روایت باهنر از نحوه حضور احمدی نژاد در جلسات مجمع تشخیص مصلحت
محمدرضا باهنر درباره حذف جدول 17 در لایحه بودجه گفت: از روز اولی که این روند (کمک به نهادهای فرهنگی خاص) شروع شد، کار خوبی نبوده است؛ به خصوص اینکه سالیان سالحوزههای علمیه و مراکز فرهنگی، به مردم و کمکهایی که آنها میکردند، وابسته بودند و از آن راه اداره میشدند. شاید از روز اول این مسیر، مسیر درستی نبود و قابل نقد است اما یک پروپاگاندای بیخودی این روزها راه افتاده و متاسفانه کسی نیز به میدان نمیآید پاسخ دهد.
اهم اظهارات باهنر به شرح زیر است:
* برخی نیز میگفتند که جناب آقای شاهرودی بیمارند و شاید ریاست مجمع تشخیص نتوانند انجام دهند. ایشان بیماری داشتند و به درمان نیاز بود. بعد کار به جایی که قرار شد عمل جراحی انجام دهند رسید. در عمل جراحی که انجام شد غدهای کلیه ایشان را گرفته بود. در اتاق عمل قرار بود غده را بردارند که کلیه را برداشتند. یعنی پزشکان چارهای نداشتند و لحظه ای باید تصمیم میگرفتند اما در هر صورت کلیه را اشتباه برداشتند و پاتولوژی کردند و مشاهده شد که کلیه سالم است و میشد همان غده را بردارند.
آنجا بود که یک عده از پزشکان اصرار کردند ایشان به خارج از کشور بروند و درمان شوند این تصمیم پزشکان بود ولی اینکه در بیت رهبری، شورای نگهبان یا مجمع این تصمیم گرفته شده باشد، صحت نداشت. البته برخی میگویند که اگر ایشان نمیرفتند بهتر بود ولی برخی نیز معتقدند که اینکه رفتند بهتر شد. من نیز اعتقاد داشتم که اگر این اتفاق نمیافتاد مناسبتر میبود ولی خب در این فضا تصمیمگیری ساده نیست.
* احمدینژاد در مجمع فعالیتی ندارد. مدتی در برخی کمیسیونهای جمعی تخصصی میآمد و فعال بود ولی در حال حاضر که میآید، فقط مینشیند.
*امروز یک طلبه درس خارجخوان که همتراز دکتری دانشگاه میشود، 400 هزار تومان شهریه دریافت میکند؛ البته این دریافتی دولت نیست و از کل مراجع و سهم امام و دیگران است که به او میدهند. ولی یک دکتری در دانشگاه جیرفت کرمان دست کم ماهی دو و نیم میلیون میگیرد که این مبلغ از بودجه دولتی است.
*من موافق گفتوگوی ملی هستم و به نظرم شروع این گفتوگو میان جریانهای سیاسی کشور لازم و ضروری است. نظرات جریان اصولگرا و اصلاحطلب و معتدل در بسیاری از موارد منطبق بر هم است. البته نباید به خاکی زد. برای مثال در رابطه با فتنه 88 گفتوگویی در حال حاضر نداریم. ممکن است یک زمانی قابل مذاکره باشد ولی امروز امکانش نیست و نباید مذاکره کرد. برخی درباره موضوع رابطه با آمریکا نیز ممکن است در یک جمع خصوصی بنشینند و صحبت کنند آیا منافعی دارد یا ندارد؛ اما این نباید یک گفتوگوی ملی شود. بازهم میگویم که گفتوگوی ملی را قبول دارم و لازم میدانم. اما خواهش من این است که دوستان اصلاحطلب یا دوستانی که پیشنهاد میدهند، فوری وارد خطوط قرمز نشوند. برای مثال بحث موشکی قابل مذاکره نیست زیرا ما درباره مسائل هستهای گفتوگو کردیم و نتیجه را دیدیم. من معتقدم که در بسیاری از مسائل ما اصولگرایان با اصلاحطلبان وحدتنظر داریم. اگرعقلای اصلاحطلب و اصولگرا در بسیاری از مسائل نیم ساعت با یکدیگر گفتوگو کنند، درخواهند یافت که با هم وحدتنظر دارند.
*من در انتخابات طرفدار دولت فعلی نبودم و موضع دیگری داشتم اما اینکه یک عده به آقای روحانی رای ندادند و بخواهند قدرت دولت آقای روحانی را کاهش بدهند، خیانت به مردم، انقلاب و نظام است و خیانت ملی به حساب میآید. اگر کسی قصد رقابت دارد سه سال دیگر انتخابات است با یکدیگر رقابت کنیم ولی این راهکارش نیست.
* اگر برخی بخواهند به دلیل آنکه امروز در مجلس دهم نیستند کاری کنند که خانه ملت خدای نکرده تحقیر، کوچک و ناکارآمد شود خیانت است. من در مجلس نیستم ولی همه توانم را برای کمک میگذارم. نمایندگان به دفتر ما میآیند با یکدیگر مشورت میکنیم و به آنها راهنمایی میکنم که چگونه باید به دولت کمک کنند.
*در ایران بسیاری هستند که میگویند آقای روحانی و رئیسی چه فرقی دارند ولی نظام را قبول دارند. در مجلس میخواهند رای دهند میگویند باهنر را در مجلس دیدیم عارف را هم دیدیم ولی اینها هیچ کدام گلی به سر ما نمیکارند. این معنا و مفهومش این نیست که نظام را قبول ندارند. برای مثال اگر یک رفراندوم برگزار شود و در همین مملکت بگوییم قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس باشد یا نباشد فکر میکنید چند درصد رای میدهند؟ حاج قاسم سلیمانی سنبل امنیت نظام است. حاج قاسم سلیمانی نه طرفدار رضاخان است که بعضیها در این اعتراضات اخیر شعار میدادند و نه طرفدار ترامپ؛ ایشان یک سرباز مخلص ایثارگری است که برای حفظ نظام و تبعیت از رهبری آرزو دارد شهید شود.
رای سیاه در کشورمان یعنی کسی که نظام و اسلام را قبول ندارد و طرفدار آمریکا و اسراییل است. شاید پنج میلیون باشد. در همین اغتشاشات دیدید به دلایل مختلف آنها که دلخور بودند بیشتر مخالف نظام نبودند. برای مثال در صندوق فرشتگان پول گذاشته یا در شاندیز ضرر کرده بودند و اعتراض داشتند؛ ولی وقتی شلوغی شد، کنار کشیدند. مجموع آنهایی که ایستادند و شعار دادند در کل کشور 40 هزار نفر بودند. که از این بین 30 هزار نفر نیز نه به دلایل مخالفت با نظام بلکه به دلایل مشکلاتی که داشتند آمده بودند. این که شما بخواهید تحلیل کنید که آنها پای صندوق نمیآیند چون نظام را قبول ندارند، این گونه نیست.