عمادالدین باقی: 18 تیر مناسبت بهتری برای روز دانشجو است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا؛ عمادالدین باقی در سخنرانی خود در دانشگاه تربیت مدرس به مناسبت روز دانشجو با ذکر این موضوع که در پوستر این برنامه من را روزنامهنگار و فعال حقوق بشر نوشتند اما بنده فعلا تنها روی مباحث دینی تمرکز دارم و امروز با وجود مشکلات جامعه و مساله فقر شاید حضور در چنین مراسمهایی که مربوط به سال ٣٢ است، شاید جدایی از جامعه تعبیر شود، گفت: روایت اول از ١٦ آذر این است که بعد از بازگشایی مدارس بعد از محاکمه فرمایشی دکتر مصدق دانشجویان در اعتراض به فضای خفقان دانشگاه روز ١٤ آذر با حضور دنیس رایت کاردار انگلیس دست به تظاهرات میزنند و روز ١٥ آذر این تظاهرات به بیرون دانشگاه کشیده شد.
وی افزود: روایت دوم که در سالهای بعد ١٦ آذر ذکر شد این است که ورود قریب الوقوع نیکسون باعث این مساله شد و این روایت به قدری پخش شد که دیگر مساله محاکمه دکتر مصدق نادیده گرفته میشود و فقط مساله مبارزه با امپریالیسم مطرح است که در این روایت صحبت دکتر شریعتی که گفت سه آذر اهورایی را جلوی پای نیکسون قربانی کردند، خیلی موثر است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: چیزی که معترضان به روایت نیکسونی مطرح میکنند این است که در سالهای بعد این روز همواره به عنوان روز مبارزه با استبداد داخلی مطرح شد. از نظر من هر دو روایت تا حدی درست است. ١٦ آبان روز محاکمه دکتر مصدق بود و فراخوانهای فراوانی برای تجمع نیز انجام می شد. در همین شرایط است که بحث حضور کاردار انگلیس و معاون رییس جمهور آمریکا مطرح میشود. البته این را هم باید مدنظر داشته باشیم که آمریکا فاتح جنگ جهانی دوم بود و آیزنهاور رییسجمهور آمریکا یکی از عناصر کلیدی جنگ جهانی دوم بود و همچنین هنوز جنگ ویتنام آغاز نشده و آمریکا هم نقش کلیدی در کودتای ٢٨ مرداد نداشت و نقش اصلی با آمریکا بود اما در سالهای بعد اینطور القا شد که آمریکا نقش اصلی را داشته که آنها هم بعدها دوبار بابت این مساله از ملت ایران عذرخواهی کردند.
وی با اشاره به خاطره یزدی در خصوص ١٦ آذر گفت: وی این چنین روایت میکند که این واقعه از پیش برنامهریزی شده بود که بعد از ١٥ آذر که دانشگاه شلوغ شد روز ١٦ آذر ارتش قصد دخالت نداشت اما برخی دانشجویان شروع به تمسخر ارتش کردند و آنها را وادار به واکنش کردند. بحث من این نیست که شاه کار غیرقانونی انجام داده بحث من این است که چه مارکسیستها و اصولگراها هیچگاه به وجوه ملیگرایی شهدای ١٦ آذر اشاره نکردند.
باقی یادآور شد: پس سه نکته به عنوان مساله اصلی این است که نخست اسارت پیدا کردن شکل و تهی شدن است. یک نمونه ١٣ آبان است که تبدیل به مناسبتی عادتی شده که اگر حمایت دولتی نباشد ١٥ نفر هم جمع نمیشوند. من نمیدانم کسانی که سالها است ١٦ آذر را برگزار میکنند چقدر از محتوا و جزئیات این روز مطلع هستند. خود من سالها در دهه ٦٠ و ٧٠ در دانشگاهها در خصوص ١٦ آذر صحبت میکردم اما بعدها دچار تناقض شدم و البته چند سال هم هست منتظرم در نشستها متوجه نکات بشوند اما گمانم این است که تقیه میکنند و از عواقب آن میترسند. الان برگزارکنندگان مراسم ١٦ آذر اکثرا به سیاست خارجی اعتراض دارند و برای همین هم هست که در انتخابات به آقای روحانی رای میدهند و همین باعث میشود مساله دست دادن آقای ظریف و کری انقدر برای ما مهم م شود پس آیا همه کسانی که ١٦ آذر را جشن میگیرند از سفر یک مقام آمریکایی به ایران ناراحت هستند؟
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه بحثی من سالها با دانشجویان داشتم من این بود که انجمنها تکلیف خود را روشن کنند، گفت: روش ما با روش جنبشیها یکی نیست ما فرزند زمانه خویش هستیم. جنبش ماهیت سیاسی پیدا میکند و در دانشگاهها نیروی محرکه آن دانشگاه است اما به داخل دانشگاه محدود نمیشود. در زمان مبارزات انقلاب دانشگاه محل نیروگیری گروههای چریکی بود. امروز انجمنهای مجوزدار هستند؛ انجمن دانشجویی باید حوزه کار سیاسیاش در حوزه حقوق دانشجو باشد. الان حوزه فعالیتهای دانشجویی خیلی گسترده است و گاهی به بیرون دانشگاه هم کشیده میشود. حالا این می شود همان تناقض نهاد و جنبش. در اینصورت برگزاری ١٦ آذر به صورت جنبشی با ماهیت آن تجانس دارد اگر میخواهند به عنوان جنبش عمل کنند باید حوزه فعالیت خود را تغییر دهند. مثلا روز ١٨ تیر که روز ماجرای کوی دانشگاه است، مناسبت بهتری برای روز دانشجو است.
وی خاطرنشان کرد: مساله بعدی اینکه هرسال در ١٦ آذر ادبیات خون و حماسه به کار می برند. با این ادبیات میخواهیم جامعه مدنی بسازیم؟ نتیجه اینکه عدم تفکیک نقشها و نهاد و جنبش باعث شده نه تنها از فعالیت دانشجویی که از مباحث حقوق بشر هم برداشت جنبشی میشود که باعث سردرگمی میشود.