فارین پالیسی؛ ایران یکی از 5 مساله مبهم دنیا است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از نامه نیوز، استفان والت اظهار میدارد که در نشست سالیانه انجمن مطالعات بین المللی که در تورنتو برگزار شد،شرکت کرده است. این کنفرانس که در آن طیف گستردهای از موضوعات مورد مطالعه قرار میگیرد با شرکت دانشمندان سراسر جهان که اغلب دانشمندان علوم سیاسی،مورخان، جامعه شناسان، حقوقدانان اقتصاددانان وحوزههای دیگر برگزار میشود مقالات و تحلیلهایی را در سطوح متنوع بینالمللی،جهانی،فرا منطقهای ارائه میدهد.وی بیان میکند که : با مطالعه یرنامه و پنلها با سوالاتی در ذهنم مواجه شدم که پاسخی نداشتندو بدین گونه در مورد مسائل مهمی که در خصوص آنها حس نادانی ناخوشایندی داشتم،تامل کردم و به پنج مسئله که مایل به کسب آگاهی در مورد آنها بودم، پرداختم
1- مسیر آتی چین
خط مشی آینده چین یکی از چند موضوع مهم برای بررسی وضعیت جهان است. این که آیا چین سرعت رشد خود را حفظ کند یا تقلیل یابد،از حرکت بایستد و یا عقب نشینی کند،تأثیر بسزایی بر توازن قدرت جهانی،روابط در سراسر اوراسیا، سرعت و میزان تغییرات اقلیمی و بسیاری از مسائل دیگر خواهد داشت با این وجود پرسشی مطرح است که اجماعی بر سر آن وجود ندارد.اینکه آیا چین هنوز هم بسیار ضعیفتر از ایالات متحده است و همانطور که افرادی چون مایکل بیکلی اظهار داشتند،بعید است که ایالات متحده از آن عقب بیافتد؟یا چین یک نیروی تخریبی غیرقابل توقف است که همانطور که شیائوپینگ بدان امیدوار است و حامیان چین پیش بینی کرده اند،هدف به زیر کشاندن ایالات متحده و سردمداری جهانی را در ذهن میپروراند.آیا ابتکار جسورانه کمربند و جاده آن یک سقوط ناگهانی است که نفوذ چین در سراسر جهان را به چالش می کشد یا سیاسی کاری بی فایده و نامتجانس از سیاستهایی است که برای اهداف داخلی به دلایل بینالملی انجام میشود؟آیا چین در تله رشد و برآمد متوسط اسیر خواهد بود و یا به افزایش نرخ بهرهوری تام ادامه داده و خود را بالا میکشد؟
طیف پیش بینی ها بسیار گسترده است.اگر عقیده کسانی که معتقدند بعید است که چین با ایالات متحده در یک ردیف تطابق یابد،درست باشد پس آمریکا می تواند نسبت به رقابت با چین آرام گرفته و نگران عملکردهایی باشد که به دو کشور آسیب برساند.در مقابل، اگر همچنان چین به رشد چشمگیر خود ادامه دهد حتی اگر در برخی موارد کندتر شود؛لاجرم به سوژه اصلی سیاست خارجی ایالات متحده مبدل خواهدشد همانطور که هم اکنون اینطور است.به دلیل تمایلم به دریافت پاسخ این پرسش،مشتاقم که بحث های متمرکزی در این خصوص انجام شود.
2- قابلیتهای سایبری امریکا چقدر خوب و متناسب است؟
علاوه بر مسائل شناخته شده ویروس ها، جرایم اینترنتی، با خطرات ناشی ازتکذیب حملات سرویس، جاسوسی تجاری و سناریوهای دیگر از این قبیل و یا مطرح کردن کلیت هک ایمیل های کمیته ملی دموکراتیک (DNC) توسط روسیه در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 2016 یا احتمال اینکه تجهیزات شبکه هواوی ممکن است اسب تروی باشد که به دولت چین امکان دسترسی آسان به تجهیزات کاربران را داده است و مسائلی از این قبیل مواجه ایم.اما از طرفی آنچه که من میخواهم بدانم کیفیت توانایی سایبری آمریکا است.در خصوص آنچه دول گوناگون انجام میدهند و یا قصد انجام آن را دارند بسیار میخوانیم اما در خصوص اینکه آژانس امنیت ملی (NSA) و دیگر سازمان های ایالات متحده چه عملکردی در قبال آنها دارند بسیار کم می دانیم.
ایالات متحده در مدت زمان طولانی در زمینه هوش مصنوعی(از جمله کاوش دیجیتال) رهبر جهان بوده که بسیار خوب است. ما در مورد استاکسنت،که مدعای هک تلفن همراه آنگلا مرکل و بسیاری از این قبیل حوادث اطلاعاتی داریم ومی دانیم که دولت ترامپ فرماندهی سایبری را در وسعت گسترده ای جهت اقدامات تهاجمی علیه دشمنان آمریکا اعمال می کند.اما به دلایل آشکار امنیت ملی اطلاعات قابل دسترسی عموم در خصوص قابلیتها و فعالیتهای آمریکا بسیار محدود است.
کتمان این اطلاعات ناامیدی عمومی را در پی دارد. اگر ما درباره عملکرد آمریکا در قبال دیگران (که ممکن است آن را اعلام نکنند مطلع نباشیم پس حملات سایبری که غیر قابل تشخیص اند در واقع بخشی از فرآیند گسترده ی عمل مقابله به مثل هستند.عدم آگاهی از اقدامات ایالات متحده،ارزیابی صحت ادعاهایی چون هک ایمیل های کمیته ملی توسط روسیه را دشوار میکند.
3- چه رخدادهایی در انتظار اتحادیه اروپا خواهدبود؟
اتحادیه اروپا عرصه گسترده ای متشکل از28 کشور عضو است (حداقل تا زمانی که انگلستان با جدایی طلبی خود دست وپنجه نرم می کند)که چارچوب کلی اقتصادی و نظارتی را برای اقتصاد ترکیبی با ارزش بیش از 18 تریلیون دلار فراهم می کند.اگر چه مسئولیتی برای صلح و ثبات در اروپا طی 60 سال گذشته نداشته اما بخش عمده ای از موفقیت های این قاره پس از جنگ جهانی دوم بوده استبحث درخصوص آینده اتحادیه دشوار است بریتانیا تلوتلو خوران به سمت خروج رفته(هر چند هرج و مرج برگزیت و پیامدهای احتمالی آن می تواند موج موقتی از اشتیاق مجدد در سایر اعضا منجر شود) و بحران طولانی مدت منطقه یورو که هنوز به طور کامل رخ نداده. رژیم های ضد لیبرالی در مجارستان و لهستان برخی از اصول اصلی اتحادیه اروپا را به چالش می کشند و ناسیونالیسم که اتحادیه به تدریج از اصول آن پا فراتر گذاشته،با انتقام در سراسر قاره سربر میآورد. خصومت کوتاه مدت دولت ترامپ را باید بدینها افزود.
4- چندین دولت در طی 20 سال آتی به انرژی هسته ای دست میابند؟
یک توجیه شناخته شده برای حفظ نظم آمریکایی در تعهدات نظامی جهانی، این ادعا است که حتی کاهش قابل ملاحظه آن موجب هدایت گروهی از دولتها برای پیگیری تسلیحات هسته ای خواهد شد که نتیجه آن بی ثباتی ظاهری است. اگر ایالات متحده دیگر به عنوان ضامن معتبر امنیت متحدین خود دیده نشود میتوان گفت که کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی، عربستان سعودی، آلمان و شاید حتی تعداد بیشتری به سمت گروه کشورهای هسته ای سوق میابند.این استدلال را نباید به راحتی رد کرد.دولت ها زمانی که نگران امنیت خود هستند و راه دیگری را برای ارتقای آن نمی بینند.به دنبال بازدارندگی هسته ای هستند.برخی از دول که به عموسام(ایالات متحده) متکی بودند در صورت لغو حمایت،زرادخانه هسته ای خود را خواهند داشت.در واقع، بعضی از متحدان ایالات متحده به همین استدلال برای متقاعد کردن آمریکا جهت حمایت از آنها اشاره می کنند.دستیابی به تسلیحات هسته ای و حفظ قابلیت بازدارندگی خطرات و منافع را همزمان با هم دارد. داشتن زرادخانه هسته ای به همسایگان هشدار داده،آنان را ترغیب به دستیابی بدان میکند.ده ها کشور ظرفیت تکنولوژیکی برای ساخت بمب رادارند اما تنها تعداد انگشت شماری تلاش می کنند تا این کار را انجام دهند و تعداد کمتری نیز موفق می شوند.به همین دلیل تصور چشمپوشی و خودداری بسیاری از سازندگان تسلیحات هستهای از آن و سعی در جایگزینی طرق دیگر برای حفظ امنیت حتی در صورت اتمام و یا تقلیل حمایت آمریکا،قابل قبول است.همچنین لازم به ذکر است که حضور گسترده نظامی امریکا از دلایل اصلی دستیابی کشورهایی چون کره شمالی به بمب هسته ای و همچنین اندیشه و تلاش جدی کشورهایی چون ایران و طی کردن مسیری طولانی برای دستیابی بدان است.خلاصه این که ما نمی دانیم که چندین کشور دیگر در دهه های آینده به تسلیحات هسته ای دست میابندو حتی نمی دانیم که کدام خط مشی ایالات متحده موجب گسترش کمتر و یا بیشتر این تسلیحات خواهدشد
5- برنده بحث بر سر استراتژی بزرگ ایالات متحده چه کسی خواهدبود؟
همانطور که استفن ورتسیم اخیرا در این باره اظهار داشته، بحثی طولانی بر سرنقش آمریکا در جهان در حال انجام است
با توجه به نتایج نومید کننده 25 سال گذشته،تعجب آور است که بحث های گسترده تر آغاز شده است. زمانی که همه کاندیداهای دموکراتیک انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گرفتند جشنواره تبلیغاتی سالانه کمیته امور عمومی آمریکایی اسرائیل را از بین ببرند، می دانید برخی از صفحات تکتونیکی ممکن است تغییر کند.کسانی هستند که به شدت از کاهش بنیانی تعهدات نظامی آمریکا دفاع می کنندیا افرادی مانند جان مرشایمر و من که بر این فکریم ما باید به تدریج برخی از تعهدات نظامی ایالات متحده اما نه همه آنها را در خارج از کشور برچینیم یا کسانی هستند که می خواهند وضعیت موجود را حفظ کنند، اما راه های جدیدی برای متقاعد کردن مردم پیدا کنند.همچنین وجود ایدئولوژی ترامپیسم کسی که ایده نخست آمریکا را مطرح کرده واولویت را به منافع ملی ایالات متحده داده اما در عمل یا به سوی متحدان ناخوشایند که توسط دشمنان هدایت میشوند متوسل شده و یا به دلیل غرور یا بی کفایتی موقعیت های مهم نفوذ را از بین میبرند.
چه کسی می خواهد در این بحث برنده شود؟ آرزو می کنم که می دانستم .نیروهای ساختاری قدرتمندی هستند که به سوی یک سیاست خارجی محدود تر که شامل نیاز به تمرکز بیشتر بر چین ، تمایل روز افزون برای فرار از باتلاق خاورمیانه و جدایی گسترده بین ایالات متحده و اروپا تاکید دارند البته تمایل به پاپس کشیدن نیز وجود دارد.
مدافعان هژمونی لیبرال هنوز هم در واشنگتن به خوبی تامین شده و جایگاه مناسبی دارند و کمبود متخصصین و سیاستمدارانی که مشتاق حمایت از تفکر«ملت ناگزیر(بی ضرر)» هستند وجود ندارد. به دلیل اینکه ایالات متحده هنوز ثروتمند و اساسا امن است، می تواند یک سیاست خارجی بلندپروازانه اما ناموفق برای مدت طولانی را حفظ کند
نیازی به گفتن نیست، این لیست تمام موضوعاتی را که مایلم در مورد آنها بیشتر بدانم را تمام نمیکندمایلم گزارش مشاور ویژه رابرت مولر به طور کامل ، و همینطور گزارش بازده مالیاتی که دونالد ترامپ بارها و بارها وعده داده است که آن را به اطلاع عموم می رساندمطالعه کنم. اما معتقدم که همه ما در مورد آنها در تاریکی و ناآگاهی میمانیم.