ارسال سیگنال «مهم» رهبر کره شمالی برای کاخ سفید
به گزارش اقتصادنیوز ، «هاین چوی»، گزارشگر رویترز در گزارش ۲۶ دسامبر خود مینویسد روز جمعه (۱ دی ماه) شورای امنیت به اتفاق آرا تحریمهای جدیدی علیه کرهشمالی وضع کرد که این کشور آن را «اقدام جنگی» علیه خود نامید. بنابراین، پربیراه نخواهد بود اگر بگوییم این کشور تحت تاثیر این فشارها احتمالا به مذاکره روی بیاورد. گزارشگر رویترز میافزاید وزارت اتحاد کرهجنوبی در گزارشی بدون هیچگونه دلیلی برای نتیجهگیری خود اعلام کرد: «کرهشمالی به دنبال مذاکره با آمریکا بر خواهد آمد درحالیکه همچنان تلاش میکند تا بهعنوان یک کشور دوفاکتوی هستهای به رسمیت شناخته شود»
دیپلماتهای آمریکایی اعلام کردهاند که به دنبال راهحل دیپلماتیک هستند اما ترامپ این مذاکرات را بیفایده دانسته و میگوید پیونگیانگ تا زمانی که برنامه هستهای خود را کنار نگذاشته مذاکرهای در کار نخواهد بود. خبرگزاری رسمی کرهشمالی (KCNA) در بیانیهای اعلام کرد که آمریکا از قدرت هستهای ما میهراسد. این کشور تحریمهای آمریکا را برخاسته از ترس واشنگتن میپندارد. این درحالی است که چین و روسیه به قطعنامه جدید تحریمی بر ضدکرهشمالی رای مثبت دادهاند. آمارها نشان میدهد که ماه گذشته چین هیچ نوع سوختی (بنزین، سوخت برای جتهای جنگی یا نفت) به کرهشمالی صادر نکرد. این کشور همچنین در ماه نوامبر هیچگونه واردات زغال سنگ یا سنگآهنی از کرهشمالی نداشت. وزارت اتحاد کرهجنوبی بر این باور است که در سال ۲۰۱۸ سرانجام کرهشمالی برای خلاصی از فشار تحریمها به مذاکره روی خواهد آورد. اکنون سوال مهمی که در رسانهها و برخی محافل سیاسی و فکری مطرح میشود این است که کدام کشور کرهشمالی را پس از «فروپاشی احتمالی» خواهد بلعید؟
گرگها در انتظار فروپاشی پیونگیانگ
کرهشمالی یکی از بیثباتترین کشورها روی زمین است. این کشور کوچک، فقیر و منزوی هر آنچه دارد را بهکار گرفته تا برنامه هستهای و موشکی خود را تقویت کند. این کشور باعث شده آمریکایی که روزگاری احساس آسیبناپذیری داشت اکنون نگران وقوع یک جنگ هستهای احتمالی باشد. «دو باندو» (Doug Bandow)، محقق موسسه کاتو و دستیار مشاورِ سابق پرزیدنت رونالد ریگان، در تحلیل مورخ ۱۲ نوامبر ۲۰۱۷ در نشریه «نشنال اینترست» مینویسد: «خیلیها میگویند که باید کاری در مورد این کشور کرد اما هیچ اجماعی در این مورد که چه باید کرد وجود ندارد. اقدام نظامی احتمالا میتواند جنگی ویرانگر را بهدنبال داشته باشد، تحریمها یا کاری از پیش نمیبرد یا احتمالا موجب فروپاشی میشود و مذاکرات هم بعید است موجب عاریسازی شبهجزیره از تسلیحات هستهای شود.»
او مینویسد بحران فعلی غیرقابل حل به نظر میرسد. نمیتوان تصور کرد که کشوری استبدادزده به یک قدرت هستهای تبدیل شود و تنها راه بازداشتن آن هم جنگ باشد؛ آن هم جنگی که تبعاتی جبرانناپذیر دارد. آمریکا ۶۴ سال را صرف ممانعت از دستیابی این کشور به سلاح هستهای کرده اما راه بهجایی نبرده است. اما سوال این است که چه میشود اگر کرهشمالی فروبپاشد، منفجر شود یا بهعنوان یک ملت از هم گسیخته شود؟ یک فرض این است که در صورت فروپاشی «وحدت دوباره» قطعی خواهد بود به این معنا که کرهجنوبی، همسایه شمالی را «خواهد بلعید» و دولت جدید یک «جمهوری بزرگ کره» خواهد بود.
این نتیجهای است که بسیاری از شهروندان کرهجنوبی و آمریکاییها و احتمالا ژاپنیها آن را مطلوب میپندارند؛ هرچند هستند چینیها یا ژاپنیهایی که خواهان وحدت دو کره نیستند و نمیخواهند رقیبی قدرتمند برای خود بتراشند. برای این دسته یک کره از همگسیخته و دارای شکاف «ایدهآل» است هرچند مایل به وجود رژیمی دیگر در کرهشمالی هستند. با این حال، یک وحدتِ قابل مذاکره میتواند بهترین نتیجه را بهدنبال داشته باشد و مردم دو کره باید تصمیم بگیرند که بدون مداخله در امور یکدیگر چگونه آینده مشترک را بسازند. تحلیلگر نشنال اینترست میافزاید: «وقتی از کرهشمالی دیدار میکردم، مقامهای این کشور تاکید داشتند که نمیخواهند بلعیده شوند.» او میافزاید: «تصور این مساله دشوار است که کشور کمونیستی کرهشمالی با جمهوری سرمایهدار کرهجنوبی یک دولت واحد را داوطلبانه تشکیل دهند. این رویا است.»
احتمال دیگر این است که در صورت وضع تحریمهای «سبعانه» از سوی چین، ممکن است ناآرامیها و تحولات جدی در کرهشمالی بهوجود آید. در این صورت، یک احتمال این است که یا «رژیم» دچار فروپاشی شود یا اساسا کرهشمالی دچار «فروپاشی ملی» شود. «وحدت دو کره» نتیجه نهایی است اما گذار به این وحدت میتواند خطرناک، پرهزینه و حتی خونین باشد. این احتمالات را تصور کنید: جنگ داخلی، جنگ جناحی، استفاده نابهنگام از تسلیحات هستهای، انفجار اقتصادی، گرسنگی و قحطی عمومی، موج آوارگانی که از شمال به جنوب فرار میکنند. وحدتی که در آن کرهجنوبی نقش برتر یا غالب داشته باشد همانند وحدت آلمان نرم و آرام نخواهد بود. «آندری لانکوف» که در مورد کرهشمالی مطالب بسیاری نوشته است، هشدار میدهد که وحدت دو کره با توجه به تفاوتهای عمیق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نوعی «پیروزی» برای سئول و حامیانش خواهد بود. با وجود اشتراکات تاریخی و قومی اما مردمان دو کشور در دو نوع سیستم فکری بار آمده و پرورش یافتهاند. حتی پس از دیکتاتوری کیم هم باز تا مدتها مردم کرهشمالی براساس آموزههای تحمیلی جنوبیها را «آلت دست امپریالیستهای آمریکایی» مینامند.
در بهترین حالت، وحدت دو کره فرآیندی پیچیده، طولانی و پرهزینه (بهویژه برای کرهجنوبی) خواهد بود. هجوم مردم گرسنه و فقیر از کشوری سوسیالیست، سیاستهای کرهجنوبی را دچار چالش میسازد. جنوبیها احتمالا تا مدتی به لاک درون خواهند رفت تا درزهای میان دو سرزمین متفاوت را بدوزند و وحدت و انسجام ملی را برقرار سازند. از سوی دیگر، نمیتوان تصور کرد که چین بازیگری خنثی باشد و فقط نظارهگر باشد. پکن ترجیح میدهد که وحدت دو کره رخ ندهد تا یک کشور قدرتمند، مستقل و ملی در مرزهایش بهوجود نیاید؛ آن هم کشوری که میتواند ادعاهایی بر بخشهایی از سرزمین چین داشته باشد که کرهایها در آن ساکنند و البته متحد آمریکا هم هستند. چنین است که «جان دیل گروور»، تحصیلکرده دانشگاه جورج میسون که نظارهگر تحولات کرهشمالی است، میگوید: «تصور جهانی بدون کرهشمالی برای پکن خطرناک است.»
برخی کارشناسان از چین دعوت کردهاند که به کرهشمالی حمله کرده و سلسله کیم را سرنگون سازد که این امری بعید است. کرهشمالی خواهد جنگید و تبعات جنگ پیچیده خواهد بود. بنابراین، چین احتمالا به دنبال اشغال و تغییر شکل کرهشمالی برخواهد آمد. یک کرهشمالی متزلزل فرصت بهتری برای چین فراهم میآورد. اگر دولت کیم سرنگون شود اما سیستم دچار فروپاشی نشود، چین مداخله خواهد کرد- و شاید با حملهای کوچک- تا به کمک بازیگران حامی چین برآید و رژیمی مطلوب خود را بر سر کار آورد. پکن میتواند کرهشمالی را یکی از استانهای خود قرار دهد اما این هم محتمل نیست. اگرچه کرهشمالی در برابر چین کوچک است اما هضم این کشور را دشوار خواهد یافت. احتمال دیگر برقراری یک «چین کوچک» یا «چین مشابه» است به این معنا که دولت اقتدارگرای کرهشمالی اصلاحات اقتصادی را بپذیرد و تسلیحات هستهای را کنار بگذارد اما برای تضمین امنیت خود به چین اتکا یابد.
این محتملتر است. اگر هرج و مرج شدت گیرد- جمعیت سیل وار به سوی مرز چین برود- پکن ممکن است مداخله نظامی را برای بازگرداندن نظم و برقراری یک دولت موقت بهکار گیرد. چین میتواند یک دولت حائل بهوجود آورد اما دولتی که تهدیدی برای همسایگانش نباشد.
«بیل اِموت»، روزنامهنگار، پیشنهاد رابطهای میدهد که در آن «کرهشمالی زیر چتر اتمی چین» زندگی کند و «از مزایای تضمین امنیتی معتبر برخوردار باشد.» چنین پیامدی ایدهآل سئول و واشنگتن نخواهد بود و اگر متحدان (سئول و واشنگتن) در هنگامه انفجار کرهشمالی دست به مداخله بزنند، ممکن است موجب تقابل شود. نیروهای یک کرهشمالی به شدت مسلح، چینی، آمریکایی و جنوبی ترکیبی ناساز هستند بهگونهای که یک حادثه میتواند آتشی را بهوجود آورد که بسیار جدی باشد. نتیجه بلندمدت آن غیرقابل پیشبینی است؛ شاید موجب تقسیم کرهشمالی و تشدید خصومت چین شود.