ردگیری اقدامات مشکوک احمدینژادیها در تجمعات غیرقانونی روزهای اخیر
آنچه در این چند روز در شهرهای مختلف ایران دیده شده قطعا یک پدیده تک عاملی نیست؛ همانطور که قطعا یک پدیده خلق الساعه هم نیست. در تحلیل آن چه موجب پیدایش این رخدادها شده هر تحلیل گر و صاحب نظری تعدادی مولفه را پشت هم ردیف می کند تا در نهایت نتیجه بگیرد که چرا و چگونه به یکباره صورت شهرهای ایران تغییر کرد و این چنین ناآرامی هایی شکل گرفت.
برخی می گویند برخی عناصر تندروی اصولگرا زمینه ساز این اغتشاش شده اند ولی در ادامه، کار از دستشان در رفته و مجموعه دیگری از عناصر از داخلی گرفته تا خارجی آن را هدایت و گسترانیده اند.
اما شاید بتوان با نگاهی دقیق و ریزبینانه به تحلیل و تفسیر دیگری هم رسید. اینکه آن عناصر تندرو اساسا چرا این زمینه سازی را انجام داده اند و آیا از زمانی که کار از دستشان در رفته است دیگر نقشی در این آنارشیسم کاریکاتوری ندارند؟ نشانه هایی وجود دارد که اگر آنها را مانند قطعات پازل کنار هم بگذاریم همه چیز هویدا می شود.
این زمینه سازها چندین محور دارد:
1- عوامل این دولت که برای رسیدن به توافق هسته ای تلاش کرده اند افرادی مرعوب، خودفروخته، جاسوس، اجنبی پرست، دارای روابط مشکوک با غربی ها ، معامله گر ،وطن فروش و هزار یک برچسب دیگر هستند که بارها از سوی این افراد به صورت سربسته و غیر سربسته به این مسئولان الصاق شده است.
2- مسئولان این دولت عده ای اشرافی هستند که یا در ویلاها و باغ های خصوصی خود به سر می برند و یا اینکه همه آنها «بیزنسمن » هایی هستند که هیچ توجهی به جامعه ندارند و اساسا هیچ کدامشان مسئولیت پذیر نیستند.
3- اقدامات دولت هیچ کدام جنبه کارشناسی ندارد و اساسا عنصر جامعه در آن نادیده گرفته می شود.
4- دولت فاقد توان اجرایی و نظارتی است.
5- دولت توانایی برطرف کردن مشکلات جامعه را ندارد .
6- گرانی و تورم دیگر هیچ چاره ای ندارد و دولت هم نمی تواند برای حل آن هیچ اقدامی داشته باشد .
همزمان با این طیف تندرو ، تیم عملیاتی احمدی نژادی ها هم در این چند ماه اخیر اقداماتی را سامان داده اند که غیر از مواردی که همپوشانی با موارد بالا دارد دارای این محور ها هم هست:
1- غیر از دولت و شخص رییس جمهور ، علی لاریجانی به عنوان رییس مجلس فردی است که دارای روابط مبهم است . آنها اتهاماتی را به این چهره شاخص و معتبر نظام نسبت می دهند .برخی مسایل شبهه آفرین را در مورد او با تکرار برای افراد جامعه به عنوان یک واقعیت جلوه می دهند.
2- نفر بعدی رییس محترم قوه قضاییه است . آنها ایشان را نیز در چند ماه اخیر زیر بار تهمت های سنگین قرار داده اند تا آنجا که رهبری معظم انقلاب تذکر جدی در این مورد دادند .
3- آنها شکاف های درون جامعه را تا سر حد امکان عمیق کرده و عنصر بی عدالتی در جامعه را به عنوان یک کابوس و امر مطلق در ذهن افراد جامعه تداعی کرده اند .
حالا باید قطعات این پازل را کنار هم قرار داد. برای خیلی ها سوال بود که چرا احمدی نژادی ها به یکباره نام علی لاریجانی را به میان کشیده اند ؟ آنها اگر رقابتی هم داشتند باید به نقد حسن روحانی که دولت مستقر است می نشستند نه علی لاریجانی .
یا اساسا این سوال مطرح بود که چرا به یکباره بعد از طرح اتهامات عجیب و غریب و نادرست علیه رییس قوه قضاییه به یکباره این طیف از خواست مردم ایران ! برای کناره گیری این شخصیت فاضل سخن گفتند ؟
از آن سو نیز این سوال مطرح بود که برخی عناصر تندرو اصولگرا که در زمان احمدی نژاد مردم را توصیه به تحمل سختی ها می کردند و گرانی و تورم را مساله ای نه چندان اولویت دار جامعه قلمداد می کردند و هر کس در این مورد سخنی می گفت را متهم به سیاه نمایی شرایط می کردند چرا در این چند ماه هیچ کدام مردم را توصیه به تحمل شرایط نکردند و اتفاقا در تحریک شکاف های اجتماعی و به تعریف کلاسیک ، آگاه کردن طبقات پرولتاریا اقدام کردند؟
احمدی نژادی ها به خوبی می دانند که چد میلیون پرونده قضایی در کشور وجود دارد . آنها می دانند که تقریبا اکثر خانواده ها به نوعی با سیستم قضایی مملکت سر و کار دارند. پس اینجا نقطه خوبی برای ایجاد بی اعتمادی و جدایی از بدنه حاکمیتی است .
آنها می دانند که علی لاریجانی یک عنصر بالقوه برای انتخابات 1400 است و می تواند فرد مورد توافق دو جناح برای تداوم وضعیت موجود باشد که به تداوم دیده نشدن آنها می انجامد .
اصرار دو سر این ماجرا به افزایش شکاف های اجتماعی و پدید آمدن یک موج اجتماعی دلیلی نداشته غیر از اینکه بنا داشته اند روی این موج سوار شده و به قدرت رسمی بازگردند . آنها آنقدر عجول بوده اند که تاب وصبر ، اتمام دوره حسن روحانی را هم نداشته اند . پروژه اتمام دولت روحانی قبل از موعد مقرر قطعا یک فرضیه قابل اعتناست که می توان از همین نشانه ها در مورد آن بحث کرد .
یکی از سایت های خبری روز گذشته با درج مطلبی در این مورد نوشته بود که از ابتدای هفته جاری خبرهایی مبنی بر پیشنهاد استعفای رئیس جمهوری از سوی برخی از نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری مطرح شده است.علاوه بر این، سایت خبرنامه ... نیز نامه ای منتسب به دانشجویان را منتشر کرده است که در آن خواستار استعفای رئیس جمهوری و برگزاری انتخابات زودهنگام شده اند.
این سرنخ خوبی است ؛ رسیدن به سرمنشا آن هم چندان کار سختی هم نیست . این سرنخ ما را به کلافی می رساند که همه ماجرا از آن جا نشات می گیرد. جریانی خطرناک که در چند سال اخیر بارها و بارها در مورد آن هشدار داده شده است حالا به صورت ترکیبی برای مشروعیت زدایی مردمی از سه قوه حاکمیتی تلاش می کند. آیا هنوز زمان برخورد فرا نرسیده است؟