای بنیامین نتانیاهو و لابی صهیونیستی عمل میکردند ولی در میدان عمل نتوانستند ماموریت خود را به انجام برسانند. اکنون همان جناح علیرغم تبدیل برجام به یک توافق بینالمللی و تایید آن توسط قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، باز هم اصرار دارند شانس خود را یکبار دیگر بیازمایند و برای تحقق ماموریت خود به هر قیمت ممکن تلاش کنند.
نکته کلیدی در این زمینه آن است که اساساً مرجع رسمی و بینالمللی برای اظهارنظر درخصوص پایبندی ایران به برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی است نه آمریکای ترامپ که میخواهد ماموریت شکست خوردهای را به نتیجه مطلوب آژانس یهود برساند. با مروری به مواضع ترامپ در یکساله اخیر به خوبی میتوان دریافت که وی و دستیارانش دچار انفعال و درماندگی شدهاند و ظاهراً سعی دارند نشان دهند که تمامی تلاش خود را مصروف کردهاند. ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی و مناظرات مرتبط بارها تصریح میکرد که به محض ورود به کاخ سفید، توافق برجام را پاره میکند. لکن امروزه به وی توصیه میشود که خروج از برجام برای آمریکا بسیار پرهزینه است و کافی است آمریکا محتوای برجام را تهی و ناکارآمد سازد. حتی در همین زمینه هم دموکراتها و بسیاری از صاحبنظران آمریکائی به ترامپ درباره پیامدهای نقض و بیاثر ساختن برجام توسط آمریکا هشدار دادهاند.
مهمترین مسئله که حتی در همین مرحله نیز در مقیاس جهانی آشکار شده، بیاعتباری تعهدات آمریکا و بیاعتمادی مطلق جامعه بینالمللی به مواضع و دیدگاههای واشنگتن است. ترامپ عمدتاً به خاطر فقدان تجربیات دیپلماتیک و مدیریتی در ساختار قدرت آمریکا در موقعیتی نیست که بتواند شخصاً در این قبیل موارد، تصمیم گیری و اظهارنظر کند. بعلاوه با در نظر گرفتن فقدان وجهه و اعتبار داخلی وی، عملاً افراد شاخص و کارآمد از همکاری و همفکری با وی امتناع دارند و حتی برخی عناصر موجود در فهرست اطرافیان وی نیز به تدریج کنار رفته یا کنار گذاشته شدهاند.
موضوع مهمتر اینکه حتی در صورت اتخاذ تصمیم ترامپ برای لغو یا تطبیق برجام، چیز زیادی تغییر نخواهد کرد چرا که برجام توافقی دوجانبه نیست که با کارشکنی آمریکا لغو شود یا به حال تعلیق درآید. این نکته را امروزه در مقیاس جهانی از زبان مقامات رسمی، کارشناسان و ناظران بینالمللی کراراً میشنویم که بیشترین لطمههای ناشی از بدعهدی و کارشکنی آمریکا مستقیماً متوجه آمریکا خواهد شد و باقیمانده وجهه و اعتبار آمریکا را در مقیاس بینالمللی به زیر سوال میبرد، چرا که ترامپ و دستیارانش تعهدات قبلی آمریکا را بیاعتبار میسازند و در واقع پیشاپیش نشان میدهند که حتی دیدگاههای امروزشان هم ممکن است فردا به صورتی دیگر مورد سوال قرار گیرد. این بدان معنی است که مشکل امروز فقط مشکل ایران و آمریکا نیست بلکه جامعه جهانی کاملاً درک و احساس میکند که این روند پرشتاب عملکرد آمریکای ترامپ ممکن است فردا توافقات دیگری را هم ناکارآمد سازد و به زیر سوال ببرد. موارد فراوانی وجود دارد که به این قبیل نگرانیها دامن میزند. خروج یکطرفه آمریکا از پیمان آب و هوائی پاریس، خروج یکجانبه آمریکا از پیمان ترانس پاسیفیک، رفتار تامل انگیز ترامپ در قبال متحدین آمریکا در ناتو، نمونههائی در این زمینه هستند. بعلاوه اصرار ترامپ در مقیاس داخلی هم نوعی هرج و مرج و بحران را درون جامعه آمریکا دامن زده که لغو قانون «اوباما کر» که منافع ۴۰ میلیون آمریکائی از طبقات فرودست را پایمال کرده و یا لغو تابعیت ۸۰۰ هزار تن از کسانی که قانوناً در قوانین مهاجرتی موجود از موقعیت اطمینان بخشی بهرهمند شده بودند، نشانههای بیثباتی در تصمیمات حکومتی در آمریکای ترامپ را به رخ میکشد.
اینکه تصمیمات امروز و فردای ترامپ چه باشد و به چه نتایج و پیامدهائی منجر شود، جای تامل است لکن حساسیت و اعتراض و فریاد ما باید متوجه دشمن باشد نه علیه کسانی که برای تامین منافع ملی کشور در قلمرو برجام تلاش کردهاند و همچنان مورد اعتماد نظام و ملت هستند.