علی لاریجانی یا محسن هاشمی؛ اصلاحطلبان روی کدام یک ائتلاف میکنند؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از نامه نیوز، اندکی بعد از انتخابات 96 بود که برخی از اصلاح طلبان دوگانه لاریجانی – جهانگیری را مطرح کرده و با آن رویکرد عملگرایانه خود حمایت از لاریجانی را در انتخابات بعدی منطقی تر دانستند. کارگزارانی ها با این منطق که برای نقش آفرینی در قدرت باید درون آن ماند؛ ائتلاف با لاریجانی را از حمایت از جهانگیری و راه نیافتن ساختار قدرت ثمربخش تر خواندند. دلیل طرح این ایده خیر ندیدن اعضای کارگزاران از معاون اولی جهانگیری باشد یا هر چیز دیگری چندان فرق ندارد؛ رسانه های ارگان این حزب بارها در گزارش ها و مصاحبه های خود پشت لاریجانی را گرفتند و گام به گام موجب تضعیف بیشتر جهانگیری شدند.
از اقبال بد آقای معاون اول، روحانی هم در دولت دوم چرخید و با کاستن از نقش او در تیم اقتصادی وی را به حاشیه راند. این رویکرد اما از چشم سیاسیون و رسانه ها دور نماند و نقد این وضعیت، جناب رئیس جمهور ناگزیر به جبران مافات کرد. از این جبران کردن هم اما به جهانگیری تنها شر رسید. اعلام 4200 تومانی شدن دلار آنطور که انتظار می رفت نشانگر اثرگذاری جهانگیری در دولت نشد. اتفاق برعکس ؛ شکست این سیاست اقتصادی آغاز روزهای افول جهانگیری شد و این افول تکلیف دوگانه لاریجانی – جهانگیری را هم روشن کرد.
کار به جایی رسید که اصلاح طلبان ائتلاف با اصولگرایان میانه رو و چهره ای مثل لاریجانی را بعید ندانند اما این ایده هنوز هم مخالفان سرسختی دارد. بسیاری از تحلیل گران و سیاسیون در جریان اصلاح طلبی اصرار دارند که این جریان باید گزینه خود را در انتخابات بعدی معرفی کند. سعید حجاریان حتی شرکت نکردن در انتخابات را به ائتلافی دوباره با غیر اصلاح طلبان ترجیح می دهد و کارگزارانی ها می دانند که مقابله با او و همفکرانش کار ساده ای نیست. از همین رو است که در حال طراحی نقشه شماره دو هستند.
پلن B در حزب کارگزاران رونمایی از یک گزینه اصلاح طلب است. گزینه ای که بتوان مورد حمایت همه طیف های جریان اصلاح طلب قرار بگیرد، از فیلتر دستگاه های نظارتی عبور کند و بر فردی مثل لاریجانی هم شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات داشته باشد. انتخاب کمیته سیاسی کارگزاران «محسن هاشمی» است.
محسن هاشمی را می توان یکی از چهره های سفید اصلاح طلبی دانست. او نام فامیلی آیت الله را یدک می کشد و هنوز شروع نکرده، نصف راه را رفته است. همچون جهانگیری در مناظرات انتخاباتی پشت روحانی را نگرفته و در عملکرد ضعیف دولت او سهیم نیست. القصه اینکه محسن هاشمی گزینه خوبی برای گرفتن جای جهانگیری است . تصمیم سخت اصلاح طلبان اما انتخاب میان او و لاریجانی است.
اصلاح طلبان انتخاب سختی در پیش دارند اما بعید نیست که طی یک برنامه ریزی از هر دو گزینه استفاده کرده و دو قوه را در اختیار بگیرند. اینطور که معلوم است علی لاریجانی جدی تر از همیشه به انتخابات 1400 فکر می کند و راه یابی او به پاستور می تواند کرسی ریاست مجلس را به خاندان هاشمی بازگرداند. از قضا این به نفع محسن هاشمی و اصلاح طلبان نیز هست. اگر بنا باشد از وی در انتخابات مجلس استفاده کنند، نیازی نیست که دست به ترکیب شورای شهر بزنند. محسن هاشمی در صورت کاندیداتوری از هر شهری غیر از تهران می توان تا روز شروع مجلس یازدهم در سمت خود بماند و رئیس شورای شهر پایتخت بماند. به این ترتیب تا خرداد 99 تغییری در شورای شهر ایجاد نمی شود و محسن هاشمی به عنوان سرلیست اصلاح طلبان به بهارستان می رود و رئیس مجلس می شود.
آن روی دیگر سکه نیز رئیس جمهور شدن لاریجانی است. همچنانکه مواضع، اظهارات و اقدامات او در سال ها و ماه های به اصلاح طلبان نزدیک شده، برخی اصولگرایان نیز از وی فاصله گرفته اند. با توجه به تجمع اخیر در کرج و ممانعت از سخنرانی وی یا اظهارات علیرضا زاکانی در مناظره با تاجزاده به نظر نمی رسد که لاریجانی در فهرست اصولگرایان جایی داشته باشد. به این ترتیب اصلاح طلبان بعد از تسلط بر قوه مقننه در انتخابات ریاست جمهوری به حضور در دولت ائتلافی رضایت می دهند و از این طریق دستی بر آتش این نهاد نیز خواهند داشت.
این سناریو اما تنها در صورتی شدنی خواهد بود که لاریجانی دست از محافظه کاری برداشته و حضور در انتخابات ریاست جمهوری با حمایت اصلاح طلبان را به حفظ جایگاه چندین ساله خود در قوه مقننه ترجیح دهد. در غیر صورت اصلاح طلبان در انتخابات 98 راهی ندارند غیر از انتخاب میان «علی لاریجانی» و «محسن هاشمی».