کنایه سنگین آشنا به کیهان: اگر ادعای شریعتمداری دارید از حربه بهتان دوری کنید
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، این یادداشت که حسامالدین آشنا طی آن از شریعتمداری خواسته تا مطابق ماده 23 قانون مطبوعات مصوب 30 /1/ 79 در روزنامه کیهان منتشر شود به این شرح است:
چرخه خونین و باطل انتقام " قصاص" نیست، یک تاکتیک روانی تروریستی است
تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی
اندکی توجه به ادبیات مطالعات تروریسم کافی است تا روشن شود قصاص هیچ ربطی به چرخه خشونت ندارد و ایجاد چرخه انتقام و خشونت یک تاکتیک روانشناسانه تروریستی است نه یک باب از ابواب فقهی. چرخه خشونت در اصطلاح مرسوم مطالعات تروریسم و ضد تروریسم دامی است که ترویستها تلاش می کنند دولت ها را در تله آن گرفتار کنند تا بتوانند با ایجاد یک محیط عملیاتی و امنیتی مناسب از میان مردم بومی یارگیری کنند. کافی است واژگان "چرخه معیوب خشونت" یا 'vicious cycle' of terrorism در موتورهای جستجو بررسی شود تا بسامد چند صد هزار موردی کاربرد این واژگان رخ بنماید.
تروریست های تکفیری و التقاطی نام "مدیریت توحش" را برای این چرخه انتخاب کردهاند و میگویند باید "در میان امت یک فضای دو قطبی ایجاد کرد" یعنی جامعه را چنان در چنبره چرخش خشونت گرفتار کرد که امت نتواند بیطرف بماند و ناچار شود میان ما و آنها انتخاب کند. تروریستها بر ضعف نظامی خود آگاه هستند و برای جبران این ضعف می کوشند اجازه ندهند "دشمن آنها" تاکتیک خونریزی حداقلی و نقطه زنی اطلاعاتی را انتخاب کند بلکه تلاش می کنند تا آنجا که می توانند "دشمن" را به خونریزی ناموجه و نامحدود بکشانند. در ادبیات مبارزه با تروریسم نیروی مقابلهای باید نشان دهد که دست تروریست ها را خوانده است. مبارزه کارآمد و قاطع با تروریسم در عین مبارزه فیزیکی و کاملا ضروری با تروریست ها متضمن "شکستن چرخه باطل انتقام و خشونت " است.
تجربه نشان میدهد که متاسفانه برخی کشورها از بصیرت کافی در مبارزه با تروریسم تکفیری برخوردار نیستند. تصادفی نیست که رهبر حکیم انقلاب اسلامی با بصیرتی مثالزدنی در نامه خطاب به جوامع غربی فرمودند:" بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانهای است که گسستهای موجود را افزایشدهد."
اما نخستین شخصیت والایی که مانع شکل گیری این چرخه خونین و باطل انتقام شد امام خمینی بود که در مراسم ختم شهید مطهری خطاب به تروریست ها فرمود:
«دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را میکشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت میکردید؛ مباحثه میکردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل میداند. اسلام منطق دارد»
حضرت امام به وضوح نشان دادند که تروریست ها برای متوقف کردن فرایند مباحثه و حل و فصل اختلاف ها از طریق منطق وگفتگو تلاش می کنند "منطق خود" را حاکم کنند.
تروریسم فرقانی در آن دوران موفق نشد پروژه مباحثه و مناظره را متوقف کند. تروریست ها در پرتو این تدبیر برخاسته از انقلاب اسلامی و درایت رهبری آن به تدریج دچار ریزش نیرو شدند. این افتخار و این حقانیت برای شهید بهشتی بس که تا واپسین روزهای ما قبل شهادت، گروه های افراطی را دعوت به مناظره می کرد؛ آن که پیشتاز لایحه قصاص بود کوشش برای پیشگیری از چرخه باطل خشونت را هرگز منافی با اجرایی کردن لایحه قصاص نمی دانست و تاجان در بدن داشت از مباحثه و مناظره و روشنگری به مثابه باطل السحر انتقام جویی کور دفاع کرد.
به این ترتیب مناظره و مباحثه وگفتگوی مستقیم راهی بود برای تبدیل افراطی گری ها به مخالفت های قابل بحث.گرفتار شدن در چرخه باطل انتقام جویی درست در جانب معکوس این روند سازنده قرار می گیرد.
کوشش در راه بسط توسعه و رفاه مردمان بومی در نواحی پیرامونی نیز در پیامد مستقیم و غیر مستقیم خود همین کارکرد ضد تروریستی را دارد.آنچه سرداران سرافراز اسلام محمد بروجردی، مهدی باکری و نورعلی شوشتری در کردستان و آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان کردند تلاش برای فقرزدایی، گسترش عدالت و رفع تبعیض در این استانهای محروم برای شکستن هوشمندانه چرخه خشونت و انتقام به جای افتادن در دام آن بود.
متاسفانه در نوشته کیهان تلاش شده ابتدا "چرخه خونین و باطل انتقام" با قصاص همسان سازی شود و سپس هشدار اینجانب علیه این چرخه به مثابه مخالفت با حکم اسلامی قصاص جلوه داده شود. پرسش مشخص این است چه کسی گفته "چرخه خونین و باطل انتقام" همان قصاص است؟ اصلا در کجای آن چند کلمه به قصاص اشارهای شدهاست؟ اگرادعای شریعت-مداری دارید لااقل از حربه بهتان دوری کنید. اندکی تامل در فلسفه قصاص نشان میدهد قصاص حکمی است الهی برای پیشگیری از چرخه خونین و باطل انتقام. در عصر جاهلیت پیش از اسلام که متاسفانه هنوز هم بقایای آن در برخی مناطق و در برخی ذهنیتها وجود دارد، کوشش برای تلافی جمعی یک قتل، گاه به یک دور پایان ناپذیر از مقاتله و انتقام جویی کور و باطل منجر میشد که افراد بی گناه از قبیله قاتل و مقتول را هم به درون این چرخه می کشاند. اسلام برای پیشگیری از این وضعیت، حکم قصاص را در راستای شخصی کردن جرم و مجازات مطرح کرد. دین مبین اسلام و کلام خداوند در قرآن مجید این روش زشت و نکوهیده جوامع را رد کرد و مسئولیت فردی و اصل شخصی بودن مسئولیت در جنایات را بوجود آورد برای نمونه: آیات سوره انعام آیه 163: لاتزروا وازرةٌ وزرَ اخری و سوره بقره آیه 285: لایکلف الله نفساً اِلّا وسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت.در این آیات خداوند مسئولیت عمل را متوجه فاعل آن نمود و به مجازات دسته جمعی که قبلاً در میان اعراب مرسوم بود خاتمه داد.
قصاص با آنچه در ادبیات ضد تروریستی چرخه خونین و باطل انتقام نامیده می شود یک تفاوت بارز دارد: قصاص یک پاسخ دقیق و عادلانه به یک جنایت مشخص است، اما چرخه خونین و باطل انتقام یک تله به دقت طراحی شده از سوی تررویستهاست که بر اساس آن آمرین و قوه عاقله ترور با در امان نگهداشتن خود از مجازات، بدنه اجتماعی را در مقابل حاکمیت قرار میدهد. بی سبب نیست که آیه شریف اولوالباب را مخاطب حکم قصاص قرار داده است. شاید اولوالباب همان کسانی باشند که آن قدر عاقل هستند که به درون این تله نلغزند.
در زمانه ما تروریست های تکفیری جیشالظلم تلاش می کنند شکلی مدرن به همین چرخه خونین و باطل انتقام بدهند که من به سهم خود کوشیده ام در سال 1391 در مقاله "بررسی گفتمانی فرایند های ارتباطی و بیانیه های تبلیغاتی در بمب گذاری های سیستان و بلوچستان" که حاصل پایان نامه کارشناسی ارشد آقای سبحان رضایی و همکاری استادان دانشگاه علامه طباطبایی است، شیوه وکدهای این تاکتیک تروریستی را رمز گشایی کنم.