کمک یک قهرمانی فوتبال به ماندگاری دیکتاتوری !
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از طرفداری، دیکتاتوری برزیل را هم در بر گرفت بود؛ به مانند بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین. روایت گره خوردهٔ بین فوتبال و سیاست این کشور اما به نحوی دیگر بود. پیش از این با هم به مرور تاثیر موسولینی و هیتلر در برتری تیم های مورد نظرشان پرداختیم. دو دیکتاتور فاشیست کشورهای ایتالیا و آلمان در واقع سعی بر این داشتند که با استفاده از قدرت فوتبال، صدای خودشان و اعتقاداتشان را به گوش تمام جهان برسانند، و به اصطلاحی دیگر فوتبال را وسیله ای برای پروپاگاندای خود کردند.
در برزیل اما ماجرا متفاوت بود، این تیم ملی فوتبال این کشور بود که بدون هیچ تاثیری از نظام حاکم بر آن کشور، به قهرمانی جهان رسید اما هنگامی که به میهن خود بازگشتند، بازهم سیاست مداران این کشور سعی کردند از قدرت فوتبال استفاده کنند و فوتبالیست های حالا شناخته شده برزیلی را به سمت خودشان بکشند. سیاسیون بازهم از قدرت فوتبال برای تبلیغات نظام خود استفاده کرده بودند، اما به نحوی دیگر. با ما همراه باشید و داستان فوتبال و سیاست برزیل را مطالعه کنید.
فوتبال
برزیل در نخستین جام جهانی که در اروگوئه برگزار شد، حضور یافت اما به موفقیت چشم گیری دست نیافت. بیست سال بعد، آن ها از جام جهانی میزبانی می کردند و شانس نخست قهرمانی در این جام به شمار می آمدند. شکست تلخ و فاجعه بار برزیلی ها در روز آخر آن جام، منجر به رقم زدن "فاجعه ماراکانو" شد. اتفاقی که هرگز از یاد و خاطره برزیلی ها نخواهد رفت.
چهار سال بعد، برزیلی ها به سوئیس آمدند تا بلکه کاری را که در خانه موفق به انجامش نشده بودند را در خارج از خانه به سرانجام برسانند. این جام هم اما برای برزیلی ها تقریبا خیلی زود به اتمام رسید؛ با شکست برابر تیم ملی مجارستان در مرحله یک چهارم نهایی، در دیداری که بدلیل خشونت فراوان از سوی بازیکنان دو تیم به "نبرد برن" شهرت یافت.
امید به تیم ملی فوتبال برزیل، در بین مردم این کشور به کمترین حد ممکن رسیده بود. آن ها پس از نمایش مأیوس کننده تیم ملی کشورشان در دو جام جهانی گذشته، عملا امیدی نداشتند تا به قهرمانی جام جهانی ۱۹۵۸ در سوئد برسند.
سرمربی آن ها در این جام "ویسنت فئولا" نام داشت. او پیش از جام، لیستی تهیه کرد که در آن ۴۰ قانون برای بازیکنان نوشته شده بود که باید به آن عمل می کردند؛ از سیگار نکشیدن در هنگامی که یونیفورم رسمی بر تن دارند تا مصاحبه نکردن با رسانه ها در زمان های متفاوت. آن ها همچنین با خودشان یک روانشناس را به سوئد برده بودند. هر چند که رفتار های او چندان برای بازیکنانی نظیر پله خوشایند نبود. فئولا همچنین از یک سال پیش از شروع مسابقات یک گروه را به اروپا فرستاده بود تا بازی های مقدماتی تیم های اروپایی شرکت کننده در جام جهانی را تحلیل کنند.
در نخستین بازیشان در آن جام، ۳ بر ۰ اتریش را مغلوب کردند و در دومین بازی، به تساوی بدون گل با انگلیس رسیدند. کار در بازی آخر برای سلسائو در برابر شوروی دشوار بود و این را بازیکنان تیم هم میدانستند. از این رو سه رهبر اصلی تیم ملی برزیل یعنی هیلدرالدو بلینی، دیدی و نیلتون سانتوس با مربی تیم فئولا، صحبت کردند و با فشار هایی که بر او آوردند، در نهایت فئولا را برای ایجاد سه تغییر در ترکیب تیم راضی کردند. آن سه بازیکن زیتو، گارینشا و پله بودند. در فاصله سه دقیقه از آغاز بازی، ابتدا گارینشا و سپس دیدی برای برزیل گل زدند تا در "بهترین سه دقیقه تاریخ فوتبال" برزیل کار شوروی را یکسره کند و به دور یک چهارم نهایی، قدم بگذارد.
تک گل پله کافی بود تا برزیل با عبور از ولز به فرانسهٔ ژوست فونتین برسد. فونتین در این بازی اما نتوانست ناجی آبی ها شود و این پله ۱۷ ساله بود که می توانست با دیگر ستارگان آن روزگار فوتبال برزیل، دیدار نهایی جام برابر میزبان را تجربه کند. در دیدار فینال، با وجود اینکه سوئد در ابتدا از برزیل پیش افتاد اما در پایان بازی این برزیلی ها بودند که با نتیجه هبجان انگیز ۵-۲ میزبان را در هم کوبیده بودند. حالا بازهم برزیلی ها اشک می ریختند، اما نه برای سرخوردگی، بلکه برای افتخاری که هشت سال منتظرش مانده بودند و حالا بدستش آورده بودند.
نکته جالب درباره سرمربی تیم فئولا این بود که او در تمرینات و حتی هنگام برگزاری بازی ها به خواب می رفت و در این موقع وظیفه هدایت تیم، به عهده هافبک کار کشته برزیلی ها یعنی دیدی بود. برزیل جام جهانی ۱۹۶۲ شیلی را به لطف درخشش یکی از بهترین بازیکنان تاریخش یعنی "گارینشا" بدست آورد. در کنار او واوا هم درخشان ظاهر شد و به مانند گارینشا چهار گل زد. پله در ابن جام با بداقبالی در دومین دیدار برزیل برابر چکسلواکی، مصدوم شد و ادامه جام را از دست داد. با این اوصاف، برزیل در دور حذفی با کنار زدن تیم های انگلیس و شیلی به فینال رسید و در آن دیدار با نتیجه ۳ بر ۱ چکسلواکی را مغلوب کرد و پس از ایتالیا، به دومین تیمی در جهان تبدیل شد که دو بار پیاپی فاتح جام ژول ریمه شده است.
شرایط در جام جهانی ۱۹۶۶ برای برزیل به طور کامل دچار تغییر شد. علاوه بر مشکلات سیاسی ای که در کشور وجود داشت، تمامی باشگاه های برزیلی خواستار حضور بازیکنان خود در تیم ملی بودند و به همین موجب، فشار زیادی بروی وینسنت فئولا و کادر فنی اش برای انتخاب این بازیکنان بوجود آمد. در حالیکه مدت زمان کمی تا آغاز جام باقی مانده بود، فئولا با ۴۶ بازیکن تمرینات آماده سازی را انجام می داد و این در حالی بود که تنها ۲۲ بازیکن اجازه حضور در انگلیس را داشتند. همین اتفاقات به بدترین نتیجه برزیل در جام جهانی تبدیل شد و آن ها حتی موفق به صعود از گروهشان هم نشدند، تا ویروس حذف مدافعان عنوان قهرمانی، نزدیک به نیم قرن زودتر به سراغ برزیل رفته باشد.
مشکل بزرگتر برزیلی ها در این جام مصدومیت پله بود که پیش از این جام، در اوج به سر می برد. جام جهانی ۱۹۶۶ به عنوان یکی از فیزیکی ترین جام های جهانی تاریخ شناخته می شود و پله هم با توجه به تکنیک بالایی که داشت مدام توسط مدافعان تنومند حریف ضربه می خورد. پس از اینکه او با یک ضربه آزاد دروازه بلغارستان را باز کرد و به اولین بازیکن تاریخ جام جهانی تبدیل شد که در سه دوره گلزنی می کند، در بازی برابر مجارستان بدلیل خستگی ناشی از بازی قبلی استراحت کرد (برزیل آن بازی را واگذار کرد) اما در دیدار برابر پرتغال در ترکیب اصلی حضور یافت. تکل های خشن مدافعان تنومند پرتغال باعث مصدومیت شدید پله شد و او به طور کامل بازی و تورنمنت را از دست داد. شکست برزیل در آن دیدار به معنای حذف از دور گروهی برای نخستین بار از جام جهانی ۱۹۳۴ بود. پله پس از این جام از بازی های ملی خداحافظی کرد، اما دوباره به تیم ملی برگشت و یکی از ارکان اصلی قهرمانی برزیل در جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک شد.
سیاست
برزیل تقریبا از سال ۱۵۰۰ زیر سلطه پرتغالی ها بود، تلاش های هلندی ها و فرانسوی ها هم برای استعمار بخشی از این سرزمین، جواب نداد و پرتغالی ها در برزیل ماندگار شدند.
با وجود اینکه جنگ های ناپلئونی در اوایل قرن نوزدهم فرسنگ ها با برزیل فاصله داشت، اما تاثیر مهمی در تاریخ این کشور گذاشت. پس از تصرف پرتغال در سال ۱۸۰۷، پادشاه این کشور یعنی "ژان ششم" به برزیل که یکی از مستعمراتِ امپراتوری اش بود گریخت. پس از شکست کامل ناپلئون در تمامی نبردها، ژان پسرش "پدرو" را به عنوان نایب السلطنه در برزیل باقی گذاشت و خودش به پرتغال برگشت. پس از این، پدرو در سال ۱۸۲۲ استقلال برزیل از پرتغال را اعلام کرد و ۹ سال هم سلطنت کرد. پس از اینکه حکومت چند سالی در دست "شورای سلطنتی" افتاد. پس از آن نوبت به "پدروی دوم" می رسید که سلطنت را در دست بگیرد. در طی دوران سلطنت پدروی دوم، برده داری در برزیل منسوخ شد و نزدیک به ۷۰۰ هزار برده آزاد شدند. در سال ۱۸۸۸ این قانون به اجرا در آمد و موجب خشم کشاورزان و زمیندارن شد. پس از اینکه او در سال ۱۸۸۹ به اروپا سفر کردند، مخالفان به کمک ارتش، حکومت پدروی دوم را غیر قانونی اعلام کردند و یک "جمهوری فدرال" در برزیل تشکیل دادند ابتدا "دوئدورو دافونسکا" به ریاست دولت موقت رسید و تا سال ۱۹۳۰، در اریکهٔ قدرت باقی ماند. ژتولیو وارگاس" پس از آن به ریاست جمهوری رسید و به مدت پانزده سال به کمک ارتش و با دیکتاتوری بر مردم، حکومت کرد. وارگاس، موسولینی را بعنوان الگوی خود برای حکومت به مردم معرفی کرده بود. در سال ۱۹۴۵، وارگاس توسط ارتش کنار گذاشته شد و پس از انتخابات عمومی، "گاسپار دوترا" زمام امور کشور را به دست گرفت. در سال ۱۹۵۱، وارگاس دوباره در انتخابات پیروز شد، اما سه سال بعد خودکشی کرد. "ژوسلینو گوبیچک" جانشین او شد و به مدت شش سال و تا سال ۱۹۶۰ حکومت کرد.
از سال ۱۹۶۴ تا سال ۱۹۸۵، رئیس جمهورهای برزیل نظامی بودند. یکی از این رئیس جمهور ها "امیلیو مدیچی" بود. در سال ۱۹۶۹ امیلیو مدیچی جانشین کاستا دا سیلوا شد. طی آن سال ها، رئیس جمهور برزیل با رای کنگره ملی و نه مردم انتخاب می شد. روز ۳۰ اکتبر ۱۹۶۹، مدیچی با ادای سوگند به طور رسمی به ریاست جمهوری برزیل رسید. مدیچی به شدت مطبوعات و رسانه ها را سانسور می کرد و مخالفان را هم به سختی شکنجه می داد. با این حال رشد اقتصادی در برزیل و در زمان ریاست جمهوری مدیچی بسیار افزایش یافت. تا آنجا که هر سال نزدیک به ۱۰ درصد رشد اقتصادی در برزیل وجود داشت و البته تورم هم کنترل می شد. با این حال درآمدی که مردم برزیل کسب می کردند بسیار کاهش یافته بود. برخی دوره ریاست جمهوری مدیچی را اوج دوره "معجزهٔ برزیل" می دانند.
مدیچی، گیزل را بعنوان جانشین خودش اعلام کرد. او هم فردی نظامی، محافظه کار و دیکتاتور بود. در حالی که بین سال های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳، برزیل وضعیت اقتصادی خوبی داشت و همانطور که پیشتر ذکر کردیم اقتصاد رشدی ۱۰ درصدی را پشت سر می گذاشت، "بحران نفتی" سال ۱۹۷۳ برزیل را هم به مانند دیگر کشورهای وارد کننده طلای سیاه، گرفتار کرد. پس از این بحران، بدهی های برزیل به کشورهای خارجی فزونی یافت و همین عامل موجب سقوط نرخ رشد اقتصادی این کشور شد. با این وجود در زمان زمامداری زیگل هم شکنجه چپ ها و کمونیست ها ادامه داشت.
فیگوئردو جانشین گیزل شد. در دوران ریاست جمهوری او نرخ تورم و بیکاری بالا گرفت و بدنبال آن اعتراضات گسترده ای رخ داد. مردم در این اعتراضات خواستار برگزاری انتخابات آزادی بودند که پس از کودتای نظامی دهه ۶۰ هرگز رخ نداده بود. ادامه اعتراضات، فیگوئردو را وادار به برگزاری انتخابات چند حزبی کرد. در این انتخابات، حزب مخالف توانست در سه ایالت بزرگ برزیل رای اکثریت را از آن خود کند و به نوعی پیروز انتخابات شود. در این میان فیگوئردو آزادی تمام احزاب را هم اعلام داشت. اما وضعیت اقتصادی در برزیل همچنان وخیم بود و ده ها میلیارد دلار به کشورهای دیگر بدهکار بودند.
با این حال، برای انتخاب نخستین رئیس جمهور پس از دوران دیکتاتوری هم انتخابات سراسری انجام نشد و تانکردو نوس به ریاست جمهوری رسید اما پیش از اینکه سوگند یاد کند از دنیا رفت و جانشین او خوزه سارنی به ریاست جمهوری رسید.
مردم برزیل اما برای نخستین بار پس از نزدیک به سه دهه توانستند به نماینده مورد نظر خودشان رای دهند؛ آن ها به فرناندو کولور جوان رای دادند.
فوتبال و سیاست
در فاصله تنها ۷۵ روز تا شروع جام سرمربی تیم ژواو سالدانیا بدلیل اختلافاتی که با رئیس جمهور کشور بر سر بازی گرفتن از داریو و پله پیدا کرد، از طرف مدیچی اخراج شد و ماریو زاگالو جانشین وی شد. برزیل برای نهمین بار به جام جهانی آمده بود؛ آن ها تنها تیم جهان بودند که در تمامی ادوار جام جهانی حضور یافتند. پس از مشکلات متعددی که در جام جهانی گذشته برای سلسائو بوجود آمد و به آن ها اشاره کردیم، تیم ۱۹۷۰ برزیل که روانه مکزیک شد، تیمی کامل بود.
برزیل با ترکیبی از ستارگان باتجربه و البته بازیکنانی که جوان بودند قدم به این جام گذاشته بود. مهم ترین بازیکنان تیم زاگالو در این دوره جرزینیو، پله، ژرسون، توستائو و ریولینو بودند. بازی های تهاجمی ای که از این تیم برزیل در مکزیک دیدیم، به نحوی بود که برخی آن برزیل را "بهترین تیم تمام ادوار جام جهانی" می دادند. پله، بر خلاف بدشانسی هایی که در جام جهانی گذشته در انگلیس آورد، در مکزیک عملکردی خارق العاده از خود برجای گذاشت؛ او روی ۱۴ گل از ۱۹ گل برزیل در این تورنمنت تاثیر داشت.
در نخستین بازی، پس از اینکه پتراش در دقیقه ۱۱ چکسلواکی را پیش انداخت، ابتدا ریولینو و سپس پله با گل هایشان منجر به پیروزی ۲-۱ برزیل در نیمه اول شدند. در نیمه دوم هم گل های جرزینیو، برزیل را با پیروزی ۴-۱ به دیدار برابر انگلیس فرستاد. در نیمه اول بازی برزیل با انگلیس، گوردون بنکس به ضربه سر پله واکنش استثنایی ای نشان داد تا ۴۵ دقیقه نخست بازی با تساوی بدون گل به پایان برسد. در نیمه دوم، پس از اینکه توستائو چندین بازیکن انگلیسی، از جمله کاپیتان بابی مور را از پیش رو بر داشت، به پله پاس داد و در ادامه پله توپ را به جرزینیو سپرد تا شماره هفت سلسائو تنها گل این بازی را به ثمر برساند و به نوعی صعود برزیل به عنوان تیم اول گروه را قطعی کند.
در بازی آخر، پله با یک ضربه بیرون پای راست دروازه رومانی را باز کرد و برزیل را پیش انداخت. دو گل دیگر از سوی خود پله و جرزینیو، در نهایت پیروزی ۳ بر ۲ برزیل در این بازی را رقم زد. برزیل با ۶ امتیاز کامل، بالاتر از انگلیس ۴ امتیازی، رومانی ۲ امتیازی و چکسلواکی بدون امتیاز راهی یک چهارم نهایی و دیدار سرنوشت ساز با پرو شد.
بازی یک چهارم نهایی، روز ۱۴ ژوئن سال ۱۹۷۰ در استادیوم جالیسکوی گوادالاخارا برگزار شد. برزیل تنها ۱۱ دقیقه زمان لازم داشت تا به وسیله ریولینو دروازه لوییز روبینوس را باز کند. چهار دقیقه بعد، توستائو گل دوم برزیل را زد و در دقیقه ۲۸ روبرتو گالاردو برای پرو گلزنی کرد تا آن ها نیمه اول را با امید نسبتا بالایی به پایان برسانند. در دقیقه ۵۲، توستائو برای برزیل گل زد. هر چند که تئوفیلو کوبیاس در هفتادمین دقیقه بازی برای پرو گل زد، اما گل جرزینیو در دقیقه ۷۵ عملا کار سفید و قرمز پوشان را در مکزیک به پایان رساند. ایستگاه بعدی سلسائو دیدار با اروگوئه بود و انتقامی که پس از ۲۰ سال ممکن بود!
برزیل در نیمه اول بازی ضعیفی به نمایش گذاشت و در دقیقه نوزدهم بازی هم لوییز کوبیا با ضربه ای نسبتا آرام دروازه فلیکس را باز کرد تا لاسلسته از حریف پر قدرت خود پیش بیفتد. در واپسین دقایق نیمه نخست هافبک برزیلی ها، کلودولدو از پست خودش خارج شد و در جلوی زمین بازی کرد. در دقیقه ۴۴ کلودولدو پاس دقیق ریولینو را با شوتی محکم به گل تبدیل کرد تا شاگردان ماریو زاگالو نیمه اول را با تساوی به پایان ببرند. در نیمه دوم اما شرایط به کلی فرق کرد، در دقیقه ۷۶ جرزینیو به زیبایی توپ را از لادیسلائو مازورکویچ، دروازه بان اروگوئه رد کرد و گل برتری را به ثمر رساند. در دقیقه ۸۹ هم پله توپ را به ریولینو سپرد و او هم با شوتی سرکش بار دیگر دروازه آبی آسمانی ها را فرو ریخت.
حالا برزیل به فینال رسیده بود و باید با تیم سخت کوش فروچیو والکارجی مصاف می داد. بازی روز ۲۱ ژوئن سال ۱۹۷۰، در استادیوم آزتک شهر مکزیکو سیتی برگزار می شد؛ در هوای گرم و طاقت فرسای پایتخت مکزیک.
برزیلی ها به دو دلیل شانس بیشتری برای پیروزی در این دیدار را داشتند؛ اولی خستگی بازیکنان ایتالیا بدلیل ۱۲۰ دقیقه بازیِ طاقت فرسا، که برابر آلمان غربی انجام داده بودند و در پایان این ماراتن تمام عیار، با برد ۴ بر ۳ به فینال راه یافته بودند و دوم شرایط بدنی برزیلی ها بود. زاگالو مشابه کاری که ویتوریو پوتزو در دهه ۳۰ با بازیکنانش در ایتالیا می کرد را انجام می داد و به ملی پوشان، تمرین نظامی می داد. علاوه بر آن ارتفاع مکزیک از سطح زمین به مانند برزیل بالا بود و این کار را برای تیم های آمریکای جنوبی راحت تر از اروپایی ها می کرد. هجده دقیقه از آغاز بازی نگذشته بود که روی پرتاب ژرسون، رولینو خودش را به زحمت به توپ رساند و آن را به درون محوطه جریمه ارسال کرد و پله با یک ضربه سر دروازه انریکو آلبرتوزی را باز کرد. در دقیقه ۳۷، کلودولدو که می خواست با حرکتی تکنیکی توپ را به سمت چپ زمین منتقل کند، ناگهان بونینسنا را دید که توپ را از او گرفته و به سمت دروازه برزیل حرکت می کند. در نهایت خود بونینسنا دروازه فلیکس را باز کرد تا نیمه اول بازی با نتیجه ۱-۱ مساوی خاتمه یابد. در فاصله بین دقیقه ۶۶ تا ۸۶، برزیل سه بار دروازه ایتالیا را گشود؛ بسیاری از کارشناسان و منتقدان دلیل اصلی آن را خستگی ایتالیایی ها بیان می کنند. ابتدا ژرسون با ضربه ای زیبا از پشت محوطه جریمه دروازه ایتالیا را بازی کرد و در ادامه این جرزینیو بود که گل سوم برزیل را زد و علاوه بر اینکه آقای گلی خودش (در تیم برزیل) در این مسابقات را قطعی کرد، به دومین بازیکن تاریخ جام جهانی تبدیل شد که در تمامی بازی های یک دوره گلزنی می کند.
در دقیقه ۸۶ برزیل یکی از کلاسیک ترین گل های تاریخ جام جهانی را وارد دروازه آتزوری کرد. ابتدا کلودولدو چندین بازیکن ایتالیایی را دریبل زد و پس از آن توپ را در سمت چپ زمین به رولینو که عقب تر آمده بود سپرد. رولینو سریعا توپ را به جرزینیو پاس داد، که به سمت چپ زمین آمده بود. با توجه به اینکه بیشتر مهاجمان برزیلی در سمت چپ زمین حاضر بودند، مدافعان ایتالیا نیز به آن سمت متمایل شدند و جرزینیو از فضایی که در آن سمت بوجود آمده بود استفاده کرد و توپ را به پله داد. پله هم با یک پاس دقیق و حساب شده کارلوس آلبرتو را در موقعیت گل قرار داد و کاپیتان ۲۵ ساله برزیلی ها برای چهارمین بار دروازه آتزوری را فروریخت تا سلسائو بی حرف و حدیث قهرمان جهان شود و جام ژول ریمه را برای همیشه به خانه ببرد. رولینو طی مصاحبه ای اعلام کرده بود که پس از پایان هر بازی آن ها در جام جهانی رئیس جمهور مدیچی با او تماس می گرفته و باهم صحبت می کردند.
پس از اتمام جام جهانی، بازیکنان برزیل به خانه برگشتند و در نخستین فرصت به دیدار رئیس جمهور خود در دفتر ریاست جمهوری رفتند. دولت نظامیِ مدیچی، از این فرصت برای تبلیغ خود به خوبی استفاده کرد. او حتی اظهار کرده بود که: خودم را در کنار تیم میبینم و تیم را در کنار ملت و نظام و ملت را هم در کنار یکدیگر میبینم.
به مانند گذشته، بازیکنان برزیل باید با رئیس جمهور دیدار می کردند و تیم قهرمان جهان سال ۱۹۷۰ هم از این قاعده مستثنا نبود. در تیم برزیل بازیکنان از عقاید سیاسی مختلفی بهره مند بودند؛ برخی از آن ها متمایل به چپ بودند و چندان از ملاقات با مدیچی رضایت نداشتند، اما برخی از آن ها افکار به اصطلاح راستی داشتند و مخالفتی برای دیدار با مدیچی نمی دیدند.
روایت گره خوردهٔ بین فوتبال و سیاست برزیل اما به اینجا ختم نمی شد؛ نسل بعدی فوتبال برزیل، به مبارزه با دیکتاتوری در این کشور پرداخت!
پس از نتیجه نا امید کننده برزیلی ها در خانه رقیب دیرینه یعنی آرژانتین، در سال ۱۹۷۸، نسل طلایی برزیل در جام های جهانی ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ هم با بدشانسی به موفقیت نرسید. در سال ۱۹۸۲، برزیل در گام آخر و در روزی که حتی با یک تساوی هم می توانست به نیمه نهایی راه یابد، با شکستی تلخ و تراژیک مقابل ایتالیا و در دیداری که به "تراژدی استادیوم سریا" شهرت یافت، اسیر هت تریک پائولو روسی شد و نتوانست به نیمه نهایی راه یابد.
چهار سال بعد در مکزیک هم در یکی دیگر از دیدار های کلاسیک جام جهانی و در روزی که زیکو پنالتی خودش را در جریان بازی از دست داد، پس از ماراتن پنالتی ها این فرانسه بود که با کنار زدن سلسائو، به نیمه نهایی می رسید.
داستان آن روزهای برزیل هم در داخل مستطیل سبز و هم خارج از آن اسفبار بود. در این میان کاپیتان تیم ملی برزیل و البته ستاره پر آوازه تیم کورینتیانس بود که سعی بر این داشت تا با از میان رفتن حکومت نظامی در برزیل، دموکراسی در این کشور بوجود آید. سوکراتس علاوه بر اینکه کار طبابت را انجام می داد، در روزنامه ها و مجلات هم نویسندگی مبارزه کرد؛ اما نویسندگی او به فوتبال و ورزش ختم نمی شد و او در رابطه با مسائل سیاسی و اقتصادی هم دست به قلم می شد. او و دیگر بازیکنان کورینتیانس در اقدامی جالب توجه تصمیم گرفتند تا دموکراسی را در تیم باشگاهی خودشان بوجود آورند و از همین طریق هم تا حدودی اعتراض خودشان به سانسور و فضای بسته کشور اعلام کردند. آن ها برای هر تصمیم که در تیم گرفته می شد رای گیری می کردند و پس از آن، کار مورد نظر را انجام می دادند.
تلاش های بازیکنان کورینتیانس برای راضی کردن مردم به رای دادن در انتخابات حزبی هم موثر واقع شد. بدون تردید سوکراتس و البته تمامی بازیکنان و کارکنان تیم کورینتیانس در براندازی کامل رژیم دیکتاتوری و نظامی در برزیل نقش موثری داشتند.
سرنوشت
فوتبال برزیل تا ۲۴ سال بعد، هرگز به قهرمانی جهان نرسید. حتی نسل طلایی برزیل در دهه ۸۰ زیر نظر تله سانتانا هم با بدشانسی نتوانست به افتخاری در سطح جهان دست یابد.
ژنرال مدیچی هم با وجود تبلیغات گسترده ای که از دوران ریاست جمهوری خودش در جریان قهرمانی برزیل در جام جهانی ۱۹۷۰ کرد، اما چهار سال بعد در انتخابات سال ۱۹۷۴ شکست خورد و مخالفان او به قدرت رسیدند. مردم برزیل اما در سال ۱۹۹۰ و پس از نزدیک به سه دهه دوباره توانستند حق شرکت در انتخابات را پیدا کنند. در سال ۱۹۹۳ هم رفراندومِ تغییر نظام از جمهوری به سلطنت شکست خورد.
فوتبال برزیل در جام جهانی ۱۹۹۴ و این بار در آمریکا، بار دیگر بر بام فوتبال جهان ایستاد. دکتر سوکراتس در سن ۵۷ سالگی و پس از چند سال مبارزه با بیماری در گذشت.
با وجود براندازی کامل حکومت نظامی در برزیل اما مشکلات بزرگ اقتصادی برزیل تا همین امروز هم کمابیش وجود دارد.
منابع؛
کتاب «تاریخ تمدن یا داستان زندگی انسان» از محمود حکیمی
سایت «Wikipedia»
سایت «FIFA»