خاطره فرزند مرحوم شریعتی از دیدار با امام راحل
به گزارش اقتصادنیوز او تاکید کرد:«من دو ملاقات با ایشان داشتم. در ملاقات اول که تازه به نوفل لوشاتو آمده بودند، برخورد خیلی گرمی داشتند و از احوال استاد[محمدتقی] شریعتی پرسیدند و از وضع خود من پرسیدند که چه میخوانی؟ من گفتم: فلسفه. گفتند فلسفه شرق و اسلام را فراموش نکن. همچنین در باره دکتر گفتند: «خیلیها پیش من آمدند که علیه ایشان مطلبی بگیرند و من ندادم.»
پیش از آن هم با آقای اشراقی در آشپزخانه نوفللوشاتو نشسته بودیم و ایشان میگفتند که فرزندان آقا، کتابهای دکتر را برایشان میخواندند، بهخصوص آقا مصطفی و آقا کاملا در جریان فعالیتهای دکتر هستند. خیلیها آمدهاند که علیه دکتر از ایشان مطلبی بگیرند که زیر بار نرفتهاند.
او در ادامه تاکید کرد: در این باره خاطره دیگری هم دارم. در سال 58 آقای شیخعلی تهرانی و مرحوم حسنلاهوتی برای دیدن استاد شریعتی به منزل ما در خیابان جمالزاده آمده بودند. مرحوم سیداحمد زنگ زد که من هم میخواهم بیایم. یک عدهای هم آمده بودند استاد را ببینند. احمدآقا در مقابل انتقاداتی که مطرح شد و در مورد مسائلی که از جمله در زندان پیش آمده بود، در مقابل آن جمعیت سخنرانی کرد و گفت: «این دعواهائی که بین حزب جمهوری و بنیصدر مطرح شده، هیچکدام اصالت ندارند. راه سومی هست که آن راه درستی است و آن راه شریعتی است.» البته بعد جنجال راه افتاد و ایشان توضیحاتی داد و توجیهاتی کرد، ولی در مجموع این دیدگاه را بیان کرد. از آنجا که به هرحال آرای ایشان به عنوان کسی که از طرف آیتالله خمینی، رویدادها را تعقیب میکرد، مطرح شد، واکنشهای مختلفی را هم در پی داشت؛ مثلا سازمان مجاهدین واکنش نشان داد و مطلبی در ارگان خود نوشت به نام «خط سوم: راه یا سراب؟» آنها فکر کرده بودند که شاید خط فکری دکتر پیمان و امثالهم منظور نظر است که بیایند و امور را به نحو دیگری اداره کنند. از سوی دیگر عدهای از روحانیون هم واکنش نشان دادند و بحث و جنجالی به پا شد.