انتقاد طبیبیان از اظهارات رئیسکل جدید بانک مرکزی؛ مسئول اصلی وضع امروز اقتصاد بانک مرکزی است
به گزارش اقتصادنیوز او در بخشی از یادداشت خود تاکید کرد:«دیروز رییس کل بانک مرکزی در جریان بیستونهمین همایش بانکداری اسلامی از ضرورت تغییر و تحولاتی در سیستم بانکی صحبت کردند. بر اساس آنچه در جراید منعکس شده شامل چند محور. رییس کل بانک مرکزی در سخنرانی خود اشاره کردهاند که گویا مدیران بانکی، از دستورات بانک مرکزی تبعیت صددرصدی ندارند و در برخی موارد خودمختار عمل میکنند به گونهای که وی در بخشی از اظهارات خود گفته است: «رشد سریع شبهپول بهخاطر مسابقه بیانتها و سریع و بیضابطه بانکها در نرخ سود شکل گرفته در حالیکه بانکها نباید بیکفایتی خود را با بانک مرکزی جبران کنند.» البته ایرادهای بسیار به نحوه مدیریت بانکها وارد است و آنها نیز سهم بی تردیدی در شرایط غمبار موجود دارند. اما اینکه نقش و مسوولیت اصلی متوجه بانک مرکزی است را نمیتوان نادیده گرفت. در همه کشورها سررشته اهرمهای مختلف پولی در دست بانک مرکزی است و قوانین موجود کشور ما هم این اهرمها را در دست بانک مرکزی قرار داده است. اینکه بانک مرکزی تحتتاثیر تصمیمهای سیاسی نقش خود را ایفا نکرده است را نمیتوان با انعکاس مشکل به سوی دیگر پنهان کرد. برای مثال به چه دلیل بانک مرکزی (که البته مربوط به قبل از مدیریت مدیر جدید است) پذیرفت تا حدود ٢٥ هزار میلیارد تومان از بدهی برخی موسسات اعتباری از منابع عمومی پرداخت شود (چنانکه در نشریات از قول برخی مسوولان ذکر شد)، که بار آن ابتدا به صورت افزایش نقدینگی و بعد تورم به مردم تحمیل میشود و درواقع هزینه سوءمدیریت و احیانا فساد این تشکیلات توسط مردم بی خبر از همه جا پرداخت میشود؟ این اقدامات بر اساس کدام قانون یا اصول اخلاق قابل توجیه است. ذکر دلایل سیاسی، دلایل قابل قبولی نیست چون بر تاثیر منفی این اقدامات اثری ندارد و از آلام جامعه هم نمیکاهد. چگونه هماکنون سخن از ادغام چند بانک تهی شده از منابع در یک بانک قدیمی میرود که کارشناسان مالی بار مالی آن را حدود صد هزار میلیادر تومان برآورد میکنند و نهایتا به صورت افزایش پایه پولی و نقدینگی و تورمهای فزاینده آتی به جامعه منعکس میشود؟ برای پرهیز از اینگونه سونامیهای مالی چه اندیشهای مطرح است؟ اینکه تصمیم سیاسی است چه کمکی به شرایط اقتصادی کشور میکند و در کجای وظایف بانکداری مرکزی قرار میگیرد؟
طبیبیان در ادامه تاکید کرد:پرسشی که از یک رییس کل جدید مطرح میشود این است که چه اقداماتی در دست است تا بانک مرکزی یکبار برای همیشه تصمیم عاجلی برای سروسامان دادن به سیستم بانکی کشور اتخاذ کرده و به سمت و سوی تغییرات بنیادی در بانکداری برود تا بانک مرکزی جایگاه اصلی خود را در سیاستگذاری مالی کسب کند؟ تجربه سایر کشورها نشان میدهد تا مادام که بانک مرکزی ابزاری روزمره در دست سیاستمداران است به جز انباشت مشکلات تبعات دیگری نمیتوان انتظار داشت. در سال ٢٠٠٣ وارن بافت با اشاره به برخی از ابزارهای مالی، آنها را ابزارهای مالی تخریب جامعه نامیده بود. سخن او در سال ٢٠٠٩ به حقیقت پیوست امروزه در کشور ما موسسات اعتباری و برخی بانکها میتوانند چنین نقشآفرینی کنند در ابعاد کیهانی. مراقبت دقیق در این حیطه حیاتی است.به همین جهت باید از رییس کل بانک مرکزی خواست تا به جای تبعیت از تصمیمهای ذاتا سیاسی و سپس پنهان شدن پشت پیچیدگیهای نظام تصمیمگیری و وام گرفتن از اعتبار بخشهای سیاسی کشور، به جای به هم بافتن مفاهیم متعالی و ردیف کردن شعارهای احساسی و بلکه صرفا با استفاده از عقل عرفی تصمیم به ایجاد تغییر در سیستم بانکی گرفته و با الگو گرفتن از سیستمهای بانکداری مرکزی در یکی از کشورهای موفق منطقه یا دنیا سامان مناسبی به سیستم بانکی کشورمان بدهند.