عربستان با پول توانست از بحران یازدهم سپتامبر نجات یابد/شاید قتل خاشقجی به گورستان چهارمین دولت سعودی تبدیل شود
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا؛ عبدالباری عطوان در تحلیلی در روزنامه رأیالیوم نوشت: به دنبال اعتراف رسمی عربستان سعودی به قتل «جمال خاشقجی» روزنامهنگار منتقد، صفحات دیگری از بحران ورق خورده و پرسشهای بیشماری را در این زمینه ایجاد کرده است. چرا داستانپردازیهای آل سعود در اعتراف به جنایت قتل خاشقجی پس از انکار این موضوع، در اقناع بسیاری با شکست مواجه شد؟ گام دوم مورد نظر ترامپ چیست؟ کدام مهره در دام دادگاه پایانی گرفتار خواهد شد؟
بیانیه رسمی عربستان سعودی در اعتراف به قتل روزنامهنگار منتقد در کنسولگری این کشور مملو از نقصها و شکافهایی است که نشاندهنده تلاشهای مأیوسانه آنها در کسب زمان بیشتر است، به همین دلیل با شک و تردیدهای جهانی و افزایش درخواستها برای انجام یک تحقیق بینالمللی شفاف و مستقل مواجه شده است.
بیان قتل جمال خاشقجی بر اثر مشاجره و درگیری با افراد کنسولگری بسیار ابلهانه وسادهلوحانه است و افکار عمومی را قانع نمیکند، زیرا هدف این روزنامهنگار از رفتن به کنسولگری، مشاجره و درگیری نبود بلکه او برای دریافت سند قانونی رفته بود که احتمالا آماده بوده و فقط به چند ثانیه زمان نیاز داشته است. بنابراین، این پرسش مطرح میشود که چرا طرف دیگر این مشاجره باید ۱۵ نفر باشند؟ حتی اگر این داستان درست هم باشد که قطعا چنین نیست، باید بگوییم که خاشقجی مورد حمله این تعداد قرار گرفته و او در حالت دفاع از خود بوده است.
بازداشت ۱۸ متهم در این جنایت و برکناری پنج نفر دیگر که برجستهترین آنها «احمد العسیری» معاون رئیس دستگاه اطلاعات و «سعود القحطانی» مشاور درباری بسیار نزدیک به ولیعهد است، در حقیقت تلاشی برای یافتن مهره قربانی و انحراف افکار عمومی از توجه به شخص مسئول این جنایت یعنی «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی است.
بیشک، العسیری بدون دستور شاهزاده بن سلمان نمیتوانست چنین جنایتی را طراحی و فصلهای این داستان را آماده و بازیگران آن را انتخاب کند. توئیت خداحافظی قحطانی مبنی بر اینکه هر کاری انجام داده در راستای اجرای اوامر شاه و ولیعهد بوده نیز بر حقیقت این موضوع مهم تأکید میکند.
خاندان حاکم در عربستان با یکی از بزرگترین چالشهایی روبهرو است که بقای کیان این رژیم را تهدید میکند. بنابراین، اگر بگوییم موضوع قتل خاشقجی حتی از دو جنگ جهانی اول و دوم خطرناکتر است، مبالغه نکردهایم، زیرا این بحران زمانی پیش آمده است که عربستان با تقسیمات داخلی و فشارهای بینالمللی و کاهش محبوبیت مردمی مواجه است. در هر نشست این خاندان، شاهزادگان بزرگ به حاشیه رانده میشوند و امکان دیدار پادشاه و مشاوره در امور مملکتی با او بسیار سخت بوده و هر نوع ملاقاتی تحت تدابیر شدید امنیتی صورت میگیرد.
به اعتقاد ما اعتراف رسمی آل سعود به قتل خاشقجی، صفحات این تراژدی را نمیبندد، چنانچه تاکنون نیز این هدف محقق نشده است. علاوه بر این، تلاشهای اولیه آنها در کتمان حقیقت و ادعاهایی چون عدم قتل او و ترک کنسولگری مزید بر علت شده و به بحران فعلی دامن میزند.
در واقع ولیعهد سعودی که سه روز پس از ناپدید شدن خاشقجی در مصاحبه با بلومبرگ گفته بود او کنسولگری را ترک کرده است، دروغ نگفته بود و فقط از زنده یا مرده بودن این روزنامهنگار و چگونگی جسدش، کامل یا مثله چیزی نگفته بود.
این جنایت از صدر اخبار تلویزیونی و سر تیتر اصلی روزنامهها جدا نمیشود، چرا که هوش و ذکاوت طرف ترک این صحنهها را رقم میزند. دولت عربستان نیز با کتمان حقایق و اعترافهای تکه تکه و نادرست سهم بسزایی در این روند معکوس دارد.
تنها موضوعی که تاکنون تایید شده قتل خاشقجی داخل کنسولگری به هر طریقی چه خفگی یا مثله شدن است اما جامعه جهانی منتظر روشن شدن حقیقت ماجرا و دلیل این جنایت و مکان جسد خاشقجی است.
سران سعودی با توسل به پول و معاملات تسلیحاتی توانستند خود را از بحران یازدهم سپتامبر نجات دهند اما عبور آنها از بحران خاشقجی بسیار سخت است زیرا این موضوع داخل آمریکا و در جهان به یک بحران تبدیل و یک محور اصلی در انتخابات میان دورهای و عامل اتحاد رسانههای آمریکا و جهان شده است. انتظار میرود که دو شبکه «سیانان» مخالف «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا و «فاکس نیوز» متحد او با یکدیگر در یک جبهه قرار گیرند.
ترامپ میخواهد با استفاده از پرونده خاشقجی از دربار عربستان باجخواهی مالی و قضائی کند تا بزرگترین معامله ممکن را با آنها انجام دهد. شاید اظهارات اخیر رئیسجمهوری آمریکا در مورد اعتراف آل سعود به قتل خاشقجی و توصیف آن به تفسیری معقول بهترین گواه این ادعا باشد. ترامپ گفت که این اعتراف، نخستین گام خوبی است که برداشته شده و آنچه تاکنون گذشت، نامعقول بود. در تفسیر این اظهارات رئیسجمهوری آمریکا باید گفت که تعبیر او از نخستین گام به مفهوم لزوم برداشتن گامهای دیگر در این زمینه است حال باید پرسید که مقصود او چه اقدامهایی است؟ آیا هدف، تغییر ساختار حکومت سعودی و انتخاب ولیعهد جدید است؟ در این صورت کدام گزینه مد نظر اوست؟
به نظر میرسد ما در مقابل سناریویی مشابه به یک تحقیق بینالمللی و دادگاه ویژهای مانند موضوع لاکربی قرار داریم اما با مجموعه بزرگی از تغییرات که مهمترین آن محاکمه متهم اصلی به جای مهره قربانی این جنایت است. زمان گذشت و فصلهای متعددی رقم خوردند و دادگاه بینالمللی کیفری آخرین زنجیره این حلقه است.
سعودیها در انجام این عملیات جنائی که راحتترین بعد داستان است، موفق عمل کردند اما در بعد پیچیدهتر یعنی سرپوش گذاشتن بر این جنایت و از بین بردن قراین و شواهد آن شکست خوردند.
شاید جنایت قتل خاشقجی به گورستان چهارمین دولت سعودی تبدیل شود. البته این صرف یک حدس است و الله اعلم ...