کلاف پیچیده یمن و دستان ناتوان سعودی- آمریکایی
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- امیرحسین رجبی معمار: اقدام «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در به نمایش گذاشتن قطعاتی از موشکها و دیگر جنگافزارهایی که به ادعای وی ساخت جمهوری اسلامی ایران بوده و به یمن ارسال و به سوی عربستان شلیک شده، نشان دهنده اوج سردرگمی و ناتوانی مقامات آمریکا است.
این اقدام بخشی از سناریوی ایالات متحده در راستای سرپوش گذاشتن بر ناکامیهای پیدرپی سعودیها و اماراتیها در جنگی حدود ۳ ساله علیه ملت یمن و همچنین انحراف افکار عمومی از اقدامِ خلاف مقررات بین المللیِ ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی است.
پر واضح است که در صورت واقعی بودن سخن هیلی هم نمیتوان اتهامی به ایران وارد کرد. چرا که هیچ مدرک معتبری در دست نیست تا نشان دهد این جنگ افزارها از هر نوعی که باشد پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت و محاصره گسترده یمن وارد این کشور شده است.
از آن گذشته، ارتش یمن سالیان دراز از کاربران موشک زمین به زمین معروفِ ساخت شوروی سابق یعنی «اسکاد» بوده و احتمال اینکه یمنیها در این سالها توانایی مهندسی معکوس و ساخت دهها فروند از این موشک را بهدست آورده باشند، نهتنها دور از ذهن نیست بلکه کاملا هم منطقی جلوه میکند.
و باز هم اگر با وجود چنین محاصرهای، تجهیزاتی از هر کشور و طرفی وارد یمن شده و به دست رزمندگان انصارالله و ارتش این کشور رسیده باشد؛ نشان دهنده منتهای بیکفایتی و توخالی بودن ارتش سعودی و ائتلاف تحت رهبری آن است که علیرغم کمکهای همهجانبه آمریکا توانایی نظارت بر چندین کیلومتر مرز دریایی یمن را ندارد.
به نظر میرسد که باید پیرامون ۲ انگیزه آمریکا در به راه انداختن این نمایش که در بالا به آنها اشاره شد؛ کمی بیشتر اندیشه کنیم.
ناکامی آشکار ائتلاف سعودی در جنگ یمن و شکست فتنه داخلی
نزدیک به ۳ سال از به راه انداختن جنگی نابرابر علیه ملت مقاوم یمن به دست سعودیها و همپیمانان منطقهای و فرامنطقهای آنها میگذرد و آنچه تا به امروز با هزینهای چند ۱۰ میلیاردی و بیآبرویی بیش از پیش خود نزد افکار عمومی جهانیان به دست آوردند، تقریبا هیچ است.
دولتی دست نشانده، بی اختیار، نامشروع و تبعیدی به رهبری «عبد ربه منصور هادی» که تنها بر روی کاغذ وجود دارد، تحمل تلفات و شکستهای سنگین و پیدرپی در جبههها و ناکامی در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده و همچنین فرسایشی شدن جنگ که زیانهای گستردهای بر پیکره توان اقتصادی عربستان وارد کرده است، تنها بخشهایی از عدم کامیابی ائتلاف علیه یمن به شمار می رود.
در این میان، ۲ رویداد مهم در هفتههای اخیر وضعیت را برای «محمد بن سلمان» ولیعهد جنگافروز و بلندپرواز خاندان سعودی بدتر هم کرد. نخست شلیک و اصابت موشکهای یمن به نقاط راهبردی عربستان از جمله فرودگاه ریاض بود که مقامات این کشور و همچنین حاکمان امارات را به شدت بیمناک کرد و دیگری شکست فتنه هواداران «عبدالله صالح» و کشته شدن وی بود.
شاید اقدام صالح در عهدشکنی و خیانت به انصارالله و به راه انداختن جنگ داخلی را در یمن بتوان آخرین امید و خدعه سعودیها برای به دست آوردن کمینهای از منافع و امتیازات در یمن و نشستن بر سر میز گفتگو دانست. سردمداران ریاض به حرفشنوی ارتش از صالح و نفوذ او بر قبایل یمنی بیش از اندازه دل خوش کرده و حساب باز کرده بودند. درحالیکه در عمل، در عرض چند روز، فتنه شکست خورده و دیکتاتور یمن هم به تاریخ پیوست.
انحراف افکار عمومی جهان اسلام از موضوع قدس
اقدام خلاف عرف و قوانین بین المللی ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم غاصب صهیونیستی بهرغم زمینهچینیهای فراوان با سران کشورهایی مانند عربستان و امارات و جلب پشتیبانی ضمنی آنها در این باره، با واکنش شدید و یکپارچه امت اسلامی روبرو شد که در یک هفته اخیر هر روز اخبار آن به گوش می رسد.
بنابراین به نظر می رسد یکی از اهداف جانبی و البته قابل توجه آمریکا در رابطه با بحث موشکی یمن و اتهامزنی علیه کشورمان، منحرف کردن افکار عمومی از قضیه فلسطین و کاهش فشار بر اسرائیل باشد. بدیهی است که این ادعای واشنگتن هم در مسیر همان نقشه راه همیشگی مقامات آمریکایی برای ایرانهراسی و اختلافافکنی میان ایران و همسایگانش در خاورمیانه است.
آنچه روشن است اینکه نگرانی بنیادین سعودیها و متعاقب آن ایالات متحده، نه، ایرانی بودن یا نبودن جنگ افزارهای نیروهای ارتش و مردمی یمن، بلکه دستیابی رزمندگان یمنی و یگان موشکی این کشور به توانمندی طراحی، ساخت، راهاندازی و بهرهبرداری از موشکهای میانبرد و دوربرد است که ورودشان به صحنه نبرد، معادلات طرف غربی-عربی را دچار دگرگونی کرده است.
بنابراین، بههیچ وجه دور از انتظار نخواهد بود که این غوغاها و داستانسازیها علیه ایران و انصارالله حول محور حملات موشکی یمن همچنان ادامه داشته باشد و با تغییر شرایط، سناریوهای دیگری از سوی آنها مطرح شده و جنگ رسانه ای-تبلیغاتی افزایش یابد.