حمله یکی از منتقدان دولت به حافظ و مولانا؛ این دو باعث نابودی ایران شدند! آنان مفسرقرآن به مدد عرفان یهودی بودند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنااو در این همایش اضافه میکند: «در ایران همیشه بین عرفان و حکمت جنگ وجود داشته است. یکی از مشکلات ما وجود اندیشههای افرادی همچون مولوی و حافظ در برابر حکمت است. متأسفانه بعد از انقلاب، اشعار حافظ که هویت ملی در آن وجود ندارد رواج بیشتری یافت و شاهنامه که تاریخ این مملکت است، حذف شد. این امر سبب انحطاط آینده نیز میشود، در نتیجه مردم به غربگرایی روی میآورند».
ابراهیم فیاض در گفتوگو با «ایرنا» با تأیید حرفهای روز گذشتهاش درباره حافظ و مولوی میگوید: «عرفان یک دانش غیرانسانی، حیوانی و گیاهی است و فلسفه، دانش انسانی است. بحث وحدت وجود و اصالت وجود و اینها همه حیوان پرستی است. ما بعد از بوعلی سینا یکجور افلاطونی میشویم و دیگر چارچوبهای اندیشهای ما از بین میرود و محورمان میشود مطرحشدن خدا و طبیعت و تاریخ و اینها ازاینپس محو میشود.»
فیاض در ادامه میگوید: «مولوی و حافظ ضد دانش و حتی ضد راستیاند. اینها در شعرهایشان همهچیز را باطل کردهاند. ضد عقل و خردند. برای خودشان خرد عرفانی درست کردهاند. من حتی میخواهم بگویم دانش و راستی و درستی و دین و همه اینها که مبنای تکامل بشریاند، توسط حافظ و مولوی مورد هجوم واقعشدهاند».
او در پاسخ به این سؤال که حافظ بر قرآن تسلط و اشراف کامل داشته و چگونه چنین فردی مخالف خرد میشود گفت: «بله، مولوی و حافظ مفسر قرآن هستند، اما چه تفسیری؟ تفسیر عرفانی هندی. یا تفسیر عرفانی یهودی و مسیحیت. تفسیر حافظ از قرآن بر اساس هندوئیسم واقع در شیراز بوده و این تفسیرها یا شرقی و هندی میشود و یا تفسیرهای غربی. قرآنی که آنهمه روی تاریخ، مخصوصاً روی قصص بحث میکند، محو شدهاست و در شعر حافظ تنها یک غزل متأثر از قرآن است و دیگر داستانی نیست. حالا مولوی دیالکتیکی وارد داستان میشود، البته آنهم دیالکتیکی جدلی است. حتی اسلامگویی مولوی ضد اندیشه و ضد تفکر است».
فیاض در ادامه با تأکید بر اینکه مبنای تعقل زبانشناسی است، میگوید: «فردوسی این را خوب متوجه شده که عجم را زنده میکند بدین پارسی. سی سال هدف او همین بوده است. بحث این است که زندهبودن یک ملت و یک فرهنگ به زبانش است، که فردوسی این را فهمیده بود. مولوی و حافظ ضد زباناند. اینها میگویند اصل معناست و زبان مهم نیست. یعنی من حتی عرفان را ضد دین میدانم چون مقوله دین یعنی پذیرفتن مسئولیت؛ یعنی جزا؛ یعنی همان انذاری که در قرآن خیلی بحث شده است؛ سادیسم و مازوخیسم ریشهاش در عرفان است. یعنی جامعه شما که عرفانی است، دچار سادیسم و مازوخیسم است. تمام فیلمها و رسانههایتان همین است. اگر غیرازاین است به من بگویید».