بمب ساعتی احمدی نژاد به شمارش افتاد
بمب ساعتی رییس جمهور سابق با خبر توصیه رهبری انقلاب به او برای عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری، به شمارش معکوس افتاد. از آن زمان به بعد همه منتظر بودند تا ببینند آنچه که تاکنون در مورد عدم ولایتمداری محمود احمدی نژاد مطرح می شود درست است یا نه؟ آیا محمود احمدی نژاد در تبعیت از فرمان رهبری به هیچ عنوان خود را آماده رقابت سیاسی نمی کند؟ اما بهار 96 و آغاز ثبت نام کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، محمود احمدی نژاد با یارانش راهی میدان فاطمی شدند تا همه را مات و مبهوت تصمیم سازی خود سازند. او در معیت بقایی و مشایی وارد ستاد انتخابات وزارت کشور شد و شناسنامه اش را از جیب بغل کت خود درآورد تا برای سومین بار سودای ریاست جمهوری اش را اعلام کند و حریف بطلبد.
بهار 96؛ رد صلاحیت احمدینژاد و بقایی و آغاز دوران سرکشی
احمدی نژاد بهار 96 را می خواست با حضورش در انتخابات آغاز کند. او در حالی به همراه بقایی اعلام کاندیداتوری کرد، که پس از توصیه رهبری به عدم کاندیداتوریاش در انتخابات در نامه ای خطاب به ایشان عنوان کرده بود: «ضمن تشکر از بیانات مهم حضرت عالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری (95)، به استحضار میرسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامهای برای حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی سال آینده ندارم.»
با این حال احمدی نژاد خلف وعده کرد و خود را آماده رقابت سیاسی ساخت و همین اقدام سیلی از انتقادات را به سمت او روانه کرد. اقدامی که اطراف او را خالی تر از قبل کرد و طیف همراهان و هوادارانش را با ریزشی دیگربار همراه ساخت. حتی افرادی مانند مهدی کوچک زاده که همواره سنگ او را به سینه می زدند وقتی در برابر این سرکشی رییس دولت های نهم و دهم قرار گرفتند که هیچ رنگی و بویی از ولایتمداری نداشت، سکوت را جایز ندانستند و این اقدام او را تقبیح کردند.
البته او برای این اقدامش عذر آورد و آن را همراهی با حمید بقایی است: «مقام معظم رهبری به من سفارش کردند که در انتخابات به عنوان کاندیدا شرکت نکنم، من به قول اخلاقیام پایبندم و حضور و ثبتنام در انتخابات صرفاً برای حمایت از برادر عزیزم آقای بقایی است».
با این حال، شورای نگهبان در احراز صلاحیت های کاندیداهای ریاست جمهوری نام احمدی نژاد و بقایی را از لیست نامزدها حذف کرد تا همین اتفاق آغازی برای کلی خوردن سایر پروژه های او باشد. هرچند او و بقایی در بیانیهای اعلام کردند در این انتخابات از هیچ نامزدی حمایت نمیکنند اما نوشتن نام احمدی نژاد بر روی برگه رای حمید بقایی و نشان دادن آن به دوربینها بخوبی گواه این بود که در روزهای آینده باید به استقبال اتفاقات دیگری رفت.
تابستان 96؛ تخلفات بقایی و آماده سازی محفل انتقاد از دستگاه قضا
تابستان 96 هم برای محمود احمدی نژاد با قصه ای پر غصه آغاز شد. او پس از ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری، در 18 تیرماه با بازداشت یار همیشگیاش روبه رو شد تا پروژه ای جدیدی را مدیریت کند. حمید بقایی معاون اجرایی احمدینژاد در دولت دهم، به دلیل آنچه «تصرف غیرمجاز، اختلاس و تبانی در معاملات دولتی» از سوی مسئولان قضایی اعلام شد بازداشت و با وثیقه 50 میلیاردی مواجه شد.
او که قادر به تامین این میزان وثیقه نبود با حضور در اوین اعتصاب غذای خود را آغاز کرد تا پس از چند روز به دلیل وخامت حال، راهی بیمارستان شود. محمود احمدی نژاد در حمایت از او عزم بیمارستان کرد و البته از ورودش ممانعت به عمل آمد تا در دفتر خود پذیرای حمید بقایی پس از آزادی از زندان باشد. او اینبار برای آزادی رفیق چندین ساله اش آذین بندی کرد و با قربانی کردن گوسفند محفل را برای انتقادات تند و تیز او و اسفندیار رحیم مشایی از دستگاه قضایی مهیا ساخت. در همان محفل بود که بقایی باز هم توهین هایی نثار قوه قضاییه کرد و با کف و سوت حلقه چند نفره استقبال کنندگانش مواجه شد.
اما اتفاق دیگری هم در تابستان این سال برای احمدی نژاد رخ داد. فیاض شجاعی دادستان دیوان محاسبات در گفتوگو با روزنامه اعتماد برای اولین بار از احکام صادره برای رییس جمهور سابق گفت و اعلام کرد: «هفت حکم قطعی قضایی علیه محمود احمدینژاد، صادر شده که همگی در حال اجرا هستند. بر این اساس، از مجموع این هفت پرونده، ۵ پرونده نفتی و ۲ پرونده غیرنفتی است که به مجلس هم اعلام شده است.»
پاییز 96 با طعم بست نشینی و افشاگری
جلسات رسیدگی به اتهامات حمید بقایی در بیست و پنجمین روز از مهرماه سال 96 آغاز شد. بقایی در اعتراض به برگزاری دادگاه بصورت غیرعلنی ترجیح را بر عدم شرکت در آن دانست و پس از چند بار نامه نگاری و درخواست برگزاری آن بصورت علنی، تصمیم جدیدی را با محوریت محمود احمدی نژاد اتخاذ کرد. بقایی به همراه علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد و حبیب الله جز خراسانی که ذی حسابی نهاد ریاست جمهوری را برعهده داشت با بدرقه رییس دولت های نهم و دهم راهی شهر ری شد.
تصاویر و فیلمهایی از خداحافظی این سه نفر با احمدینژاد پیش از حرکت به سمت حرم شاه عبدالعظیم(ع)، از سوی کانال دولت بهار منتشر شد. احمدی نژاد که در این بست نشینی نقش اصلی را ایفا می کرد، به همراه رحیم مشایی دوبار به دیدار یاران بست نشینش رفت تا نشان دهد که آنان را همچنان زیر پر و بال خود گرفته است.
اما اقدام جنجالی دیگر محمود احمدی نژاد در پاسخ به آملی لاریجانی رییس دستگاه قضا در آخرین روز پاییز همین سال انجام شد. او در پیامی ویدئویی با اعلام ضرب العجل 48 ساعته به آملی لاریجانی، اعلام کرد تا اسناد مربوط به محکومیت خودش و همکارانش را در حمایت از بابک زنجانی منتشر کند و در غیر این صورت در خصوص عملکرد هشت ساله رییس دستگاه قضا افشاگری خواهد کرد. اما آنچه که پس از پایان یافتن این ضرب العجل رخ داد، رنگی از افشاگری نداشت و احمدی نژاد تنها به همان صحبت های همیشگی اش اتکا کرد.
زمستان 96 و بازداشت همزمان بقایی و مشایی
ضرب المثل سالی که نکوست از بهارش پیداست برای محمود احمدی نژاد خیلی خوب معنا پیدا کرد. او آغاز سال 96 را با رد صلاحیت خود و حمید بقایی آغاز کرد و این سال را با بازداشت بقایی و مشایی به پایان رساند. بقایی پس از تأیید حکم دادگاه بدوی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران و قطعیت آن و ابلاغ حکم صادره، روز سهشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ جهت اجرای حکم صادره از جمله ۱۵ سال حبس و چهل و سه میلیارد تومان جزای نقدی به زندان معرفی شد. اسفندیار رحیم مشایی هم تنها چند روز پس از اجرای حکم حبس بقایی روانه زندان شد. او از آن روز که در اعتراض به اجرای حکم بقایی جلوی سفارت انگلستان در تهران حضور یافت و حکم حبس 15 ساله او را در یک اقدام اعتراضی به آتش کشید، همچنان در زندان بسر می برد. در روز 26 اسفندماه وکیل مشایی در گفت و گو با رسانه ها گفت: موکلم به علت آتش زدن حکم صادره برای آقای بقایی در مقابل سفارت انگلستان، توسط مأموران امنیتی و در مقابل منزلش بازداشت شد.
نامههای سرگشاده به رهبری و درخواست های عجیب و غریب
سال 96 برای رییس جمهور سابق سال نامه نگاری هم بود. محمود احمدی نژاد پس از آنکه نامه های سرگشاده خود را خطاب به ملت ایران می نوشت اینبار تصمیم به تغییر مخاطب خود را گرفت. نخستین نامه سرگشاده او به رهبری انقلاب در همان روزهای پیش از آغاز بست نشینی نگارش شد.
احمدی نژاد در این نامه بلند بالا باز هم کینه خود از برادران لاریجانی بخصوص رییس قوه قضاییه را نمایان کرد و گفت: «امروز متاسفانه عده ای اقلیت محض ، به هر ترتیب ممکن، خود را حق مطلق، مالک و صاحب انحصاری کشور و انقلاب و ارباب مردم و دارای حق قطعی حاکمیت دانسته و توده های مردم را رعیت می پندارند و اصرار دارند که اراده، فهم و نظر آنان ولو علیه نظر عمومی و منافع ملی به هر شکل ممکن و حتی با اعمال زور و فشار به اجرا در آید. به بهانه های مختلف و با برخوردهای خشن، راه بر هر نوع نقد و اعتراض و آزادی بیان بسته شده و گروهی اندک و چند خانواده مشخص تلاش دارند تا قدرت و مناصب اصلی برآمده از انقلابِ ملت را به طور انحصاری در خدمت خود و تثبیت حاکمیت جناحها و باندهای ثروت و قدرت به کار گیرند.»
او که خود را زبان ملت ایران می داند در نامه ای دیگر خطاب به رهبری انقلاب در 30 بهمن ماه 96 نه تنها عداوت خود را با دستگاه قضا برای چندمین بار به نمایش گذاشت بلکه سایر قوا و نهادهای حاکم در ایران را هم مورد عنایت قرار داد و خواسته های عجیب و غریبی را مطرح کرد. او در نخستین پیشنهاد خود گفت: « برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، البته بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب، یک ضرورت فوری است.» او در دومین پیشنهاد خود در این نامه عنوان کرد: «خواستار تغییر فوری رئیس قوه قضاییه شد و در ادامه خواهان انتصاب فردی با ویژگیهای مندرج در قانون اساسی و همچنین تعیین و معرفی مرجع مستقل و مورد قبول مردم برای رسیدگی به شکایات مردم از این دستگاه و احقاق حقوق و اعاده حیثیت از مظلومین شد.»
نامه سوم احمدی نژاد به رهبری انقلاب اما به موضوعات اقتصادی و فرهنگی اختصاص داشت که در یک هفته مانده به پایان سال 96 از سوی کانال تلگرامی دولت بهار منتشر شد. احمدی نژاد در این نامه موارد زیادی را برای اصلاح امور کشور در زمینه های اقتصادی و فرهنگی عنوان کرد.
آنچه که در اقدامات محمود احمدی نژاد مشهود است، حمایت بی چون و چرای او از حلقه اطرافیانش است. او که در دوران ریاست جمهوری اش هم اطرافیانش را خط قرمز خود کرده بود بعد از خروج از پاستور هم در حمایت از آنها کم نگذاشت. حمایتی که برخی آن را سحر، برخی ولایت گریزی و برخی دیگر آن را فتنه احمدی نژاد می نامند.