توضیحات دو زمینشناس درباره شایعه فعالیت آتشفشان دماوند
علی بیتاللهی و مهدی زارع، دو زلزلهشناس برجسته ایرانی در پاسخ به نگرانی عمومی که در پی رواج یک شایعه در فضای مجازی از بابت پیشگویی وقوع زمینلرزه در شهر تهران طی چند روز آینده، ایجاد شده است اعلام کردند:هر چند احتمال وقوع زمینلرزه در شهر تهران یک تهدید همیشگی است اما از آنجا که تاکنون نه تنها در ایران بلکه در هیچجای دنیا نیز امکان پیشبینیزلزله به لحاظ علمی وجود ندارد پیشگوییهایی که در مقاطع زمانی مختلف در این باره مطرح میشود، فاقد پایه و اساس علمی است. به گزارش «اقتصادنیوز» طی روزهای اخیر احتمال وقوع زمینلرزه با بزرگای بیش از ۴ ریشتر در روزهای آینده در شهر تهران در قالب یک شایعه تلگرامی مطرح شد؛ در این شایعه ادعا شده بود علاوه بر آنکه پیشگوییها از احتمال وقوع زمینلرزه با بزرگای بیش از ۴ ریشتر در روزهای آینده خبر میدهد، مشاهده چشمی تغییرات ارتفاع کوه دماوند نیز از سوی دیگر نشاندهنده احتمال قریبالوقوع زلزله در استان تهران و فوران آتشفشان در این منطقه است. در توضیحاتی که پیرامون این شایعه در فضای مجازی منتشر شد آمده بود: « بازدیدهای چشمی نشان میدهد ارتفاع قله دماوند تغییر افزایشی داشته است و از آنجا که تغییر ارتفاع کوهها میتواند علامتی از در پیش بودن زمینلرزه و فوران آتشفشان(در قلل کوههای آتشفشانی) باشد، احتمال خطر وقوع زمینلرزه در شهر تهران و فوران مواد مذاب در نواحی اطراف کوه دماوند وجود دارد.» انتشار این شایعه در فضای مجازی موجب ایجاد یک نگرانی عمومی طی روزهای اخیر شده است اما دو زلزلهشناس برجسته ایرانی در اینباره اعلام کردند: علاوه بر آنکه هنوز امکان پیشبینی زمینلرزه در دنیا به لحاظ علمی وجود ندارد ادعای مشاهده چشمی تغییر ارتفاع کوه دماوند نیز ادعایی غیرعلمی و غیرکارشناسی است. به گفته آنها تغییراتی که در طول زمان در ارتفاع کوهها ایجاد میشود تغییراتی میلیمتری و غیرقابل تشخیص و اندازهگیری با چشم است. از سوی دیگر آخرین مطالعات انجام شده درخصوص تغییرات ارتفاع کوه دماوند که تازهترین آن سه سال قبل انجام شده است نشان میدهد نوسانهای ارتفاع کوه دماوند تغییراتی میلیمتری و بدون بیهنجاریهای بهخصوص است و این تغییرات در بازه عددی طبیعی قرار دارد.
بیتاللهی و زارع با رد پیشگویی صورت گرفته درخصوص وقوع زمینلرزه در روزهای اخیر در شهر تهران و همچنین ادعای مطرح شده از بابت فوران مواد آتشفشانی از کوه دماوند به واسطه مشاهدات تغییرات چشمی ارتفاع این کوه توضیح دادند:دو مطالعه علمی تکتونیکی درباره نحوه و میزان تغییر ارتفاع کوه دماوند در سالهای اخیر انجام شده است که نتیجه هر دو مطالعه نشان میدهد بیهنجاری معنادار از بابت میزان تغییر ارتفاع در این کوه اتفاق نیفتاده است؛ این درحالی است که اعلام تغییر ارتفاع در یک کوه با استناد به مشاهدات چشمی به هیچ وجه به لحاظ قدرت ذهنی و تشخیص چشمی انسان امکانپذیر نیست و طرح چنین ادعاهایی از اساس پایه علمی ندارد؛ به خصوص اینکه چنین ادعایی درباره کوه دماوند با ارتفاع بیش از ۵ هزار متر مطرح شود. نتایج مطالعات انجام شده برپایه برداشتهای صورت گرفته با ابزارهای دقیق و همچنین استفاده از دستگاههای موقعیت یاب پیشرفته درباره تغییرات ارتفاع کوه دماوند نشان میدهد، نرخ کوتاه شدگی پوسته زمین یا تغییرات ارتفاعی ستیغ کوههای واقع در ایالتهای لرزه زمین ساختی زاگرس و البرز در حدود ۳ تا ۷ میلی متر در سال بهطور متوسط ارزیابی شده است که تشخیص این سطح از ریزتغییرات در ارتفاع کوهها بهصورت چشمی امکانپذیر نیست. از سوی دیگر این میزان تغییر از نگاه پژوهشگران علمی متخصص علوم زمین برای مناطق لرزهخیز و آتشفشانی نظیر البرز طبیعی است. این دو زلزلهشناس با بیان اینکه پیشگویی درباره زلزله در ایران سابقه تاریخی دارد و معمولا این نوع پیشگوییها و ادعاها در زمانهای خاص مانند زمانهای خورشیدگرفتگی، ماهگرفتگی یا آشفتگیهای سیاسی رواج پیدا میکند، معتقدند در صورتی که جامعه علمی بانک اطلاعاتی کاملی از رفتار گسلهای شهر تهران و سوابق لرزهای پایتخت در اختیار داشته باشد و به میزان کافی دستگاههای لرزهنگار در قالب یک شبکه کامل لرزهنگاری پیشرفته در اختیار باشد میتواند به شکل علمی نسبت به پیشیابی زلزله اقدام کند. علی بیت اللهی و مهدی زارع در دو مقاله جداگانه برای «دنیای اقتصاد» ابعاد نگرانی عمومی درباره شایعه اخیر را از زوایای علمی و کارشناسی مورد بررسی قرار دادهاند.
نتیجه مطالعه علمی دماوند
علی بیت اللهی
دبیر کارگروه ملی مخاطرات زلزله و لغزش لایههای زمین
این نوشتار با توجه به متن منتشر شده در فضای مجازی درخصوص افزایش ارتفاع قله دماوند و ربط آن با تحقق زلزله بزرگ تهران و وقوع آتشفشان دماوند، به نگارش در آمده است.
اینکه یک شخص در بازدید میدانی در مناطق کوهستانی البرز و با نگاهی از مسیر فیروزکوه به بلندای قله دماوند، افزایش ارتفاع قله دماوند را تشخیص بدهد، به عقیده این جانب بسیار جالب و شگفت انگیز است. مفهوم افزایش ارتفاع قله دماوند، بدین معنی است که مثلا در سال قبل، یا ماه قبل، مشاهدهگر طی بازدیدی، ارتفاع قله دماوند را دیده و افزایش ارتفاع آن را نسبت به زمان قبلی ظاهرا در ذهن خود ثبت و ضبط کرده و این بار که گشت وگذاری در دامنههای البرز داشته، متوجه شده که افزایش ارتفاع قله دماوند بیش از حد قبلی است و لذا وظیفه خود دانسته که خطر زلزله تهران و آتشفشان دماوند را به مسوولان گوشزد کند. اندکی تفکر در مطلب فوق، نشان دهنده محتوای غیرکارشناسانه سخن است و اینکه هدف واقعی از طرح چنین گفتارهای «جلب نظرکننده» چیست، خود مجال دیگری را میطلبد که حتما باید به آنها نیز پرداخت. خوانندگان نوشتار حاضر، بهویژه مسافران و گردشگران مسیر فیروزکوه و دامنههای البرز، جهت صحت سنجی خبر مذکور، در رفت و آمدهای خود نگاهی به ارتفاعات رشته کوه البرز و قله باشکوه دماوند بیندازند و سعی کنند حدود ارتفاعی آنها را به ذهن بسپارند و در دفعات بعدی قضاوت کنند که آیا افزایش و یا کاهش ارتفاع آنها را میتوانند تشخیص دهند؟این تشخیص بههیچوجه از عهده قدرت ذهنی و تشخیص چشمی آدمی ساخته نیست و مسلم است که با طرح چنین مطالب مبهم، موضوعات دیگری که بهنظر نگارنده رویکرد علمی نیز ندارند، میتواندمد نظر باشد. در برآورد تنشهای تکتونیکی، با اندازهگیری GPS دقیق توسط سازمان نقشهبرداری کشور نرخ کوتاه شدگی پوسته زمین و یا تغییرات ارتفاعی ستیغ کوههای واقع در ایالتهای لرزه زمین ساختی زاگرس و البرز در حدود ۳ تا ۷ میلی متر در سال(تاکید میشود ۳ تا ۷ میلی متر در سال) بهطور متوسط ارزیابی شده است. اینکه یک شخص با مشاهده چشمی اولا این مقادیر در حد چند میلی متری را متوجه بشود و ثانیا در بازدیدهای بعدی متوجه بشود که این مقادیر، در قله با ارتفاع بیش از ۵۶۰۰ متری دماوند و آن هم از راه دور و از مسیر فیروزکوه، افزایش نشان میدهد واقعا اعجاببرانگیز و محیرالعقول است. آخرین برداشتها با ابزارهای دقیق و با استفاده از دستگاههای موقعیت یاب پیشرفته(دستگاههای GPS دو فرکانسه)، حدود ۳ سال قبل در اطراف قله دماوند توسط سازمان نقشه برداری انجام گرفته است که در آن زمان بی هنجاری خاصی حتی در حد بازههای عددی میلی متری نیز مشاهده نشد. مطالعه دورسنجی (Remote Sensing) انجام یافته توسط یکی از متخصصان ایرانی در آلمان و نیز تعدادی دیگر از پژوهشگران در مراکز علمی و تحقیقاتی داخل کشور، میزان تغییرات ارتفاع اطراف قله دماوند را در حد نوسانات چند میلی متری (کمتر از یک سانتی متر) نشان داده که در بازه عددی طبیعی مناطق لرزه خیز و آتشفشانی نظیر البرز است. دقت میکنید که اعداد و ارقام در حد میلی متر است و آنهم برای ارتفاع قلهای سترگ همانند دماوند. موارد ذکر شده در بالا، نه احتمال خطر وقوع زلزله را رد میکند و نه در جهت جلوگیری از اعلام نظر ولو غیر کارشناسی توسط هر شخصی به نگارش در آمده است. برعکس، به عقیده بنده باید فضا برای طرح چنین موارد ولو نگرانکننده باز باشد؛ ممکن است تعدادی نگران شوند، اما با بازخورد منطقی توسط کارشناسان مسلما بر دانش پایه و اطلاعات عمومی مردم اضافه شده و خود مردم، کلام کارشناسی و عکسالعمل منطقی را انتخاب خواهند کرد. مردم عزیز ایران همانطور که برای معالجه چشم، سراغ پزشک متخصص قلب نمیروند، در اینگونه مسائل نیز به باور نگارنده مسلما به سطحی از قوه تشخیص و رشد اطلاعاتی (البته به کمک رسانهها و نیز فضای مجازی که باید قدردانشان باشیم) رسیدهاند که روح و روان خود را آماج سخنان بی پایه قرار ندهند.
نکتهای دیگر که ذکر آن را در قضاوت پیرامون خبر مذکور و سخنانی از این دست، مفید میدانم، موضوع فرونشست زمین در جنوب و جنوب غرب تهران است. بررسیهای دقیق دور سنجی با استفاده از تصاویر راداری و نیز برداشتهای GPS نشان میدهد که نرخ سالیانه فرونشست در این مناطق دارای بیشترین حد در سطح جهان است و مقدار آن در برخی نقاط به حدود ۳۵ سانتی متر در سال(۳۵ سانتی متر و نه در حد چند میلی متر) میرسد، سوال این است چه کسانی با نیروهای عجیب و خارقالعاده و در گذار از مسیر اتوبانهای قم، ساوه و یا مسیر ورامین و شهریار، با مشاهدات چشمی خود، متوجه این تغییرات ارتفاعی بسیار زیاد شده اند؟ همین موضوع را اگر در مورد تغییرات چند میلی متری قله دماوند و تشخیص آن از راه دور در بازدید از منطقه فیروزکوه و دامنههای البرز تعمیم بدهیم، به غیر کارشناسانه و غیر واقعی بودن مطلب پی میبریم. صحبت تمام متخصصان و کارشناسان، خطر بالای زلزله در تهران و اطراف آن با توجه به وجود گسلهای بزرگ و فعال است. صحبت، تاکید بر آمادگی و اقدامات پیشگیرانه است. وقوع زلزله را هیچ شخص و نهاد علمی و تخصصی در هیچ کشوری حتی کشورهای پیشرفته نمیتواند با دانش امروزی پیشبینی کند، چه رسد به افراد غیر متخصص که با طرح چنین مسائل مشتریپسند، جلب مخاطب کند؛ هدف از نوشتار این جانب توجه دادن عموم به رویکردهای کارشناسانه است.
ممکن است در گسترهای زلزلهای بهوقوع بپیوندد و یا امکان دارد سالهای سال هم حادثهای تاثیرگذار لرزهای را حتی در مناطق مملو از گسل مشاهده نکنیم، اما هیچکدام از این موارد نباید ما را (یعنی عموم مردم را) و نیز مسوولان را از توجه به خطر وقوع زلزله تهران غافل کند. به عقیده بنده طرح این مسائل در دراز مدت به رشد علمی – اطلاعاتی عموم مردم کمک موثری خواهد کرد. درخواست من از مردم عزیز این است، همه حرفها را بشنوند، اما روح و روان خود را با شنیدن این سخنان آزرده نسازند، چطور که در امور پزشکی و سلامتی بدن سراغ متخصصان پزشکی را میگیریم درخصوص زلزله و آتشفشان هم سخن اصلی و پایه رفتار صحیح خود را، از متخصصان بشنوند.
مساله پیشبینی زلزله
مهدی زارع
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
تهران و بسیاری از کلانشهرهای ما محلهایی با مخاطره و ریسک بالای زلزله هستند. همانطور که در یک ماه قبل و یک سال قبل به همین وضع بودهاند. هرگاه زلزلهای در کشور بیاید مانند آنچه در 21/ 8/ 96 در ازگله سرپل ذهاب رخ داد و در ماههای بعد از آن زمینلرزههای متعدد دیگری نیز در کشور تجربه شد، در همه ماههای بعدتر- بر اساس روال و قاعده علمی – هم احتمال پیشلرزه وجود دارد و هم سکانس (توالی) رخداد زلزلههای فراوان رخ میدهند. بشر بخشی از این فرآیند را درک کرده و با روش علمی آن را رصد میکند. کار علم پیشبینی است. زلزله هم قابل پیشبینی است ولی «اکنون» کسی در دنیا زمان دقیق آن را نمیتواند اعلام کند. در آینده خواهد توانست. اخیرا فناوری اطلاعات کمک کرده که پیشگویان که کاری با علم و روش علمی ندارند با پیشگوییهای هر روزهشان به سراغ مردم بیایند و مردم هم که بعضا با درجههای مختلفی از نگرانی و وسواس این خبرها را دنبال میکنند، مدام پیامهای این پیشگویان را برای هم ارسال کنند. توصیه من آن است که در پیامرسانهایی که هستید یا کانال را حذف کنید یا از آن گروه خارج شوید. وقتی از بیرون از خانه دود غلیظ و مسمومی در هوای پیرامون خانه شما پراکنده شده باشد، عاقلانهترین کار بستن پنجرههاست. همیشه باید برای وقوع زلزلههای مخرب آماده بود. این موضوع ربطی به موضوع خبرهای کانالها و سایتهای پیشگویی ندارد. متاسفانه براساس جو فضای مجازی و همچنین برمبنای تصور عامه مردم از پیشبینی زلزله، همواره نگاه غالب به مساله (انتظار معمول از این موضوع) ارائه زمان و مکان و بزرگای زلزله بهصورت قطعی است به نحوی که بتوان درکوتاه زمان قبل از واقعه با پیشآگاهی نسبت به موضوع نسبت به تخلیه مکان مورد نظر اقدام کرد. البته این ایدهآلترین وضع ممکن است و به احتمال، کمترین احتمال برای دستیابی به چنین وضعی حداقل در کوتاهمدت وجود دارد. پیشیابی (Forecast )، هماکنون رهیافت غالب در ایالات متحده است که برای پیشیابی زمینلرزه استفاده میشود. در این رهیافت براساس شناخت چشمههای لرزهزا و برداشت لرزهای از زلزلههای کوچک (با شبکههای بسته محلی و منطقهای) به برآورد احتمالی خطر (شتاب یا شدت) رخداد زلزله در یک بازه زمانی کوتاه میپردازند. این نتایج روی نقشههایی ارائه میشود که قابلیت نمایش مقدارهای مختلف (کم تا زیاد) خطر احتمالی (به درصد) در بازه زمانی مورد نظر را با رنگهای مختلف دارد. از این لحاظ با ارائه نقشههای پیشیابی و روزآمد کردن آنها روی اینترنت، امکان استفاده سریع و راحت از آنها توسط مدیران بحران و علاقهمندان به موضوع وجود دارد. برای پهنهبندی و تهیه چنین نقشههایی نیاز به شبکههای بسته و با تعداد زیادی دستگاههای لرزهنگاری است. چرا که به کار انداختن چنین سامانهای نیازمند یک بانک دادهای قوی از زلزلههای رخ داده در هر پهنه است.
زلزله هنگامی اتفاق میافتد که یک ناپایداری ژئومکانیکی رخ دهد و شکست (لغزش ناگهانی گسل) در بخشی از پوسته زمین ظاهر شود. فرآیند گسلش درپوسته زمین بهطور کلی پیچیده است (ترکیب انرژی و گسلش). در پوسته زمین عوامل مختلف از جمله آبهای زیرزمینی ممکن است نقش مهمی داشته باشند. اما چگونه میتوان از این پیچیدگیها تا حد مفیدی به پیشبینی دست زد، خود یک موضوع کارشناسی است. پیشگویی زمینلرزه یکی از مشغلههای جدی فالبینان، اخترگویان و غیبگویان پیشین بود و نمونههای بسیاری در تاریخ ایران ثبت شده است که زمینلرزههای ویرانگری پیشبینی شده بودهاند. از بیاعتنایی مردم به پیشگوییها، که احتمالا نتیجه شیوه اندیشه تقدیرگرای آنها است، بسیاری از مسافران خارجی بازدیدکننده از ایران نیز یاد کردهاند و برای نمونه، مینویسند که رویداد لرزه در تبریز چنان فراوان است که مردم چندان بدان نمیاندیشند. حتی هنگامی که زمینلرزه ویرانگری پیشگویی میشد هیچکس نگرانی زیادی از خود نشان نمیداد. کوتسبو میگوید: «تاثیر مجموعه عادت، امید و بستگی به محل تولد در آنان چنان شگفت و بیهمتا است که هیچگونه نشانه بیم و هراس در آنها دیده نمیشود.» پیشگویی زمینلرزهها، در پی یک زمینلرزه ویرانگر، در نزدیکی زمان خورشید یا ماهگرفتگی و در دورههای آشفتگی سیاسی بازار گرمتری مییافت و همچنان مییابد. این پیشگوییها همواره نادرست از آب در میآمد و در میآید و گاهی نیز کسانی که این پیشگوییها را کرده بودند بازداشت میشدند.
اغلب از رفتار غیرعادی که جانوران پیش از رویداد زمینلرزه نشان دادهاند یاد شده است، اما موارد نسبتا اندکی وجود دارد که چنین رفتارهایی به گونه قابل توجهی غیرعادی بوده باشد یا بهعنوان پیشنشانه زمینلرزه تشخیص داده شده باشد. پیشگوییهایی که پس از زمینلرزه ۱۹۶۲ میلادی بوئین زهرا و رویدادهای متاخرتر انجام شد اثر سازنده چندانی بر مردم نداشت؛ مردم یا، چشم پوشیده از اینکه سخن پیشگویانه را یک اخترگوی نامدار یا یک لرزهشناس گفته باشد یا نه، به گونه غریبی از باور کردن اینکه زمینلرزهای روی خواهد داد سر باز میزدند، یا اینکه حداکثر بهرهبرداری را از این هشدارها در جهت منافع خصوصی خود میکردند. بررسیهای صحرایی ما نشان میدهد که آنچه در مورد زمینلرزهها در ایران اهمیت دارد مسائل پیشگویی و هشدار دادن نیست بلکه عمدتا پیامدهای اجتماعی و اقتصادی پیشبینی کردن چنین فاجعههایی است. هشدارهای دروغین و تعیین نادرست زمان رویداد، دشواریهایی افزون بر آنچه پیشاپیش وجود دارد میآفریند. به لحاظ آماری میتوان نشان داد که در صورت وجود سامانه مدون منظم ثبت دادهها و شبکه لرزهنگاری پیشرفته بیشتر زلزلههای بزرگ (با بزرگای بیش از M=۸) که دوره بازگشت آنها در فلات ایران حدود یک قرن است میتواند با احتمال مناسب ۴ سال قبلتر پیشبینی شود. ولی هنوز بهطور قطعی نمیتوان به این دقت پیشبینی کرد چون مشکلات زیادی از قبیل عدم شناخت دقیق پارامترهای مختلف سازو کار گسلش و پیشبینی نحوه پراکنش موج، مانع اجرای عملی پیشبینی دقیق زمانی میشود.