شش بازیگر اصلی بازی تغییر رژیم ایران در آمریکا/ افزایش احتمال وقوع جنگ غیربرنامهریزی شده میان ایران وآمریکا
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*سیاست ترامپ، سیاست تغییر رژیم است؛ البته منظور از ترامپ، شخص دونالد ترامپ و اطرافیان او است. شاید شخص ترامپ خیلی اصراری به موضوع تغییر رژیم نداشته باشد اما اشخاصی چون جان بولتون در سمت مشاور امنیت ملی وی و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به دنبال این مساله بوده و هستند. بهویژه بولتون بهشدت با نظام انقلابی ایران مشکل دارد. اما باوجود ویژگیهای ضدایرانی افرادی چون بولتون، پمپئو و متیس، این افراد در نهایت باید خود را با ترامپ سازگار کنند.
*بهطور کلی ۶ گروه در آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران بوده و هستند و اکنون نیز در موقعیت قدرت قرار گرفته و سعی دارند به اهدافشان دست پیدا کنند. این ۶ گروه عبارتند از: ۱- اسرائیل، ۲- طرفداران اسرائیل در آمریکا، ۳- عربستان، ۴- لابیهای سعودی در واشنگتن ۵- مجاهدین خلق[منافقین] و ۶-نئوکانها و یا محافظهکاران جدید.این ۶ گروه امروز فرصت را برای تغییر رژیم مناسب دیدهاند و تیمی در دولت آمریکا بر سر کار است که آمادگی چنین امری را دارد. کنگره هم شاید مشارکت فعالی درخصوص تغییر رژیم در ایران نداشته باشد اما مخالفتی هم با این موضوع ندارد لذا تمام عوامل لازم جهت تغییر رژیم ایران در آمریکا جمع هستند.
*باید توجه داشت که وقتی گفته میشود هدف دولت واشنگتن تغییر رژیم در ایران است، من رژیم را به مفهوم تکنیکال بهکار میبرم. تعریف تکنیکال رژیم به معنای یکسری قواعد، هنجارها و ارزشهایی است که امورات دولتی و عمومی به واسطه آن سامان مییابد. با این تفاسیر الزامی نیست که حتما رژیم سرنگون شود یا فروپاشی اتفاق بیفتد بلکه از طریق استحاله نیز رژیم میتواند تغییر کند.
*درواقع ایران در مقابل سه گزینه «تقابل، ادامه وضع موجود و توافق» قرار داشته و دارد. این در حالی است که ترامپ و همراهان وی درصدد حذف گزینه «وضع موجود» هستند و میخواهند تهران را بر سر دوراهی «تقابل یا توافق» قرار دهند.این در حالی است که دولتی که امروز در ایران در قدرت است و دیدگاه غالب در حاکمیت ایران به علاوه اروپاییها، چینیها و روسها خواهان گزینه وسط یا ادامه وضع موجود هستند. آنها معتقد هستند که باید دو، سه سالی به همین وضعیت ادامه دهند تا اینکه ترامپ از قدرت برکنار شود. اما رئیسجمهوری آمریکا به دنبال آن است که گزینه وسط را حذف کند. اگر به صحبتهای پمپئو و ترامپ طی دو، سه ماه اخیر توجه کنیم، درمییابیم که دولت واشنگتن به دنبال حذف گزینه وسط است و میخواهد ایران و جهان را بر سر دوراهی «تقابل یا توافق» قرار دهد.
*در رابطه با جنگ با دو گزینه جنگ برنامهریزی شده و غیربرنامهریزیشده و یا تصادفی نیز مواجه هستیم؛ وقتی شرایط میان دو کشور مانند ایران و آمریکا خیلی خصمانه باشد احتمال وقوع جنگ غیربرنامهریزی شده زیاد است. بهعنوان مثال در خلیج فارس یک قایق یا کشتی در حال عبور است و طرف مقابل با یک نگاه خصمانه ممکن است بر اساس یک برداشت یا محاسبه اشتباه دست به اقدامی بزند و به دنبال این اقدام نظامی تنشها افزایش پیدا کند. احتمال جنگ برنامهریزی شده را نیز نمیتوان کاملا رد کرد؛ شاید احتمال چنین جنگی تنها ۵ درصد باشد اما همین میزان در معرض تهدید جنگ بودن نیز برای کشور ما زیاد است. در رابطه با گزینه نظامی و جنگ با سه حالت مواجه هستیم؛ نخست حملات موضعی، سپس حملات گسترده هوایی و دیگری جنگ تمامعیار. البته باید توجه داشت که گزینه جنگ تمامعیار گزینه تقریبا نامحتمل و غیرممکن است؛ زیرا «ایران»، افغانستان یا عراق نیست و آمریکا نیز نسبت به این موضوع آگاه است. بنابراین آنها در ایران سرباز پیاده نخواهند کرد و جنگ تمام عیار موضوعیت خود را از دست میدهد. درخصوص حملات موضعی نمیتوان با اطمینان چنین گزینهای را رد کرد چرا که ممکن است حملات غافلگیرکنندهای حتی طی چند روز یا ماههای آتی اتفاق بیفتد ولی این گزینه تنها حدود ۲۰۰ هدف را شامل میشود که عمدتا نیز سایتهای هستهای خواهند بود.
*اما حملات گسترده هوایی که احتمال بهکارگیری آن قویتر است با هدف کاهش ظرفیت نظامی، دفاعی و نه احتمالا اقتصادی ایران است. هدف از بهکارگیری این گزینه بهطور مستقیم تغییر رژیم در ایران نیست بلکه آمریکا با چنین روشی میخواهد اقتدار دولت را تضعیف کند تا سپس به زعم آنها به واسطه شورشهای داخلی، تغییر رژیم در ایران اتفاق بیفتد.
*یکی از راههایی که ایران میتواند از «حوادث در دریا» که یکی از گزینههای محتمل جنگ غیربرنامهریزی شده میان ایران و آمریکا است، جلوگیری کند یا آن را کاهش دهد، امضای توافق «جلوگیری از حوادث در دریا» است. امروز وقت آن فرارسیده که ایران پای چنین قراردادهایی حاضر شود چراکه پیش از این آمریکا آمادگی خود را اعلام کرده است.
*درواقع وقتی یکی از طرفین خواهان جنگ است، انگیزههایی برای این موضوع دارد که باید برای آن انگیزهها چارهای اندیشید. به نظر من، ما باید بازدارندگی مناسبی را در خارج و داخل کشور ایجاد کنیم. بازدارندگی در خارج دو بخش دارد؛ بخش سختافزاری و بخش نرمافزاری. بخش سختافزاری شامل تاسیس یک بازدارندگی موثر در لبنان و سوریه است. بر اساس دریافت تهدید از منطقه و جهان، در اولویت تهدیدات ما، آمریکا، سپس اسرائیل، بعد هرج و مرج منطقهای و در نهایت نظم جهانی قرار دارند.البته مسائل دیگری مانند تروریسم، خصومت عربستان و نابرابری نیز ایران را تهدید میکنند که در حالحاضر موضوع بحث نیستند. براساس اولویتبندیهای ذکرشده از تهدید، عمق استراتژیک ایران، لبنان است.
*ما دو منبع موثر بازدارندگی علیه آمریکا و اسرائیل داریم؛ نخست موشکهای خودمان و دیگری موشکهای حزبالله در لبنان. موشکها و راکتهای حزبالله منبع مهمی برای بازدارندگی ایران است. لذا ایران باید در بعد سختافزاری بازدارندگی، روی بازدارندگی نامتقارن تکیه داشته باشد. ما باید برای بازسازی قدرت نرم خود در منطقه خصوصا بین افکار عمومی کشورهای عربی فعالانه به سمت آشتی ملی در سوریه پیش برویم و با دعوت از اپوزیسیون مشروع در سوریه، با حمایت از آشتی ملی در عراق و لبنان و با کمک به پایان جنگ در یمن، قدرت نرم خود را بازسازی کنیم. اما مهمتر از بازدارندگی در خارج، ایجاد بازدارندگی موثر در داخل است. در داخل دو بخش اعمال سلبی و ایجابی باید انجام دهیم که در وهله نخست و در مرحله سلبی، باید کمی فضا را برای مردم آزادتر کرد. در مرحله ایجابی باید سفرای زن بیشتری را منصوب کرد و حتی در بخش وزرا و استانداران نیز نگاه پررنگتری به زنان داشت. اینگونه رویکردها موجب انسجام داخلی میشود که انسجام و وحدت داخلی نیز موجب ناامید شدن دشمن میشود. وقتی دشمن ناامید شود، احتمال وقوع جنگ برنامهریزی شده نیز بسیار کاهش پیدا میکند. به این مسائل باید دیپلماسی فعال، تعامل با دنیا و وابستگی متقابل اقتصادی و سیاسی را هم جهت جلوگیری از جنگ برنامهریزی شده اضافه کرد.
*در مقابل گزینه تقابل، گزینه توافق نیز از سوی آمریکا مطرح است و در واقع سیاست واشنگتن این است که راه را برای ایران نبندد و به همین دلیل میگوید که بیایید مذاکره کنیم. البته گزینه توافق با توجه به ۱۲ شرط مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، همان استحاله یا تسلیم ایران است و در نهایت به مفهوم تغییر رژیم از طریق خود رژیم است. بنابراین چه گزینه توافق را در نظر بگیریم و چه گزینه تقابل را هدف دولت ترامپ تغییر رژیم در ایران است.
*من بعید میدانم که آمریکا در سیاست تغییر رژیم به دستاوردی برسد و بشخصه در این خصوص خیلی نگرانی ندارم بلکه نگرانی عمده من درباره احتمال بروز جنگ بهعنوان آخرین گزینه است. زیرا جنگ، خساراتی را وارد میآورد که به سختی جبرانپذیر خواهد بود. در رابطه با بحث تغییر رژیم باید توجه داشت که آمریکا از تمام ابزارهایی که در اختیار دارد استفاده خواهد کرد تا بهعنوان مثال به شورشهای داخلی در ایران دامن بزند اما همچنانکه دررابطه با شورشهای دیماه ۹۶ گفته بودم امروز نیز همین عقیده را دارم که چنین شورشهایی پایدار نخواهد بود. چرا که نظام در ایران کاملا اوضاع را در کنترل دارد؛ من زمانی «تئوریهای انقلاب» را تدریس میکردم و همیشه میگفتم که اگر یک اصل اجماعی میان اندیشمندان نظریههای انقلاب وجود داشت این بود که تا نظام مستقر در هر جای دنیا، توان و اراده اقدام دارد، هیچ انقلابی نمیتواند اتفاق بیفتد. نظام ایران نیز هم اراده اقدام دارد و هم توان اقدام. بنابراین چنین شورشهایی کور خواهد بود.