لباسهای ورزشی؛ از تولید در اردوگاه کار چین تا مصرف در آمریکا
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس چنین شعارهایی روی دیوارها نوشته شده است: «بیاموزید که شکرگذار باشد. بیاموزید که نیکوکار باشید. نیازی به پرداخت شهریه نیست. اینجا به راحتی کار پیدا میکنید.»
سینکیانگ، «زندان» مسلمانان چین
سینکیانگ نام ناحیهٔ خودمختار بزرگی در غرب جمهوری خلق چین است. جایی که برآوردها نشان از آن دارد که نزدیک به یک میلیون مسلمان و اعضای اقلیتهای دیگر در آنجا «زندانی» شدهاند.
آنها همچنین مجبور شدهاند تا زبان و مذهب خود را رها کرده و به جای آن از آموزشهای سیاسی دولت چین بهرهمند شوند. دولت چین همچنین آنها را مجبور کرده که در کارخانهها و صنایع غذایی مشغول به کارشوند. برخی از آنها درون اردوگاههای کار اجباری هستند. برخی دیگر در کارخانههای بخش خصوصی یا نیمه دولتی. بازداشت شدگان پس از آزادی مستقیم به این کارخانهها فرستاده میشوند.
آنها اغلب هنگامی که برای دید و بازدید آشنایان به قزاقستان میروند در بازگشت در مرز چین توسط نیروهای نظامی این کشور بازداشت شده و به این کارخانهها فرستاده میشوند.
«عکسبرداری ممنوع»
خبرگزاری اسوشیتدپرس با پیگیری این موضوع به این نتیجه رسیده که محصولات ساخته شده در این کارخانهها و اردوگاههای بازپروری به بخشهایی در آمریکا فرستاده میشود. خبرنگاران این خبرگزاری نتوانستهاند هیچ عکس و فیلمی از این محل تهیه کنند چرا که پلیس آن را ممنوع کرده است.
مقامهای چینی البته میگویند که این اردوگاهها همه با اهداف آموزشی برپا شده و خودشان اینجا را مراکز یادگیری نامیدهاند که درآن مهارتهای فنیحرفه ای به ایغورها و قزاقها و دیگران آموزش داده میشود. اغلب این افراد را مسلمانان تشکیل میدهند.
در واقع این بخشی از سیاستهای دولت چین برای هدایت اقلیتها به سمت جهان مدرن و متمدن است. دولت چین سالها است بنا دارد فقر را در سینکیانگ از بین ببرد. آنها همچنین میگویند که مردم این منطقه در مراکز دولتی توافقنامههایی امضا کردهاند تا از مهارت آموزشی و حرفهای لازم بهرهمند شوند.
سکوت مسئولان چینی
توسعه سینکیانگ سالها است که از برنامههای دولت چین است و ساخت کارخانههای مختلف در آن دنبال میشود. اداره تبلیغات سینکیانگ پاسخی به سوالهای خبرگزاری آسوشیتدپرس نمیدهد.
هوا چانینگ، سخنگوی وزیر امور خارجه چین نیز رسانههای خارجی را به خبرسازی نادرست درباره مراکز آموزشی این کشور متهم میکند بی آنکه پاسخگوی سوالها باشد. با این حال خیلی از آنهایی که بستگانی در این کمپها دارند به آسوشیتدپرس گفتهاند که افرادی که در آن اردوگاهها گیر افتادهاند هیچ چارهای به جز کار در کارخانه ها ندارند.
بسیاری از ایغورها و قزاقهایی که در تبعید با آنها گفتوگو شده نیز میگویند که افراد با مشاغل حرفهای مجبور بودند که کارهای فرودست انجام دهند.
رسانهای شدن مسائل و آنچه در کارگاههای کار اجباری میگذرد بالاخره واکنشهایی از سوی دولت چین هم به دنبال داشت. چنانچه شهرت ظهیر، فرماندار سینکیانگ گفته «برخی آموزشهای لازم را دیدهاند و کارشان در مراکز یادگیری به پایان رسیده. در مراکز یادگیری به دنبال این هستیم تا هم به آموزش تحصیلی و هم به کارهای فنی توجه شود و فارغالتحصیلان بتوانند به کار مناسب دست یابند.»
زندان، کارخانه یا مدرسه؟
بیمارستان، ایستگاه پلیس و خوابگاهها و ساختمانها با نشان خانه کارگران از دور دیده میشود.
بخش دیگر اما یادآور زندان است با برجهای مراقبت و نگهبانی و دیوارهای بلند. وابستگان خانواده افرادی که در این اردوگاه ها زندگی میکنند همچنین گفتهاند که آنها پیش از دستگیری هم درآمد خوبی داشتند و هم از تحصیلات خوبی بهره مند بودند.
آنها به هیچ وجه به برنامه فقرزدایی دولت نیازی نداشتند. نوربکیت کالیسکار، داستان عجیبی از زندگی خودش تعریف کرده است. اینکه دختر ۲۵ سالهاش وقتی برای بازدید خانواده به قزاقستان رفته بود لب مرز بازداشت میشود و بعدتر میفهمد دخترش برای کار به اردوگاه فرستاده شده است.
این در حالی است که به گفته مادر، دختر هم از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بوده و هم در پایتخت سینکیانگ مشغول به کار بوده و حالا به روایت عموی دختر رنگ پریده و لاغر شده است.
سردرگمی خانوادهها
الیار خبرنگار تلوزیون سینکیانگ که حالا در تبعید زندگی میکند نیز گفته در مدتی که سال گذشته خودش آنجا در حبس بوده شاهد این بوده که خیلی از جوانها از صبح برای کار نجاری و کار در کارخانه سیمان میرفتند و هیچ پرداختی از سوی کارخانه به آنها انجام نمیشد. او البته نمیخواهد نام کاملش مطرح شود چرا که هنوز بستگانی در سینکیانگ دارد.
نورشان عباس، ایغوری که در واشنگتن زندگی میکند هم از خواهرش هیچ خبری ندارد. خواهر او را هم به همان مراکز یادگیری دولت چین بردهاند و نمیداند او هم مجبور به کار اجباری شده یا نه. او میگوید «کارخانههای آمریکایی که چنین کالاهایی میخرند باید بدانند که این کالاها توسط افرادی تولید میشود که با آنها مانند برده برخورد میشود.»
اردوگاههای بازپروری و کار طاقتفرسا
کشاورزان و گله داران و کارگران ساده که از هرگونه آموزش بیبهره بودهاند بابت اهداف پیشین پکن در کمک به مناطق محروم از ارائه امکانات آب و برق گرفته تا خانه راضیاند اما آموزش اجباری و کارگاههای کار را فراتر از حد تحمل میدانند.
منور مدبک، یکی از خانمهایی که همسرش مجبور به کار در اردوگاه کار اجباری شده میگوید «آنها میگویند اینجا کارخانه است اما آنها کارخانه را بهانه کرده اند و آدمها را بازداشت میکنند. آنجا نه آزادی وجود دارد و نه زمانی برای گفت وگو با یکدیگر.»
البته همه کمپها هم کارگران را به کار اجباری مجبور نمیکنند. برای نمونه برخی از بازداشتشدهها در کمپ با آموزشهای سیاسی متمرکز مواجه بودند و خبری از کار اجباری نبود.