رونمایی از خطرناک ترین «گسل» کشور
به گزارش اقتصادنیوز ، پایتختنشینها در آخر هفته، با معجونی از دو نوع بحران بزرگ شهری، چهره واقعی یک «کلانشهر کشنده» را رویت کردند و ۴۸ ساعت نفسگیر را پشتسر گذاشتند.
تهران از بامداد چهارشنبه گذشته ابتدا با افزایش آلودگی ناشی از بالارفتن غلظت ذرات معلق سمی در هوا، وارد «وضعیت اضطرار» شد، سپس در ساعات پایانی شب، وقوع زمینلرزه ۲/ ۵ ریشتری در غرب استان تهران، جنس تازهای از بحران را بر سر پایتخت مسلط کرد طوری که در نهایت، فرار از خانه و هجوم دستهجمعی تهرانیها به خیابانها آن هم با خودروی شخصی، آلودگی را تا مرز «فراقرمز» تشدید کرد و همزمان، باعث قفل شدن کوچههای فرعی و خیابانهای اصلی شهر شد. ترکیب بحران «اوج آلودگی» و «زلزله شبانه» در تهران -که وقوع هر کدام از آنها به تنهایی، برای فلج کردن یک شهر کفایت میکند- تحت تاثیر «بیتدبیری» مسوولان شهری و دولتی رقم خورد.
معجون تاریخی بحران آخر هفته گذشته تهران نشان داد: پایتخت در تله «نامدیران» قرار گرفته و عملا از هدایت برنامهریزان شهری خارج است طوری که «محرومیت» این کلانشهر و بالطبع سایر شهرهای دستکم مجموعه شهری تهران از حفاظت و پیشگیری در برابر حوادث و بحرانهای غیرمترقبه اما قابل پیشبینی و مهار، باعث شده در بزنگاههای شهری، مردم وحشتزده، تنها بمانند و چون از قبل، آموزشهای لازم برای نحوه مواجهه با حوادث را ندیدهاند، با رفتارهای ناگهانی خود، اسباب بروز بحرانهای ثانویه را فراهم بیاورند. در این میان، حرفها و اظهارنظرات برخی نامدیران، به جای آگاهیرسانی در مسیر درست، باعث انحراف ذهنی شهروندان ناشی از اعلام آدرسهای غلط درباره زلزله تهران شده است.
گزارش تحلیلی «دنیای اقتصاد» در ۴ سرفصل شامل ابعاد فنی زلزله چهارشنبه شب استان تهران، تغییر در احتمال زلزله بزرگ پایتخت، ناتوانی مدیریت بحران و همچنین پشتصحنه شایعات لرزهای حاکی است: زمینلرزهها اگر چه قابل پیشبینی نیستند اما مطابق آنچه زلزلهشناسان دارای سوابق علمی و مطالعاتی میگویند، در همین شهر تهران مشروط به تکمیل تعداد ایستگاههای شتابنگار و پایشکننده تغییر شکل و جابهجاییها در پوسته زمین، این امکان میتوانست فراهم شود تا با رصد خردلرزهها یا افزایش احتمالی تعداد زلزلهها در یک پهنه، علائم قابل اتکا از شروع فعالیت گسلهای اصلی استخراج و در صورت تایید علامتها، هشدارهای لازم در سطح محدود یا عمومی اعلام شود. اما در حال حاضر، زلزلهشناسان به دلیل عدم کفایت بودجههای تحقیقاتی و تجهیزات فنی با دادههای لرزهای موجود، از این امکان محروم هستند.
بحران آلودگی هوا در آخر هفته نیز بخش دیگری از تله «نامدیران» برای پایتخت را آشکار کرد و نشان داد: در تهران، «باد» بیش از «تدبیر»، در شهر، وزن و نیرو دارد. در اوج ناتوانی مدیران مرتبط با مسائل شهری، زیست محیطی و ترافیکی پایتخت برای اجرای الگوهای جهانی کنترل ترافیک و آلودگی، طی یک هفته گذشته، تصمیمات مقطعی و از سر اجبار مدیران در روزهای پرآلوده نتوانست غلظت آلایندههای سمی را کاهش دهد اما غروب پنجشنبه در فاصله تنها ۵ ساعت، وقوع ناپایداری جوی به شکل «وزش باد» همراه با باران، توانست ۷/ ۸ میلیون نفر پایتختنشین را از شر قاتل معلق نجات دهد و هوای شهر را در بامداد جمعه بعد از ۲۶ روز آلوده و ۴۸ ساعت بحرانی، «پاک» کند.
بامداد پنجشنبه، معجون بحران در تهران، با قفل شدن سطح کوچه و خیابانها از خودرو توسط شهروندان وحشتزده از زلزله، کامل شد. مردم تهران بدون کمترین راهنمایی از سوی مدیران شهر در لحظه پس از وقوع زلزله، سراسیمه به خیابانها ریختند و برای پناه بردن به یک فضای بیخطر یا کمخطر در برابر تکانهای بعدی، با خودروهای خود برای ساعتها (تا صبح پنجشنبه) در حاشیه بزرگراهها به شکل «روشن درجا» مستقر شدند. برآورد درست و بجا از فعالیت گسلهای اصلی، تدابیر سازنده برای کنترل آلودگی و اطلاعرسانی موثر حین زلزله، سه عنصر غایب در نظام مدیریت و برنامهریزی کلانشهر تهران محسوب میشود که تبعات نبود آنها، «معجون بحران» در روزهای پایانی پاییز ۹۶ را برای پایتخت شکل داد.
زلزله چهارشنبه شب نشان داد، عوامل مدیریت بحران برای «مدیریت تهران هنگام زلزله»، ناتوان هستند. ۶ مولفه (واقعیت) در حادثه زلزله چهارشنبه شب، ابعاد این ناتوانی ناشی از حضور نامدیران در شهر را به خوبی مشخص میکند. اولین و شاید مهمترین مولفه «ناتوانی» در مدیریت بحران ناشی از زلزله، به «افتتاح و راهاندازی تزئینی سیستم هشدار سریع زلزله» در پایتخت مربوط است. تیرماه امسال، «سیستم هشدار سریع زلزله» بعد از پروسه دست کم ۴ ساله طراحی، راهاندازی و نصب آن در اطراف یکی از گسلهای اصلی تهران، از سوی مسوولان مورد افتتاح و بهرهبرداری قرار گرفت. اما این سیستم فعلا فقط روی گسل مشاء در شرق استان تهران نصب شده است ضمن آنکه، حلقه چهارم تجهیزات تکمیلکننده این سیستم که «آژیر هشدار عمومی از طریق مخابره پیام زلزله در ثانیههای قبل از وقوع از طریق پیامک یا رادیو و تلویزیون» است هنوز راهاندازی نشده است. به این ترتیب، اگر چه تهران با کمکهای فنی و آموزشی جایکا (آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن) به سیستم هشدار سریع مجهز شده اما این تجهیزات، فعلا قابل استفاده نیست. مسوولان مربوطه میگویند برای آنکه زلزله تهران قبل از وقوع، از طریق این سیستم، در قالب «هشدار»، اعلام عمومی شود باید مصوبات مربوطه از طریق دستگاههای دولتی اخذ شود! در حال حاضر گسل شمال تهران که با شرایط فعلی دارای درجه خطر بیشتری نسبت به گسل مشاء است، به سیستم هشدار سریع مجهز نیست. در ژاپن، سالهاست سیستم هشدار سریع حوادث غیرمترقبه، عمل میکند و در برخی زلزلههای بزرگ توانسته مانع تلفات گسترده انسانی شود. در تهران، نه تنها این سیستم فعال نیست که تعداد ایستگاههای شتابنگار نیز باید دست کم ۵۰ ایستگاه باشد که تعداد آنها فعلا کمتر از نصف است.
عوامل مدیریت بحران شهر تهران در لحظههای اولیه بروز زلزله ملارد، نتوانستند نبض اوضاع و هدایت جو روانی و واکنشهای ناگهانی مردم را به دست بگیرند. علاوه بر این، تا کنون گزارش فنی و دقیق از طرف عوامل مدیریت بحران درباره ابعاد زلزله و جزئیات آنکه بتواند به ابهامات عمومی پاسخ قانعکننده بدهد، منتشر یا اعلام نشده است.
در ساعات اولیه پس از زلزله، برخی مسوولان و مدیران مرتبط با بحران و زلزله در پایتخت، نظرات ضد و نقیضی درباره جنس زلزله ۲/ ۵ریشتری اعلام کردند که این موضوع بر ابهامات عمومی و بحران ثانویه افزود. هنوز بهصورت دقیق مشخص نیست که زلزله چهارشنبه، زلزله اصلی بوده یا یک پیشلرزه به حساب میآید. در زلزله سرپل ذهاب، حدود نیمساعت قبل از زلزله اصلی ۳/ ۷ ریشتری، دو پیشلرزه حدود ۴ ریشتری به وقوع پیوست. پایتختنشینها چهارشنبه شب بهعنوان یک خواسته طبیعی از مدیران شهر انتظار داشتند دستکم، جنس زلزله شبانه را مشخص کنند.
مولفه دیگر ناتوانی «نامدیران» در کنترل بحران پس از زلزله، «تاخیر در تصمیمگیری» بود. مردم تهران در دقایق اولیه پس از زلزله، از بابت خلأ راهنما برای چگونگی مواجهه با این رخداد، تنها بودند و به دنبال آن، شایعات بر جو روانی مسلط شد. در این میان، مردم تهران بهخاطر ضعف فاکتورهای ایمنی و امنیت روانی ناشی از عدم مدیریت صحیح در شهر، مجبور شدند تا صبح در خیابانها اقامت کنند. برخی مسوولان شهر، این «ناتوانی» را به صراحت تایید کردند. احمد مسجدجامعی قدیمیترین (باسابقهترین) عضو شورای شهر پنجم اعلام کرد: «تهران آماده زلزله نبود و مشخص شد مردم و مسوولان مهارت مواجهه با زلزله را ندارند. نابسامانی و آشفتگی بعد از زلزلهای که کانون آن ۵۰ کیلومتر دورتر از تهران بود و هیچ خسارتی هم به بار نداشت، توانست سیستمهای ارتباطی تهران را مختل کند. در این زلزله ۹۷ نفر مصدوم شدند که اکثرا هنگام فرار دچار شکستگی دست و پا شدند. از طرفی، دهها هزار خودرو تا صبح روشن بودند و طی ۱۲ ساعت منتهی به ظهر پنجشنبه، معادل ۲۴ ساعت، در تهران بنزین سوخته شد». شهردار تهران نیز یک روز بعد از زلزله ملارد اعلام کرد: آمادگی تهران بیش از آن چیزی که هست باید افزایش یابد.
عوامل مدیریت بحران در ساعات پس از زلزله حتی در اعلام نشانی سولههای اسکانموقت، موفق عمل نکردند. در فضای مجازی، آدرس کمتر از ۶۰ سوله بحران شهر تهران اعلام شد در حالیکه گفته میشود ۱۱۰ سوله اسکان عمومی مختص حوادث غیرمترقبه در تهران وجود دارد. بر اساس آدرسهای اعلام شده، سه منطقه ۳، ۷ و ۱۲ فاقد سوله هستند. در تهران، طبق گفته مسوولان مدیریت بحران، ۸۶ دستگاه یا سازمان یا نهاد، در ستاد مدیریت بحران شهر عضو هستند و نقش دارند اما برای هدایت و یکپارچهسازی چند صد بازیگر و نقشهای پراکنده در این حوزه، نیروی واحدی وجود ندارد. این در حالی است که در دنیا، این چالش برای کلانشهرها، سالهاست با مدیریت یکپارچه، حل شده است.