سعید حجاریان:احمدینژاد ما را رها نمیکند/«پوپولیسم موعودگرا» همهچیزمان را بر باد داد/خطر آن است که مردم زیر خط فقر ، به هر پیشنهادی آری بگویند
به گزارش اقتصادنیوز در بخشی از این یادداشت آمده است:«...من منکر خطاهای دولتهای یازدهم و دوازدهم نبوده و نیستم و در چندین مقاله و گفتوگو مواردی را مطرح کردهام؛ ولی معتقدم خطای دولت محمود احمدینژاد بهقدری بوده است که تا سالهای سال گریبان کشور را رها نخواهد کرد و ملت ایران تاوان آن را پس خواهند داد. در اینجا لازم به ذکر است که هدف این مقاله، نه پرداختن به اشخاص بلکه کالبدشکافی یک تفکر سیاسی است تا کمک شود جامعه مجددا در دام آن نیفتد. پس مباحث از جنس حملات امروز راست سنتی به یار پیشینشان نیست؛ چنانکه معتقدم یاران رئیسجمهور سابق اگر در چارچوب قانون اساسی خواستار حقوقی ازجمله دادگاه علنی هستند، باید خواسته آنها اجابت شود.»
مدیرمسئول روزنامه لغوامتیاز شده صبح امروز در ادامه نوشت:«پرسش محوری این است که چگونه میشود همه اسباب بزرگی آماده باشد، اما کسی نتواند از آن بهرهای ببرد؟ به قول حافظ «اسباب جمع داری و کاری نمیکنی». حدفاصل سالهای (١٣٨٤-٩٢) دریچه جمعیت جوان به روی ما باز بود و سرمایه فراوانی نیز از قِبل فروش نفت به دست آوردیم، اما دریغ از ایجاد شغل. متأسفانه «پوپولیسم موعودگرا» همهچیزمان را بر باد داد؛ سرمایه ملی، سرمایه مادی و سرمایه معنویمان را. پوپولیسم گونههای مختلفی دارد که خطرناکترین آنها «پوپولیسم موعودگرا» است که آثار دیرپایی از خود بر جای میگذارد.» این فعال سیاسی در ادامه با طرح این پرسش که پوپولیسم چیست؟ ادامه داد:«پوپولیسم سرمایه آتی یک کشور را بهروز کرده و در زمان حال، بیآنکه مسئولیت تعهدات، وعدهها و چکهای بلامحل خود را بر عهده بگیرد، منابع را به قصد کسب پایگاه مردمی و جلب محبوبیت خرج میکند و از آنجایی که ذاتا ضدالیت است، در راستای تحکیم گفتمان خود، «یقهآبی» را علیه «یقهسفید» میشوراند و بهطور مستمر از تمایزات میان خواص و عوام سخن میگوید.فرد پوپولیست برای مثال به منطقهای بیآب میرود و دستور حفر چاه صادر میکند و در واقع با اتکا به برق ارزان، ذخایر آب را از میان میبرد؛ در این قبیل فرایندها، رضایت مردم حاصل میشود، اما به قیمت تاراج منابع. »
حجاریان در ادامه به مفهوم «پوپولیسم موعودگرا پرداخت ونوشت:«پوپولیسم موعودگرا ، خطرناکترین گونه پوپولیسم است؛ زیرا برای خود رسالت الهی نیز قائل است؛ پوپولیستهای موعودگرا خود را مسیحایی قلمداد میکنند که از طرف خدا مأمور به رهانیدن مردم از آلام و رنجها شدهاند.این نوع پوپولیسم حوزههای گستردهای مانند تفکر، زندگی، اخلاق، سیاست و... را در بر میگیرد. برای شناخت بهتر آن میتوان به نارودنیسم اشاره کرد. نارودنیکها در سالهای دهه ١٨٧٠ برای بسیج مردم علیه «الیت» حاکم در جامعه روسیه به میدان آمدند؛ ایده نارودنیسم بر الغای مالکیت فئودالی، حمایت از دهقانان و ایجاد جامعه کمونیستی بنا شده بود، اما در زمان تبلیغ چندان محل استقبال خلق روس قرار نگرفت. تئوریسینهای نارودنیسم معتقد بودند روشنفکر باید خود را به لحاظ اخلاقی با خلق همراه و آرمانشهری اخلاقی بنا کند. این سنخ عبارات و دنبالهروی نارودنیکها از خواستههای عاجل خلق، باعث شد لنین که حزب را پیشاهنگ تودهها میدانست، درباره آنها به کنایه بگوید: «اینان اسب را دنبال ارابه میبندند». در ادامه راه، تضادی اساسی میان این پوپولیستهای روس به وجود آمد و در میان آنها این پرسش مطرح شد که باید بر مبارزه سیاسی تأکید بیشتری بگذارند یا بر تبلیغات سیاسی؟ لشک کولاکوفسکی در کتاب «جریانهای اصلی در مارکسیسم»، این دوگانگی را اینگونه شرح داده است: «مشی نخست [مبارزه سیاسی] عملا به این معنی بود که آنها میبایست برای آزادیهای قانونی و برای لیبرالشدن روسیه، بر طبق الگوی تجربی، مبارزه میکردند. ولی معضل پوپولیستها این بود که چنین مشیای با آرمانهای سوسیالیستیشان دستکم در ظاهر تضاد داشت. اگر روسیه را نظامی لیبرالی و پارلمانی دربر میگرفت، آنگاه چشمانداز نیل به سوسیالیسم هم به آیندهای نامعلوم [موکول] میشد؛ زیرا بعید به نظر میرسید که سوسیالیسم بتواند از راه انتخاب و نمایندگی عمومی به قدرت برسد. منادیان ایدئولوژی سنتی پوپولیستی ناگزیر سیاست تبلیغات و آموزش انقلابی را ترجیح میدادند و در عین حال، هم با فکر وحدت با لیبرالها (که در آن زمان شمارشان اندک بود) مخالفت میکردند و هم با فکر تسخیر قهرآمیز قدرت.» (١:٣٦٧-٣٦٨) دوگانگی پدیدآمده منتج به آن شد که این پوپولیستها به دو گروه تقسیم شوند؛ گروهی با محور فعالیت تبلیغی و گروه با محور فعالیت تروریستی.»
این روزنامهنگار که رساله دکتری خود را نیز به موعودگرایی در انقلاب روسیه اختصاص دادهاست در ادامه نوشت:«رئیس دولت نهم، در انتخابات ریاستجمهوری سال ١٣٨٤، از سادهزیستی، عدالتخواهی و احقاق حق مردم سخن گفت و به زعم آقای مصباح یزدی با «دعاهای خاصی که به وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج) شد» نهایتا در قامت منجی مردم بیپناه به پاستور ورود کرد. البته این گرایش و شیوه تبلیغی وی محدود به دوره تبلیغات انتخابات نبود؛ چنانکه فیالمثل پس از انتخابشدن اظهار داشت، نمیخواهد به کاخ ریاستجمهوری برود [و کاخنشین شود] هر چند مدتی بعد اظهار داشت، الزامات امنیتی و پارهای از مسائل وی را به عهدشکنی واداشته است. وی سپس مانند نارودنیکها، استراتژی «به میان مردم رفتن» را پیش گرفت و سفرهای استانی را کلید زد. شعار «همراهمردمبودن» احمدینژاد کارگر افتاد! آنگونه که وی در اجلاس شکرانه اتحاد دولت، قوه قضائیه و مجلس گفت: «امسال که گذشت به نیویورک رفتیم، سال قبلش سفیر ما گفت یکی از سناتورهای دموکرات میخواهد با شما ملاقات کند. آمد گفت فلانی ما در حزبمان تصمیم گرفتیم در انتخابات از همین شعارها و جهتگیریهای ملت ایران استفاده کنیم، بعد اسم برد، ما میخواهیم شعار عدالت، تحول، شعار همراهمردمبودن بدهیم. آیا شما حمایت میکنید؟ من به ایشان گفتم اینها حرفهای خیلی خوبی است. اگر شما واقعا دنبال اینها باشی، طبیعی است که ملت ایران حمایت میکند. نمیخواهم وارد جزئیات بشویم. بالاخره از این اتفاقات زیاد میافتد، جلسات زیاد است. میخواهم تراز ملت ایران را ببینید. نگاه جهان به ایران امروز و انقلاب اسلامی کجاست».احمدینژاد در سیاست خارجی نیز شیوههای خاص خود را در پیش گرفت. چنان که یکی از نویسندگان مینویسد: «[احمدینژاد] کوشید بیش از آنکه سوژه اخبار باشد، به تولیدکننده خبر بدل شود.» (٥:٩٦٧) عملکرد رئیس دولت نهم استثنا و بیقاعده بود. او بنا به تعبیری استراتژی «شطرنج در مقابل کاسپاروف» را به کار بست و در مناسبات جهانی خلاف قواعد بازی و پیشبینیناپذیر عمل کرد؛ هولوکاست را افسانه نامید، از محو قریبالوقوع اسرائیل سخن گفت و حتی به تقابلی بزرگ در عرصه بینالمللی نیز اشاره کرد؛ تقابلی که مقدمه ظهور حضرت قائم است.»
حجاریان در بخش دیگری از مقاله خود ادامه داد:«البته باید اشاره کرد در گفتار و سخنرانی رئیس دولت معجزه هزاره سوم کاربرد کلماتی مانند ظهور صغری، موعود، مسیح، مهدی و عباراتی مانند الهامات الهی و هدایت اولیا فراوان است؛ از سخنرانی در جمع علما و روحانیون آذربایجان غربی که از دیدار با علمای بزرگ مسیحی! و موعودیت در مسیحیت و اسلام پرده برداشته شد تا صدور پیام تسلیت برای مرگ هوگو چاوز که احمدینژاد بازگشت چاوز به همراه مسیح را بشارت داد! بنابراین نمیتوان اطلاق عنوان مزبور و تبلیغات متعاقب آن را ناآگاهانه و تصادفی قلمداد کرد.رئیس دولت نهم در اقدامات زمینی خود نیز تلاش کرد حمایت سه گروه اصلی حامی دولت اصلاحات، جوانان و زنان و طبقه کارگر را به دست بیاورد. او به همین منظور از «وام ازدواج، ورود بانوان به استادیومهای فوتبال و...» سخن گفت و در ادامه برای تمدید حضور خود در پاستور به اقداماتی در حاشیه شهرها دست زد که بارها از آنها سخن به میان آمده است.اکنون برای نشاندادن تبعات درازمدت اقدامات دولتهای نهم و دهم به نمونه میلیاردر نفتی استشهاد میکنیم. فردی گمنام به نام بابک زنجانی با پیشینهای نامشخص به اقتصاد کلان کشور و معاملات نفتی وارد شد؛ حمایت چندین عضو کابینه را جلب کرد، بر پایه بانکهای جدیدالتأسیس و اغلب کاغذیاش و همچنین بهرهگیری از دلالهای چندملیتی پیشنهاد «دورزدن تحریمها» را روی میز صاحبان تصمیم گذاشت. دولت روحانی از میزان بدهی، تعهدات و اموال زنجانی و همچنین امکان بازپرداخت بدهی او سخن گفته است؛ اما غرض از طرح این مثال آن است که فارغ از وصولشدن یا نشدن بدهی نفتی، براساس تصمیمی برآمده از یک بوروکراسی فاسد، چهره نهاد دولت و وزارتخانههای درگیر در داخل [و نزد مردم] و با مطرحشدن نام افرادی مانند رضا ضراب [و مناسبات فرامرزی]، وجهه و روابط بینالمللی جمهوری اسلامی فدای مدیریت جهانی شد؛ تاآنجاکه پس از گذشت چند سال از آن رخداد هنوز شاهد کشف ابعاد جدید پرونده هستیم؛ بیآنکه اساس موضوع شفاف شده باشد.»
به گزارش اقتصاد نیوز این روزنامهنگار درمؤخره مقاله خود تصریح کرد:نتیجه آنکه پس از دولت روحانی نیز همچنان با گزاره «دوره احمدینژاد» مواجه هستیم. چه سکان دولت در دست اصلاحطلبان باشد، چه در دست اصولگرایان. متأسفانه باید گفت ریشههای پوپولیسم موعودگرا با آن همه عوارض پیدا و پنهان هنوز خشک نشده است و افرادی از قشرهای مختلف در پی آبیاری آن هستند. چنان که شاهد بودیم، رئیسجمهور سابق پس از اتمام دوره ریاستجمهوری، در تجمع هوادارانش در نارمک به ملاقات خود با نایب امام زمان اشاره کرد و گفت: «باید به سمت امام برویم. (زمزمه جمعیت حاضر: انشاءالله). عطر او پیچیده است. همه جای دنیا الان بحث امام است. اندیشمندان، صاحبنظران، حتی مردم عادی... یک زمان وقتی اسم امام میآمد، مقاومت میشد و انگ و برچسب میزدند. البته الان هم یک عده میزنند؛ ولی دیگر از اینها عبور کردهایم. الان شاهد استقبال هستیم.» (خبرگزاری ایسنا، ١٤ مرداد ١٣٩٢) یکی دیگر از یاران بهاری نیز در همایش «خادم مظلوم» به صراحت اعلام کرد: «در آیندهای نزدیک احمدینژاد که در تبعیت از نیابت امام عصر (عج) سنگ وفاداری را به طور کامل گذاشت و وفادارترین و هوشمندترین پیرو امام زمان بود و نیابت او را تبعیت میکرد، انشاءالله در رجعتی دیگر همراه با امام عصر (عج) حکومت مطلوب را پیگیری خواهد کرد». (خبرگزاری فارس، ٣ تیر ١٣٩٢).
اکنون، خطر پیشرو آن است که مردمی که زیر خط فقر قرار دارند، به هر پیشنهادی آری بگویند. افزایش متقاضیان دریافت یارانه نقدی در دولت یازدهم حاکی از آن است که مردم به چشمانداز نهاد دولت در ایران امیدی ندارند و تنها در امروزشان سیر میکنند. در این وضعیت با وجود آنکه جامعه تا حد زیادی به لحاظ معرفتی آگاه شده؛ ولی ممکن است اسیر مسئله اقتصاد شود و به پوپولیسم که در پوشش حامی و منجی عرضه میشود، آری بگوید. چنان که لاکلائو نیز با تفکیک میان ادعا (claim) و درخواست (request) بهعنوان دو سنخ متفاوت از مطالبه میگوید، زمانی که ساختار پاسخگوی ادعاها نباشد، شکاف «ما» و «آنها» پدید آمده، میان مردم و حکومت فاصله میافتد و پوپولیسم ظهور میکند.»