گفتوگو با وکیل «شهلا» و بازخوانی پروندهاش در سالروز اعدام
فهیمه حسنمیری: عکسهایی که همین چند روز گذشته از ناصر محمدخانی در کنار همسر جدیدش منتشر شد، افکار عمومی را به سالها پیش برد، به سالهایی که ماجرای قتل لاله سحرخیزان، همسر این فوتبالیست، توسط شهلا جاهد به یک معمای بزرگ تبدیل شده بود. این ازدواج مجدد و یادآوری آن پرونده، در شرایطی رخ داد که خواسته یا ناخواسته، با سالگرد قتل شهلا جاهد همزمان شد.
(خدیجه) شهلا جاهد که به علت علاقه زیادش به ناصر محمدخانی با او وارد رابطه شده و در نهایت در 41 سالگی، جانش را هم در راه این علاقه از دست داد، به این محکوم شد که قاتل همسر اصلی این فوتبالیست بوده است؛ اتهامی که از همان زمان با ابهامات زیادی همراه بود و هنوز بعد از گذشت چندین سال، به وضوح مشخص نیست که آیا شهلا مسبب اصلی این اتفاق بوده یا نه.
با همه این ابهامها، در دهمین روز پاییز 1389، هشت سال بعد از وقوع قتل لاله سحرخیزان، شهلا جاهد پای چوبه دار رفت و حالا در شرایطی که هنوز افکار عمومی در چند و چون این اتفاق با ابهامهای زیادی مواجه است، این سوال را با عبدالصمد خرمشاهی مطرح کردیم که آیا واقعا شهلا قاتل بوده؟
وکیل شهلا جاهد در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید «ابهاماتی وجود داشت که باعث میشد نتوانیم به طور قطع بگوییم او در قتل همسر ناصر محمدخانی مباشرت داشته، اما شهلا سکوت کرد و از همکاری دیگران در این ماجرا، چیزی نگفت، حتی وقتی پای چوبه دار رفت.»
گفتوگو با عبدالصمد خرمشاهی را در ادامه بخوانید:
آقای خرمشاهی، با توجه به سالگرد اجرای حکم اعدام شهلا جاهد، مجددا افکار عمومی به این سمت رفته که آیا واقعا او قاتل بود؟ شاید بهترین کسی که میتواند به این سوال جواب بدهد شما باشید که وکیل مدافع او بوده و از بسیاری زوایای پنهان و پیدا باخبر بودید.
به هر حال این پرونده دیگر مختومه شده و از نظر قضایی، اعتبار امر مختومه را پیدا کرده و حکم اجرا شده است. حالا دیگر نمیتوان درباره ماهیت پرونده اظهارنظر کرد و من بگویم این پرونده عادلانه بوده است یا نه، اما میتوانم نظر شخصی خودم را هم داشته باشم. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم بله، این سوال بزرگ هنوز در بین اذهان عمومی وجود دارد، ابهامات این پرونده رفع نشده و بسیاری از افراد با گذشت این همه سال، هنوز از من میپرسند واقعا شهلا قاتل بود؟ در سالهای اول، افکار عمومی علیه شهلا بود و همه میگفتند که او قاتل است و نباید از او دفاع شود، اما با گذشت زمان، بعد از چند سال این قضیه عوض شد و ابهامات روز به روز بیشتر شد و افکار عمومی دچار تردید شد که آیا شهلا قاتل بود یا نه؟
شما چه پاسخی به این سوال میدهید؟ واقعا شهلا قاتل بود؟
اگر یادتان باشد، این پرونده مشکلاتی داشت و مشکلات این پرونده از جایی ناشی شد که شهلا، قبل از محاکمه، محکوم شد؛ به این ترتیب که اعلام کردند قاتل پیدا شده و اعترافاتی از او گرفتند که او به عنوان قاتل معرفی میشد. ساختار این پرونده از ابتدا به نحوی ایجاد شد که مشکلات بعدی را به وجود آورد. اگر غیر از این بود، بارها پرونده در دیوان نقض نمیشد، یعنی حتما ایرادهایی داشته که در مراجع بالاتر از سوی بعضی قضات نظر به بیگناهی شهلا داده شد. بنابراین مساله آنقدر روشن نبود و ادله به اندازه کافی نبود که بگوییم شهلا قاتل است.
چرا این اتفاق در روند بررسی پرونده افتاد؟
این ایراد از جایی ناشی میشد که دادسرا و سیستم دادرسی حذف شده بود و قاضی تحقیق خودش قاضی منشی رای شد. ضمن این که در افکار عمومی اینطور انتقال یافت که شهلا قاتل است و باید این اتفاق میافتاد که قاتل، به سزای عملش برسد. در حالی که در دادرسی عادلانه، تا وقتی متهم مراحل دادرسی را طی نکرده و حکم محکومیت او نهایی نشده، نمیتوان گفت او مجرم است. بعد از پایان مراحل دادرسی، وقتی حکم نهایی صادر شد میشود این موضوع را اعلام کرد. هرچند بعضی از حقوقدانها معتقدند در این مرحله هم نباید گفت این شخص قاتل یا محکوم است چون راههایی برای اعاده دادرسی و اعتراض مجدد وجود دارد که شاید باعث شوند متهم تبرئه شود.
پس میگویید حکم اعدام شهلا در یک دادرسی عادلانه صادر نشد؟
حرف من این است که قبل از این که شهلا محاکمه و محکوم شود، به عنوان قاتل در اذهان عمومی جا داده شد. گفتند او اعتراف کرده و قاتل است. من معتقدم برای اجرای عدالت باید موازین عادلانه آیین دادرسی رعایت شود. متهم هر که هست حقوقی دارد و آنها باید رعایت شود و در این مورد این اتفاق به درستی نیفتاد.
مگر اعتراف نکرده بود؟
چرا، اوایل انکار کرده بود ولی بعد گفت وقتی با ناصر ملاقات کردم این قتل را به گردن گرفتم. اما آن چیزی که من دیدم این بود که با واقعیات قضیه همخوانی نداشت.
برای شما به عنوان وکیل مدافع شهلا، مشخص شد که بالاخره او قاتل است یا نیست؟
من در آن زمان و مکان که این اتفاق افتاده حاضر نبودم که بتوانم به ضرس قاطع بگویم قاتل بوده یا نه، اما مساله این است که اصلا وظیفه وکیل این نیست. وظیفه وکیل این است که نواقص دادرسی در رسیدگی به حقوق متهم را به دادگاه گوشزد کند و اگر حقوق متهم رعایت نشد، آن را تذکر بدهد و اصرار بورزد که حقوقش رعایت شود، من هم تا جایی که توانستم این کار را کردم.
به بعضی از این موارد رعایت نشدن حقوق او به عنوان متهم اشاره میکنید؟
در جلسه اول فرزندان مرحومه در دادگاه حاضر شدند و افکار عمومی تحت تاثیر قرار گرفت، این در حالی بود که افراد زیر 15 سال نباید در این جلسات حاضر باشند، باز هم در آن جلسه دیدیم که فیلمهایی که قبلا از شهلا گرفته بودند و او اعتراف کرده بود را در جلسه پخش کردند که اینها نقض حقوق موکل و عدم اجرای صحیح مقررات دادرسی بود. موارد زیاد دیگری هم وجود داشت و من تا جایی که میتوانستم این موارد را بیان کردم و بر اجرای تشریفات صحیح دادرسی مصر بودم.
در گفتوگوهایی که شما با شهلا جاهد داشتید، او این قتل را انکار میکرد؟
بله از همان ابتدا که در زندان به ملاقات او میرفتم، منکر قضیه بود. دلایل و مدارکی هم در پرونده وجود داشت که نشان میداد او شاید در روز حادثه در محل حضور داشته، اما به این معنی نبود که حتما خودش مرتکب قتل شده باشد. شک و تردید در این بود که شاید افرادی را تحریک کرده که این قتل را انجام دهند و به نوعی در این قتل دخیل بوده که نمیشد اسم این کار را مباشرت در قتل گذاشت، بلکه میشد عنوان مجرمانه معاونت در قتل را به او داد.
و خودش اسمی از افراد دیگر نمیآورد؟
اصلا اسمی از دیگران نمیآورد. حتی در لحظات آخر هم که قرار بود حکم اجرا شود، با وجود توصیه و تاکید فراوان نماینده ریاست قوه قضاییه که اصرار داشتند واقعیت را بگوید، حرفی نزد.
شما به عنوان وکیل شهلا جاهد در آن دوران تحت فشار شخص یا اشخاصی بودید؟
نه اصلا. فقط یکی دوبار که با مادر مرحومه یعنی مادر همسر آقای محمدخانی صحبت میکردم، گلایه داشتند که چرا از شهلا دفاع میکنم که به ایشان گفتم این حق شهلا و وظیفه من است که از حقوق موکلم دفاع کنم. من بر اساس وظیفهای که داشتم، تمام نواقص پرونده را مطرح کردم و تلاش کردم از حقوق موکلم دفاع کنم اما به هر حال حکم به این شکل اجرا شد.
آقای محمدخانی نمیتوانست برای گرفتن رضایت از اولیای دم تلاش کند؟
من نمیتوانم دیگران را مقصر بدانم، وظیفه من تنها دفاع از شهلا بوده است. بازخوانی این پرونده که در گذشته اتفاق افتاده هم الان دیگر چیزی را عوض نمیکند، اما میتواند برای آینده کمک کننده باشد. به نظر میرسد نه تنها این پرونده بلکه درباره پروندههای دیگر هم، برای این که ابهام در افکار عمومی نقش نبندد، باید از ابتدا حقوق دفاعی متهم مد نظر قرار بگیرد. اگر از همان ابتدا وکیل میتوانست در کنار موکل باشد، دیگر این مسائل پیش نمیآمد و اگر ایرادهای شکلی در دادرسی نبود، شاید در مراحل بعدی این همه پرونده نقض نمیشد و کش و قوس پیدا نمیکرد همانطور که چند سال این پرونده طول کشید. بازخوانی این پروندهها میتواند به این منجر شود که چنین مشکلاتی در آینده وجود نداشته باشد.