چند نکته درخصوص نظرسنجی ایسپا درباره ناآرامی های اخیر
نباید فریب این نتایج را خورد. در حوادث اخیر نیز حدود یک درصد جمعیت کشور مشارکت داشتند اما این یک درصد بسیار مهم هستند؛ به نحوی که رییسجمهور تاکید میکند باید به اعتراض مردم توجه کرد و صدایشان را شنید. دلیل این تاکیدات رییسجمهور این است که حواسش جمع است و میداند که این اعتراضات یک نشانه است.
در حقیقت همه تظاهراتها را باید از زاویه نشانهشناسی بررسی کرد. به عنوان مثال جنبش دانشجویی هیچوقت موجب انقلاب نمیشود اما از نظر نشانهشناسی بسیار مهم است و روشن میکند که نارضایتیهایی در جامعه وجود دارد.
بنابراین اگر از کسانی که در تظاهرات شرکت کردهاند، نظرسنجی میشد، بهتر مشخص میشد که واقعا قصد دارند دوباره در تجمعات اعتراضی شرکت کنند یا خیر.
نکته دیگر این است که اطلاع از مکنونات قلبی ایرانیان بسیار مشکل است. این مردم سالهای متمادی با شرایطی خاص زندگی کردهاند و از قدیم میگویند که «استر ذهبک و مذهبک و ذهابک» یعنی راهی که میروی، مذهب و پولت را پنهان کن. برای همین است که هیچوقت در یک نظرسنجی یا گفتوگوی علنی با یک روزنامهنگار نمیگویند که دقیقا چه فکری میکنند.
این امر همیشه عدهای را به اشتباه انداخته و سبب شده که فکر کنند اکنون مساله و مشکلی وجود ندارد.
این اعتراضات را به سه دلیل مهم ارزیابی میکنم؛ نخست اینکه با همه تظاهراتهایی که در گذشته صورت میگرفت متفاوت بود و در چندین شهر کوچک و بزرگ کشور اتفاق افتاد و چند روز ادامه پیدا کرد. این ناشی از پشتکار مردم برای رسیدن به خواستههایشان بود. علاوه بر گستردگی و تداوم یک ویژگی نیز داشت و آن وجود خواستههای متفاوت و شاید متناقض بود. از مسائل اقتصادی گرفته تا مسائل سیاسی و... مطرح بود. به نظر من جامعه ایران وارد یک مرحله تازهای شده که ورود به آن را حدس میزدیم و پیشبینی هم میکردیم. میدانستیم که تحولات ایران در چهل سال گذشته از جمله گسترش دانشگاهها، گسترش شبکههای ارتباطاتی از راه گرفته تا فضای مجازی جامعه ایران را متحول میکند. بنابراین اگر کسانی بخواهند به شیوه سال ۵۷ یا دهه ۶۰ کشور را اداره کنند، سخت در اشتباه هستند و موجب میشوند که کار مملکت به جاهای باریک بکشد.
مساله قابل توجه دیگر در نظرسنجی اخیر این است که اشاره شده، ۳۱ درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی بیفایده بودن اعتراض و شنیده نشدن صدایشان و ۲۱.۲ درصد تجارب قبلی مانند حوادث ۸۸ را علت عدم حضور در تجمعات اعلام کردهاند.
اگر این نظرسنجی و آمار را صحیح و دقیق به حساب آوریم باید بیش از قبل احساس خطر کنیم زیرا این، یعنی مردم از تجمعات قبلی نتیجه نگرفته و ناامید شدهاند. روشن است که نارضایتیها از میان نرفته و ناراضیان برای بیان نظر خود باید به دنبال راه دیگری باشند. این است که نارضایتیها انباشته شده و به صورت انفجار بروز میکند. آنچه در اعتراضات اخیر دیدیم خواستههای بسیار جدی و عمیق بود و قاعدتا باید ادامه یابد اما اگر مردم قبلا از اعتراضات نتیجه نگرفته و اکنون مایل به حضور در تجمعات اعتراضی نباشند، این به معنی پایان کار نیست. به معنی این است که استراتژیهای معترضان در حال تغییر است. البته مردم ایران بسیار هوشیار و خردورز هستند. آنها میبینند که درهمسایگی ما، در سوریه و افغانستان چه میگذرد و بیمحابا به آب نمیزنند.