انگیزه ترامپ از قمار در بیت المقدس چیست؟
به گزارش اقتصادنیوز ، در مورد انگیزه ترامپ چند دیدگاه مطرح شده است. برخی کارشناسان ایرانی بر این باورند که ترامپ عزم خود را جزم کرده تا برای همیشه به نزاع عربی - اسرائیلی پایان دهد. در واقع، هدف رئیسجمهوری آمریکا ایجاد فرصت برای دولت راستگرای نتانیاهو است تا برنامه خود را برای گسترش شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری و بلاموضوع کردن تشکیل کشور مستقل فلسطینی برای همیشه دنبال کند.
دیدگاه دیگر این است که ترامپ در واقع در پی طرحی عملی برای پایان دادن به بحران خاورمیانه است تا از این طریق نام خود را بهعنوان «قهرمان صلح!» در تاریخ جهان ثبت کند. اما دیدگاه دیگر این است که راستگرایان اسرائیلی مدافع «عدم امتیاز» هستند. این دسته هیچ مذاکرهای برای دادن امتیاز به فلسطینیها را نمیپذیرد. در قاموس راستگرایان، سزای امتیاز دادن، گلوله است. آنها اسحاق رابین را مصداق این نظر مطرح کرده و میگویند اگرچه برخی او را بانی صلح میپندارند اما امتیاز دادن او به بهای پایان عمرش تمام شد.
«دیوید ماکوفسکی» و «دنیس راس» در یادداشتی در موسسه واشنگتن مینویسند در نگاه ترامپ اتفاق خاصی نیفتاده است؛ او فقط واقعیتی تاریخی را اعلام کرد. این واقعیت تاریخی این است که بیتالمقدس غربی به اسرائیل میرسد و بخش شرقی به فلسطین. با این حال، آنها به ترامپ توصیه کردند که چیزی را به رسمیت بشناسد که اکثریت جامعه بینالمللی آن را بهعنوان واقعیت میپذیرد: اینکه بخشی از این شهر همواره پایتخت اسرائیل باقی خواهد ماند صرفنظر از اینکه مرزهای نهاییاش چه باشد.
«ماکوفسکی- راس» بر این باورند که روسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا همواره در دیدار با مقامهای اسرائیلی بهطور سنتی به قدس میرفتند. آنها مینویسند در جنگ ۱۹۶۷، اسرائیل بخش شرقی قدس را هم در کنترل گرفت و پس از کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ اسرائیل پذیرفت که در مورد سرنوشت نهایی این شهر وارد مذاکره شود.
آنها به ترامپ هشدار میدهند که در مورد وضعیت نهایی یا مرزهای بیتالمقدس چیزی نگوید؛ چراکه این کار مستلزم مذاکرات مستقیم میان اسرائیل و فلسطین و البته اردن است (که نقش این کشور بهعنوان بخشی از معاهده صلح با اسرائیل مورد شناسایی قرار گرفته است). آنها میگویند ترسیم این ریزهکاریها مهم است؛ چراکه میتواند موجب تندرویها و سوءتفاهماتی در منطقه شود.
برخی دیگر در حمایت از انتقال سفارت آمریکا به قدس به پشتیبانی از ترامپ در آمدهاند. «دیوید فرنچ» در یادداشتی برای «National Review» در ۶ دسامبر ۲۰۱۷ مینویسد: «تصمیم ترامپ مهمترین و اخلاقیترین تصمیم دولت او در سال جاری بود.»
او معتقد است ترامپ بیش از سایر روسایجمهور دموکرات یا جمهوریخواه عزم جزم کرده تا بحران را فیصله دهد. اگرچه روزنامههایی مانند نیویورکتایمز و پایگاههایی مانند سیانان معتقدند که ترامپ در شرایط فعلی نباید مبادرت به انتقال سفارت به قدس میکرد و آن را پایتخت اسرائیل مینامید اما فرنچ ادعا میکند: «هر کشور مستقلی حق دارد پایتخت خود را برگزیند.» بنابراین، اسرائیل هم از این قاعده مستثنی نیست.
«دانیل لریسون»، در یادداشتی برای «The American Conservative» مورخ ۷دسامبر ۲۰۱۷ در پاسخ به کسانی که میگویند ترامپ «یک واقعیت تاریخی را مورد شناسایی قرار داده» مینویسد این استدلال درست نیست. مساله این است که وقتی اسرائیل مدعی کل بیتالمقدس است و ادعای فلسطینیان برای قدس شرقی را رد میکند هیچ نشانهای از «واقعیت تاریخی» دیده نمیشود.
او بر این باور است که تایید دیدگاه یک طرف و نادیده گرفتن تمامعیار خواستههای طرف دیگر نه یک «واقعیت تاریخی» بلکه یک «تلاش بیمعنی است تا اوضاع را به نفع طرفی که ادعایش مورد حمایت قرار میگیرد تغییر دهد.» لریسون مینویسد اگر این واقعیت باشد پس باید ترامپ واقعیتهای دیگر را هم بپذیرد؛ اینکه آبخازیا و اوستیای جنوبی دیگر بخشی از گرجستان نیستند و کریمه هم دیگر بخشی از اوکراین نیست. وی میافزاید واشنگتن اینها را مورد شناسایی قرار نمیدهد، زیرا مشروعیت آنها را نمیپذیرد.
وقتی ترامپ بیتالمقدس را پایتخت اسرائیل معرفی میکند، در واقع به اشغالی غیرقانونی مشروعیت میدهد و منکر حق طرف دیگر برای این منازعه میشود. لریسون در ادامه مینویسد این «واقعیت تاریخی» نیست بلکه بخشی از تلاش در جریان برای تغییر چشمانداز سیاسی است برای تضمین اینکه هیچ دولت فلسطینی پا به عرصه وجود نگذارد. او نام این را «ترامپ کنترا» میگذارد که نمونهای از سیاست یکطرفه است که بدترین پیامد را بهدنبال دارد.
لریسون در یادداشت دیگری مورخ ۶ دسامبر مینویسد «اقدام ترامپ خفه کردن فرآیند صلح است» نه «پیشبرد فرآیند صلح». او معتقد است دونالد ترامپ فرآیند صلح را تا آیندهای ناروشن به تعویق افکند. لریسون بر این باور است که گرفتن جانب اسرائیل بهطور تمامعیار کاری اشتباه و کسالتآور است. او به این دیدگاه در دولت آمریکا اشاره میکند که برخی در دولت بر این باورند که ترک دههها سیاست آمریکا و انجام کاری که جهانیان با آن مخالف هستند برای ترامپ «اعتبار و حسن شهرت بینالمللی» به ارمغان خواهد آورد. این دسته انتقال سفارت را «اندیشهای نو و تازه» مینامند که میتواند فرآیند صلح را وارد فازی تازه کند.
دیدگاه لریسون مقوم این نگاه است که اقدام دولت آمریکا تبعاتی دارد که بدتر از آن چیزی است که تصور آن میرود. اقدام ترامپ نقش آمریکا بهعنوان میانجیگر صلح را زیر سوال برده و این کشور را همراستا با اسرائیل قرار میدهد. چنین است که لریسون میگوید آمریکا هرگز «میانجیگر صادقی» میان دو طرف نبوده است. او معتقد است منافع و حتی دیپلماتهای آمریکایی در سراسر جهان در خطر قرار خواهند گرفت.
شیبلی تلهامی، محقق مرکز بروکینگز و استاد صلح و توسعه در دانشگاه مریلند معتقد است سه نفر از مشاوران کلیدی خاورمیانهای ترامپ رویکردی هوادارانه نسبت به اسرائیل دارند. ترامپ یک «باز حامی اسرائیل است» که در محاصره «تندروهای حامی شهرکسازی» قرار گرفته است. بنابراین، هدف او بهدست آوردن دل اسرائیل به قیمت خشم همسایگانش است. «تلهامی- لریسون» در ۵دسامبر در « The American Conservative» نوشتند که اگر به ترامپ گفته شود انتقال سفارت نابودی شانس توافق صلح است، برای او اهمیتی ندارد و به هیچ جای او بر نمیخورد. آنها بر این باورند که ترامپ «حامی اقدام یکجانبه است و تصور میکند که میتواند به دیگران برای گرفتن امتیاز و شکستن تعهدات موجود آمریکا فشار وارد آورد.» آنها بر این باورند که ترامپ در سیاست خارجی «درست در نقطه مقابل اوباما قرار دارد و هر کاری که اوباما انجام داده، ترامپ خلاف آن را انجام میدهد.»
اقدام اخیر ترامپ در مورد قدس واژگونه کردن سیاست ۷۰ ساله آمریکا و تضعیف هنجارهای اساسی بینالمللی و زیر پا گذاشتن تلاشهای چند دههای برای فرآیند صلح است. ترامپ میخواهد به هر قیمتی شده وعدههای انتخاباتی خود را عملیاتی سازد تا پایگاه داخلی و مشروعیت خود را افزایش دهد. از آنجا که ترامپ در عرصه داخلی با بحران دست به گریبان است و حتی صدای استیضاح وی شنیده میشود، با انتقال سفارت و شناسایی قدس بهعنوان پایتخت اسرائیل میکوشد تا سپری دفاعی برای خود در داخل به وجود آورد. «خالد القندی»، تحلیلگر خاورمیانه در موسسه بروکینگز و عضو مصری- آمریکایی پایهگذار «انجمن حاکمیت قانون»، در یادداشت خود در ۷ دسامبر در این موسسه مینویسد چنین اقداماتی در مواجهه با این خطرات داخلی ضروری است. او معتقد است ترامپ یا باور دارد که این حرکت به اعتبار آمریکا بهعنوان میانجیگر صلح لطمهای نمیزند یا اینکه آماده است اعتبار آمریکا را به منظور تقویت پایگاه داخلی خود قربانی کند. القندی معتقد است قدس مهمترین مساله در نزاع میان اعراب و اسرائیل است و مسالهای چند دههای نیست بلکه سابقه آن به قرون بازمیگردد. اسرائیل قدس را «پایتخت ابدی» خود مینامد و فلسطینیان بخش شرقی را به منزله پایتخت مینگرند. او تصمیم ترامپ را «تقدیم قدس به اسرائیل» مینامد. او معتقد است تصمیم ترامپ بهانهای به دست گروههای افراطی مانند داعش و القاعده میدهد تا از این وضعیت سوءاستفاده کرده و آن را دلیلی بر این تلقی کنند که آمریکا و اسرائیل به دنبال جنگ با اسلام هستند. او معتقد است این تصمیم به منزله پایان فرآیند صلح و «خرابکاری ترامپ» در این فرآیند است. او معتقد است آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت و متحد نزدیک اسرائیل میتوانست نقش بزرگی در این زمینه ایفا کند. القندی به نقل از آرون دیوید میلر، دیپلمات آمریکایی که در فرآیند صلح میان اسرائیل و فلسطین در دولتهای مختلف آمریکایی حضور داشته، مینویسد: «آمریکا یک میانجیگر صادق نیست، بلکه یک هوادار اسرائیل است.»