«محمود»؛ پوپولیست دیروز، آزادی خواه امروز!
محمود احمدینژاد این همه را برای مطرح شدن خود بهکار آورده است. اگر چنین نکند، چه کسی دوست دارد به دورانی نظر کند که همه میدانند و در خاطر دارند؟ دورانی که حتی حامیان دیروز هم چشم بر آن بستهاند.
در آذرماه هم چنین کرد اما سایتهای همسو با او در گذشته به انتقاد از این رفتار پرداختند چنانکه جهان نیوز در آن زمان نوشت:«۸ سال رئیسجمهور این کشور باشد و از اشراف اطلاعاتی و مدیریتی حضرتآیتا... خامنهای نسبت به تحولات ملت و دولت و مسائل مردم و دغدغه و اهتمام شبانهروزی ایشان برای حل مشکلات خبر نداشته باشد؟ کانالهای گوناگون رهبری برای خبر یافتن از مسائل گوناگون آنقدر گسترده و موثر است که نیاز به «اطلاعرسانی» احمدینژاد آن هم به این شکل تبلیغاتی و سیاسیکارانه ندارند.» اکنون نه از باب اطلاع رسانی بلکه گام بزرگتری برداشته و خواهان برگزاری انتخابات فوری ریاستجمهوری و مجلس، تغییر رئیس قوه قضائیه و آزادی زندانیان شده است! ژست آزادیخواهی احمدینژاد و آنچه در نامه نوشته با عملکرد او سازگاری ندارد.
محمود احمدینژاد نامه نوشت؛ نامه او برای مقام معظم رهبری بود اما تصمیم برای علنی کردن این نامه نشان داد که شاید در پی اهداف دیگری هم باشد. او دراین نامه درخواستهایی مطرح کرده که مشخص نیست چنین درخواستهایی از مقام معظم رهبری با کدام مسئولیت او همخوانی دارد. مثلا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری یا مجلس موضوعی نیست که رئیسجمهور سابق خواهان توجه مقامات ارشد کشور به آن شود.
یا او درباره آزادی زندانیان نوشته است و این در حالی است که وقتی خودش بر کرسی ریاستجمهوری نشسته بود، کمتر به این موضوعات بها میداد. اما اکنون که رحیمی معاون اول دولت نهم در زندان است و دادگاه بقایی مشاور او در حال برگزاری است، به یاد سخن گفتن از آزادی زندانیان افتاده است. به اعتقاد برخی نگارش این نامه و رسانهای کردن آن فاز دیگر پروژه خودنمایی احمدینژادیهاست.