این چهره نظامی میتواند نتانیاهو را در انتخابات شکست بدهد؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: مزیت کادیما در انتخابات این بود که در نتیجه بحران حزب لیکود به علت طرح شارون برای خروج از غزه، توانست از درون دولت به موفقیت در انتخابات دست بیاید. پیش از آن نیز این حزب از پشتوانه شهرداران و مقامات محلی که از حزب لیکود مأیوس شده بودند، بهرهمند شده بود. کادیما در بهترین حالت توانست ۴۰ کرسی در انتخابات به دست بیاورد. رهبری این حزب در انتخابات شامل اغلب چهرههای سرشناس جناح چپ و راست با تجربیات زیادی در دولت بود. در این فهرست نام اشخاص برجستهای مانند رییسجمهور سابق شیمون پرز دیده میشد که معمار صلح شناخته میشد و همچنین وزرایی از احزاب کارگر و لیکود.
کادیما با اهداف دیپلماتیک واضحی برای پیشبرد طرح صلح مبتنی بر مرزهای دائمی سال ۲۰۰۳ وارد انتخابات شد. اما در پایان کار این حزب ناموفق بود. سه بار رهبری این حزب میان اولمرت، لیونی و موفاز دست به دست شد و کمکم جایگاه خود را از دست داد. به این ترتیب فرمانده سابق ارتش، بنی گانتس، رهبر حزب تازه تاسیس رزیلینس نیز با چالش بزرگی مواجه خواهد بود. او میخواهد با حزب سنتریست که حتی دو ماه پیش وجود خارجی نداشته و با حضور تازهواردان احزاب چپ و راست تشکیل شده، برنده انتخابات شود. او میخواهد زیر باران، بدون خیس شدن راه برود.
گانتس همانند کادیما مدعی است که نه چپ است و نه راست. او از رهبران برجسته جناح چپ و سنتریست تلقی میشود اما در رهبری حزب افرادی مانند موشه یعلون، وزیر دفاع سابق و عضو حزب لیکود حضور دارند که آشکارا نزدیک به جناح راست قلمداد میشود و همچنین عضو سابق کابینه نتانیاهو، زوی هاؤزر که حامی قانون تابعیت و توسعه شهرکسازی است. کادیما یک دستورالعمل دیپلماتیک شفاف برای خود داشت که شامل عقبنشینی از بخش عمده شهرکهای کرانه باختری و تخلیه بخشهای منزوی میشد. اما این هفته آشکار شد که سیاستهای دیپلماتیک گانتس و حزبش به طور هدفمندی مبهم است.
گانتس یک مصاحبه با نشریه آهارونوت داشت و طی آن به پرسشهای دو ستون نویس از جناح چپ و راست پاسخ داد. انتخاب این مصاحبهکنندگان در راستای شعار حزب او بود که میگوید: «هیچ حزب چپ و راستی وجود ندارد». اما در این مصاحبه نیز پاسخ آشکاری به برخی پرسشهای حیاتی داده نشد: رویکرد حزب گانتس نسبت به طرح صلح چیست؟ آیا او طرفدار تخلیه شهرکها است؟ آیا او از ساختوساز در شهرکها حمایت خواهد کرد؟ آیا او معتقد است که اکنون زمان تمرکز بر امور امنیتی و رفع شکافها در دوران پس از نتانیاهو نیست؟
در این مصاحبه گفته شد که یعلون، متحد گانتس معتقد است که توافق اسلو یک فاجعه بوده و مخالف ترک غزه است. او میگوید در طرف فلسطینیها کسی وجود ندارد که بتوان با او مذاکره کرد. نظر او درباره این مواضع چیست؟ گانتس در پاسخی مبهم گفت: «امنیت، مهمترین مسأله است و باید امنیت اسرائیل تضمین شود. ما و نتانیاهو گفتهایم که قصد نداریم کنترل دیگران را به دست بگیریم. باید راهی برای این هدف بیابیم». درباره خروج از غزه گانتس گفت که این تصمیم مبتنی بر ملاحظات دیپلماتیک و به طور قانونی اتخاذ شده است. بنابراین ما از این اتفاق پشیمان نیستیم.
وقتی در ششم فوریه بخشهایی از این مصاحبه منتشر شد، نتانیاهو از این فرصت برای متهم کردن گانتس به چپ بودن و نقشه کشیدن برای اقدام یکجانبه در رابطه با فلسطینیان استفاده کرد. اگرچه این چیزی نبود که گانتس مدعی آن باشد. اما این که آیا میتوان چنین چیزی را از گفتههای او برداشت کرد، بستگی به کسی دارد که از او میپرسیم.
کارکنان دفتر مرکزی حزب گانتس، موضعی تهاجمی به خود گرفتند. آنها که نگران تأثیرگذاری اظهارات نتانیاهو بر افکار عمومی بودند پاسخ دادند: «خروج از غزه توسط یک دولت مشروع و تحت رهبری حزب لیکود انجام شد. نتانیاهو و سایر رهبران این حزب به این تصمیم رای موافق دادند و سخنگوی این واقعه نیز هماکنون پست وزارت فرهنگ را دارد. دولت گانتس هیچ اقدام یکجانبهای برای تخلیه شهرکها انجام نخواهد داد». به یکی از متون منتشره، تصویری از دست دادن نتانیاهو با رییس سابق سازمان آزادیبخش فلسطین، یاسر عرفات الصاق شده بود.
حاییم رامون، یکی از بنیانگذاران کادیما در توییتی پاسخ داد: «خروج از غزه توسط شارون انجام شد. اغلب اعضای لیکود با این تصمیم مخالف بودند. به همین دلیل بود که شارون از لیکود خارج شد و کادیما را تأسیس کرد. نتانیاهو، لیکود، یعلون، هندل و هاؤزر همگی معتقدند که خروج از غزه یک فاجعه بود. بسیار علاقهمند هستم نظر شفاف گانتس را در این باره بدانم». سپس نوبت به هاؤزر رسید. او مدعی شد که شهرکهای کمتری از نتانیاهو در کرانه باختری احداث نخواهد کرد. در این صورت میان حزب لیکود و حزب رزیلینس اسراییل چه تفاوتی وجود دارد؟
نظرسنجیهای اخیر نشان دادهاند که گانتس رقیب اصلی نتانیاهو در انتخابات است. از طرف دیگر تاریخ احزاب سنتریست چندان به سود او نیست. با نزدیک شدن انتخابات، او نیاز دارد که مواضع صریح تری در پیش بگیرد و البته نتانیاهو و جناح راست نو، تمام مواضع او، یعلون و هاؤزر را زیر سوال خواهند برد. مطمئنا جناح چپ نیز او را به چالش خواهد کشید و حتی به مواضع او حمله خواهد کرد. اگر او موفق شود که دولت تشکیل بدهد، تاریخساز خواهد شد. اما فعلا توازن میان دو بلوک به نفع او نیست. علیرغم تمام سیگنالهایی که برای جناح راست ارسال کرده، اغلب رایدهندگان او از چپ میانهرو هستند. حزب او هنوز موفق نشده تحولی که برای پیروزی او لازم است، به وجود بیاورد.