سناریوهای ایران در صورت خروج از برجام
به گزارش اقتصادنیوز، علیرضا اکبری، دانش آموخته صلحسازی و حفظ صلح در آکادمی بینالمللی صلح سازمان ملل و معاون وزیر دفاع در دوران اصلاحات در گفتوگو با دنیای اقتصاد به بررسی اهمیت متقابل اروپا و ایران برای یکدیگر و سرنوشت برجام بدون آمریکا پرداخته است. او در بخشی از این گفتوگو تاکید کرد: به شدت و با دلایل متقن، معتقدم و اثبات میکنم که اهمیت برجام برای اتحادیه اروپایی اصولا امنیتی و استراتژیک است. عامل اقتصاد، میتواند حداکثر آخرین و در پایینترین رده اهمیت برای اروپا محسوب شود. اتحادیه اروپایی، با GDP حدود ۱۶ تا ۱۷ هزارمیلیارد دلار و دارا بودن کمتر از یک/ سوم از حجم کل تجارت جهانی، با داشتن حدود ۲ هزارمیلیارد دلار صادرات و نزدیک به ۱/ ۷ هزارمیلیارد دلار واردات که، ۲۰درصد از کل صادراتش به آمریکا است و حدود ۲۰درصد از کل وارداتش از چین است، قاعدتا باید عامل اقتصاد برایش مهم باشد.اما، همین اروپا، حجم کل مراودات اقتصادیاش با جمهوری اسلامی ایران حداکثر ۲۵میلیارد دلار است. حال آنکه، حجم مراوداتش فقط با آمریکا، بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار است که تراز مثبت اروپا بیش از ۱۶۰ تا ۱۷۰میلیارد دلار است. حجم اقتصاد مشترک بین آمریکا و اروپا، بیش از ۳۲۰۰میلیارد دلار است. یعنی آمریکا حدودا بیش از ۲۶۰۰میلیارد دلار در اروپا سرمایهگذاری دارد. این آمار به هر ناظر آگاهی میگوید که «مساله برجام و ایران، برای اروپا، حتما مساله اقتصادی نمیتواند باشد.» آنچه برای اتحادیه اروپایی از اهمیت بیشتری برخوردار است، مساله «ثبات و پایداری» است. عبور از چالشهای ژئوپلیتیک، چالش یا بحران سیل مهاجرین که به یک مساله یا معضل امنیتی تبدیل شده، مساله راستگرایی افراطی و مساله تجزیهطلبی.
به گزارش اقتصادنیوز اکبری در ادامه تصریح کرد: در این میان، سه جریان پر شدت امنیتی نیز بر حساسیت شرایط استراتژیک اتحادیه افزوده است. یکی، شکاف بینآتلانتیکی ناشی از یکجانبهگرایی و سیاست خارجی تهاجمی آمریکا، دوم، تمایلات توسعهطلبانه تدریجی روسیه هم در حوزه اوراسیا و هم در خاورمیانه و سوم، مساله احتمال جنگ گستردهتر در خاورمیانه که این مساله، نقش ایران را برای اتحادیه در بستر امنیت بینالمللی بهشدت پر رنگ و پر اهمیت میکند. روند جاری در مناسبات اروپا و آمریکا، پس از ترامپ، بهشدت متلاطم و ناپایدار و بر مبنای تجدیدنظر در میثاقها و منافع مشترک پیشین است. ترامپ نه تنها در حوزه ساختارهای اجتماعی و محیطزیستی با اروپا «به هم زده» است، بلکه، جنگ تجاری و تعرفه گمرکی شدیدی را آغاز کرده. مهمتر اینکه آمریکا با فشار به کشورهای اروپایی عضو ناتو برای افزایش میزان بودجه دفاعی و سهم عضویت، تهدید کرده که ممکن است از این پیمان مهم امنیتی نظامی دفاعی نیز خارج شود. این خود نشانه مهمی است از اینکه، احتمال دارد شکاف بینآتلانتیکی در عرصه امنیتی و دفاعی نیز بهسرعت دامنه یابد. تمام این شواهد و قرائن میگوید که اروپا از یک مجموعه احتمالات و تحولات امنیتی بهشدت در هراس است. این چالشهای امنیتی، عمدتا ناشی از شکاف بین منافع و رویکرد متفاوت آمریکا با اروپا است. قلب این چالشها که میتواند به تهدیدات زنده بدل شود، در مناطق بحرانی خاورمیانه و شمال آفریقا میتپد. اروپا نقش ایران را در سرنوشت این چالشها «مهم» و حتی «بسیار مهم» ارزیابی میکند. در این سپهر، اگر احتمال برخورد میان قدرتهای خاورمیانه، از جمله ایران، افزایش یابد و تضاد بین ایران با آمریکا به تخاصم تبدیل شود، اروپا خود را در میان انبوهی از آسیبها و تهدیدات امنیتی خواهد دید. ازاین رو است که پایش و حفظ برجام، به جهت ممانعت از بحرانیتر شدن محیط امنیتی خاورمیانه، از اولویتهای اروپا محسوب میشود. همچنین اروپا به نقش موثر ایران در جلوگیری از گسترش دامنه تروریسم واقف است، حتی اگر به این نقش اذعان نکند. همچنین است درک اروپا از میزان تاثیر فراوان ایران بر حفظ تعادل استراتژیک و پایداری موازنه امنیتی در منطقه مهم خاورمیانه و خلیج فارس. همه این دلایل، برای اثبات اینکه اهمیت حفظ برجام برای اروپا، امنیتی است و نه اقتصادی، کفایت میکند.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: بهنظر بنده، بنیان راهبرد روابط ایران با اروپا باید بر سه پایه اصلی استوار باشد؛ اول؛ حد اکثر تفاهم و درک متقابلدوم، توسعه تعامل همهجانبه سوم، تبادل ظرفیتهای مکمل. مهمترین مانع یا چالش در روابط ایران با حوزه اروپا، عدم تفاهم و فقدان درک متقابل هویتی و رفتاری طرفین است. بهعنوان نمونه، بخش بسیار بزرگی از زمان مذاکرات طولانی هستهای، از سال ۲۰۰۲ تاکنون، معطل و معطوف به «دریافت ضروری» (Essential Perceptions)طرفین از اهداف و نیات و ذهنیت رفتاری و کارکردی طرفین بوده است.بخش بسیار بزرگی از معضلات و مشکلات دو طرف نیز ناشی از سوء تفاهم و سوء برداشت از رویکرد و رفتار طرف مقابل بوده است.
اکبری در بخش دیگری از این گفتوگو تصریح کرد:ایران در حلقه سوم اولویتهای سیاست خارجی اروپا قرار دارد واروپا نیز تقریبا همین رتبه را در فهرست اولویتهای بلوکهای قدرت منطقهای ایران دارا است. طیف وسیعی از منافع اقتصادی، تکنولوژیک، منابع و مواد، حمل و نقل، مسیر انرژی، ظرفیتهای سیاسی، ملاحظات مشترک امنیتی، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک پهنه منافع مشترک طرفین را شامل میشود. چنین طیف گستردهای از منافع مشترک، نوعا از کفایت و ظرفیت لازم و کافی برای بهرهبرداری مشترک، برخوردار نبوده. اراده طرفین برای توسعه مناسبات و روابط، رکن دوم راهبرد روابط را میتواند شامل شود.رکن سوم، تبادل ظرفیتهای مکمل است. چنانچه تفاهم برقرار شود و اراده مکفی برای توسعه مناسبات و روابط مصروف شود، نقشه و مسیر روابط را، «تبادل ظرفیتهای مکمل» تشکیل خواهد داد.
معاون وزیر دفاع دولت سیدمحمد خاتمی، در پایان درباره سناریوهای ایران در صورت خروج از برجام و به نتیجه نرسیدن مذاکرات با اروپا نیز تاکید کرد: سناریو یا «طرح بدیل»، اصولا باید تامینکننده اهداف و منافع و البته در چارچوب مقدورات تنظیم شود. هدف جمهوری اسلامی ایران، تعامل قانونی با جهان و حفظ مناسبات بینالمللی خود براساس حقوق شناختهشده کشورها است. ایالاتمتحده، دقیقا سلب همین خواسته و حقوق طبیعی ایران را از طریق خروج از برجام و احیای تحریمها، دنبال میکند. حفظ برجام، برای ایران تا آنجا اهمیت دارد که بتواند از مزایای این برنامه مشترک، بهخصوص تعامل عادی همهجانبه اقتصادی سیاسی با جهان بهرهمند باشد. اصولا اروپا، چین و روسیه، از یکجانبهگرایی و رویکرد تهاجمی ایالاتمتحده، نه در عرصه سیاسی امنیتی و نه در بستر اقتصادی، رضایت ندارند. این سه قطب قدرت و حتی دیگر قدرتهای بزرگ نظیر هند، از ناحیه رویکرد تهاجمی و تهدیدآمیز آمریکا، احساس نگرانی دارند، اما پهنه منافع متداخل یا محدودیتهای این اقطاب در مقابل آمریکا، نوعی محافظهکاری محتاطانه را به ایشان تحمیل میکند. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز حق انتخابهای خود را دارد. اگر ۱+۴ اهتمام لازم را برای حفظ برجام مصروف نکنند، آن گاه ایران در دو مسیر سلبی و ایجابی قادر است به طراحی سناریوی بدیل بپردازد. اگر بنا باشد ایران از مزایای برجام محروم شود، نخستین انتخاب ایران، بازگشت به «نقطه صفر برجام» خواهد بود. چنانچه تحریمهای فلجکننده از سر گرفته شود و سه قطب قدرت (اروپا روسیه و چین)، از اقتدار خود برای گشایش فضای تنفس ایران در چارچوب منافع مشترک استفاده نکنند، آنگاه، هیچ دلیلی باقی نمیماند که ایران تولید مواد چشمه و توسعه تکنولوژی هستهای را از سر نگیرد، با آغاز شتابنده و گسترده توسعه توانمندی هستهای، بهعنوان یک رویکرد سلبی، طبعا معادلات سیاسی و استراتژیک، متحول خواهد شد. در اینصورت، مسیر تحولات منطقه و بینالملل به سمت شرایط بحرانی سیر خواهد کرد. چنین شرایطی حتی برای جمهوری اسلامی ایران نیز مطلوب نیست، اما، حق انتخابها محدودند. ایران با استفاده از اهرمهای قدرت موازنه امنیتی در منطقه و افزایش سطح اثرگذاری استراتژیک خود در مسیر توانمندی هستهای و نیز قدرت اثرگذاری بر ژئواکونومی منطقه، میتواند برای موازنه اقتصادی امنیتی مطلوب آمریکا، مانع ایجاد کند.