واشنگتنپست نظررهبری درباره «افول آمریکا» را تلویحاً تایید کرد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس؛ «آیشن تارُر» تحلیلگر امور سیاست خارجی، ژئوپلیتیک و تاریخ در روزنامه واشنگتنپست، یادداشتی با این عنوان منتشر کرد: «ترامپ جرقه بحث و تردیدها درباره آینده قدرت آمریکا را میزند.»
او در این یادداشت نوشت: «رئیسجمهور ترامپ، آخر هفته را در تفرجگاه خود در فلوریدا خواهد گذراند. او در حالی به نیمه دوره اول ریاست جمهوری خود نزدیک میشود که انزوای سیاسیاش در واشنگتن در حال تشدید شدن است. تنش بر سر تامین بودجه دولت با دموکراتها سبب شده که ترامپ بر به تعطیلی کشاندن دولت تاکید کند اما این موضوع با ناخرسندی بسیاری از اعضای حزب خود او هم مواجه شده است و روند تحقیقات قانونی درباره کارزار انتخاباتی و همچنین روابط تجاری رئیسجمهور هم در حال شدت گرفتن است».
از نظر این تحلیلگر آمریکایی، «فقط دستور کار داخلی ترامپ نیست که مورد مداقه قرار گرفته است. ترامپ هفته گذشته در ارتباط با مواضع حمایتی دولت او از جنگ ائتلاف به رهبری عربستان سعودی در یمن و به ویژه شاهزاده بی ملاحظهای که در ریاض در قدرت است، مورد یک سرزنش گزنده فرا حزبی کنگره قرار گرفت. نشست لهستان درباره تغییرات آب و هوایی که با حضور شخصیتهای ارشد برگزار شد اما کاخ سفید خود را از حضور در جریان اصلی سیاستگذاری درباره محیط زیست کنار کشید و این موضوع یک بار دیگر نشان داد که چطور بقیه جهان بدون توجه به مواضع ترامپ و حضور او، در حال حرکت به سمت جلو هستند».
روزنامهنگار «واشنگتن پست» در ادامه مینویسد: «این موضوع صحت دارد که ترامپ با قول به اینکه در صحنه جهانی اخلالگر خواهد بود، به قدرت رسید. او گفته بود که نیتش اصلاح نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم است چرا که به گفته او، این نظم دیگر برای آمریکاییها مفید نیست، اما تلاشهای کاخ سفید در عرصه خارجی شامل کنار زدن توافق آب و هوایی پاریس، به راه انداختن جنگهای تجاری، برهم زدن توافق هستهای ایران، تحقیر کردنهای مستمر متحدان و در آغوش گرفتنهای ادامهدار حاکمان مستبد (توسط دولت ترامپ)، به همان اندازه که در واشنگتن سبب اغتشاش شده، شرکای خارجی آمریکا را هم مغشوش کرده است».
این تحلیلگر آمریکایی سپس به بحث افول قدرت این کشور در جهان میپردازد.
تارُر تصریح کرد: «قطعا صحبتها درباره افول جایگاه آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان، پیش از ترامپ وجود داشت اما ریاست جمهوری دو ساله در هم و برهم او، بر وحشت واشنگتن درباره آینده قدرت آمریکا و چگونگی تلاش برای رهبری این کشور بر یک سیارهی دچار چند دستگی، بیشتر افزوده یا حتی سبب شده است که این موضوع پیش آید که آیا اصلا آمریکا باید برای رهبری بر چنین سیارهای تلاشی بکند».
وی در ادامه یادداشت خود به نشست جمعه هفته گذشته در اندیشکده «شورای آتلانتیک» اشاره میکند. در این نشست، «جیمز جونز» ژنرال بازنشسته و مشاور امنیت ملی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ رئیسجمهور آمریکا که خودش رئیس کنونی این اندیشکده است، گفته بود: «یک باور ساده لوحانه در این کشور وجود دارد مبنی بر اینکه مقدر است که استیلای آمریکا (بر جهان) به برخی دلایل ابدی باشد، اما من فکر نمیکنم که چنین موضوعی صحت داشته باشد».
نویسنده یادداشت واشنگتن پست ادامه داد: «شورای آتلانتیک که سازمانی است که عمیقا روی رهبری آمریکا سرمایهگذاری و تمرکز دارد، در حال برنامه ریزی برای طرح مجموعه جدیدی از اصول به منظور حفظ "نظم مبتنی بر قوانین" است. این استعاره اغلب برای توضیح وضعیت موجودی که آمریکا طی بیش از نیم قرن گذشته طراح و مولف آن بوده، استفاده شده است. شورای آتلانتیک خواهان "احیا" و "دفاع" از این نظم نه تنها در برابر قدرت اقتدارگرایانه در حال ظهور چین است، بلکه همچنین درصدد دفاع از این نظم در برابر دستورکار ملیگرایانه و حفاظتگرایانه ترامپ و هم فکران او است».
بنا بر گزارش تارُر، حاضران نشست روز جمعه شورای آتلانتیک، «درباره بی اعتنایی کاخ سفید به سیاست خارجی "مبتنی بر ارزشها" که در همراهی خودسرانه ترامپ با شخصیتهایی چون ولیعهد عربستان سعوی و همچنین عوام فریبی ترامپ درباره مهاجران و پناهجویان به آمریکا دیده میشود، هشدار دادند. آنها ابراز نگرانی کردند که اعتبار واشنگتن در بین متحدانش در حال ناپدید شدن است. جیک سولیوان عضو دولت اوباما و مشاور هیلاری کلینتون هم در یک مقاله اخیر خود این نگرانی را تکرار کرد، نوشته ای که او درباره اینکه سیاست خارجی لیبرال پس از ترامپ باید چه شکلی باشد، توضیح داده است».
سولیوان در این مقاله نوشته بود: «یک سیاست خارجی پر انرژی و الهام بخش و در نهایت موفق، باید از انتخاب غلط و مغرضانه ترامپ از بین دو گزینه جهانیشدن و ملیگرایی عبور کند. این سیاست خارجی باید ترکیبی از بهترین نوع وطن پرستی و بهترین نوع مداخله گرایی باشد و فاجعهبارترین نوع ملیگرایی و همچنین فاجعهبارترین نوع مداخلهگرایی را کنار بزند».
روزنامه واشنگتن پست در ادامه گزارش خود مینویسد: «اما بافتن این بافتنی، به مهارت بسیار نیاز دارد. ترامپ و نایبانش دقیقا از حضورشان در قدرت برای تاکید بر اینکه اصول لیبرال حاکم بر مواضع دوره اوباما مانعی بر سر تحقق منافع ملی آمریکا بودند، استفاده کردهاند و خودشان را در صف اول غالب شدن موج ملیگرایی در اقصی نقاط جهان میبینند».
در ادامه این گزارش آمده است: «در بین دموکراتها، یک بحث پر شور درباره اینکه باید چه نوعی از تقابل با "مداخله گرایی" باید مورد پذیرش قرار گیرد، وجود دارد: راحت است که به "نخبگان داووس" هجمه کرد اما در پیش گرفتن سیاستهایی که قدرت و مزایای شرکتهای چند ملیتی را هدف قرار دهد یا درباره اصول مرسوم تجارت آزاد یا سرمایه داری بازار آزاد تردید ایجاد کند، یک موضع دیگری است. منطقی است که بر خوشتنداری آمریکا در خاورمیانه و دیگر نقاط از منظر ژئوپلیتیکی حساس تاکید شود اما این موضوع که یک مقام رسمی واشنگتن را به اجتناب از گرفتاریهای نظامی جدید قانع کنیم، مسالهای سختتر است. اگرچه ترامپ و رقبایش شاید بر سر خیلی از چیزها توافق نظری نداشته باشند اما هر دوی آنها شاید در برابر وسوسههای قدیمی جنگ سرد تسلیم شوند».
از نظر تحلیلگر واشنگتن پست، وسوسههای جنگ سردی در آمریکا از سوی احزاب دموکرات و جمهوریخواه، این بار در حال تمرکز کردن روی تهدید چین برای آمریکا هستند.
این کارشناس آمریکایی مینویسد: «در شورای آتلانتیک، موضوع چین در حال غالب شدن بر بحثها است. دریاسالار مایکل راجرز رئیس پیشین آژانس امنیت ملی آمریکا در اینباره که چین بتواند با توانمندیهایش در حوزه به راه انداختن جنگ سایبری، آمریکا را از دور خارج کند، ابراز نگرانی کرد. تام کاتن سناتور آرکانزاس که شدیدا حامی ترامپ است، چین را "یک دشمن خاص در جهان" توصیف کرد».
به نظر نویسنده واشنگتن پست، هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بر تهدید چین به عنوان یک تهدید استراتژیک برای آمریکا اتفاق نظر دارند اما هنوز «رویکرد و سیاستی روشن» برای پرداختن به این چالش ارائه ندادهاند.
او مینویسد: «از نظر تحلیلگران، تب کنونی در جهان به دوره قرن ۱۹ و سیاست آن دوران شبیه است که در آن اروپا صنعتی شد و قدرتهای امپریالیستی وارد ائتلافهایی شدند که در نهایت جهان را به ورطه جنگ کشاند».
نویسنده گزارش واشنگتن پست، مطلب خود را با اظهارنظر اخیر «ریچارد هاس» رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی و دیپلمات اسبق آمریکایی پایان میدهد.
هاش نوشته بود: «آنچه که ما امروز شاهد هستیم، به طرقی مهم با اواسط قرن ۱۹ مشابهتهایی دارد. اکنون زمان آن فرا رسیده که هرگز فروپاشی روابط آمریکا- چین، درگیری با روسیه، یک آتش بزرگ (درگیری بزرگ) در خاورمیانه یا اثرات انباشته شده ناشی از تغییرات اقلیمی محقق نشود. خبر خوب آن است که این موضوع که جهان در نهایت به سمت چنین فاجعهای برود، موضوعی اجتناب ناپذیر نیست اما خبر بد آن است که نمیتوان به طور قطع گفت جهان به سمت چنین فاجعهای حرکت نخواهد کرد».