محمود واعظی: هیچ وقت دلم نمی‌خواست وزیر خارجه شوم

کدخبر: ۲۷۵۵۱۰
رئیس دفتر رئیس جمهور می‌گوید هیچ تمایلی برای وزارت خارجه نداشته و ندارد.

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه سازندگی نوشت: محمود واعظی رئیس دفتر رئیس‌جمهوری از سال 96 به این سو به یک چهره خبرساز تبدیل شد. هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان بارها درباره‌ی او سخن گفتند و علیه‌اش نوشتند. دیدار با او در نهاد ریاست‌جمهوری انجام شد.

در ساختمان سفید که در جوار ساختمان قرمز است. ما - محمد قوچانی و اکبر منتجبی - تلاش داشتیم در یک گفت‌وگو چالشی، سوالات صریحی از او بپرسیم. از کاهش رابطه‌ی اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهوری، از کاهش نقش اساسی جهانگیری در دولت، پشت‌پرده‌ی استعفای ظریف و دیگر وزرا و مسایلی از این دست.

آرام و سر صبر پاسخ می‌گفت. برخی از سوالات را رد کرد، برخی از مسائل را توضیح داد و برخی دیگر را نیز پذیرفت. مثلا شایعاتی را که درباره کم‌کاری رئیس‌جمهوری منتشر شده را رد کرد. توضیح داد که ما اهل شوآف و تبلیغات نیستیم اما اغلب شب‌ها روحانی تا ساعت 12 و بیشتر مشغول کار و جلسه و دیدار است.» از اخلاق خصوصی رئیس‌جمهور برایمان گفت. مثلا توضیح داد که روحانی با دقت فراوان مطالبی را که درباره‌اش نوشته می‌شود یا نامه‌هایی که به او می‌رسد، می‌خواند. پاسخ می‌دهد و حتی از برخی جملات آنها در سخنرانی خود استفاده می‌کند.

او سپس به رابطه‌ی خود و روحانی پرداخت و دراین توضیحات سابقه‌ای از خود ارائه کرد؛ از خانواده‌اش بگوید مثلا شش برادرند که سه نفر آنها در آمریکا تحصیل کرده‌اند و سه نفر دیگر به حوزه‌ی علمیه قم رفته‌اند؛ یا چگونه در ابتدای انقلاب رئیس مخابرات ایران شد. سپس به دوستی خود با علی‌اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت پرداخت و نهایتا از وزارت خارجه گفت.

نهایتا نیز به سال 92 رسید و اینکه چگونه سر از وزارت ارتباطات و فناوری درآورد و سال 96 چرا رئیس دفتر رئیس‌جمهوری شد.

گفت‌وگوی ما با او طولانی شد اما او بی‌هیچ خستگی و با روی گشاده به تمام سوالات ما پاسخ داد. این گفت‌وگو را بخوانید.

آن‌چه در این گفت‌وگو می‌خوانید

جناب رئیس‌جمهور از ابتدای صبح تا پایان شب سر کارشان هستند و اخلاق اطرافیانشان به نحوی نیست که از حوزه شخصی ایشان گزارش بدهند و مثلا بگویند صبحانه نان و پنیر می‌خورند یا چند ساعت کار می‌کنند.

آقای رئیس‌جمهور چه در زمان دولت یازدهم چه در زمانی که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بودند و چه در زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند، هیچ‌گاه اهل این نبودند که مرتبا با افراد مختلف گعده داشته باشند.

شاخصه جالب رئیس‌جمهور این است که هر گزارش و نامه‌ای که برایشان می‌آید را با دقت فراوان مطالعه می‌کنند و پس از خواندن آن هم عکس‌العمل نشان می‌دهند و هم آن را فراموش نمی‌کنند و از نامه‌ یا گزارشی که خوانده‌اند در جلسات مختلف نقل‌قول می‌کنند.

داستان آقای ظریف، داستانی موقت بود، آن زمان هم اصولگرایانی که به من حمله کردند، قصدشان حمله به من نبود، بلکه می‌خواستند به‌نوعی ناراحتی‌شان را به آقای ظریف نشان بدهند.

من با فشارهای بسیاری در رابطه با گسترش فضای مجازی و خصوصا فیلترینگ و باقی مسائل روبه‌رو بودم.

برای مقام معظم رهبری هم همواره این وزارت‌خانه بسیار مهم است. من اولین ملاقاتی هم که خدمت ایشان رسیدم، فرمودند وزارت ارتباطات یکی از وزارتخانه‌های بسیار مهم در کشور است.

اگر منظورتان از اصولگرا به معنای تشکیلاتی سازمانِ امروز است، هیچ‌وقت به خاطر ندارم از ابتدای انقلاب تا الان جزو هیچ گروهی با تابلوهای امروزی باشم.

ما 6 برادر هستیم که 3 نفرمان آمریکا بودیم و 3 نفرمان در قم.

آنچه ما در فضای مجازی و سوادی که مربوط به آن است، به دست آورده‌ایم مسلم است که به عقب برنمی‌گردد

در دنیای امروز اینکه فیلتر کنید، آنقدر فیلترشکن وجود دارد که اگر روزی 50 فیلترشکن را ببندید همواره از اپلیکیشن‌های متفاوت استفاده می‌شود. به نظرم این کار باید با آگاهی‌بخشی انجام شود تا اینکه از فیلترینگ استفاده کنید. هرچه فیلتر بیشتری استفاده شود مردم حریص‌تر می‌شوند

اگر الان بگویید دستاورد فضای مجازی چه بوده است، من می‌گویم شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات اتفاق افتاده است و پس از آن هم مشاغل مختلف، سرعت عمل و... را پدید آورده است. اینها از بین نرفته و همچنان وجود دارد

ما به تمام روستاها تلفن، اینترنت و موبایل برده‌ایم، آن زمان وقتی من به شهرستان‌ها می‌رفتم می‌دیدم که این امکانات برایشان بسیار جالب است

مذاکره یک هنر است و باید بدانید چطور مذاکره می‌کنید. برجام حاصل بیش از 3 دهه تجربه دکتر ظریف و تیم مذاکره‌کننده است. تیم دکتر ظریف توانستند در فضای مذاکره موفق شوند و کار را به نتیجه برسانند

دنیا ترامپ را پیش‌بینی نکرده بود. چون اگر ترامپ فقط از برجام خارج شده بود، ضعف پیش‌بینی ما بود. وقتی این فرد از تعداد قابل‌توجهی از معاهدات مهم بین‌المللی خارج شده معنایش این است که اشکال پیش‌بینی نکردن روسیه و آمریکا نسبت به ترامپ نیست

نوع حکومت‌داری‌ای که ترامپ طی 2 سال انجام داده، هیچ‌وقت در آمریکا سابقه نداشته است که آدمی با چنین رفتار و کرداری در سمت رئیس‌جمهور حضور پیدا کند

آیا روحانی تنهاست؟

اخیرا داماد آقای روحانی طی مصاحبه‌ای از تنهایی رئیس‌جمهور و مظلومیت‌شان گفته بودند، البته من این بخش را که رئیس‌جمهور بسیار مظلوم و تنها هستند را قبول دارم، اما بخش دومی اضافه کرده بودند مبنی بر اینکه متأسفانه اطرافیان رئیس‌جمهور هستند که به ایشان لطمه می‌زنند یا در واقع همه به فکر منافع خودشان هستند. این موضوع بازتابی بسیار عجیب و غریب داشت و متأسفانه روی نام شما و آقای نوبخت در توئیتر و شبکه‌های مجازی تمرکز کرده بودند. اول اینکه آیا تنهایی و مظلومیت جناب رئیس‌جمهور را قبول دارید و دوم اینکه تیرهایی که مشخصا به سمت‌تان هدف گرفته شده از چه ناحیه‌ای است و چرا؟

در ابتدا باید به روزنامه شما تبریک بگویم که دورانی خوب را پشت سر گذاشتید، سبکی نو آوردید و روزنامه‌تان جذاب است. من به دلیل کمی وقت، تنها به صفحه اول و روی جلد بسیاری از روزنامه‌ها نگاه می‌کنم و همواره تا آخر شب مترصد فرصتی هستم تا روزنامه شما را تورقی کنم، زیرا صفحه‌آرایی‌تان و نوع انتخاب مطالب و غیر از خبر از نظر محتوایی هم جزو روزنامه‌های وزین هستید، بنابراین به آقای قوچانی و تمام دوستانی که در این مجموعه زحمت می‌کشند تبریک و خسته‌نباشید می‌گویم، امیدوارم که پایدار باشید و ماندگار.

در رابطه با مصاحبه داماد جناب آقای روحانی باید بگویم که ایشان در جریان کارهای اجرایی دفتر آقای رئیس‌جمهور، نهاد و دولت نیستند، اما از باب اینکه رابطه‌ای عاطفی با آقای رئیس‌جمهور داشته‌اند احساس خود را بیان کردند. این نظر شخصی خود ایشان است و نباید بیشتر از این بها داد، ایشان قطعا از برنامه‌های روزمره، جلسات و آنچه در اطراف آقای رئیس‌جمهور اتفاق می‌افتد مطلع نیست. زیرا رفت و آمدی هم به این دفتر و دولت ندارند و در شغلی که قبل از ازدواج‌شان داشتند فعالیت می‌کنند. ولی از باب ارتباط عاطفی‌ای که دارند برداشت‌شان را مطرح کردند که مانند نظر هر کس دیگری محترم است و روی آن حرفی نداریم، اما صحبت‌هایی که عنوان شده به این صورت است که ممکن بود اگر فردی سیاسی یا فردی دیگر بود به زبان دیگری بیان می‌کرد، شاید اگر اینطور بیان می‌کردند بهتر بود که فشار در این دوران روی آقای رئیس‌جمهور بسیار زیاد است و این فشارها ناشی از شرایط جامعه، مسائل سیاسی و موارد مختلف است، همچنین مسائل و رقابت‌های انتخابات گذشته است که ادامه پیدا کرده و قطع نشده است و حتی در این شرایط که دچار جنگ اقتصادی شده‌ایم، عده‌ای باید به نظام کمک کنند، اما برخی از مخالفان داخلی دولت هنوز دنبال آن هستند که فشار آمریکا را به ناکارآمدی دولت نسبت بدهند، درست همان چیزی که هدف آمریکایی‌هاست تا از این طریق تسویه‌حساب کنند. لذا اگر می‌گفتند که در این شرایط باید همه اعم از اطرافیان و دیگران به رئیس‌جمهور کمک کنند، بهتر بود تا از چنین لفظی استفاده شود.

اینکه آقای رئیس‌جمهور خیلی صبور هستند کاملا درست است، گاهی اوقات بنده شخصا شاهدم که فشار فراوانی روی ایشان هست و ایشان همچنان آرامش خودشان را حفظ می‌کنند و برای جلوگیری از پدید آمدن تشنج در جامعه پاسخ هجمه‌های موجود را نمی‌دهند. ما هم دعا می‌کنیم که خدا به ایشان بیشتر صبر بدهد و مسلما خداوند هم در این شرایط ایشان را بسیار یاری کرده‌اند. به نظرم مسئله تنهایی یا مظلومیت رئیس‌جمهور بهتر است با این تفسیر مطرح شود که ایشان بیشترین فشار را تحمل می‌کند. همان‌طور که می‌دانید جناب رئیس‌جمهور از ابتدای صبح تا پایان شب سر کارشان هستند و اخلاق اطرافیانشان به نحوی نیست که از حوزه شخصی ایشان گزارش بدهند و مثلا بگویند صبحانه نان و پنیر می‌خورند یا چند ساعت کار می‌کنند و برایشان تبلیغات کنند. یک بار در سفری استانی ایشان از زبانشان پرید و گفتند که ۱۴، 15 ساعت در روز کار می‌کنند و لازم است من در اینجا بگویم مواقعی وجود داشته که جلسات ما تا پاسی از شب طول کشیده و صبح زود هم جلسه داشته‌ایم و مجبور بودیم مانند آقای رئیس‌جمهور همین‌جا بخوابیم و شب را به صبح برسانیم.

پس علت اینکه علیه آقای دکتر روحانی صحبت می‌شود که ایشان وقت کافی نمی‌گذارند، چیست؟

اتفاقا زمان خیلی زیادی را صرف مشکلات موجود در کشور می‌کنند. پاسخ تمام نامه‌هایی که وزرا می‌فرستند به‌روز است، بارها این اتفاق افتاده که وقتی نامه‌ای می‌آید دستور رئیس‌جمهور را همان روز ابلاغ می‌کنیم. از طرف دیگر جلسات متعدد اقتصادی، سیاسی و... دارند و لذا ایشان هر روز حتی پنج‌شنبه‌ها از صبح تا شب سر کار هستند و هنگامی که جمعه‌ها با هم تماس تلفنی داریم، مشخص است غیر از نامه‌های دستوری آنچه مربوط به گزارش، تحلیل و مسائلی که در آن فوت وقت نمی‌شود را بررسی می‌کنند و جمعه‌ها به این امور می‌پردازند. ایشان و خیلی از مسئولان دیگر در کشور تفکری دارند مبنی بر اینکه معتقدند مردم ما را برای همین کار انتخاب کرده‌اند و اگر ۱۴، 15 ساعت در روز کار می‌کنیم نباید منتی سر مردم داشته باشیم.

اصلا مردم ما را برای این انتخاب کرده‌اند که کار کنیم و ممکن است برخی در شأن خودشان نبینند که مدام بگویند که روزانه ۱۵، 16 ساعت کار می‌کنیم، کما اینکه چنین صحبت‌هایی درست نیست، اما کسانی که مطلع نیستند و مواردی را بیان می‌کنند به دنبال این هستند که سطح مطالب اساسی را به سطحی بسیار پیش‌پاافتاده و جزئی بیاورند. لذا بنده به فشاری که روی ایشان وجود دارد اذعان کامل دارم؛ تلاشی که انجام می‌دهند، مسائل مختلف موجود اعم از اینکه محوریت تمام امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... در دست ایشان است. درباره فشار به رئیس‌جمهور هم به نظرم اگر اینطور می‌گفتند که «در برابر فشارهای بسیاری که بر شانه رئیس‌جمهور وجود دارد، انتظار می‌رود تمام اعضای دولت که دور میز دولت می‌نشینند، استانداران و فرمانداران و معاونینشان در رابطه با روشنگری، اقناع کردن افکار عمومی و مسائل دیگر فعالیت داشته باشند تا تمام این امور برعهده رئیس‌جمهور نباشد.» بیان بهتری بود.

آیا شما رئیس‌جمهور را کانالیزه می‌کنید؟

جدا از آن مصاحبه و صحبت ایشان این مسأله خیلی مطرح می‌شود که رئیس‌جمهور تنهاست، به این معنا که میزان موضع‌گیری‌ها، حرف‌ها و صحبت‌ها جدا از مسائل کاری فقط برعهده شخص آقای دکتر روحانی است، نمی‌خواهم بیش از این به آن گوینده بپردازیم و بیشتر موضوع همین ایده است و از طرف دیگر شاید موضوع اصلی مصاحبه ما از همین جنس است. بحث آقای رئیس‌جمهور به جای خود، انشاءالله فرصتی پیدا شود که رئیس‌جمهور هم با مطبوعات صحبت کنند. موضوع فشاری است که در رابطه با شما مطرح می‌شود، واقعیت امر این است که برخی منتقدان و افکارعمومی حضرتعالی را به عنوان کسی می‌‌شناسند که در خیلی از موارد مانع و رادع هستید و اجازه نمی‌دهید دست دیگران به رئیس‌جمهور برسد یا دوقطبی‌هایی که مدام ایجاد می‌شود. دلیل اینکه ما در این فرصت به فکر چنین گفت‌وگویی افتاده‌ایم این است که زمانی صحبت از دوقطبی واعظی جهانگیری بود و امروز کار به جایی رسیده که از دوقطبی واعظی ظریف صحبت می‌شود. فردی که دوست قدیمی شماست و کسی به ذهنش نمی‌رسد چنین ارتباطی وجود داشته باشد.

بنابراین در ادامه پروژه «تنهایی رئیس‌جمهور» آیا شما عامل تنهایی رئیس‌جمهور هستید یا قربانی تنهایی رئیس‌جمهور؟

من نمی‌خواهم راجع به قربانی شدن صحبت کنم، اما قطعا هدف من از پذیرش این مسئولیت کمک کردن به آقای رئیس‌جمهور بوده است. بنده حدود 39 سال است یعنی از سال‌های پیروزی انقلاب با ایشان ارتباطی نزدیک داشته‌ام.

اولین بار چه زمانی با ایشان آشنا شدید؟

حدود سال‌های ۶۳، 64 بود.

یعنی از موضع وزارت خارجه با ایشان آشنا شدید؟

بله، ما همکاری نزدیک‌مان را از وزارت‌خارجه سال 1364 آغاز کردیم. به همین دلیل عملا هدف من کمک به ایشان بوده و هست، به همین دلیل در این جهت تلاش کردم و سعی‌ام بر این بوده که به آنچه خودم در رابطه با ارتباطاتی که باید ارگان‌ها، نهادها و گروه‌های مختلف با تفکرهای مختلف داشته باشند می‌فهمیدم، عمل کنم. بنده معتقدم که حق تمام این‌ها هست که با ریاست‌جمهوری در ارتباط و تعامل باشند.

آیا در دوره ریاست حضرتعالی این ارتباط تسهیل شد؟

من سعی خود را در رابطه با تسهیل این ارتباط کرده‌ام.

با توجه به اتفاقات مذکور این مسأله مطرح می‌شود که رئیس‌جمهور فرد کم‌ارتباطی هستند البته رئیس‌جمهور روحانی رئیس‌جمهوری مکتوب است تا شفاهی ، اما رؤسای جمهور قبلی اهل گعده و دورهم نشستن بودند، می‌گویند آقای واعظی هم مزید بر علت شده که ارتباطات کمتر شود و ما به رئیس‌جمهور دسترسی نداریم.

اول اینکه آقای رئیس‌جمهور چه در زمان دولت یازدهم چه در زمانی که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بودند و چه در زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند، هیچ‌گاه اهل این نبودند که مرتبا با افراد مختلف گعده داشته باشند و نحوه برخورد به روش و فرهنگی که فرد دارد برمی‌گردد. از طرف دیگر همیشه وقت‌شان را اهم و فی‌الاهم کرده‌اند، یعنی می‌گفتند یک کار مهم‌تر از دیگری است یا یک جلسه مهم‌تر از جلسه دیگر است. الان ما با این مسأله مواجهیم که ایشان را در هفته 10 جای مختلف دعوت می‌کنند، ایشان می‌گویند که در هفته یک جا برای سخنرانی می‌روند، زیرا معتقدند که نباید هر روز به جاهای مختلف رفت و حرف‌های تکراری زد.

آیا فکر نمی‌کنید که برنامه‌های سخنرانی رئیس‌جمهور نسبت به رؤسای جمهور کشورهای دیگر بیش از اندازه است؟ یعنی رئیس‌جمهور ما مجبور است بیشتر حرف بزند؟

حتی با وجود احساسی که شما دارید، ایشان ظاهرا به جاهای مختلفی که با اصرار دعوت می‌شوند، بدهکارند. به‌هرحال آقای رئیس‌جمهور طی اهم و فی‌الاهم جایی را که برای سخنرانی می‌روند انتخاب می‌کنند. از طرفی لیست ملاقات‌شان بسیار طولانی‌ است و ایشان از بین افراد، کسانی که فکر می‌کنند در شرایط ملزم به ملاقات هستند را می‌پذیرند. به‌فرض مثال در دوران قبل به مسائل سیاسی و... اهمیت بیشتری می‌دادند، الان مدت‌هاست که مسائل اقتصادی برایشان اولویت دارد. آنچه جلسه و ملاقات در ارتباط با مسائل اقتصادی باشد برایشان اولویت بیشتری دارد و به آن توجه می‌کنند. شاخصه جالب ایشان این است که هر گزارش و نامه‌ای که برایشان می‌آید را با دقت فراوان مطالعه می‌کنند و پس از خواندن آن هم عکس‌العمل نشان می‌دهند و هم آن را فراموش نمی‌کنند و از نامه‌ یا گزارشی که خوانده‌اند در جلسات مختلف نقل‌قول می‌کنند.

آیا آقای رئیس‌جمهور خودشان کارتابل‌شان را می‌خوانند؟ چقدر برایشان تدارک می‌‌شود؟ آیا گزینش اتفاق می‌افتد؟

ببینید طبیعی است که تعداد نامه‌هایی که به ما می‌رسد بسیار زیاد است و بدیهی است که روشی برای مطالعه آنها پیدا کنیم، بنابراین آنچه مربوط به اعضای کابینه، شخصیت‌های کشور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و مکان‌های حاکمیتی است گزینش نمی‌کنیم، اما به غیر از اینها تعداد بسیار بالایی نامه داریم. البته این هم نقض غرض است؛ وقتی بار گسترده‌ای را در مقابل کسی که عادت دارد با دقت مطالبش را بخواند قرار دهید، طبیعتا دقت و دستورات آن فرد کاهش خواهد یافت، اما در همین حال هم ایشان با دقت نامه‌ها را می‌خوانند و عکس‌العمل نشان می‌دهند. موضوع این است که بنده در مدتی که به رئیس‌جمهور نزدیک‌ هستم، از افراد مختلفی در دولت شنیده‌ام که ارتباطات حضوری‌شان بیشتر شده است. ملاقات‌های متعددی که وزرا دارند در همین زمره می‌گنجد.

منظورتان از وزرا غیر از حاشیه دولت است، چون این بحث مطرح می‌شود که رئیس‌جمهور را فقط در هیأت‌دولت می‌بینند.

به نظرم چنین صحبت‌هایی جفاست، شما می‌توانید لیست را از دفتر آقای رئیس‌جمهور بگیرید که کدام وزرا طی مدت اخیر با رئیس‌جمهور ملاقات‌های خصوصی یا عمومی داشته‌اند. گاهی اوقات خودشان درخواست کردند و گاهی اوقات آقای رئیس‌جمهور آنها را خواسته‌اند، از آن مهم‌تر تماس‌های تلفنی‌ای است که به صورت منظم و مرتب برقرار می‌شود. حتی ممکن است ایشان در روز با یکی از وزرا دو، سه بار تماس تلفنی داشته باشند. بنابراین در مقابل این فضاسازی باید گفت چنین روحیه‌ای نه در ایشان و نه در مجموعه دفتر دولت وجود ندارد که هر روز در رابطه با چیزهایی که راجع به چنین مسائلی نوشته می‌شود پاسخ بدهیم. در رابطه با مسائل مربوط به دفتر مسلم است که من تلاش کرده‌ام ارتباطات آقای رئیس‌جمهور علاوه بر ارتباط کاری با وزرا، معاونین رئیس‌جمهور و مسئولین کشور برقرار باشد، اما ما در اینجا ارتباطاتی داریم که کاری نیست. خیلی از افراد هستند که ایده دارند، ارتباطات قبلی دارند و... و قصد دارند رئیس‌جمهور را ببینند و از طرفی هم گروه‌های سیاسی، دانشگاهیان، گروه‌های مرجع و... که برای دیدن رئیس‌جمهور اقدام می‌کنند، ما سعی کرده‌ایم ارتباط اینها هم به نوعی برقرار باشد، البته ممکن است ملاقات‌های فردی مقداری سخت‌تر باشد، اما ما جلسات جمعی با گروه‌های سیاسی، فراکسیون‌های مجلس و گروه‌های مختلف دانشگاهی برگزار کرده‌ایم.

پس علت حملاتی که در این رابطه به شما می‌شود چیست؟

نمی‌دانم، اما طبیعتا از همه‌طرف که حمله نمی‌شود.

تقریبا از همه طرف حمله می‌‌شود و چپ و راست ندارد. قبلا این تلقی وجود داشت که اصلاح‌طلبان (البته منظورم همه اصلاح‌طلبان نیست) نسبت به بعضی رفتارها انتقاد دارند، در داستان آقای ظریف تقریبا مشخص شد که حملات همه‌جانبه است و اصول‌گرایان هم از شما دل خوشی ندارند!

داستان آقای ظریف، داستانی موقت بود، آن زمان هم اصولگرایانی که به من حمله کردند، قصدشان حمله به من نبود، بلکه می‌خواستند به‌نوعی ناراحتی‌شان را به آقای ظریف نشان بدهند.

معمولا حملاتی که به شما می‌شود نیابتی است، البته در موقعیت‌های قبلی هم به شما حملاتی می‌شد که اصالت آن حملات به کارنامه خودتان بازمی‌گشت، مثلا زمانی که حضرتعالی در وزارت ارتباطات حضور داشتید، این موج حمله وجود نداشت، ولی از زمانی که به دفتر رئیس‌جمهور آمده‌اید، شاید چون دستشان به آقای رئیس‌جمهور یا دیگران نمی‌رسد به شما حمله می‌کنند.

من قصد نداشتم این صحبت را بیان کنم، اما خودتان به آن اشاره کردید، بله همین‌طور است. البته در وزارت ارتباطات هم فشار زیادی روی من بود و چون فضای جامعه سیاسی است، من با فشارهای بسیاری در رابطه با گسترش فضای مجازی و خصوصا فیلترینگ و باقی مسائل روبه‌رو بودم. اگر روزی راجع به نسل 3 و نسل 4 تلفن همراه صحبت کنم و بگویم که چطور وارد جامعه شد، متعجب خواهید شد.

چگونه به وزارت ارتباطات رفتید؟ چرا در این رابطه صحبت نمی‌کنید؟

اینجا جای این صحبت‌ها نیست.

اتفاقا می‌توانید به بخشی از این موضوعات در اینجا اشاره کنید، زیرا واقعا مسأله این است که چرا آقای دکتر واعظی با سابقه بالایی که در سیاست خارجی دارند که به واسطه آن به نظر می‌رسید وزیر خارجه شود، وزیر ارتباطات شد و همه می‌گفتند چون آقای روحانی با ایشان دوست است، می‌خواهند که وزارتخانه‌ای به ایشان بدهند، اما در عمل با یکی از دوران متفاوت وزارت ارتباطات روبه‌رو شدیم. ظاهرا تحصیلات شما سیاست خارجی نبوده است، پس در صورت امکان در رابطه با سابقه‌تان بفرمایید. نکته بعدی هم این است که در تمام موارد به نظر می‌رسد مسئله‌ای وجود دارد، در همین داستان اخیر هم سعی کرده‌اند ماجرای وزارت خارجه را احیاء کنند. شما معمولا کم حرف می‌زنید و شاید این ایرادی باشد که نه‌تنها به شما بلکه به کل دولت وارد می‌شود. مثلا الان می‌فرمایید که نمی‌خواهید راجع به اپراتورها یا فضای فیلترینگ صحبت کنید.

اینکه چطور شد من وزیر ارتباطات شدم از آنجا ناشی می‌شود که در سال 92 با جدیت تصمیم داشتم که کار اجرایی قبول نکنم و در ابتدا که آقای دکتر روحانی رأی آوردند، شخصا به ایشان گفتم که حامی شخص شما و دولت‌تان هستم، همه‌گونه کمک و حمایت هم خواهم کرد، اما اجازه بدهید که به کار اجرایی ورود نکنم. خیلی هم زمان بُرد تا قرار شد به وزارت ارتباطات بروم. آقای روحانی با سیاست‌هایی که داشتند و قولی که داده بودند وزارت ارتباطات از اهمیت ویژه‌ای برایشان برخوردار بود. همچنین برای مقام معظم رهبری هم همواره این وزارت‌خانه بسیار مهم است. من اولین ملاقاتی هم که خدمت ایشان رسیدم، فرمودند وزارت ارتباطات یکی از وزارتخانه‌های بسیار مهم در کشور است. لذا این راجع به اهمیت وزارتخانه است، اینکه چرا من به این سمت منصوب شدم جالب است؛ بنده لیسانس، فوق‌لیسانس را در رشته الکترونیک گذراندم، البته تمام واحدهای دکترا را گرفتم و در حال نوشتن تحقیقات پایان‌نامه‌ بودم که انقلاب شد، به پاریس و سپس نوفل‌لوشاتو رفتم و بعد از ‌آن به ایران آمدم. از همان سال‌های 60 59 بود که ریاست هیأت‌مدیره و مدیرعاملی شرکت مخابرات اولین سمت رسمی‌ام در کشور شد و تا سال 1364 در شرکت مخابرات ماندم. هرچند بعداً دکترای علوم سیاسی را گرفتم.

این قسمت از زندگی شما دیده نشده است.

با وجود اینکه مدیرعامل شرکت مخابرات بودم، اما شرکت مخابرات آن زمان غیر از پست تمام وزارت ارتباطات حال حاضر را در بر می‌گرفت. آن زمان ما حدود 70هزار پرسنل داشتیم، اما چون آن زمان هم فردی سیاسی بودم و اظهارنظر سیاسی می‌کردم، آقای دکتر ولایتی که وزیر خارجه آن زمان بودند، از بنده خواستند که به وزارت‌خارجه بروم. آن زمان دقیقا همین مطالب مطرح شد؛ بسیاری از روزنامه‌ها نوشتند که فلانی به عنوان یک فرد فنی و اجرایی چرا به وزارت‌خارجه رفته است؟

ارتباط شما با دکتر ولایتی به چه صورتی بود که از شما دعوت کردند؟

ارتباط ما به نحوی بود که در جلسات مختلف همدیگر را می‌دیدیم و اظهارنظر می‌کردیم.

شما جوانی تحصیلکرده در آمریکا و از خانواده‌ای مذهبی بودید، اما تجربه‌ای در دولتمردی نداشتید...

در رابطه با تجربه باید بگویم که اوایل انقلاب هیچ‌کسی تجربه نداشت.

آن زمان چند سال داشتید؟

اوایل انقلاب حدود 26 سال داشتم.

در 26سالگی هیأت‌مدیره شرکت مخابرات بودید؟

بله.

البته وزرای ما و همچنین آقای ولایتی و حتی رؤسای عالی کشور در حدود همین سن‌ بودند.

تقریبا همین‌طور است، البته فکر می‌کنم آقای ولایتی ۴، 5 سال از من بزرگ‌تر باشند.

مثلا رئیس‌جمهور‌مان 40ساله بودند.

زمانی هم که من دبیرستان بودم و دیپلم‌ گرفتم به واسطه اینکه در خانواده‌ای بزرگ شدم که به‌نوعی گرایش سیاسی داشتند، گرایش سیاسی داشتم.

برادران واعظی از قم تا آمریکا!

آیا خانواده‌تان مبارز بودند؟

نمی‌توانم بگویم مبارز بودند، اما مذهبی بودند و مسائل سیاسی را می‌فهمیدند. وقتی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم دو برادر دیگرم من را همراهی می‌کردند.

چند برادر هستید؟

ما 6 برادر هستیم که 3 نفرمان آمریکا بودیم و 3 نفرمان در قم.

سه برادر دیگرتان طلبه هستند؟

بله. یکی از برادرانم در‌حال‌حاضر رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است، یکی از برادرانم استاد دانشگاه است، اما درس خارج خوانده و معاون فرهنگی دانشگاه شهید بهشتی است، برادر دیگرم هم که درس خارج و علوم قدیمی خوانده، پزشک است.

یعنی هر دو نظام را با هم در خانواده پیش می‌بردید؟ خاطرم هست که به یکی از بزرگان به شوخی و طنز گفتید پدرمان برای هر دو سیستم فکر کرده است!

دوستان به شوخی می‌گفتند که حاج‌آقا خیلی آینده‌نگرند زیرا 3 تا از پسرهایشان را به قم و 3 تا را به آمریکا فرستاده‌اند.

اصولگرا نبوده‌ام، اما مذهبی بوده‌ام

به نظر می‌رسد ریشه‌های خانوادگی و روابط‌تان به اصولگرایی تمایل دارد؟

اگر منظورتان از اصولگرا به معنای تشکیلاتی سازمانِ امروز است، هیچ‌وقت به خاطر ندارم از ابتدای انقلاب تا الان جزو هیچ گروهی با تابلوهای امروزی باشم، با وجود اینکه همیشه آدمی سیاسی بودم و فرقی نمی‌کرد که فعالیت فنی یا فعالیت دیگری داشته باشم، اما از لحاظ تفکری ما روی اعتقادات مذهبی‌مان پایبند هستیم، زیرا من هم از طرف پدری‌ام ریشه روحانی دارم به همین دلیل هم فامیلی‌ای که انتخاب شده است واعظی است. فامیلی مادرم امامی است و ایشان هم ریشه روحانی دارند.

با سیدحسن امامی که نسبتی ندارید؟!

خیر. بنابراین من از لحاظ خانوادگی و ریشه‌ای اعتقاد مذهبی را با جدیت دنبال کرده‌ام. ولی از نظر مسائل سیاسی چیزی که الان به عنوان تنگ‌نظری مطرح می‌شود را قبول ندارم و هیچ‌وقت هم قبول نداشته‌ام، وقتی الان از واژه اصولگرا استفاده می‌کنیم یک چیز در ذهن افراد متبادر می‌شود و وقتی می‌گوییم اصلاح‌طلب مفاهیم دیگری به ذهن افراد می‌رسد. درصورتی‌که تفکرات سیاسی‌ من مقداری به آن اصلاح‌طلبی نزدیک‌تر است، اما از نظر اعتقادی چیزی که قبول دارم بیشتر از این جریان است. به همین دلیل همیشه ترجیح داده‌ام وقتی چنین مباحثی پیش می‌آید، بگویم که روش اعتدال را دنبال می‌کنم.

شاید به همین خاطر آقای ولایتی که آن زمان هم به عنوان فردی میانه‌رو شناخته می‌شد به شما پیشنهاد کار دادند.

ممکن است اینطور باشد، البته آن زمان خط‌کشی‌ها مانند امروز نبود. کاملا به خاطر دارم وقتی من به وزارت ارتباطات رفتم همه تعجب کردند که یک آدم سیاسی که سال‌های متمادی معاون وزیر خارجه بوده و فعالیت‌های سیاست‌خارجی و بین‌المللی انجام داده است چه ارتباطی به وزارت ارتباطات دارد. وقتی در ماه‌های اول کار جلسه شورای معاونین را برای برنامه‌ریزی 4ساله برگزار می‌کردند، وقتی پیشنهاداتی بیان می‌شد، من می‌گفتم که قصد داریم کارهای اینچنینی انجام دهیم، برخی از معاونین پشت سر من گفته بودند که این فرد از وزارت‌خارجه آمده و فکر می‌کند با حرف و اینطور بیانات می‌توان فضای مجازی را توسعه داد. البته بعد از مدتی گفتند هر آنچه برنامه‌ریزی شده بود بیشتر از آن انجام دادیم. ما نسل 3 را تا سال 96 که من آنجا بودم به تمام شهرها بردیم، نسل 4 را به نزدیک به هزار شهر بردیم. اینترنت 15برابر شد و تا جایی که توانستیم کسب‌وکارهای مختلف پدید آوردیم و شرکت‌های بزرگی راه‌اندازی کردیم. چیزی که روز اول در معارفه‌ام گفته بودم این بود که: «من فقط وزیر ارتباطات دولتی‌ها نیستم، همان‌قدر که دولتی‌ها زیرمجموعه من هستند و به آنها اهتمام دارم، بیشتر از اینها به بخش خصوصی اهتمام دارم.» تقریبا هیچ هفته‌ای وجود نداشت که تعداد زیادی از مدیران عامل شرکت‌های خصوصی با من جلسه نداشته باشند.

زوال تلگرام؟ به عقب برنمی‌گردیم...

آقای روحانی دو دستاورد بزرگ داشتند که هر دو به نوعی در دولت دوم ایشان تهدید شدند، یکی تلگرام و دیگری برجام بود، اما به نظر در دولت دوم عملکرد به شیوه دیگری بود و این دستاوردها از دست رفت، البته وزیری که جایگزین حضرتعالی شد سعی کرد این فضا را در شبکه‌های اجتماعی حفظ کند و از این جهت فشارهایی هم به ایشان وارد شد، اما هر دو مورد مذکور در سطح کلان کشور تضعیف شدند، سؤال این است که به نظر شما چرا این فرآیند متوقف شد و چرا فشار این دو دسته را به زوال برد؟

به نظر من از آنچه ما در فضای مجازی و سوادی که مربوط به آن است، به دست آورده‌ایم مسلم است که به عقب برنمی‌گردد. حال ممکن است که جایی فیلتر شده باشد، اما آگاهی مردم، آنچه در دسترس مردم است، مشاغل ایجاد شده، اپلیکیشن‌های گسترده‌ای که درون کشور وجود دارد، اقداماتی که در دانشگا‌ه‌ها انجام می‌‌شود، شرکت‌های متعدد استارت‌آپی و جوانان همه دستاورد است. بنده کاملا نسبت به این حوزه آگاهی دارم و نماد بسیار کوچکی از آن را تلگرام می‌بینم. برای من بسیار مهم است که الان در این حوزه کسانی هستند که با حقوقی بسیار بالا سر آنها دعواست. برایم بسیار شیرین است که سه جوان 25 ساله با جیب خالی با هم شرکتی را تأسیس کرده‌اند و الان برای شرکت‌هایشان در داخل و خارج مشتریانی وجود دارد که حاضرند ۴۰۰، 500 میلیون دلار برای آن بپردازند.

شما می‌فرمایید که دولت این بستر را برایشان فراهم کرده است؟

نگاهی که من به فضای مجازی داشتم و برای آن تلاش می‌کردم یک پکیج و مجموعه بود.

یعنی شما به کسب‌وکار بیشتر نگاه می‌کردید؟

من به همه جوانب با هم نگاه می‌کردم، یعنی شما باید از فضای مجازی به‌خوبی استفاده کنید تا اینکه برای من و امثال من کسب‌وکار درست کنید.

جالب اینجاست بستری که دولت برای خودش فراهم آورده است سبب شده کسانی که می‌خواهند فراتر از نظام حرکت کنند و کسانی که از درون می‌خواهند دولت را بزنند از این بستر علیه دولت استفاده می‌کنند، آیا از فراهم کردن این بستر برای آنها پشیمان نیستید؟

این امکان نهایتا به شفافیت می‌انجامد و سبب می‌شود مردم نسبت به سرنوشت خودشان آگاه‌تر باشند. در نهایت با تفکری که این دولت دارد، ممکن است که فشار را تحمل کند، مگر آن زمانی که ما این کار را می‌کردیم فشار کمی روی بنده یا دولت بود؟ اما نتیجه‌اش شیرین بود، حال ممکن است امروز از فضای مجازی علیه دولت استفاده شود، اما همین فضای مجازی ممکن است سرنوشت یک انتخابات را هم با آگاهی‌بخشی به مردم به گونه‌ای دیگر روشن کند.

اما از طرف دیگر هم ممکن است موقعیتی پدید آورد تا شما آنقدر عصبانی شوید که دستتان مانند سال 96 روی دکمه فیلترینگ برود، خیلی‌ها معتقدند رئیس‌جمهور اولین کسی بود که دستور فیلتر شدن تلگرام را داد.

کسی که چنین صحبتی کرد خودش هم عقب نشست و گفت که منظور من این بود که طی دو روز در زمان حوادث دی‌ماه 96 که مقداری تظاهرات اتفاق افتاد با دستور رئیس‌جمهور چنین محدودیتی به وجود آمد. بله وقتی امنیت کشور مطرح است نمی‌توان امنیت را فدای هیچ‌چیز کرد. امنیت کشور برای ما از همه‌چیز مهم‌تر است و هر کار لازم باشد انجام می‌دهیم.

آنها هم در ادامه می‌گویند ما هم به همان دلایل و مشکلات امنیتی معتقد به فیلترینگ دائمی‌ هستیم.

نمی‌شود، امنیت موردی است که مردم پذیرای آن هستند و ما باید به دلایلی این کار را بکنیم که مردم بپذیرند. وقتی عده‌ای به خیابان می‌آیند، ماشین آتش می‌زنند، شیشه مغازه‌ها را خورد می‌کنند و... نامش ناامنی است یا وقتی آرامش همه‌جا هست و من براساس برداشت ذهنی خودم قصد دارم ناامنی‌ای تصنعی در جامعه به وجود بیاورم؟ الان افتخار تمام مردم این است که در کشوری امن زندگی می‌کنیم و باید از تمام کسانی که این امنیت را برای مردم و نظام ما به وجود آورده‌اند سپاسگزار باشیم. شما نمی‌توانید از یک طرف این حرف را بزنید و از طرف دیگر بگویید که به دلیل ناامنی مانع ایجاد می‌کنم. البته باید بگویم من از روز اولی که به وزارت ارتباطات رفتم، اعتقاد داشتم که وظیفه وزیر و حاکمیت است که به فرهنگ و اعتقادات مردم، سلامت جامعه، نوع تربیت فرزندانمان و جوانان اهمیت دهند و بخشی از ناهنجاری‌ها می‌تواند در همین فضای مجازی باشد و باید به آن توجه کنیم. من هیچ‌وقت اعتقادی به گسترش فضای مجازی یله و رها نداشتم، همیشه اعتقاد داشتم همزمان که فضای مجازی گسترش پیدا می‌کند، ما باید علاوه بر فرهنگ‌سازی، ایجاد آگاهی کنیم به همین دلیل با آموزش‌وپرورش و جاهای دیگر جلسه گذاشتیم که از طریق پدر و مادرها و معلمین باید فرزندانمان را آموزش بدهیم، زیرا این چاقویی هست که می‌تواند هم دست شما را ببُرد و هم می‌تواند مشکلات شما را هم حل کند.

این مسیر را نمی‌توان از طریق فیلترینگ پیش برد؟

ما اعتقاد داشتیم در دنیای امروز اینکه فیلتر کنید، آنقدر فیلترشکن وجود دارد که اگر روزی 50 فیلترشکن را ببندید همواره از اپلیکیشن‌های متفاوت استفاده می‌شود. به نظرم این کار باید با آگاهی‌بخشی انجام شود تا اینکه از فیلترینگ استفاده کنید. هرچه فیلتر بیشتری استفاده شود مردم حریص‌تر می‌شوند و هرچه آگاهی بیشتری به مردم بدهید تمایل بیشتری به همکاری پیدا می‌کنند. هر آدمی حتی کسی که اعتقادات دینی هم ندارد، وقتی بحث تربیت فرزندان و خانواده می‌شود به خطی وارد می‌شود که بتواند کنترل را به دست بگیرد.

به‌هرحال با حساسیت‌های شما و وضعیت موجود فضای مجازی فیلتر شده و به نظر می‌رسد بخشی از دستاوردهای دولت از بین رفته است.

دستاورد دولت که از بین نمی‌رود، همین الان تمام دانشگاهیان، تُجّار، کسانی که در بخش خدمات کار می‌کنند و دولت که به سرعت به سمت الکترونیک‌شدن پیش می‌رود از دستاوردی که در دولت یازدهم ایجاد شد استفاده می‌کنند.

اما از طریق فیلترشکن؟

خیر اینطور نیست. شما یک بخش را در نظر می‌گیرید، تنها اپلیکیشنی که فیلتر است «تلگرام» است و اپلیکیشن‌های مختلفی هست که همان خدمات را ارائه می‌دهند.

درست است، اما تنها به عنوان یک نماد. «دولت بودنِ دولت» بسته به کارهایی است که انجام می‌دهد، من مجددا باید از تلگرام نام ببرم، هرچند می‌دانم واژه تلگرام و انحصار آن را قبول ندارید، اما هم تلگرام و هم برجام با دولت آقای روحانی معنا پیدا کرد، ترامپ از برجام عبور کرد و دلواپسان داخلی هم دل خوشی از آن ندارند، تلگرام هم که عملا فیلتر شد و وقتی فیلترشکن استفاده می‌شود گویی دولتی به این معنا وجود ندارد. این بحث فنی خیلی جالب و جذاب است، اما جایی که قصد دارم این مسائل را به شخصیت شما به عنوان مهندس و دیپلمات و سیاستمدار پیوند بزنم، همین‌جاست. احساس می‌کنم دو بازو یا دو ابتکار دولت در معرض تهدید است. به عنوان کسی که در هر دو مسیر حضور داشتید، فکر نمی‌کنید در این مورد دچار وضعیت بی‌دولتی شده‌ایم؟ به نظر می‌رسد به تدریج بود و نبود این دولت تفاوتی ندارد، تلگرام می‌توانست در دولت احمدی‌نژاد هم باشد، فیلتر باشد و مردم با فیلترشکن از آن استفاده کنند.

البته در آن دولت که امکان چنین چیزی وجود نداشت و فضای مجازی اینقدر پیشرفت نکرده بود، شما آن زمان نمی‌توانستید یک صفحه معمولی را باز کنید، اما الان می‌توانید بسیاری از فعالیت‌های مختلفی که انجام می‌شود را به صورت زنده در موبایل خودتان ببینید.

فرض کنید اگر کسی مانند ایشان به قدرت برسد، از دستاوردهای شما استفاده می‌کند، اما دیدگاه دیگری دارد. من می‌گویم خیلی فرق نمی‌کند که این دولت سر کار باشد یا دولت دیگر، به هر حال این اتفاق افتاده است.

ممکن است این یک اختلاف نظر بین من و شما باشد راجع به اینکه وقتی بحث فضای مجازی را بیان می‌کنم، از نظر فنی، خدمات و دستاوردی که در فضای مجازی هست رنج گسترده‌ای را می‌بینم و آن را به عنوان دستاورد دولت می‌شناسم و ممکن است برخی چون راحت‌تر از یک شبکه استفاده می‌کنند آن را مدنظر داشته باشند. اگر الان بگویید دستاورد فضای مجازی چه بوده است، من می‌گویم شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات اتفاق افتاده است و پس از آن هم مشاغل مختلف، سرعت عمل و... را پدید آورده است. اینها از بین نرفته و همچنان وجود دارد، به دلیل اینکه آن زمان خیلی جدید بود و برای یک استاد دانشگاه که کتابی را در عرض یکی، دو دقیقه دانلود می‌کرد و از آن استفاده می‌کرد برایش بسیار اهمیت داشت یا اینکه به همه‌جا با سرعت دسترسی داشته باشد، اهمیت داشت. الان این مسأله عادی‌ شده است. ما به تمام روستاها تلفن، اینترنت و موبایل برده‌ایم، آن زمان وقتی من به شهرستان‌ها می‌رفتم می‌دیدم که این امکانات برایشان بسیار جالب است، خب الان از آن استفاده می‌کنند. ولی به‌هرحال اگر به تاریخ برگردیم می‌بینیم که این در یک دوران خاص و کوتاه تحولی بزرگ را پدید آورده است. عرض اول بنده این است که وقتی به چنین جایی رسیدیم و به عقب برگردیم...

به‌نام دولت روحانی نوشته شده است.

بله. اما ممکن است سرعتی که با آن پیش می‌رفتیم دچار کندی و توقف شده باشد.

زوال برجام؟ ترامپ پیش‌بینی‌پذیر نبود

لطفا به وجه دوم موضوع هم بپردازید، راجع به برجام و کل سیاست خارجی چه نظری دارید؟

ابتدا راجع به ماهیت برجام می‌گویم، من که یک عمر کار سیاست خارجی و بین‌الملل و انواع و اقسام مذاکرات مهم را با کشورهای مختلف انجام داده‌ام باید به خاطر داشته باشم که توافق با یک کشور یا مجموعه‌ای خارجی بده بستان است. یعنی شما مذاکره می‌کنید، ممکن است به تمام خواسته‌هایتان نرسید و به بخشی از خواسته‌هایتان که اهمیت بیشتری دارند می‌رسید، طرف مقابل هم به همه خواسته‌هایش نمی‌رسد و به بخشی از خواسته‌هایش می‌رسد که آقای دکتر روحانی و دیگران نام آن را بُرد بُرد گذاشتند. مسلم است برجام سندی نیست که یک نفر آن را با تمام خواسته‌هایش نوشته باشد و زیر آن را امضاء کرده باشد، این موضوع حاصل مذاکرات طولانی‌مدت است.

ما با همه شرایط برجام را پذیرفته‌ایم.

قصد دارم بگویم برجام نقاط قوت بسیار دارد و ممکن است در جایی هم ضعف داشته باشد. ما دو گروه منتقد داشتیم؛ گروهی که بیشتر در حاکمیت بودند، انتظارشان بیشتر بود و یکسری خواسته‌ها را مطرح می‌کردند و به نظر من هم از درِ حکمت بود. انتقاد اینها به دلیلی بود که می‌خواستند آنچه محقق شده در اجرا کامل شود. دولت و آقای رئیس‌جمهور تمام اینها را با جان و دل پذیرفتند و هیچ‌وقت راجع به این گروه حرفی نداشتیم و الان هم اگر حرفی باشد فکر می‌کنیم ممکن است حتی به نفع ما باشد. گروه دیگری هستند که خودشان، دوستان و همفکرانشان مذاکره می‌کردند، اما آن زمان هم بلد نبودند چطور مذاکره کنند، درصورتی‌که مذاکره یک هنر است و باید بدانید چطور مذاکره می‌کنید. برجام حاصل بیش از 3 دهه تجربه دکتر ظریف و تیم مذاکره‌کننده است. تیم دکتر ظریف توانستند در فضای مذاکره موفق شوند و کار را به نتیجه برسانند. گروه دومِ مذکور از همان ابتدا به دنبال انتقادِ سازنده و دلسوزانه نبودند، بلکه به دنبال تخریب بودند، متأسفانه گاهی اوقات هم پشت سرِ حاکمیت و مقام معظم رهبری پنهان می‌شدند. در‌صورتی‌که ما کاملا کسی که انتقاد دلسوزانه می‌کند، رهنمود می‌دهد و توصیه می‌کند را مجزا می‌دانیم و با جان و دل می‌پذیریم، اما آنکه از ابتدا دنبال تخریب است و خود و همفکرانش فقط موفق نشدند، بلکه خودشان این تحریم و مشکل را برای کشور به وجود آوردند، قطعا از طرف ما پذیرفتنی نیست. ما عملا بحث‌مان این است که اینها با تمام ابزاری که داشتند در جهت تخریب برجام درآمدند. خب تا مدتی خیلی تلاش می‌کردند و خریداری در داخل نداشت.

تا ترامپ به کمک‌شان آمد...

بله، ترامپ به کمک اینها آمد و قصه ما تبدیل به قصه برجامی شد که در داخل برجام نیروی‌ قوی‌ای پدید آمده که همانند اینها به دنبال تخریب برجام بود. حال نه اینکه برجام را تخریب کرد، بلکه از برجام بیرون رفت، تحریم‌هایش را علیه ایران پایدار کرد و با تمام وجود در دنیا راه افتاد، از سیستم اطلاعاتی‌اش استفاده کرد، جنگ روانی، تبلیغاتی و اقتصادی به وجود آورد تا علاوه بر اینکه برجام را زمین بزند فشار بیاورد تا باقی افرادی که در برجام هستند مشکل پیدا کنند. معاون رئیس‌جمهور در ورشو گفت که ما از اروپاییان می‌خواهیم که از برجام بیرون بروند.

نقد یا ایرادی که به دولت در این زمینه وارد می‌شود درباره‌ی اصل برجام نیست نقدی که می‌شود این است چرا چنین پیش‌بینی‌ای انجام نشد. چرا پیش‌بینی نکردند که روزی ممکن است ترامپی بیاید که مشکلات بعدی را به وجود بیاورد؟ البته یک عده معتقدند بیش از اندازه روی دموکرات‌ها حساب شده بود، خوش‌بینی به آمریکا خصوصا جناح دموکرات‌ها وجود داشت و از طرف دیگر مردم می‌گویند که چه در متن حقوقی و چه به لحاظ سیاسی قابل پیش‌بینی بود که چنین کسی بیاید، اما آیا دولت واقعا در برخورد با ترامپ غافلگیر شد؟

من آن زمان در وزارت ارتباطات بودم، اما روی علایق شخصی‌ام مرتبا مذاکرات را با جزئیات دنبال کرده و راجع به آن اظهارنظر می‌کردم. هیچ‌وقت علامتی را در دولت و تیم‌مذاکره‌کننده ندیدم که به آن صورت فرقی بین جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در ارتباط با ایران قائل بشوند. پس باید این مسأله را روشن کنم که چنین دیدی که نسبت به دموکرات‌ها خوش‌بینی وجود داشته باشد، وجود نداشت. این‌که چرا ترامپ را پیش‌بینی نکرده بودیم؛ نه اینکه ما ترامپ را پیش‌بینی نکردیم، دنیا ترامپ را پیش‌بینی نکرده بود. چون اگر ترامپ فقط از برجام خارج شده بود، ضعف پیش‌بینی ما بود. وقتی این فرد از تعداد قابل‌توجهی از معاهدات مهم بین‌المللی خارج شده معنایش این است که اشکال پیش‌بینی نکردن روسیه و آمریکا نسبت به ترامپ نیست، نمی‌توانیم بگوییم مسئولان آب‌وهوای پاریس ترامپ را پیش‌بینی نکرده بودند و همین‌طور افراد دخیل در فهرستی بلندبالا از معاهدات بین‌المللی‌‌ای که ترامپ از آنها خارج شده است. توجه کنید درحال‌حاضر فردی بر سر کار آمده که با دنیا و عرصه بین‌المللی امروز و حقوق بین‌الملل سازگاری ندارد. نوع حکومت‌داری‌ای که ترامپ طی 2 سال انجام داده، هیچ‌وقت در آمریکا سابقه نداشته است که آدمی با چنین رفتار و کرداری در سمت رئیس‌جمهور حضور پیدا کند. از طرف این آدم مسائلی عجیب را می‌بینید مانند اینکه راجع به موضوعی مهم بین‌المللی توئیت می‌کند و فردا صبح تمام دستگاه‌های وزارت خارجه و دولتی آمریکا دنبال رفع و رجوع کردن توئیت ساعت یک شب رئیس‌جمهور هستند.

اجازه بدهید سؤالم را اصلاح کنم، ترامپ را کنار می‌گذاریم. آیا ما پیش‌بینی می‌کردیم که آمریکا ممکن است به هر دلیلی حتی در دوره خانم کلینتون از برجام خارج شود؟

در همه تصمیمات به نوعی احتمالاتی وجود دارد، اما روی چیزی که این همه کار شده بود، کنگره‌های بزرگی برگزار شده بود، حتی در آنجا احزابی ریشه‌دار حاکم بودند و هیچ‌گاه نشنیدیم که هنگام مذاکره دولت اوباما با دولت ایران، جمهوری‌خواهان علیه برجام به میدان بیایند. ما با چنین رویدادی مواجه نشدیم، بر این اساس پیش‌بینی این رفتار آقای ترامپ را نداشتیم.

بحران بی‌دولتی؟

دولت داریم...

چون این موضوع را مطرح کردم، لازم است که شبهه را توضیح بدهم؛ وقتی بحث از بی‌دولتی به میان می‌آید این صحبت را به همراه دارد که دولت آقای روحانی دولتی است که غافلگیر می‌شود، دولتی است که در مقابل پدیده‌های بیرون از این دولت راهکاری پیش‌بینی شده ندارد، هرچند این دولت اراده دارد که فضای مجازی را تقویت کند، روابط خارجی را درست کند و وزرای خیلی کارآمدی در دوره اول با خود بیاورد، اما یکباره وزیرش استعفا می‌دهد و بعد هیچ تلاشی اتفاق نمی‌افتد. مثلا در داستان مربوط به آقای ظریف مسأله این است که در نهایت افکارعمومی نفهمید که این استعفا، اعتراض به چه چیزی بود و جای سؤالی بسیار جدی به وجود آمد که چطور دولت نمی‌تواند مسئله‌اش را به گونه‌ای حل کند که چنین اتفاقاتی بیفتد؟ البته فقط مسأله آقای ظریف نبود، مثلا در مورد نقطه قوتی برای دولت مانند آقای قاضی‌زاده‌هاشمی در مقاطع مختلف اتفاق افتاد. به نظر می‌رسد این بخشی از ناهماهنگی‌ای است که در کل دولت وجود دارد و بعد آن را به دفتر رئیس‌جمهور هم تسری می‌دهند.

به نظر من این نه ناهماهنگی در دولت است و نه در دفتر رئیس‌جمهور، بلکه من با تِرم بی‌دولتی‌ای که شما به کار می‌برید موافق نیستم، اتفاقا ما چون دولت داریم و غافلگیر هم نمی‌شود به همین دلیل وقتی آقای ترامپ از برجام بیرون رفت، پیش‌بینی خیلی از افراد این بود که ممکن است عکس‌العمل ایران احساسی و به‌گونه دیگری باشد، اما اتفاقا چون دولت و حاکمیتی مقتدر داشتیم، تصمیمات عاقلانه‌ای گرفته شد؛ با مردم داخل و خارج صحبت کرد و با مکانیزمی روشن موفق به حفظ برجام شد. پس ما دولت داشتیم که توانستیم دولت را حفظ کنیم. وجود دولت است که می‌تواند در دی‌ماه 96 با اتفاقاتی که رخ داد روبه‌رو شود. رئیس‌جمهور اتفاقات آن زمان را به عنوان رئیس شورای امنیت ملی فرماندهی کرد، علاوه بر آن از نیروی انتظامی استفاده کرد و دستور داد که نباید به مردم صدمه‌ای وارد شود، بنابراین نباید از اسلحه استفاده شود.

اینجا می‌توانیم بگوییم رئیس‌جمهور داریم نه دولت...

باید یکی، یکی جلو برویم، پس در آن زمان که چنین وضعیتی پدید آمد، دولت داشتیم. همچنین در موارد مربوط به سیاست‌خارجی هم دولت داشتیم. اتفاقا بنده قصد دارم بگویم در ارتباط با موضوع ظریف هم دولت داشتیم. به این دلیل می‌گویم «دولت داشتیم» زیرا از زمانی که آقای ظریف استعفا داد دولت سریعا موضوع را پی‌گیری کرد و نگذاشت به بحران تبدیل شود. حال اینکه استعفای‌شان را خبری کردند یک بحث دیگر است و می‌توانید از خودشان سؤال کنید.

اگر جای ظریف

بودم...

اگر اتفاقی که برای دکتر ظریف افتاد برای شما رخ می‌داد چه می کردید؟

اولین اقدامی که انجام می‌دادم، اجازه می‌دادم صبح شود، قطعا خدمت آقای رئیس‌جمهور می‌آمدم، با ایشان صحبت می‌کردم و هر حرفی که داشتم در آنجا مطرح می‌کردم و به توافق می‌رسیدیم که با هم چه کار کنیم. این اقدامی است که اگر برای من پیش می‌آمد انجام می‌دادم.

یعنی می‌پذیرید که در دفتر ناهماهنگی وجود داشته است؟

به هیچ‌وجه در دفتر ناهماهنگی وجود نداشته است. اما دلیل اینکه من می‌گویم دولت داریم این است که ایشان ساعت ۱۱:۳۰ سه‌شنبه شب استعفا دادند و فردای آن روز ساعت ۱۲:۳۰ شب با ایشان توافق کردیم که چه اقداماتی را انجام بدهیم. ما دولت داریم که وقتی یک ماجرا آنقدر خبری و بین‌المللی می‌شود، ظرف 24 ساعت کامل جمع می‌شود و صبح هم آقای رئیس‌جمهور پاسخ دادند و ساعت 10 هم ایشان به جلسه نخست‌وزیر ارمنستان آمدند. اتفاقا ما دولت داریم که چنین مباحثی را مدیریت می‌کنند و اگر دولت نداشتیم که چنین اتفاقی رخ نمی‌داد.

اتهام ناهماهنگی که وارد می‌کنند چیست؟

بعد از اینکه به نتیجه رسیدیم دولت داریم، باید توجه کنیم که در هر دولت و هر جایی از دنیا وزرای خوب و متوسط وجود دارند که همه به نحوی در دستگاه دولتی کار می‌کنند، یک وزیر در مقطعی یا خودش به این نتیجه می‌رسد که دیگر نمی‌تواند و مفید نیست یا رئیس‌جمهور به این نتیجه می‌رسد. من فکر می‌کنم که ما نباید این مسائل را تابو کنیم، مگر در دولت قبل از ما چطور وزرا در جلسات اینچنینی شرکت می‌کردند؟ وزیر خارجه دولت در سفر بود که عزل شد...

آنجا می‌گفتند چون دولت داریم برکنار می‌کنند.

اتفاقا آن نشان‌دهنده چیز دیگری‌ست، شما باید ببینید مردم چه می‌گویند و بعد بیینید قواعد بین‌الملل چه می‌گوید. می‌گویند دولت مستقر و عاقل باید تصمیماتی معقول و قابل قبول افکار عمومی داخلی و خارجی اخذ کند. اتفاقا به آن روند دولت‌داری نمی‌گویند، اینکه با وزیر توافق ‌کنید که از هفته بعد به هر دلیلی نباشد یا استعفا ‌دهد، شما با او صحبت می‌کنید، حرفش را می‌شنوید و حرف شما را می‌شنود، توافق به ادامه کار می‌کنید. به نظر من به این می‌گویند داشتن دولت.

آیا در رئیس‌جمهور و شما تلاشی برای حفظ این دوستان در دولت وجود دارد؟ زیرا خیلی‌ها معتقدند برای رئیس‌جمهور یا دولت تفاوتی ندارد. حال می‌گویند ممکن است آقای واعظی رفتن بعضی از وزرا را از درون تسهیل کند.

اصلا اینطور نیست. طی یک‌سال‌ونیم گذشته مسأله رفتن آقای دکتر آخوندی از زمانی مطرح شد که موضوعات بافت فرسوده مطرح شد که آقای رئیس‌جمهور یک دیدگاه داشتند، همین دیدگاهی که آقای مهندس اسلامی در حال اجرای آن هستند، اما آقای دکتر آخوندی دیدگاه دیگری داشتند. از همان بابت بحث خروج ایشان مطرح شد، طولانی‌شدن این موضوع به این دلیل بود که من وسط ماجرا قرار گرفتم و سعی می‌کردم به جایی برسد.

در ماجرای آقای ظریف هم وسط بودید؟

بله، به‌طور کامل وسط بودم. آقای قاضی‌زاده حدود 6 ماه قبل از ماجراهای پیش آمده استعفای دیگری داده بودند و بدون اینکه خبری شود بررسی شد. بنده در آخرین مذاکره به اتاق ایشان رفتم، صحبت و جمع‌بندی کردیم و آمدند. زمانی که موضوع استعفای دکتر ظریف مطرح شد، همان‌طور که مطلع هستید ایشان ۱۱:۳۰استعفا دادند و من ساعت ۱۲:۳۰ یعنی یک ساعت بعد اولین توئیت را کردم که آقای رئیس‌جمهور با این استعفا موافق نیستند.

با رئیس‌جمهور هماهنگ بودید یا حدس می‌زدید که رئیس‌جمهور موافق نباشند؟

خیر، من در رابطه با مسائلی که نظرات آقای رئیس‌جمهور را می‌دانم، وظیفه‌ام این است که نظرات ایشان را بلافاصله لحاظ کنم و آن را ثبت کنم. شما دیدید که استعفای آقای ظریف و اظهارنظر بنده همه‌جای دنیا همزمان بود. این برای من خیلی مهم بود که من بلافاصله سیگنال بدهم که از نظر رئیس‌جمهور و دولت پذیرفته نیست. صبح فردا توئیت دیگری کردم و گفتم از نظر آقای دکتر روحانی ما یک وزیر خارجه و یک سیاست خارجی داریم. خب چرا این کار را انجام دادم؟ نکته اول اینکه بگویم ما دولت داریم و دوم اینکه در رابطه با مسئله‌ای که آقای دکتر ظریف را نگران کرده است بگویم که از نظر دولت و شخص رئیس‌جمهور سیاست تغییری نکرده است و ما ایشان را به عنوان وزیر خارجه قبول داریم و سیاست خارجی هم همان سیاست خارجی است.

اجازه بدهید یک قدم آن‌طرف‌تر برویم، جدا از ناهماهنگی در درون دولت، بخشی از بحث بی‌دولتی را ناشی از این می‌دانند که حاکمیت همه ابعاد و اختیارات دولت را به رسمیت نمی‌شناسد. در این داستان هم که مربوط به آقای دکتر ظریف است، حتی برای افکار عمومی جای سؤال داشت، واقعیت این بود که دولت به نوعی از این ماجرا جا مانده است، آیا این نظریه درست است؟

خیر، جا نماند. من که عرصه بین‌الملل را می‌شناسم و استعفا‌ها را دیده‌ام به نظرم اتفاقا اینکه موضوعی به این مهمی ظرف یک روز حل می‌شود نشان می‌دهد که حساب و کتاب دارد و امور در دست دولت است. همچنین توئیت مذکور انجام شد که افرادی که خیلی از استعفای آقای ظریف خوشحال بودند حساب کار دستشان بیاید و پس از آن هم طبق برنامه‌ریزی انجام شده، نتیجه بازگشت آقای ظریف بود. محوریت این کار را من داشتم و هماهنگی‌ها را انجام می‌دادم که چه کسی صحبت کند و چه چیزی بگوید. تمام این موارد را دنبال کردیم، اینکه ساعت ۱۲:۳۰ به چه صورتی چارچوب لازم را بیان کنیم.

دلم نمی‌خواست وزیرخارجه بشوم

تمایل نداشتید وزیر خارجه بشوید؟

هیچ‌وقت دلم نمی‌خواست.

کسانی که در این رابطه صحبت می‌کردند چه احساسی داشتید؟

احساس من این بود که این افراد به دنبال ایجاد اختلاف بین من و آقای ظریف هستند. من به چه علت باید دنبال چنین سمتی باشم؟ چنین حرف‌هایی متعلق به کسانی‌ است که در این حوزه‌ها نبودند، من مدت طولانی در وزارت خارجه فعالیت کردم و هرآنچه می‌توانستم در ابعاد خارجی انجام دادم و برایم نفع شخصی ندارد. دوم اینکه آقای ظریف را برای دولت و کشورمان مناسب‌تر از خودم می‌دانم. آقای ظریف از نظر تخصص و تجربه بهتر از من هستند. نقش کنونی بنده در دفتر رئیس‌جمهور این است که دولت خوب کار کند.

و مهم‌تر از نقش وزیر خارجه است؟

من به این اهمیت این موضوع فکر نمی‌کنم، من می‌گویم هر کدام از اعضای دولت که کارشان را خوب انجام بدهند، بخشی از پازل هستند که به دولت، کشور و مردم خدمت می‌کنند. البته برخی از افراد و سمت‌ها حساسیت بیشتری دارند، ازجمله وزیر خارجه، پس کسانی که چنین مسائلی را می‌نویسند روابط شخصی چهل‌وخرده‌ای ساله من و آقای دکتر ظریف را نمی‌دانند و فکر می‌کردند با تعدادی از این مقالات می‌توانند هدف خود را پیش ببرند.

بخشی از دولت کم حرف می‌زند

یک بخش از این موضوعات ناشی از این نیست که دولت الکن است، یعنی نه سخنگو دارد و نه بیان می‌کند؟

بخشی از دولت کم حرف می‌زنند.

نه کلیت دولت مدنظر ماست.

خیر، کلیت نیست. یعنی بخشی از افراد به اندازه‌ای که باید به مردم اطلاع‌رسانی کنند، کار خود را انجام می‌دهند. ما بخشی داریم که کم‌ حرف می‌زنند، انتقاد ما راجع به آنهاست.

و بخشی هم داریم که زیاد حرف می‌زنند؟

کسانی که خیلی زیاد حرف می‌زنند، کم هستند.

در کدام بخش‌ها با مردم حرف می‌زنند؟ الان معتقدند تنها رئیس‌جمهور است که مستقیم با مردم حرف می‌زند.

آقای دکتر هاشمی وزیر بهداشتمان مرتب با مردم صحبت می‌کردند و هم دکتر نمکی در مدتی که آمده‌اند حرف می‌زنند، آقای دژپسند از زمانی که آمدند مرتب حرف می‌زنند، آقای اسلامی هم همین‌طور.

منظور ما دستگاهی نیست، دولت به عنوان کلیت واحد، یکی شخصیت رئیس‌جمهور است که البته رئیس‌جمهور واقعا حرف می‌زند و شاید از رؤسای جمهور قبلی هم بیشتر حرف می‌زند یا حتی در بخشی از امور مؤثرتر حرف می‌زند، البته بخشی از اوقات طور دیگری‌ست. اما گویی صدای دولت به عنوان صدایی واحد به گوش نمی‌رسد، مثلا آقای ظریف که شما در رابطه با ایشان صحبت می‌کنید، ما قبلا در مورد آقای دکتر جهانگیری، دکتر نوبخت و وزرای دیگر همین مسأله را دیده‌ایم. حرف‌هایی زده شده که برای دولت عوارضی داشته که در یک‌جا تجمیع نمی‌شده، یعنی به عنوان یک سخنگو یا یک فرد، مثلا جمله آقای دکتر جهانگیری که من حتی نمی‌توانم منشی‌ام را عوض کنم، جمله‌ای بود که بازتاب‌های متفاوتی داشت پس به‌نظر نمی‌رسد که دولت نیازمند سخنگوست؟

من هم اعتقاد دارم که دولت باید سخنگو داشته باشد و تردیدی در این رابطه ندارم. نظرم را با اصرار خدمت آقای رئیس‌جمهور عرض کردم و همچنان اصرار دارم.

نمی‌خواهم سخنگوی دولت باشم

باز هم دلتان نمی‌خواهد سخنگو شوید؟

خیر، به هیچ‌وجه.

آقای دکتر چرا همه‌‌چیز به شما ختم می‌شود؟ چرا چنین هجمه‌ای وجود دارد؟

من اگر می‌خواستم سخنگو باشم، ممکن بود که بشوم، اما من قطعا نمی‌خواهم سخنگو بشوم، حتی روزی که دکتر نوبخت قرار شد که نباشند و استعفا دادند، در همین دفتر به بنده گفتند چون شما رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت هستید و در جریان تمام مسائل قرار دارید، به عنوان سخنگو حضور پیدا کنید و من به همه این افراد گفتم که امکان ندارد چنین کاری کنم، زیرا سخنگویی کاری است که باید برای آن وقت گذاشته شود و من اگر بخشی از این حجم عظیم کاری که اینجا دارم را کاهش بدهم و به کار دیگر بپردازم، نمی‌توانم مدیریت خوبی در کارم داشته باشم. از طرف دیگر سخنگویی به نحوی‌ است که فرد در آن باید وارد تمام مسائل شود و به تبع مورد هجمه قرار می‌گیرد و هجمه‌ای که در این‌جا متوجه ما می‌شود مقداری از لطمه آن به آقای رئیس‌جمهور وارد می‌شود.

البته هجمه‌ای که الان شما تحمل می‌کنید خیلی زیاد است، خب این هم به آن افزوده شود!

خیر، چنین چیزی ممکن نیست. ما که نباید اینقدر ماجرا ایجاد کنیم و فقط باید تا جایی که می‌توانیم کاری کنیم که هجمه به ما وارد نشود تا لطمات آن رئیس‌جمهور را تحت‌تأثیر خود قرار ندهد. هجمه‌ای که الان به ما وارد می‌‌شود براساس طراحی سیاسی است که دوستان انجام می‌دهند و فکر می‌کنند که اثر می‌کند و خبر ندارند برخی از هجمه‌های موجود بی‌تأثیر است و اینها فکر می‌کنند که می‌توانند خودشان را با این هجمه‌ها از دولت جدا کنند یا ما را سیبل کنند، خبر ندارند که در افکار عمومی همان‌قدر که ما هزینه می‌پردازیم، به نوعی خودشان هم هزینه‌ می‌پردازند.

نمی‌توانم علیه هجمه‌ها سکوت کنم

آیا خطاب‌تان به اصلاح‌طلبان است؟

من از روز اول در تمام مصاحبه‌هایم گفته‌ام به دلیل این‌که خیلی از اوقات 4 نفر آدم کاری را انجام می‌دهند که بزرگان اصلاح‌طلب از آن کاملا بی‌خبرند، در آن شریک نیستند و آن را قبول ندارند، هیچ‌وقت از عنوان اصلاح‌طلب استفاده نکرده‌ام و وقتی خبرنگار از من سؤال می‌کنم باز هم اصلاح‌طلب نمی‌گویم، زیرا با خیلی از دوستان که از قبل ارتباط داشتم و الان هم که به اینجا آمده‌ام بیشتر شده است، هرگز چنین تفکری که اینها تبلیغ می‌کنند را نه در رابطه با دولت نه در رابطه با بقیه قبول ندارم. اصل ماجرا که راجع به شخص من نبود، اینطور بود که شروع به یکسری حملات به دولت کردند و من دیدم اگر ما دفاع نکنیم خیلی خوب نیست، به هر حال وقتی آدم در جایی کار می‌کند باید غیرتی نسبت به فعالیت‌اش داشته باشد.

یعنی سخنگویی طبیعی پیدا کردید نه مقامی؟

خیر، من به عنوان رئیس دفتر رئیس‌جمهور که نمی‌توانم هجمه‌هایی که به دولت می‌آید و از دولت هم مستقیم به شخص رئیس‌جمهور مربوط می‌شود را نادیده بگیرم و راجع به آن سکوت کنم. البته اعتقاد من این است که همه اعضای کابینه نباید سکوت کنند و من وظیفه خودم را انجام می‌دهم. در اینجا من از دولت دفاع کردم و گفتم کسانی که چنین حرف‌هایی می‌زنند دوستان خودشان در دولت‌اند، اینها بدانند که بخشی از انتقادات‌شان به دوستان خودشان است. اینها از بیان این نکته ناراحت شدند، در‌صورتی‌که واقعیت است.

معاون اولی که روحانی قبولش دارد

آیا به نظر شما دولت، دولت اصلاحات است؟

خیر. آقای دکتر روحانی در سال 92 صحبتی را بیان کردند و سال 96 هم آن را تکرار کردند مبنی بر اینکه: «دولت من فراجناحی است و از کسانی است که مشی اعتدال را قبول دارند». بنا بر همین صحبت از کسانی که در انتخابات ایشان را حمایت کرده بودند و معتدل بودند، به تصمیم خودشان کابینه‌ای چیدند که تمام تفکرات در آن حضور داشته باشند. ایشان در دولت دوم‌شان هم دقیقا همان کاری را کردند که در دولت اول کردند. حال ممکن است که انتظار برخی این باشد که ایشان باید در دولت دوم کار دیگری انجام می‌دادند و جاهایی را کم‌وزیاد می‌کردند، اما ایشان معتقد بودند که من به عهدی که به مردم دادم پایبند هستم.

آیا به نظر شما در دولت دوم از اختیارات آقای جهانگیری کاسته نشده است؟

خیر. بنده در جزئیات مسائل دولت یازدهم و دوازدهم هستم و می‌دانم که در ذهن و رفتار آقای رئیس‌جمهور و احترامی که آقای رئیس‌جمهور به معاون اول دارند، کوچک‌ترین تغییری به وجود نیامده است.

در اختیارات چطور؟

در اختیارات هم تغییری به وجود نیامده است. دکتر جهانگیری مورد وثوق دکتر روحانی هستند. من هم به صورت مکتوب و هم شفاها در دستورات، دولت، خارج از دولت، در حضور یا غیاب آقای دکتر جهانگیری همیشه در الفاظ، رویکرد و رفتار جناب رئیس‌جمهور دیده‌ام که ایشان را به عنوان معاون‌اولی که از همه‌جهت قبولشان دارند، می‌شناسند.

اعتدال و توسعه راست نیست

از اشخاص عبور کنیم و به مطالبات اصلاح‌طلبانه بپردازیم. ما راجع به برجام، تلگرام و سیاست خارجی صحبت کردیم، اما در رابطه با سیاست داخلی هم صحبت کنید. این بحث به صورت جدی مطرح می‌شود که دولت اول با وجود عدم حمایت روشن اصلاح‌طلبان و نصفه و نیمه بودن این حمایت، دولتی اصلاح‌طلب‌تر بود و مطالبات سیاسی‌تری را دنبال می‌کرد، اما دولت دوم با وجود حمایت گسترده اصلاح‌طلبان نسبت به موضوعاتی مانند حصر و فضای باز سیاست داخلی دچار اهمال شده و به قول معروف گردش به راست پیدا کرده است و در این گردش به راست هم شما و حزب اعتدال و توسعه را مقصر می‌دانند.

یکی اینکه نه من راست هستم و نه حزب اعتدال و توسعه، پس این بیانات واهی است.

اعتدال و توسعه چه گرایشی دارد؟

گرایشی میانه دارد و تحت هیچ‌شرایطی نه هیچ‌وقت با راست ائتلاف کرده، نه در مرام‌نامه‌اش است و نه افراد شاخص آن به عنوان راست یا چپ معروف هستند.

البته اعتدال و توسعه یک دوره از آقای ناطق حمایت کرده و یک دوره از آقای موسوی.

اینطور نیست، این حزب زمان آقای ناطق اصلا تشکیل نشده بود.

اما افراد آن در لیست جامعه روحانیت بودند و به طیف راست نزدیک بودند مثلا آقایان نوبخت، جلالی و آقایان دیگر که در دوره اول بودند گرایشی به آقای ناطق نداشتند؟

خیر. اگر منظورتان سالی‌ است که آقای ناطق کاندیدای ریاست‌جمهوری شد، اینطور نبود.

بله، سال ۱۳۷۶. و منظورمان مؤسسان و بنیان‌گذاران حزب است.

سال ۷۶، این حزب تشکیل نشده بود. این حزب در سال 1377 تشکیل شد.

به هر حال الان شما حزب حاکم بر دولت هستید...

حزب اعتدال و توسعه در دولت آقای روحانی همان جایگاه و نقشی را دارد که باقی احزاب ایفا می‌کنند.

آقای نوبخت بخش محوری دارند، آقای دکتر جنتی و آقای سلطانی‌فر هم به همین صورت، به‌هرحال طیفی که از اعتدال و توسعه هستند در دولت نفوذ زیادی دارند...

آقای سلطانی‌فر در حزب اعتدال و توسعه نیستند. چون همفکر و رفیق ما هستند در بعضی از جلسات شرکت می‌کنند، اما آقایان جنتی و نوبخت در حزب حضور دارند. به‌هرترتیب نقش حزب اعتدال و توسعه در دولت مانند باقی احزاب است، یعنی هر کسی بخواهد نقش این حزب را در تصمیم‌گیری، خط‌دهی و... در دولت مطرح کند، به نظرم اطلاعات ندارد.

آیا آقای رئیس‌جمهور رهبر معنوی حزب اعتدال و توسعه نیست؟

آقای رئیس‌جمهور قبل از اینکه به این سمت برسند، ما مرتبا با ایشان و آقای هاشمی جلسه داشتیم و از آنها رهنمود می‌گرفتیم و در مطالب مهم مشورت می‌کردیم، اما از وقتی که رئیس‌جمهور شدند به دلیل گرفتاری‌هایشان و اینکه نمی‌خواستند بین حزب اعتدال و توسعه و احزاب دیگری که همسو هستند و حمایت می‌کنند تفاوتی قائل شوند، در این جلسات حضور پیدا نکردند. یکسری افراد هستند که روی توانایی‌ها یا ظرفیت‌های ذاتی خودشان نقش‌هایی در دولت دارند که اگر چنین حزبی وجود خارجی هم نداشت، می‌توانستند همین‌قدر به رئیس‌جمهور یا دولت کمک کنند. نباید این را حزبی کرد، یعنی آنچه من اینجا انجام می‌دهم هیچ ارتباطی به حزب ندارد. الان هم در دور دوم دولت، حزب اعتدال و توسعه افراد کمتری را نسبت به قبل در درون دولت جای داده است که بحث دیگری را به وجود می‌آورد.

ائتلاف اصلاح و اعتدال؟

امیدوارم

مناسبات حزب اعتدال و توسعه با اصلاحات هم جای سؤال دارد، بعضی جاها با هم همراهی دارند، مثلا در انتخابات مجلس دهم در جاهایی با هم می‌ایستادند و در بعضی جاها در مقابل هم ایستادند، اما این تعبیر که ما ائتلاف نکردیم و نمی‌کنیم از طرف شما مطرح شده و سوءتفاهم‌های زیادی به وجود آورده است. یعنی فکر می‌کنید که آیا حزب اعتدال و توسعه به تنهایی می‌توانست آقای روحانی را رئیس‌جمهور کند؟

ابتدا به سؤال‌تان که مربوط به ائتلاف بود پاسخ می‌دهم؛ سؤالی که آن خبرنگار در رابطه با ائتلاف کرد این بود که آقای روحانی قبل از انتخابات با اصلاحات ائتلاف کرده بودند که دولت به صورت دیگری بشود و ایشان عمل نکردند. من پاسخ دادم که چنین ائتلافی بین آقای روحانی و اصلاح‌طلبان نبوده، همچنین بین آقای روحانی و هیچ گروه سیاسی دیگری هم نبوده است. در همان مصاحبه من گفتم ما مجموعه‌ای از اصلاح‌طلبان، اصولگرایان معتدل، حزب اعتدال و توسعه، گروه‌های مردمی و... همه با هم بوده‌ایم و همه با هم تلاش کرده‌ایم که انتخاباتی بسیار پرشور برگزار شود و سخنرانی‌های شخص آقای دکتر روحانی نقش برجسته‌ای داشت که نتیجه‌اش 24 میلیون رأی بود. پس این خیلی با اینکه برخی چگونه ائتلاف را مطرح می‌کنند متفاوت است.

وقتی سؤال را مهندسی می‌کنند، برای پاسخ شما همین اتفاق می‌افتد و این شاید ضعف نهاد سخنگویی دولت است.

به‌هرحال واقعه این بوده و ما نمی‌توانیم جریانی که در گذشته اتفاق افتاده را نادیده بگیریم. این اتفاق افتاده، سؤالی کردند و ما پاسخی داده‌ایم. در همان پاسخ مطلب روشن این است که آقای دکتر روحانی با هیچ گروه سیاسی تعاملی نداشتند و نگفتند که شما 4 وزیر، استاندار و... خواهید داشت. این یک نوع ائتلاف است که در اروپا طرفداران بسیاری دارد و می‌گویند ما به این شرط حضور پیدا می‌کنیم که سهمیه داشته باشیم، اما ما ائتلافی به معنای سهمیه‌بندی با هیچ گروهی اعم از اصلاح‌طلب و غیراصلاح‌طلب نداشتیم. چیزی که واقعیت دارد این است که آقای دکتر روحانی در فضایی که اصلاح‌طلب، اصولگرای معتدل و جبهه مردمی حضور پیدا کردند، بستری را فراهم کردند و از همه مهم‌تر که نباید آن را نادیده گرفت کار بزرگی بود که ایشان انجام داد. حرف اصلی این است که تمام اقدامات انجام شده در جای خود، اما همین کارها در سال 84 توسط ستادهای انتخاباتی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در سراسر کشور انجام شد، اما ایشان به دلیل اینکه هیچ سفری نرفتند و سخنرانی نکردند، نتوانستند موج لازم را پدید بیاورند. ولی سخنرانی‌های آقای روحانی و ارتباطی که با مردم برقرار کردند، فضای مجازی که با تأثیرگذاری بالایی به خدمت آمد و همچنین مناظره‌هایی که در تلویزیون برگزار شد، نتیجه‌اش حرکتی مردمی بود که تلاش مخالفین را بی‌نتیجه گذاشت. بهتر است ما این اتفاق را خراب نکنیم.

یعنی نمی‌خواهید دولت روحانی را به نام خودتان سند بزنید؟

خیر، بیان چنین مسئله‌ا‌ی، مقابله با این صحبت بود که: «اصلاح‌طلبان آقای روحانی را آوردند» و ما می‌گفتیم: «این پکیج سبب شد که آقای روحانی 24میلیون رأی آورد». اگر این پکیج را در نظر بگیریم، همه در آن جایگاه دارند، منتها یکی پررنگ‌تر و یکی کم‌رنگ‌تر، به هر ترتیب کاری مجموعه‌ای است. بعد اگر شما برای این مسئله ارزش قائل شوید، می‌توانید با همین ائتلاف انتخابات مجلس 98 را اداره کنید.

ائتلاف اصلاح و اعتدال باید ادامه پیدا کند

یعنی چشم‌انداز شما این است که این ائتلاف باید ادامه پیدا کند؟

نمی‌دانم، بستگی دارد که تا آن زمان چه کاری انجام بدهیم، اما می‌خواهم بگویم اگر ما به این کار اهمیت بدهیم، می‌توانیم برای 98 فکر کنیم، اما اگر همه بیایند و بگوییم که فقط یک گروه بوده است، اشتباه است.

آقای دکتر لاریجانی در کجای این ائتلاف هستند؟

سال 96 میدان مناسبی وجود داشت تا کسانی که دنبال آقای لاریجانی بودند ایشان را به جمنا ببرند که نرفتند و برعکس علیه آنها صحبت کرد. برجام را هم تصویب کرد و مجموعه‌ای به عنوان اصولگرای معتدل به میدان آمدند برای حمایت از روحانی ستاد زدند و در سراسر کشور حضور پیدا کردند. خصوصا اینکه به روستاها و جاهای مختلف رفتند. از نظر ما به‌نوعی مشخص بود که آقای لاریجانی پشت جریان اصولگرایان میانه‌رو است، مگر می‌شود که آقای بهروز نعمتی، کاظم جلالی و تمام آدم‌هایی که در بیرون و درون مجلس هستند به عنوان دوستان آقای لاریجانی ستاد بزنند و به صورت علنی رئیس و معاون ستاد بشوند، اما با آقای لاریجانی مخالفت کنند؟!

بنابراین شما به ائتلافی فکر می‌کنید که از آقای خاتمی تا آقای لاریجانی را در بر می‌گیرد و آقای دکتر روحانی نقطه ثقل آن است.

اگر بگوییم نقطه ثقل باز هم ممکن است اتفاقات دیگری را پیش بیاورد. اعتقاد من بر این است که ما تحت عنوان معتدلین باید بتوانیم همدیگر را پیدا کنیم. من شخصا‌ همیشه فکر می‌کنم باید احترام افراد معتدل جامعه را نگه داشت، برای من آقایان هاشمی، ناطق، روحانی،‌خاتمی و لاریجانی همیشه محترم بوده‌اند و آنان را از سرمایه‌های اجتماعی دانسته و می‌دانم که باید در یک محور برای نظام‌جمهوری اسلامی خدمت کنند.

به عنوان رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور جواب ندهید. به عنوان رئیس دفتر سیاسی حزب اعتدال و توسعه، فکر می‌کنید ائتلاف جریان اصلاح و جریان اعتدال در سال 98 ادامه یابد؟

من امیدوارم هر کسی حق دیگران را به رسمیت بشناسد و تمامیت‌خواهی نکند و این ائتلاف باید ادامه پیدا کند.

عبور از مسائل سال 88

ولی آقای دکتر ممکن است این ائتلاف در سطح نخبگان باشد، اما مردم به آن رأی ندهند. زیرا بخشی از بحث‌های سیاست داخلی مانند مسأله حصر و مسائل دیگر که باید حل می‌شد به نتیجه نرسید. اگر موافقید مقداری هم راجع به حصر صحبت کنید، آیا دولت هیچ کاری راجع به حصر نکرده است؟

به نظر من دولت در رابطه با آنچه دست خودش بوده، تلاش کرده است. اما مردم باید بدانند همان‌طور که دکتر روحانی در انتخابات هم گفتند برای این مسئله تلاش می‌کنند، همین کار را کردند. اما چنین موضوعاتی دست دولت نیست و باید در جای دیگر تصمیم‌گیری شود، ایشان تلاش خودش را تا جایی که توانسته کرده است، الان هم وضعیت نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است.

فکر می‌کنید مردم از تلاش دولت درباره حصر راضی هستند؟

دولت تلاش خود را کرده که در چارچوب قانون این مسأله را حل کند و وضع نسبت به گذشته هم بهتر شده است.

ولی تلقی مردم این نیست. شاید نکته همین است که دولت برای حل این مسأله تلاش کرده، اما نمی‌گوید چه تلاشی انجام شده است.

دلیل کاملا روشن است، مشابه سؤالی که درباره دولت دوازدهم مطرح کردید این که چرا روش آقای روحانی با گذشته متفاوت است.

می‌گویند دولت گردش به راست کرده است...

البته من اصلا اعتقادی به گردش به راست ندارم، اما تا دولت شروع به چیدن کابینه و دیدن برنامه کرد، ماجرای دی‌ماه 96 پیش آمد و پس از آن هم فشارهای ترامپ، تحریم‌ها و... سبب شده که آقای رئیس‌جمهور و دولت به این نتیجه برسند که برای عبور از گردنه جنگ اقتصادی، روانی و تبلیغاتی که بنده معتقدم هر سه با هم هستند ما حتما نیازمند آرامش و انسجام در داخل هستیم.

کسانی که از حل مسأله 88 صحبت می‌کنند، شاید همین مسیر مدنظرشان است، یعنی اگر فرضا مسائل سال 88 التیام پیدا کند، آرامش بیشتری در کشور برای مبارزه با دشمن حاکم می‌شود.

شاید در گروهی آرامش درست کند، اما گروه دیگر را برانگیخته کند. آقای رئیس‌جمهور به دنبال این است که به اختلافات و موضوعات متعددی که مطرح می‌شود، دامن نزند، البته منظورم این موضوع نیست. حال ممکن است یکی از موضوعات این باشد که در گذشته آقای رئیس‌جمهور نسبت به هجمه‌ها پاسخگویی سریع‌تری داشت، اما الان با تأمل بیشتری عمل می‌کنند.

محافظه‌کارتر شده‌اند.

خیر، مسلما ایشان میان پاسخگویی رئیس قوه اجرایی یا رئیس دولت که همه امور در دست ایشان است با پاسخگویی فردی که در بخش دیگر فعالیت می‌کند، تفاوت مشخصی قائل هستند.

چرا روحانی رادیکال می‌شود؟

گاهی اوقات خلاف فرمایش شما می‌شود و اتفاقا رئیس‌جمهور به قدری رادیکال می‌شوند که قابل گفتن نیست و بعد می‌گویند که نطق‌نویس‌ها برایش چنین چیزی می‌نویسند.

راجع به مسائل داخلی که ایشان رادیکال نشده‌اند.

اتفاقا این موضوع راجع به اختلاف قوا و پاسخ دادن به مجمع تشخیص مصلحت نظام کاملا مشهود است.

ایشان به مجمع تشخیص پاسخ نداد.

پس منظورشان از 20 نفر چه کسانی بوده است؟

منظورشان هیأت نظارت بوده است. آقای رئیس‌جمهور از روزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل گرفته است، عضو مجمع و رئیس کمیته بوده‌اند و در دیگر بخش‌ها حضور داشته‌اند. ایشان بهتر از همه ما می‌دانند که تعداد اعضای مجمع 20 نفر نیست و بیش از 40 نفر است. این سخت نیست و همه به آن اذعان دارند، ایشان به زمانی اشاره داشتند که رئیس مجمع تشخیص در بیمارستان بستری بودند و هدایت لازمی که باید در مجمع اتفاق نمی‌افتاد. در آن ایام جلسه‌ای در غیاب ایشان توسط هیأت نظارت برگزار شد و هیأت نظارت تصمیماتی گرفت و برای شورای نگهبان فرستاد که نتیجه‌اش مسائلی‌ است که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، بنابراین روی سخن ایشان با هیأت نظارت بود.

این موضوع روشن نمی‌شود و دولت سخنگویی ندارد که راجع به آن صحبت کند. البته برای ما خوب است که از ناحیه شما بیان می‌شود.

این پاسخ روز شنبه بیان شد و بنده هم دو روز بعد دارم برای شما آن را بیان می‌کنم، البته در گذشته هم که سخنگو داشتیم، همان لحظه این مسائل را بیان نمی‌کردند و روز سخنگویی عنوان می‌شد. البته مدام از فقدان سخنگو صحبت می‌شود، درصورتی که وقتی سخنگو داشتیم هم عمدتا صحبت‌ها اقتصادی بود.

آیا وقتی بگوییم منظور رئیس‌جمهور هیأت نظارت است، در افکار عمومی عقب‌نشینی تلقی نمی‌شود؟

خیر، از ابتدا منظور ایشان هیأت نظارت بود و ما باید واقعیت را بیان کنیم. کاملا مشخص است و ما استدلال می‌کنیم که ایشان از ابتدا صحبت از ۱۰، 20 نفر می‌کردند و مشخص است که تعداد نفراتی که مجمع تشخیص را تشکیل می‌دهند بیش از 40 نفر است.

جدا از این نکته خبری، گاهی اوقات احساس می‌‌شود رئیس‌جمهور صحبت‌هایی را بیان می‌کند که گویی هنوز در دوران مبارزات انتخاباتی است و نسبت به نهادهای رسمی کشور از تریبون ریاست‌جمهوری صحبت می‌کند.

منظورتان کدام نهادها هستند؟

مثلا در رابطه با نیروهای مسلح و دیگر نیروهای حاکمیتی.

خیر. اتفاقا صحبت‌های ایشان در جایگاه ریاست‌جمهوری است، آقای دکتر روحانی معتقدند دولت نباید تصدی‌گری کند، بنا بر همین اعتقاد در سخنرانی‌شان دستوراتی مربوط به این مسئله را ابلاغ می‌کنند.

آیا اجرا هم می‌شود؟

بله، ما به طور مفصل این موضوعات را پیگیری می‌کنیم.

اقدام به جای حرف: حتما عمل می‌شود

آیا امیدوار باشیم که در بخش عمده‌ای از شستا طی سال آینده واگذاری صورت بگیرد؟

مطمئن باشید این اتفاق رخ خواهد داد، البته باید عنوان کنم، بدنه به‌قدری از این کار نفع می‌برند که با شدت زیادی به این کار چسبیده‌اند و توان و قدرت بسیاری می‌خواهد که رئیس‌جمهور در برابر آن قرار بگیرد و باید به مردم اعلام کنیم که دولت چه سیاستی دارد.

اینجاست که ممکن است دولت مقداری کم‌رنگ بشود، یعنی اگر مردم سال آینده ببینند که چنین اتفاقاتی نمی‌افتد تفکرات‌شان متفاوت خواهد شد. زیرا وقتی رئیس‌جمهور از «رئیس‌جمهورِ نمی‌گذارند» تبدیل به «رئیس‌جمهورِ نمی‌تواند» بشود دیگر اعتباری در جامعه نخواهد داشت و همان وضعیت بی‌دولتی ایجاد می‌شود... الان بخشی از صحبت‌های رئیس‌جمهور حالت خطابی دارد، به نظر شما چه میزان از این عناوین می‌تواند طی 2 سال باقی‌مانده به اجرا تبدیل شود؟

به دلیل اینکه آقای روحانی پیش از ریاست‌جمهوری سخنور و خطیب بوده‌اند، چنین مواردی به ذهن می‌آید. درصورتی‌که ایشان خیلی از دیدگاه‌ها، اندیشه و دستوراتی که دارند به این ادبیات بیان می‌کنند. ما در دفتر رئیس‌جمهور بلافاصله اینها را پیاده می‌کنیم. آنچه مربوط به هر کدام از وزارت‌خانه‌ها، سازمان‌ها و دستگاه‌ها هست را به آنها ابلاغ کرده و پیگیری می‌کنیم.

چقدر از سخنرانی‌های رئیس‌جمهور حرف‌های خطابی و انشایی است و چقدر حرف‌هایی است که از دستگاه اجرایی بیرون می‌آید؟

چنین مسائلی برای همه تقریبا یکسان بوده است، وقتی با طیف‌های مختلف مخاطبان مواجه می‌شوید یکسری مطالب وجود دارند که باید آن را به مخاطبین خاص خودتان منتقل کنید و از طرف دیگر که مخاطبان رئیس‌جمهور تنها دستگاه‌های اجرایی و... نیستند و مردم عادی هم در بین این مخاطبان قرار دارند. احتمالا رئیس‌جمهور در آن مقاطع احساس می‌کند که باید یکسری حرف‌های دیگر زده شود و از این فرصت‌ها استفاده می‌کند.

روحانی مشورت‌پذیر است، اما القاپذیر نیست

صحبت‌های دکتر روحانی چقدر متعلق به خودشان است و چقدر هدایت‌شده است؟ برخی می‌گویند که این حرف‌ها متعلق به آقای رئیس‌جمهور نیست، اتاق فکری وجود دارد که در حقیقت دولت را به تندروی، رادیکالیسم یا مواضع زیگزاگی متمایل می‌کند.

اصلا مواضع زیگزاگی وجود نداشته و ندارد. آقای روحانی در تمام دوران، نه فقط الان در سمت ریاست‌جمهوری بلکه زمان‌هایی که در سمت‌های دیگر بودند، مشورت با صاحب‌نظرانی که در موضوعات خاص صاحب فکر و اندیشه هستند، برایشان ارزشمند بوده و هست.

جالب اینجاست که یکسری معتقدند رئیس‌جمهور مشورت‌ناپذیر است و مشورت نمی‌کند.

نکته اینجاست که برای هر سخنرانی آقای رئیس‌جمهور ما از تعدادی صاحب‌نظران ذی‌ربط، نظر جمع می‌کنیم. این نظرات از نوشته‌های یک صفحه‌ای تا کسی که با محبت ۴، 5 صفحه می‌نویسد جمع‌آوری می‌شود. ترجیح‌مان هم این است که از چند روز قبل این نوشته‌ها جمع‌آوری شود و تا 5شنبه خدمت آقای رئیس‌جمهور برسانیم تا جمعه که مقداری آزادتر هستند تمام اینها را مطالعه کنند، امکان دارد که 50درصد از یک نوشته را در یک سخنرانی استفاده کنند و ممکن است در سخنرانی بعدی حتی یک خط هم استفاده نشود. به همین دلیل آنچه ایشان مطرح می‌کنند، متعلق به یک نفر نیست، بلکه متعلق به تعدادی از افراد است. از طرف دیگر خودشان انتخاب می‌کنند، در برخی از آنها عنوان را انتخاب می‌کنند و یک جرقه سبب می‌شود بیاناتی را عنوان کنند که خودشان به آن باور و اعتقاد دارند.

یعنی کسی نمی‌تواند به رئیس‌جمهور القاء کند؟

ایشان که در بحث، سخنرانی و جلسات به‌قدری روی مسائل تحقیق و مطالعه دارند که معمولا روی حرف خودشان بحث می‌کنند. اینطور نیست که یک نفر چیزی را بگوید و بی‌چون و چرا قبول کنند، اما اهل مشورت هستند و ترجیح می‌دهند پیش از اینکه راجع به موضوعی صحبت کنند، حتما نظرات عده‌ای صاحب‌نظر را بگیرند.

می‌توانیم امیدوار باشیم جلساتی که آقای رئیس‌جمهور با افراد مختلف از جناح‌های سیاسی تا نیروهای اجتماعی داشتند ادامه پیدا کند؟

قطعا همین‌طور است.

آیا ایشان قصد دارند مشورت را سیستماتیک کنند یا فقط برای مواضع انتخاباتی و سیاسی از آن استفاده می‌کنند؟

خیر.

واقعا اثر دارد؟

الان که بحث انتخابات و رأی وجود ندارد.

چشم‌انداز مجلس آینده...

چرا با وجود وعده رئیس‌جمهور و ظاهرا اختیاری که به شما داده شده بود، کمیته با فراکسیون امید مجلس تشکیل نشد؟

من همان روز اعلام کردم براساس جمع‌بندی‌ای که جلسه داشته من آمادگی دارم، یک بار آقای دکتر عارف با من صحبت کردند و گفتم که آماده‌ام شما اسامی‌تان را بدهید و من هم اسامی‌ای را شبیه آن چیزی که شما می‌دهید تنظیم کنم. یک بار هم دو، سه نفر از فراکسیون امید اینجا نزد من آمدند و به آنها هم همین را گفتم.

فکر می‌کنید سال 98 خصوصا با انتخاباتی که در پیش داریم، سال تداوم اعتدال و ائتلاف باشد یا شکاف‌های اجتماعی و سیاسی ما را به جایی می‌رساند که از هم جدا شویم؟

امیدوارم سال 98 که هم سال انتخابات است و هم سالی سخت، همه ما برای همگرایی کار کنیم.

آیا می‌توانیم مردم را جذب کنیم، نگران افزایش اعتراضات مردم نیستید؟

در دولت باید تلاش گسترده‌ای انجام دهیم تا به معیشت و رفاه مردم بیشتر رسیدگی شود، مشکلات کالاهای اساسی را حل کنیم، بیشتر تلاش کنیم که دخل و خرج مردم تنظیم شود. الان دولت مهم‌ترین دغدغه‌اش مسئله سفره، معیشت و رفاه مردم به ویژه طبقه متوسط به پایین است که فشار روی آنها زیاد است و تمام کسانی که حقوق ثابت می‌گیرند. یعنی دولت باید حتما برای این مجموعه مرتب فکر کند.

نگران سال 98 نیستم

الان خبری دارید که ما به عنوان خبری خوش در شب عید اطلاع‌رسانی کنیم؟ خبر خوشی که در حقوق‌ها، دستمزدها یا سفره مردم اتفاقی رخ دهد؟ چون شما می‌گویید باید این اتفاقات رخ دهد، اما ممکن است در عمل چیزی رخ ندهد.

در حال حاضر وزارت جهاد کشاورزی و کمیته‌های مختلف جلسات متعددی را برای سفره و معیشت مردم برگزار کرده‌اند و مجلس هم در این زمینه وارد شده و کمک می‌کند.

از دی ماه 96 به این طرف، هر چند ماه یکبار از یک اصطلاح مانند تابستان داغ، دی‌ماه گرم و... استفاده می‌شود. الان می‌گویند بهار سال 98 به دلیل سررسید تحریم‌های آمریکا دچار بحران اقتصادی وحشتناکی خواهیم شد که حتی ممکن است به استعفا، تحت فشار قرار دادن و موارد دیگر منجر شود. آخرین سؤال ما این است که پیش‌بینی شما راجع به گذراندن گردنه سال 98 با سلامت و جلب اعتماد مردم، چیست؟

من معتقدم مردم به ویژه بعد از 13 آبان (۵ نوامبر) باید بدانند موج‌هایی که از خارج مرز، آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان یا امارات می‌رسد نخ‌نما شده است. الان مشخص شده که زمستان گرم و... هیچ‌کدام اتفاق نیفتاده است و از طرف دیگر ما تقریبا در حال عبور از سختی تحریم‌ هستیم.

این سختی تا چه زمانی ادامه دارد؟

این هم سؤالی بسیار درست است که بنده و بسیاری از دوستان‌ام همواره اعتقادمان بر این است که اگر ما سیگنال‌ها و پیام‌هایی که از داخل کشور به خارج می‌فرستیم، پیام انسجام، همگرایی و صمیمیت باشد نه تفرقه، اختلاف و ضعف، دوران تحریم کوتاه خواهد بود. بالعکس اگر تفرقه، بهم‌ریختگی و اختلاف باشد دوران تحریم طولانی است. به نظر بنده بحث اینکه بهاری بسیار داغ یا زمستانی گرم خواهیم داشت کاملا منتفی است و من به آن اعتقادی ندارم. ما خودمان را برای بهار در سال آینده کاملا آماده کرده‌ایم و اما مسئله استعفای رئیس‌جمهور موضوعی بسیار اشتباه است که معدود افرادی که آن را مطرح می‌کنند و تمایل به این ماجرا دارند و هیچ ارتباطی به این روزها ندارد از سال 92 در محافل خصوصی‌شان دنبال این بودند اقداماتی انجام دهند تا چنین اتفاقی رخ دهد، اما موفق نشدند. سال 96 کاری کردند که ایشان برای ریاست‌جمهوری نام‌نویسی نکنند که موفق نشدند، کاری کردند که ایشان در انتخابات پیروز نشود و باز هم به طور مداوم با شکست روبه‌رو شدند. این آرزویی است که عده‌ای دارند و آن را مطرح می‌کنند. آقای رئیس‌جمهور با مردم عهدی بسته است و برای تک تک این 24میلیون رأی ارزش قائل است. ایشان باید دِین خود را ادا کند و به مردم، این رأی و تمام 80 میلیون جمعیت ایران، مدیون است. ایشان آبرو، زندگی و تمام وجود خود را به کار گرفته‌اند تا از این دوران عبور کنیم، اگر آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور نبود و سمت دیگری داشت، امروز که کشور با مشکل جنگ اقتصادی مواجه شده، ایشان آمادگی داشت با تمام وجود به میدان بیاید و آبروی خود را بگذارد تا نظام و رهبری از این دوره عبور کنند. حال که خودش مسئولیت دارد تا روز آخر ایستادگی می‌کند و با قوت کار خود را ادامه می‌دهد.

نه استعفا نه استیضاح

این موضوع در رابطه با استعفا صدق می‌کند، اما احتمال برکناری را چطور ارزیابی می‌کنید؟

برکناری‌ای وجود ندارد. اقلیت خیلی کوچکی که اصلا به حساب نمی‌آیند چنین آرزویی دارند که اتفاق نمی‌افتد. به عنوان مثال راجع به استعفای آقای ظریف این اقلیت چقدر به آقای ظریف فحش می‌دادند؟ وقتی همان یک روز با این موج مردمی مواجه شدند، آنها هم ادبیات‌شان تغییر کرد. کسانی که خوشی می‌کردند یکباره متحول شدند.

ولی بلافاصله خودشان را بازیابی کردند و حمله می‌کنند.

الان از طریق حرف‌های دیگری حمله می‌کنند.

فکر می‌کنید مردم همچنان از دولت حمایت کنند؟

مردم با همه دغدغه‌ها یا مطالباتی که دارند، موقعیت‌شناس و قدرشناس هستند و ما باید قدر آنها را بدانیم. همان کاری که در سراسر کشور و در برف و باران برای چهلمین سال انقلاب انجام شد را چطور می‌توان تفسیر کرد؟ اینکه در شرایطی خاص حضور پیدا می‌کنند با چنین تهدیدهایی مطابقت ندارد. به نظرم اتفاقی که در رابطه با آقای ظریف رخ داد به همین صورت بود، یعنی گرانی، موضوعات برجام و دیگر مسائل در جای خود وجود داشتند...

یعنی انتقاد وجود داشت، اما...

مردم در 22 بهمن حضور پیدا کردند. قصد دارم بگویم دولت آقای دکتر روحانی هم دولتی هست که همین مردم حامی آن هستند، پس نه این گروه می‌تواند حرفی از برکناری و استعفا بزند و نه آقای روحانی رئیس‌جمهوری هستند که در سختی‌ها جا خالی کنند. اتفاقا در شرایط سخت، آقای دکتر روحانی مصمم‌تر از هر زمان دیگری می‌شوند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید