افزایش نظامیان آمریکایی در منطقه با سناریوی نخنما شده معمای امنیت
به گزارش خبرنگار تحولات منطقه گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شکستهای پیدرپی ایالات متحده آمریکا برای ایجاد جنگهای نیابتی در منطقه غرب آسیا و تجزیه این منطقه دوباره کاخ نشینان واشنگتن را مجبور کرد تا به دخالت مستقیم در این منطقه روی بیاورند.
در این خصوص دیلی میل به نقل از مقامات وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد که آمریکا در راستای راهبرد جدید دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، قصد افزایش نیروی نظامی در افغانستان را دارد که این به معنی بیشتر شدن دخالت آمریکا نه فقط در افغانستان بلکه در تمام منطقه است.
حال سوالی که باید پرسید این است که آمریکا در حضور بیش از 15 ساله در افغانستان چه دستاوردی داشته و با افزایش نظامیان چه هدفی را دنبال میکند؟
حمله به افغانستان با سناریوی از پیش طراحی شده
ایالات متحده آمریکا که سالهاست ادعای مبارزه با تروریسم را داشته و دارد، همواره به دنبال بهانه بود تا با ادعای واهی حضور تروریستها در منطقه غرب آسیا به این منطقه لشکرکشی کند، اما دلیل کافی را نداشت تا این که در 11 سپتامبر 2001 این بهانه به وجود آمد.
در این روز چند فرد که هیچ وقت هویت آنها مشخص نشد با ربودن 4 فروند هواپیمای مسافربری به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک و پنتاگون حمله کردند که نتیجه این حمله تخریب برجهای تجارت جهانی، بخشی از پنتاگون و کشته و زخمی شدن افراد زیادی بود.
مقامات کاخ سفید که فرصت را مناسب دیدند، ابتدا با اعلام این موضوع که حمله تروریستی توسط مسلمانان انجام شده قصد تهاجم به کشورهای اسلامی را داشتند اما با واکنش امتهای مسلمان مجبور به عقبنشینی شدند و پس از این که القاعده مسولیت حمله را پذیرفت مقامات واشنگتن متوجه واقعیت شدند.
پس از اعلام القاعده؛ نیروهای نظامی آمریکا به بهانه مقابله با این گروه تروریستی از پایگاههای منطقه و فرامنطقهای به سمت افغانستان فرستاده شدند و در نتیجه جنگ بزرگی در همسایه شرقی ایران رخ داد و آمریکا مجبور به صرف هزینههای هنگفتی در این جنگ شد، اما بعدها معلوم شد که در این حادثه تلخ نقش عربستان سعودی که از متحدین واشنگتن است بیشتر از گروه تروریستی القاعده بوده اما نه تنها ایالات متحده به این کشور حمله نکرد بلکه روابط هم عمیقتر شد که احتمال ساختگی بودن حادثه 11 سپتامبر را مطرح میکند.
کشتار مردم بیگناه به بهانه تروریسم
نیروهای نظامی آمریکا که برای مبازره با تروریستها بدون مجوز مقامات کابل وارد خاک افغانستان شدند، بیشتر توان خود را کار بردند اما نه برای کشتن تروریستها، بلکه گرفتن جان مردم بیگناه؛ آمریکاییها از هوا و زمین انسانهای بیگناهی را کشته، خانههای زیادی را ویران، افراد زیادی را که اصلا نمیدانستند القاعده چیست را بازداشت و خانوادههای زیادی را مجبور به مهاجرت کردند.
در همین زمینه حامد کرزی رئیس جمهور سابق افغانستان حضور نیروهای آمریکایی و ناتو را عامل ناامنی بیشتر عنوان کرد و گفت: متاسفانه شرایط امنیتی خیلی از آنچه ما آرزوی آن را داشتیم دور است، بمب ها و ناامنی ها نمایانگر زندگی روزمره ما است. خشونت افزایش پیدا کرده و بخش های بیشتری از کشور ما نسبت به قبل توسط نیروهای خارج از دولت کنترل می شود. بعد از 16 سال مبارزه با ترور غرب در افغانستان گروه های جدید تروریستی در کشور ما تشکیل شده است.
تکرار قصه جنگطلبی یانکیها؛ این بار در عراق
دو سال پس از حضور در افغانستان این بار نوبت همسایه غربی ایران بود تا مورد هجوم آمریکا قرار گیرد، اما نه فقط به بهانه تروریسم بلکه به خاطر اقداماتی بود که رئیس جمهور وقت عراق انجام داده بود.
صدام حسین که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به یارغار آمریکا و وسیلهای برای حمله به ایران تبدیل شده بود، هیچ وقت فکر نمیکرد روزی خودش مورد هجوم اصلیترین حامیش قرار بگیرد؛ اما آمریکا در سال 2003 با یورشی همه جانبه و با اصل غافلگیری توانست در کمتر از یک ماه عراق را تصرف و صدام را سرنگون کند.
نکته جالب در هر دو عملیات عراق و افغانستان در درجه اول بهانه آمریکاییها برای مقابله با تروریسم بود و در درجه بعدی این موضوع قرار گرفت که آمریکا با تمام توان هوایی و زمینی به دو کشور حمله کرد؛ البته در عراق نیروی دریایی ایالات متحده فعالتر بود اما نتیجه هر دو جنگ و هزینهای که ایالات متحده صرف کرد یکسان بود.
آمریکا کاری جز بیخانمان کردن مردم بیگناه ندارد
در حمله نیروهای نظامی غربی به سرکردگی آمریکا در عراق هم مانند افغانستان تعداد زیادی از مردم کشته شده و زخمی شدند، افراد زیادی به جرم همکاری با گروههای تروریستی بازداشت و بدون محاکمه به زندان رفتند و خانوادهای زیادی بیخانمان و مجبور به مهاجرت شدند؛ گویی ایالات متحده آمریکا در هر کشوری پا میگذارد جز خرابی و خونریزی پیشکشی دیگری ندارد.
اما یک سوال که باید از مقامات واشنگتن پرسید، این است که آیا هدف واقعی آنها مقابله با تروریسم بوده یا قصد دیگری داشتند که حتی راضی شدند به متحد خود حمله کنند؟
حمله به همسایههای شرقی و غربی، برای کنترل ایران
از زمان پیروزی انقلاب در سال 57 به بعد روند بسیار خوبی در پیشرفت کشور ایجاد شد، چرا که دیگر دستش از منافع ایران کوتاه بود، لذا به هر روشی از ترور و ایجاد درگیری داخلی تا تحمیل جنگ 8 ساله روی آورد؛ اما زمانی که همه توطئه با شکست مواجه شد مجبور به تغییر رویه شد.
آمریکاییها که از داخل ایران ناامید شده بودند برای رصد فعالیتهای کشورمان به فکر حضور در نزدیکترین نقاط در اطراف جمهوری اسلامی افتادند و به همین خاطر کشورهای افغانستان و عراق را مورد هجوم قرار دادند، اما در ظاهر اعلام کردند که هدف اصلی مبارزه با تروریسم است؛ گواه این موضوع نفوذ پهپاد RQ-170 آمریکا بود.
اما در این پروژه هم چندان موفق ظاهر نشدند و مقامات کاخ سفید در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما به این بهانه که گروههای تروریستی نابود شدند تصمیم به کاهش نیروهای نظامی در دو کشور عراق و افغانستان را گرفتند، اما در واقع موضوع هزینههای گزافی بود که جنگ برای آمریکا به بار آورده بود.
آمریکا روند خروج نیروهای نظامی را آغاز کرد و در سال 2014 میلادی عراق و افغانستان را ترک کرد و تعداد کمی نیرو باقی گذاشت، اما شرارتهای خود را در منطقه تمام نکرد.
جنگهای نیابتی نقشه جدید آمریکا در منطقه غرب آسیا
کاخ نشینان واشنگتن از سویی در باطن با خروج نیروهای نظامی خود مخالف بودند، اما چارهای هم نداشتند و از طرف دیگر باید راهی برای رصد اقدامات ایران پیدا میکردند چرا که در این زمان جمهوری اسلامی ایران تحریم بود و راهی برای کنترل وجود نداشت. پس باز هم رویکرد قبلی خود یعنی ایجاد جنگ را در پیش گرفتند، اما این بار دیگر گروههای تروریستی وجود نداشتند که آمریکا به قصد نابودی آنها به منطقه لشکر بشکد پس باید کاری میکردند.
این بار یانکیها به کاری دست زدند که داعیه مقابله با آن را داشتند یعنی گروههای تروریستی را با همکاری متحدان منطقهای خود چون عربستان سعودی که در حادثه 11 سپتامبر دست داشت؛ به وجود آوردند و آنها را به عراق و سوریه فرستادند تا در وهله اول ایرانی که با وجود تحریمها در حال تبدیل شدن به قدرتی جهانی بود را درگیر و در درجه دوم امنیت اسرائیل که دشمن جمهوری اسلامی بود را تامین و در درجه سوم بهانهای برای حضور نظامی خود در منطقه را داشته باشند.
لذا با این تفکر گروههای تروریستی داعش و جبههالنصره را ساخته و آنها را به سوریه و عراق فرستاند تا ناامنی را گسترش دهند و همین موضوع باعث شد تا کشورهای غربی و منطقهای، ائتلافی به بهانه مقابله با این گروه تروریستی ایجاد کنند که فعالیت آن در ظاهر برای مبارزه با داعش اما در باطن حمایت از این گروه تروریستی-تکفیری بود.
این ائتلاف هر نوع حمایتی از اطلاعاتی گرفته تا تسلیحاتی از گروه تکفیری داعش انجام داد که همین موضوع باعث شد تا در ابتدا داعشیها بتوانند بر قسمتی از عراق و سوریه حاکم باشند اما این حکومت چندان دوامی نداشت و وعده صادق خیلی زود محقق شد.
مقاومت؛ محوری که رشتههای آمریکا را پنبه کرد
تروریستهای دست پروده آمریکا و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس پس از این که نیروها و ملت دو کشور عراق و سوریه با فتوای مرجعیت با هم متحد شدند مجبور به عقبنشینی از سرزمینهای تصرف کرده شدند و از این زمان ایران و لبنان نیز وارد صحنه شدند و با کمک مستشاری که به درخواست دولت هر دو کشور انجام شد وضعیت تروریستها روز به روز بدتر و حامیان آنها نگرانتر میشدند.
در همین زمان ایالات متحده برای نجات تروریستها بحث مذاکره صلح را به میان آورد که به خاطر کارشکنی تروریستها و حامیان آنها نتیجه چندانی از این مذاکرهها بدست نیامد؛ به همین خاطر اتاقهای فکر در آمریکا طرح جدیدی را برنامهریزی کردند و اجرای آن را به عربستان سپردند.
طرح به این شکل بود که با حمله عربستان به یمنی که تازه انقلاب در آن صورت گرفته بود تمرکز محور مقاومت را بر سوریه و عراق از بین ببرد ، اما این طرح با مقاومت ملت یمن شکست خورد و پس از گذشت بیش از 2 سال از این حمله با اعلام رسمی؛ کار گروههای تروریستی که آمریکا ایجاد کرده بود تمام شد.
حال واشنگتن که طراحی خود را در شکست دید باز با طرحی جدید اما با رویکرد قدیمی به میدان بازگشت و قصد تجزیه کردستان عراق را داشت که این توطئه هم با هوشیاری ملت، دولت عراق و محور مقاومت خنثی شد و ایالات متحده را مبهوت کرد.
بازگشت آمریکا به رویکرد سابق
ایالات متحده آمریکا پس از این که متوجه شد حضور غیر مستقیم دیگر پاسخگو نیست دوباره تصمیم به افزایش نیرو در افغانستان گرفت؛ طبق اعلام یک مقام آمریکایی به شبکه ای بی سی جیمز متیس وزیر دفاع ایالات متحده تاییدیه ارسال 3 هزار و 500 نیروی دیگر آمریکایی به افغانستان را بعد از دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور، امضا کرده است.
این کشور پس از پایان کار گروههای تروریستی حتی قصد ایجاد یک واحد نیروی ویژه در شمال سوریه و مرز ترکیه را دارد که در این زمینه رویترز گزارش داد که دفتر روابط عمومی ائتلاف به رهبری ایالات متحده در ایمیلی که برای این خبرگزاری فرستاده، جزئیات تشکیل نیروی جدید را تائید کرده است.
خبرگزاری فرانسه نیز از سرهنگ رایان دیلن سخنگوی ائتلاف نقل کرده که هدف نهایی این ائتلاف تشکیل نیرویی در حدود ۳۰ هزار نفر در مرزهای شمالی سوریه است، موضوعی که واکنش مقامات ترک را به همراه داشت.
حال باید پرسید ایالات متحده که روزی نیروهای خود را از منطقه خارج کرده چرا دوباره قصد بازگشت دارد؛ در پاسخ به این سوال احمد دستمالچی سفیر پیشین ایران در لبنان در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جواناظهار کرد: با روی کار آمدن دولت افراطی و یکجانبهگرای ترامپ، روحیه تهاجمی او در منطقه بیش از گذشته افزایش یافته است.
وی ادامه داد: با افزایش نیروهای نظامی آمریکا در خاک افغانستان و سایر سیاستهای ترامپ؛ باید شاهد دخالتهای بیجای آمریکاییها در امور منطقه باشیم.
رئیس جمهور آمریکا با این تصمیم علاوه بر تحمیل کردن هزینههای هنگفت برای حضور نظامیان در افغانستان به کشور خود آن هم در این شرایط اقتصادی جهان و رسوایی بیش از پیش آمریکا، باعث گسترش ناامنی در منطقه غرب آسیا میشود؛ موضوعی که هیچ کدام از کشورهای منطقه آن را نمیپذیرد و احتمالا با آن مقابله خواهند کرد.