جدال با بیآبی با تغییر پایتخت
تمام آمارها و شواهد گواه آن است که آب زیادی برای مصارف مختلف پشت سدهای تهران جمع نشده تا بتوان آن را به عنوان ذخیره منابع آبی در بهار و تابستان ۹۷ استفاده کرد. کلانشهر تهران مدتهاست با بحران کمآبی دست و پنجه نرم میکند، آیا راهحلی برای غلبه به بحران کمآبی در تهران وجود ندارد؟! برخی از کارشناسان تغییر پایتخت سیاسی را درمان درد کمآبی، خشکسالی و سایر بحرانهای مختلف تهران میدانند.
پایتخت ایران مرکز فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی این کشور است و سالانه میلیونها نفر به دلیل بهرهمندی از شرایط بهتر اقتصادی یا اجتماعی راهی تهران میشوند. تجمیع امکانات و خدمات شهری در این شهر سبب شده در سال ۸۵ حدود ۱۱میلیون و ۳۴۵هزار نفر و در سال ۹۰ حدود ۱۲میلیون و ۱۸۳هزار نفر جمعیت و در انتهای سال ۹۵ حدود 13میلیون سکنه داشته باشد. بسیاری از صاحبنظران معتقدند جمعیت تهران در روز از مرز 15میلیون نفر نیز عبور میکند، این دومیلیون افرادی هستند که به قصد کار،تفریح یا استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی به تهران رفتوآمد روزانه دارند. سرانه مصرف آب در تهران در اواخر سال 95 به 350 مترمکعب رسیده است. به گفته مدیرکل سابق مشارکت مردمی محیطزیست تهران سالانه به حدود یکمیلیارد متر مکعب آب شرب نیاز دارد که حدود 100 تا 150میلیارد متر مکعب آن از طریق آب قابل جمعآوری (روانآبها) از سطح زمین تامین میشود. محمد درویش افزود:«اگر بارندگیها در تهران به همین روند باشد ۵۲درصد مردم تهران فاقد آب شرب خواهند شد.» براساس آمار 90درصد از آب تهران از طریق سدهای آن تامین میشود و کمبارشی پاییز و زمستان سال 96 به روشنی مشخص میکند آب زیادی پشت سدها نیست.
وضعیت تهران همانند استانهای دیگر است و ایران در سال 96 درگیر بحرانخشکسالی است، اما این خشکسالی بیش از همه تهران را درگیر خواهد کرد. تهران برخلاف استانهای دیگر 90درصد مصرف آب در بخش شرب دارد، بنابراین ساکنان آن در صورت تداوم خشکسالی متضرران اصلی خواهند بود. این شهر مشکلات کم ندارد و آب یکی از مهمترین آنهاست. براساس اطلاعات سازمانهواشناسی تهرانیها از ابتدای پاییز چهار روز هوایپاک، 85 روز هوا با وضعیتسالم و 60 روز هوا با وضعیتناسالم استشمام کردهاند.
باور این موضوع بسیار سخت و جانکاه است، اما کلانشهر تهران تنها شاهد چهار روز هوایپاک بوده است. اندکی تامل در این آمار عمقفاجعه را مشخصتر میکند، زیرا درباره یک شهر با جمعیت صدهزار نفری یا چهار میلیونی صحبت نمیکنیم و در واقع حدود 15میلیون نفر ایرانی تنها چهار روز هوای پاک را تجربه کردهاند. ترس از زلزله هم بلای دیگر پایتختنشینان شده؛ بخش قابلتوجهی از پایین شهر تهران را بافت فرسوده و متراکم تشکیل داده و این امر سبب ترس مضاعف تهرانیها از زلزله شده است.
گسلهای فراوان زیرپای آنها سالیان سال است که خفته و آراماند، اما شاید آرامش آنها دیری نپاید و همه به این واقعیت فکر میکنند که کجای این کلانشهر پرجمعیت امنیت جانی و مالی خواهند داشت. این مشکلات و بسیاری دیگر که ذکر آنها در این مقال نمیگنجد برخی صاحبنظران را به فکر تغییر پایتختسیاسی شهر انداخته است، تصمیمی که بنا داریم در این نوشتار آن را بررسی کنیم.
تغییر پایتخت سیاسی سابقهای 32 ساله دارد
شوراینگهبان در اردیبهشت سال 94 پیش طرحی را تصویب کرد که براساس آن دولت موظف شد طرح انتقال پایتخت سیاسی- اداری از تهران را مورد بررسی قرار دهد و به دولت برای اجرا کردن آن دو سال زمان داده شد. گفتنی است خبر تصویب طرح انتقال پایتخت و اقدام شوراینگهبان دفعه اول نبود که به گوش میرسید و تهران از سال 64 در گیر و دار از دست دادن عنوان پایتخت برای خود است. آخرین بار و پیش از تصویب طرح شورای نگهبان در اواخر دولت نهم و اوایل دولتدهم نیز زمزمههای تغییر پایتخت به گوش رسید که طبق معمول بینتیجه ماند.
برخی کارشناسان تغییر پایتخت را امری امکانپذیر، اما در بازه زمانی 25ساله میدانند. هزینه انتقال نیز چندان قابلپرداخت نیست و صحبت از هزینهمیلیارد دلاری برای تغییر پایتخت به میان میآید. با این اوصاف چه میتوان کرد؟ آیا راهحل حفظ شرایط موجود است که پایتختنشینان به صدرنشینی در مهمترین استان کشور ادامه دهند و هر روز هوای آلوده تنفس کنند یا از بحران کمآبی در رنج باشند و عمرشان را در ترافیکهای عذابآور تلف کنند؟
آقامحمدخان قاجار در زمان تعیین تهران به عنوان پایتخت هرگز این شهر را با این وسعت و هیبت تصور نمیکرد؛ شهری که باتوجه به موقعیت جغرافیایی، منابع آبی و... در نهایت ظرفیت جمعیت چهار میلیونی را دارد امروز بیش از 15میلیون سکنه دارد. به نظر رها کردن تهران با شرایط کنونی و این میزانجمعیت با عقل جور درنمیآید؛ از سوی دیگر کشور سالهاست که در شرایط اقتصادی مساعد برای پرداخت هزینه گزاف تغییر پایتختسیاسی نیست، بنابراین به نظر این گره تنها به دست شهروندان باز میشود. البته دولت باید شرایطی را فراهم سازد که شهروندان تهرانی را مجاب به خروج از این کلانشهر کند تا آنها داوطلبانه این شهر را ترک کنند.
البته وضعیت بحرانی تهران در نهایت ممکن است مدیران شهری را ناچار به افزایش هزینه زندگی در تهران نیز بکند تا آنهایی که قادر به پرداخت هزینه زندگی در پایتخت نیستند به دلیل مشکلات اقتصادی به ناچار آن را ترک کنند. در هر صورت نقش دولت در تغییر پایتخت سیاسی کشور کلیدی است؛ در واقع نباید از شهروندان تهرانی انتظار داشت تنها به خواست دولت یا مشکلات زیستمحیطی، اجتماعی و... در این شهر عطای امکانات و خدمات گوناگون ارائه شده در پایتخت را به لقایش ببخشند و عزم مهاجرت معکوس کنند.
خوشبختانه مهاجرت معکوس در این شهر کلید خورده و در فاصله زمانی سالهای 1390 تا 1395 تعداد 350هزار و 632 نفر از استان تهران به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند. مهاجران کار، امکانات و خدمات رفاهی، بهداشتی و تفریحی و... میخواهند و دولت اگر قصد دارد طرحی نو در این شهر دراندازد باید ابتدا به توازن امکانات، خدمات و اشتغال میان تهران و سایر استانها فکر و برای آن برنامهریزی کند.
تصور کنید حداقل یکی از استانهای کشور دارای امکانات و خدمات برابر با شهر تهران باشد، در این صورت قطعا عدهای از شهروندان تهرانی که به معنای واقعی از معضلات شهری به ستوه آمدهاند، به آن شهر مهاجرت خواهند کرد. هرچند اقدام درست آن است که دولت امکانات و خدمات را به تمام شهرهای ایران و به صورت یکسان اختصاص دهد تا تناسب جمعیت در سراسر کشور حفظ شود.
لزوم مهاجرت معکوس برای کاهش بحرانهای تهران
یک نماینده تهران طرح انتقال پایتخت سیاسی را عامل کافی برای غلبه بر بحران آب نمیداند و میگوید: معضلات پایتخت در بحرانآب خلاصه نمیشود و اگر تنها به دلیل بحران آب قصد تغییر پایتخت را داشته باشیم، اقدام درستی نخواهد بود. محمد علی وکیلی میافزاید: تغییر پایتخت سیاسی تنها راهحل رفع بحران آب نیست و جمعیتی که از طریق پایتخت سیاسی کشور جابهجا میشوند جمعیت غالب این کلانشهر به حساب نمیآیند. او تاکید میکند: بنابراین سهم تغییر پایتخت در حل بحرانآب سهم تعیینکنندهای نیست، اماعوامل زیادی سبب میشود که به ضرورت تغییر پایتخت برسیم، عواملی که مستقیم به بحران آب برنمیگردند.
وکیلی میافزاید: بحث آلودگی هوا، ترافیک، امنیت پایتخت و... دست به دست یکدیگر دادهاند که بحث انتقال پایتخت سیاسی ایران همواره یکی از گزینههای روی میز مسئولان باشد، اگرچه باتوجه به مشکلات در بازهزمانی کوتاهمدت امکان آن وجود ندارد. او تاکید میکند: انتقال پایتخت نیازمند فراهمآوری برخی مقدمات است و در گام اول نیازمند جانمایی است، جانمایی برای پایتخت جدید باید مورد اجماع مسئولان باشد و در حالحاضر در جانمایی به اجماعی نرسیدهایم.
در مرحله دوم باید امکاناتی را فراهم آوریم و ایجاد این امکانات حداقل نیازمند هزینه 100میلیارد دلاری است. برآوردهای حداقلی نشان داده است که کشور برای تغییر پایتخت باید این میزان هزینه کند و امکان اختصاص این میزان بودجه در حالحاضر وجود ندارد. او در پاسخ به این سوال که آیا مهاجرت معکوس تهرانیها از پایتخت به بحرانهای کنونی تهران کمک میکند یا خیر، میگوید: بله. این اقدام در کاهش مشکلات انباشتهشده در شهر تهران بیتاثیر نخواهد بود.
مهاجرت معکوس به کاهش ترافیک، آلودگی هوا، مشکلات منابع آبی و مشکلات زیستمحیطی این شهر کمک میکند. در واقع کاهش جمعیت سبب کاهش معضلات و بحرانهای کنونی تهران میشود. نکته قابلتوجه آن است که نسبت کاهش مشکلات کنونی شهر به نسبت کاهش جمعیت آن بستگی دارد و به این حقیقت برمیگردد که چه تعداد از شهروندان تهرانی به مهاجرت معکوس رو بیاورند.