اتهامات متقابل احمدی نژاد و باهنر

کدخبر: ۲۰۲۸۶۵
روزنامه شرق: محمدرضا باهنر که زمانی گفته بود: «من اولین کسی بودم که بحث ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را مطرح کردم» یا در نقد دولت فعلی گفته بود: «الان خرد وجود دارد ولی شجاعت احمدی‌نژاد وجود ندارد». حالا از احمدی‌نژاد شاکی است و گفته رفتار او دارد تند می‌شود و مقامات قضائی هم گفته‌اند که برای برخورد با احمدی‌نژاد آمادگی وجود دارد.
اتهامات متقابل احمدی نژاد و باهنر

اگرچه محسنی‌اژه‌ای دیروز سخنان باهنر را تکذیب کرد و گفت چنین چیزی نشنیده است. باهنر در جلسه جامعه اسلامی مهندسین گفته است: «رئیس دولت‌های نهم و دهم به اندازه کافی جرم مرتکب شده ولی شرایط برخورد باید فراهم شود. حرکات آقای احمدی‌نژاد ابتدا به بهانه عملکرد برخی قوا بود، اما الان به سمت ایرادگرفتن از کلیت نظام رفته است. امیدوارم که در آخر مسیر، پرت نشویم و ان‌شاءالله عاقبت همه ما ختم به خیر شود».

کانال دولت بهار در واکنش به سخنان باهنر او را «رانت‌خواری که خودش را لو داد» خواند و به نقل از احمدی‌نژاد نوشت: «یک آقایی که نسبت به دولت خیلی تند است، یک بار پیش من آمد و بحث کرد که انقلاب باید حفاظت شود. من پرسیدم که چگونه، او جواب داد که دو جناح داریم که برای فعالیت نیاز به پول و هزینه دارند. من پرسیدم خب چه کار کنیم. او جواب داد که دو شرکت نفتی را به آنها بدهید و از آنان پول نگیرید تا انقلاب را حفظ کنیم. به او گفتم همین را بنویس و به من بده. او نوشت و من الان نامه را در خانه دارم... چند روز بعد از این مصاحبه محمدرضا باهنر مصاحبه کرد و لو داد که پیشنهاد بی‌شرمانه را او داده بود». احمدی‌نژاد اخیرا در نامه‌ای که خطاب به رهبری نوشته است، از محدود‌شدن اختیارات رهبری، اصلاح دفتر مقام رهبری، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس بدون‌ مهندسی شورای‌ نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزادی زندانیان سیاسی و سخت‌نگرفتن به منتقدان سخن گفته بود.

باهنر که زمانی از حامیان پروپاقرص احمدی‌نژاد بود دو ماه قبل به «شرق» گفته بود: «من با آقای احمدی‌نژاد ٢٠ سال سابقه کار سیاسی مشترک داشتیم. ایشان ٢٠ سال عضو جامعه مهندسین بود». او که حالا موافق با برخورد قضائی با رئیس سابق دولت است، دو ماه پیش معتقد بود که احمدی‌نژاد در اتفاقات سال ٨٨ تقصیر داشت ولی جرمی مرتکب نشده بود.

باهنر که این روزها به کنایه از اقدامات اشتباه احمدی‌نژاد می‌گوید: «در آن هشت سال وزارت نفتی که با ۸۰ هزار نفر می‌تواند اداره شود، یکباره ۱۰۰ هزار نیروی جدید استخدام کرد و قس علیهذا، اما حالا آقا اپوزیسیون نظام شده است». آن روزها گفته بود: «هرکس می‌خواهد با این دولت کار کند، باید رفتار و افکارش را با احمدی‌نژاد هماهنگ کند».

به نظر باهنر این روزها، احمدی‌نژاد دیگر آن‌قدر ارزش ندارد که بخواهد در حاشیه جلسات مجمع بنشیند و با او حرف بزند. می‌گوید: «در مجمع این اواخر او را بیشتر می‌بینم. بیشتر هم در حد همین سلام و احوال‌پرسی است. صحبت خاصی با هم نداریم. این‌قدر که دیگر ارزش ندارد که بخواهیم بایستیم با او درباره اینکه فلان حرف را در فضای مجازی زده و شکایت کرده و... صحبت کنیم». اما زمانی گفته بود: «صداقت و گفتار احمدی‌نژاد باعث نفوذ او در قلب‌های مردم شده است».

باهنر حتی مدعی است حضور او باعث شده که چهار نفر از وزرای نخستین کابینه معرفی‌شده احمدی‌نژاد رأی نیاورند و حتی بر سر نخستین بودجه احمدی‌نژاد با او چک و چانه زده و مخالفت کرده است. اما واقعیت چیز دیگری است. پانزدهم اسفند ٨٤ با تأخیری زیاد نخستین بودجه دولت نهم به مجلس رفت. کارشناسان، بودجه دولت عدالت‌محور را به‌شدت انبساطی، تورم‌زا، ضد تولید و اشتغال و بحران‌زا توصیف کردند. اما در کوران نقدهای فراوانی که بر بودجه رفت، نتیجه بسیار شگفت از کار درآمد. مجلس نه‌تنها سقف بودجه را به لایحه بازگرداند، بلکه رقم پیشنهادی دولت را هم افزایش داد. کارشناسان اقتصادی همان زمان گفتند آنچه در جلسه مجلس هفتم رخ داد، مسئولیتی سنگین را متوجه نمایندگان می‌کند. مجلس یکدست اصولگرا همان بودجه انبساطی را باز هم افزایش داده و تازه دولت را از برخی محدودیت‌ها معاف کرده بود. باهنر از جمله همان اصولگراهایی است که زمانی حامی شش‌دانگ رئیس دولت نهم و دهم بود اما در برابر همه این مستندات مجبور می‌شود تأیید و اعتراف کند که: «من نمی‌خواهم اعلام برائت کنم و بگویم من هیچ نقشی در حمایت از دولت آقای احمدی‌نژاد نداشتم. من از ایشان حمایت می‌کردم».

محمدرضا باهنر زمانی در کنار سایر اصولگرایان برای شهردارشدن احمدی‌نژاد تلاش زیادی کردند. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات بابت پرونده سوآپ نفت در زمان استانداری احمدی‌نژاد در اردبیل، او را تأیید نمی‌کرد، اما اصولگرایان پا در یک کفش کرده بودند تا او را شهردار کنند چراکه حتی ریاست‌جمهوری را هم در ناصیه او می‌دیدند. باهنر در گفت‌وگو با «شرق» با تأیید اینکه: «من قبول دارم که گفته‌ام شهرداری برای آقای احمدی‌نژاد دست‌گرمی است و ما او را برای ریاست‌جمهوری در نظر گرفته‌ایم» گفته بود: «من این را گفته‌ام اما ببینید آن زمان آقای احمدی‌نژاد را آقایان در سیستم اطلاعاتی رد کرده بودند که صلاحیت شهردارشدن ندارد. من رفتم و با آقای یونسی صحبت کردم، گفت یک‌سری مشکلات مثل فروش نفت و... دارد. من گفتم این اجازه را همه استانداران مرزی از آقای هاشمی‌رفسنجانی داشتند. نکته دوم این بود که گفتم آقای احمدی‌نژاد که استاندار بوده و دکترا دارد، صلاحیت ندارد اما آن شهردار پیشین که فوق‌دیپلم داشت، صلاحیت دارد؟! گفتم مشکل از فیلتر است. بعد برای اینکه یک تیکه سیاسی هم بپرانم، گفتم در ضمن خودت بدان، به آقای خاتمی هم بگو که شهرداری برای احمدی‌نژاد دست‌گرمی است والا او رئیس‌جمهوری آینده است. آن زمان هم اصلا حدس نمی‌زدم که دو سال بعد رئیس‌جمهور است؛ فکر می‌کردم حالا ١٠ یا ١٢ سال بعد رشد کند...».

احمدی‌نژاد را یک متخصص مغز و اعصاب معاینه بالینی کند

ابراهیم فیاض، مردم‌شناس، هم درباره احمدی‌نژاد به ایلنا گفته است: «سال ۸۸، جنگ، جنگ دو گروه نخبه بود؛ احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی، بقیه آتش‌بیار معرکه بودند. به همین دلیل قشرهای بالای اجتماع وارد شدند. البته آنجا احمدی‌نژاد خودش را به‌سرعت کنار کشید. سال ۸۸ ماجرا را شروع کرد و اولین کسی که مخفی شد خودش بود! دیگر اثری از او نمی‌بینید، با اینکه آن حرف‌ها را به هاشمی‌رفسنجانی، ناطق‌نوری، میرحسین موسوی و زن میرحسین موسوی زد، آشوب به‌پا کرد و خود، آغازگر فتنه بود. آن سال احمدی‌نژاد شروع‌کننده فتنه بود. معتقدم جنگ اصلی بین احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی بود. بعد هم مردم عادی آمدند وسط و قشر نخبه را جمع‌وجور کردند و در ادامه هم که ماجرای ۹ دی رخ داد. این‌بار اما جدال دو قشر نخبه نبود. هاشمی که از دنیا رفته بود و احمدی‌نژاد این‌بار با حمله به لاریجانی‌ها و قوه قضائیه و همچنین نوشتن نامه به رهبری، مثل نامه‌ای که سال ۸۸ هاشمی به رهبری نوشت، آمد که جای او را بگیرد و به دنبال یک فتنه جدید بود که خب شکست خورد».

ابوالقاسم رئوفیان، اصولگرا، هم به نامه‌نیوز گفته: «به نظر من احمدی‌نژاد دچار نوعی خودشیفتگی شده است و با اقداماتی مانند نوشتن نامه به رهبری در پی نشان‌دادن جایگاه والایی است که نشئت‌گرفته از یک توهم وخودبزرگ‌بینی از ناحیه اوست. البته نفس نوشتن نامه حتی به عالی‌رتبه‌ترین مقام چیز بدی نیست، اما هدفی که نگارنده تعقیب می‌کند مهم است که او در پی ارتقای جایگاه و پایگاه خود در بین رجال سیاسی و مردم است و همچنین القای اینکه سرآمد دیگر مسئولان پیشین و پسین است که به اعتقاد من او نیاز به یک معاینه بالینی از سوی متخصصان مغز و اعصاب و روان دارد».

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس سایر رسانه ها
    کارگزاری مفید