خودروسازی ما یک شوخی است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از هفته نامه حمل و نقل ،دیروز پژو، امروز رنو و فردا بقیه خودروسازان اروپایی؛ تحریمهای جدید آمریکا قراردادهای خودروسازان ایرانی با شرکتهای بزرگ خارجی را یکی پس از دیگری بر هم میزند. حالا به نظر میرسد که خودروسازان ایرانی باید باز هم خود را برای شرایطی مانند قبل از برجام آماده کنند. آن هم در دورانی که فکر میکردند با قراردادهای جدید میتوانند جذب سرمایه و تکنولوژی کنند.
با این وضع چه باید کرد؟ رمضانعلی سبحانیفر، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس پیشنهاد خاصی در این رابطه دارد؛ افزایش روابط با چینیها. او میگوید در غیاب خودروسازان بزرگ تنها چینیها هستند که با ایران کار میکنند و باید در همین موقعیت حداقل از تکنولوژی و سرمایه آنها استفاده کرد نه اینکه صرفا مصرف کننده تولیدات آنها بود. او البته معتقد است چینیها در مسیر رشد خودروسازی هستند و میتوانند تا یک دهه دیگر به جاهای قابل توجهی برسند.
در شرایط بازگشت تحریمها و خروج شرکای خودروسازان ما از کشور به نظر میرسد باز هم این صنعت در یک فضای مبهم فرو رفته است. به نظر شما راهبرد این صنعت در این شرایط باید چه باشد؟ یعنی باید چطور از این شرایط عبور کنیم و خودمان را سر پا نگه داریم؟
مهمترین مسئله این است که به مجموعه خودروسازی کشور با نگاهی واقعبینانه بنگریم. تا نگاه واقعبینانه نداشته باشیم، نمیتوانیم تصمیم واقعبینانه و عقلانی بگیریم. امروز اگر بخواهیم قضاوت منصفانه داشته باشیم باید بگوییم صنعت خودروسازی ایران نه تنها پیشرفته نیست بلکه اصلا شبیه یک صنعت نیست. یک مجموعه کارخانه با یک سری تولیدات را ما نمیتوانیم الزاما صنعت بنامیم.
شاید ۶۰ سال یا ۷۰ سال قبل روی چنین مجموعهای میشد نام صنعت گذاشت اما امروز دیگر آن روزگار گذشته. الان به مجموعه تولیداتی میتوان نام صنعت گذاشت که چند مولفه داشته باشند؛ یکی داشتن امکان و مزیت رقابت با نمونههای مشابه، یکی مسئله داشتن نظام تبلیغات و بازاریابی هدفمند، دیگری هم داشتن یک نظام و چارچوب مشخص برای بهروز کردن و ارتقای کیفی تولیدات، بحث ایجاد رضایت در مشتری و همینطور ایجاد رضایت در کارکنان مجموعه است. یعنی ما یک سری استانداردها را باید داشته باشیم که هیچکدام را نداریم. مزیت رقابتی نداریم چون اگر تعرفه را برداریم و قیمت را آزاد کنیم هیچکدام از تولیدات ما امکان رقابت با تولیدات خارجی را ندارند.
این یعنی ما بهصورت مصنوعی داریم مزیت رقابتی ایجاد میکنیم که بار آن هم بر دوش مشتری است. نظام بازاریابی و تبلیغات هم نداریم چون صادرات نداریم و در داخل هم درصد زیادی از مشتریان ما بدون داشتن امکان انتخاب، مجبور هستند از تولید ما استفاده کنند. بحث رضایت مشتری، رضایت کارگران و کارکنان و ارتقای سطح کیفی تولید هم کاملا وضعیت روشنی دارد. با این حساب به نظر من حرف زدن از صنعت خودروسازی بیشتر شبیه شوخی است. بهتر است نام دیگری بر آن بگذاریم.
خب چرا این صنعت چنین است؟ یعنی از ابتدا پایهریزی آن اشتباه بوده یا اینکه بعدا به انحراف رفته است؟
من معتقدم در قدمهای اول صنعت خودروسازی ایران خوب شکل گرفته بود و داشت زمینههای یک صنعت روزآور را در دوران خودش فراهم میکرد. وضعیتی که فعلا میبینیم حاصل تغییر مسیر در ادامه راه و دچار شدن به اشتباهات مکرر است. البته برخی موارد هم اشتباه نبود و بهعنوان جبر زمانه به صنعت ما تحمیل شد. اما مهمترین شاخصهای که صنعت خودروسازی ما ندارد و باعث ایجاد وضعیت فعلی شده بحث استراتژی تولید است. به زبان ساده اگر بگوییم ما داریم با منطق هر چه پیش آید خوش آید جلو میرویم.
خودروسازانی که در دهههای اخیر بزرگ شدهاند برای خود افق داشتند و میدانستند ۱۰ سال بعد یا ۱۵ سال بعد تقریبا چه میخواهند. اما برای ما وضعیت سال بعد هم مشخص نیست. همین الان چینیها هر چند تولیداتشان به کیفیت پایین مشهور است اما به طرز روشنی استراتژی تولید دارند و میبینیم که کیفیت تولید آنها در حال افزایش است. من شخصا معتقدم ۵ تا ۱۰ سال بعد چینیها تولیداتی استاندارد و قابل رقابت در بازارهای جهانی با برندهای مطرح خواهند داشت. حتی هند و مالزی و ترکیه هم دارند به همین مسیر میروند اما ما بدون استراتژی و برنامه مشخص فقط به فکر یک تولید و زیست روزمره در صنعت خودرو هستیم.
دلیل عدم وجود این استراتژی به نظر شما چیست؟
به نظر من یک مقدار زیادی از آن تحتتاثیر از مسائل سیاسی و تحریمهاست. تحریمها از یک سو بازار بینالمللی ما را گرفتهاند و اجازه طراحی افق به صنعت خودروی ما نمیدهند و از سوی دیگر و مهمتر از آن امکان اینکه شرکای خوب و توانمندی برای خود دست و پا کنیم نداریم. این یعنی از بین رفتن امکان تزریق سرمایه و تکنولوژی به صنعت ما و درجا زدن آن در همین سطح. البته همهاش این نیست؛ قسمتی هم به بد کار کردن خودمان برمیگردد. چه خوشمان بیاید و چه نیاید الان کشورهایی نظیر چین، مالزی، ترکیه، هند و نظایر آنها در خودروسازی به مراتب جلوتر از ما هستند. ما الان بزرگترین وارد کننده خودروی چینی هستیم درحالیکه میتوانستیم در این شراکت صرفا خریدار کالا نباشیم و میزبان تکنولوژی و سرمایه آنها هم باشیم.
یعنی فکر میکنید تکنولوژی چین اینقدر ظرفیت برای انتقال به ایران دارد؟
بله. برای درک صحیحتر آنچه من گفتم بهتر است ماجرا را از سر دیگر آن ببینیم یعنی از جایی که اینقدر در انتقال تکنولوژی و سرمایه خارجی به صنعت خودروسازی ما تعلل صورت گرفته که الان میتوانیم به جرأت بگوییم خودروسازی چین جلوتر از ماست. این را من هم میدانم که در مقایسه با فرانسه و کره و ژاپن و امثال اینها، چینیها هنوز خیلی عقب هستند اما در میان کشورهایی که حاضر میشوند در دوره تحریم با ما کار کنند آنها سرعت رشد بیشتری در حوزه خودروسازی دارند و حداقل ما اگر نمیتوانیم با فرانسه و آلمان و کره و ژاپن و امثالهم کار کنیم، بهتر است از الان کاری کنیم که ۱۰ سال بعد حداقل در سطح چین آن زمان باشیم.
به جز کار کردن با چینیها آیا گزینه دیگری نداریم؟
گزینه نهایی ما جذب تکنولوژی و سرمایه خارجی است. بدون اینها هیچ صنعتی راه نمیافتد. در کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه صنعت خودرو بیش از ۱۰۰سال سابقه تولید مستقل و خلاق دارد. اما کل تجربه ما در این صنعت حدود ۵۰ سال مونتاژ است نه بیشتر؛ آن هم مونتاژی که خیلی کیفیت بالا ندارد. همین چینیها با واردات تکنولوژی و سرمایه خارجی صنعت خودروی خود را راه انداختهاند و الان جلو میبرند. حتی کرهایها هم همینطور بودند. الان یک دهه است که کمپانیهای بزرگ هم دیگر تنها با اتکا به ظرفیت داخلی کار نمیکنند و مرتب شرکای خارجی پیدا میکنند. در چنین وضعیتی توسعه خودروسازی کشور بدون شریک خارجی و واردات تکنولوژی شوخی است.