علائم جنگ داخلی در آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، پروفسور «جانی اریک ویلیامز» استاد علوم اجتماعی در کالج ترینیتی در آمریکا است. حوزه تحقیقات و تالیف او جنبشهای مدنی و اجتماعی، حقوق اقلیتهای قومی و نژادی و فرهنگ سیاهپوستان را در بر میگیرد.
پروفسور «جانی اریک ویلیامز» با اشاره به سرکوب تظاهرات در آمریکا و وقایع شارلوتزویل به ایلنا گفت: دلایل بسیاری برای وقایع شارلوتزویل وجود دارد. یکی اینکه «دونالد ترامپ» بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب شد و سفیدپوستان آمریکا گمان کردند این نشانهای است برای آنکه، پس از ریاستجمهوری «باراک اوباما» رئیسجمهوری سابق ایالات متحده، میتوانند قدرت را به دست بگیرند. آنان میخواستند بیش از پیش این قضیه را برجسته کنند، آن هم به این دلیل که در کشور با مسئله مهاجرت سروکار داریم. نکته اینجاست که حتی با تمام اقدامات دونالد ترامپ، مهاجرت در آمریکا افزایش یافته است.
وی یادآور شد: ترامپ در وعدههای انتخاباتی خود مدعی شد که مکزیکیها به سوی آمریکا سرازیر خواهند شد که البته این حرف از اساس اشتباه است، چراکه بیشترین مهاجران را در این کشور نه مکزیکیها بلکه مردم کشورهای آمریکای مرکزی تشکیل میدهند که از دست حاکمان دیکتاتورشان میگریزند. بنابراین مهاجرت و ایده برتری سفیدپوستان دلایل اول و دوم این قضیه هستند.
استاد علوم اجتماعی در کالج ترینیتی در آمریکا ادامه داد: دلیل سوم آن است که اقتصاد کشور دچار مشکل است و وضعیت معیشتی طبقات متوسط بهبود چندانی نیافته است و سطح زندگی روندی نزولی پیدا کرده است، بهویژه در میان طبقات متوسط و پایینتر. نرخ مرگومیر در میان کارگران افزایش یافته است. آنان زودتر از دیگر طبقات جامعه جان میدهند. بنابراین فردگرایی، بهعنوان یکی از ارکان اصلی ایدئولوژی آمریکایی، خود اینجا عاملی میشود برای اینکه مردم به جای آنکه انگشت اتهام را به سوی دولت و سیاستهایش بگیرند، بروند سراغ مهاجران و سیاهپوستان.
این فعال مدنی گفت: مشکل انحراف نگاه به سوی مردمی است که اصولا عامل ایجاد مشکلات متعدد در این کشور نیستند؛ عامل اصلی، سیستم سیاسی فاسد کشور است.
وی تاکید کرد: تمام پول کشور میان طبقات بالا توزیع میشود و سفیدپوستان آمریکا، همچون گذشته، به جای آنکه روی این قضیه انگشت بگذارند میروند سراغ اقلیتها و مردمانی که از منظر نژادی در اکثریت قرار ندارند.
وی با اشاره به خروج آمریکا از شورای حقوق بشر سازمان ملل ادامه داد: خب، آمریکا هیچگاه طرفدار حقوق بشر نبوده است. حقوق بشر هیچوقت از موارد مورد علاقه مقامهای این کشور نبوده است. همیشه همینطور بوده است. خروج آمریکا از شورای حقوق بشر سازمان ملل بیشتر کارکردی نمادین دارد، چون مدتهاست مشخص شده که حتی حقوق بشر را در سطوح داخلی هم رعایت نمیکند.
وی گفت: آمریکا نه وقعی به نقض دائم حقوق بشر از سوی اسرائیل دارد و نه به اقدامات سرکوبگرانه عربستان سعودی وقعی میگذارد. حقوق بشر تنها زمانی برای آمریکا اهمیت دارد که در راستای منافع سردمدارانش باشد.
این فعال حقوق بشر گفت: رویکرد آمریکا به حقوق بشر سراسر ریاکارانه است! به گمان من، آمریکا چندان ارزشی برای حقوق بشر قائل نیست بنابراین خروج این کشور از شورای حقوق بشر تغییر چندانی در سیاستهای پیشین ایجاد نمیکند.
این استاد علوم اجتماعی در پاسخ به این پرسش که آیا نقش پلیس در حادثه شارلوتزویل را میتوان نشانه عدم بلوغ سیاسی ساختار امنیتی آمریکا دانست یا نه ادامه داد: نکته اینجاست که اصولا شکلگیری آمریکا براساس استعمار بوده، بر اساس تصرف سرزمین سرخپوستان و بردگی سیاهپوستان. ایالات متحده علاقه بسیار دارد که خود را کشوری «متمدن» بنامد، اما حقیقت این است که این کشور تنها بر اساس یک اصل شکل گرفته و آن مادیات است، یعنی استثمار کار مردم و رسیدن به سود بیشتر. بنابراین قضیه بر سر حقوق بشر و مردم و قانون نیست!
وی گفت: تنها اصلی که در این کشور حکمفرماست، حق استثمار دیگران برای رسیدن به امور مادی است. اصولا ماموریت اصلی ایالات متحده هم همین است. بنابراین درباره بلوغ سیاسی در این کشور نمیتوان حتی گمانهزنی کرد، چراکه اصولا بحث بر سر پول درآوردن و سودآوری است، آن هم به هر بهای ممکن.
استاد علوم اجتماعی کالج ترینیتی با اشاره به تظاهرات چند روز پیش گروههای نژادپرست در آمریکا و طیف دموگرافیک رایدهندگان در آمریکا که به پیروزی ترامپ منجر شد، گفت: ۴۰ درصد مردم این کشور نژادپرست هستند و نژاد سفید را برتر از دیگران میدانند. این افراد غالبا اعضای قدرتمند حزب جمهوریخواه هستند. حتی هستند کسانی که در حزب دموکرات عضویت دارند. ۶۰ درصد باقیمانده از این وضعیت خسته شدهاند.
وی ادامه داد: به نظر من سیاستهای ترامپ خطرات بسیاری را برای کشور ایجاد میکند. یک قاضی ایالتی مدعی شده بود که سیاهپوستان و فقرا نباید حق رای داشته باشند. نمود داخلی چنین حوادثی در انتخابات میاندورهای ماه نوامبر هم تاثیرگذار است. اینکه اصولا کسی مثل ترامپ بهعنوان رئیس دولت انتخاب میشود به این معناست که بسیاری با عقاید و مسلک او موافق هستند.
این استاد دانشگاه معتقد است: اگر این رویکرها ادامه پیدا کند، کار ممکن است حتی به جنگ داخلی بکشد. هنوز به نظرم تا آن مرحله راه زیادی داریم، اما بسیاری از مردم در شرایط بدی هستند و مدام دروغ به خوردشان داده میشود و از منظر اقتصادی مشکلات بسیاری وجود دارد.
وی گفت: مردم آمریکا بسیاری نگران آینده کشورشان هستند و بسیاری هنوز هم باورشان نمیشود که چنین آدمی بر سر کار آمده باشد.
این نویسنده و تحلیلگر سیاسی با اشاره به جایگاه میراث «مالکوم ایکس»، فعال سیاهپوست» و «مارتین لوتر کینگ»، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان، در آمریکای امروزی گفت: اصولا تغییر آن چنان کاری به انتخابات و کانالهای معمول سیاسی ندارد. تغییر وقتی فرا میرسد که مردم به خیابان بیایند و خود اداره امور را به دست بگیرند. این اتفاق زمانی میافتد که مردم دیگر مراجع قدرت را به رسمیت نشناسند. جنبش حقوق شهروندی لوترکینگ درست همین کارکرد را داشت و همینطور مالکوم ایکس. کسی مثل «برنی سندرز»، سیاستمدار مستقل و سوسیالیست آمریکایی، نمیتواند چنین کارکردی داشته باشد و بیشتر در راستای تثبیت ساختار کار میکند و چندان آن را به چالش نمیکند.
استاد علوم اجتماعی کالج ترینیتی گفت: هر آنچه مالکوم ایکس میگفت نشان از آن دارد که او توانسته بود آینده این کشور را پیشبینی کند. هدف او ایجاد ائتلافی بود برای پایان دادن به جهان پر از محنت و رنج، جهانی مثل خود ایالات متحده. بنابراین به گمان من میراث مالکوم ایکس همچنان پابرجاست.
وی اظهار داشت: جنبشهای مخالف بسیاری در آمریکا وجود دارد که البته اغلب رسانهها علاقهای به پوشش آنها ندارند. در جاهایی مثل آلاباما و میسیسیپی میتوان تاثیر این گروهها را مشاهده کرد، بهویژه در رابطه با انتخاب شهردار جدیدشان.
استاد علوم اجتماعی کالج ترینیتی گفت: تغییر در آمریکا همواره از سطوح منطقهای شروع شده و این اتفاق در حال حاضر در حال رخ دادن است.
جانی اریک ویلیامز با اشاره به اینکه آمریکا تظاهرات مردمی در سایر کشورها (بهطور خاص ایران) را بهانهای برای مداخله و دلیلی برای براندازی نظام آن کشور میداند، گفت: مقامهای آمریکا اهمیتی به حق تظاهرات مردم نمیدهند. این قضیه همیشه بوده، از زمان تاسیس این کشور! اگر تظاهراتی در این کشور صورت گیرد که به سود سران قدرت نباشد، کسی از آن حمایت نمیکند و با خشونت با آن برخورد میکنند.
استاد علوم اجتماعی کالج ترینیتی گفت: در مورد جنبش اشغال والاستریت چنین اتفاقی افتاد. نظارت بیش از حد، آزار و اذیت سیاهپوستان و کسانی که از مقامهای این کشور انتقادهای تندی میکنند همچنان ادامه دارد.
وی تاکید کرد: آمریکا به مردم خودش اجازه نمیدهد که به حقوق اولیه خود جامه عمل بپوشانند. ایالات متحده این اجازه را به مردم خود نمیدهد که بدون آزار و اذیت از سوی پلیس به خیابانها بیایند. به گمان من، این رویکرد بسیار تناقضآمیز است.