رازهای بقا در سیما
رسول بهروش- حداقل تا پایان روز دوشنبه همچنان از گزارشگری فردوسیپور در هیچکدام از مسابقات داخلی و خارجی هم خبری نبود تا روشن شود مسئله حذف عادل در تلویزیون جدیتر از آن است که تصور میشد. با وجود این، هم در حوزه گزارشگری و هم در بخش برنامهسازی، عناصر دست پایینتر از فردوسیپور همچنان بهکار مشغولند و بدون زحمت، آنتن را در اشغال خود دارند. همه جای دنیا راز موفقیت و ترقی، احتمالا پشتکار و کیفیت بالاست اما ظاهرا بر تلویزیون ایران، قواعد دیگری حکمفرماست؛ قوانین نانوشتهای که این روزها بیش از هر زمان دیگری خودش را نشان میدهد. کافی است فقط در حواشی و اخبار این چند هفته اخیر دقیق شوید تا موضوع دستتان بیاید.
راز اول؛ خیابانی باش
به گزارش جواد خیابانی روی بازی مهم استقلال و الهلال عربستان گوش کنید؛ یک گزارش بیروح، کسالتبار و فاقد هر نوع نقطه قوتی. این یک اصل پذیرفته شده در همه جای جهان است که گزارشگر خوب میتواند به یک بازی روح بدهد، اما جواد خیابانی درست در مسیر عکس حرکت میکند. او اگر فاز هیجان دادن بگیرد، در معمولیترین صحنهها از پیشپاافتادهترین مسابقات هم آنقدر داد و فریاد میکند و جملات حماسی بهکار میگیرد که آدم کلافه میشود. اگر هم توی فاز کسالت باشد، درست مثل همین دوشنبهشب بازی سرنوشتسازی مثل استقلال و الهلال را از سکه میاندازد. عادل گزارش نمیکند، چون برای هر بازی یک پلن دارد، چون با اطلاعات بالا، بداههگوییهای بجا و تحلیلهای درستش ارزشهای هر مسابقه را افزایش میدهد. امثال خیابانی و یوسفی و علیفر اما با همین فرم فعلی سالها کار کردهاند و مطمئن باشید سالهای سال هم خواهند ماند. فقط یادتان باشد امسال هر 3 بازی آسیایی استقلال را جواد خیابانی گزارش کرده است!
راز دوم؛ اطاعت کن
بهنظر شما تصادفی است که این روزها خیلی از چهرههای مطرح سیما مصاحبه میکنند یا پست میگذارند و از ضرورت تبعیت عوامل تلویزیون از سیاستهای سازمان سخن میگویند؟ آخرین نفر محمدرضا احمدی است که دیروز ضمن تحسین محمدحسین میثاقی، روی صفحهاش نوشته:«ما مدیون تلویزیون هستیم و با افتخار به قوانین و چارچوبهای آن احترام میگذاریم.» اگر یادتان مانده باشد چند روز پیش علی ضیا هم پست مشابهی منتشر کرده بود. علیرضا علیفر هم اخیرا در یک مصاحبه بلند بالا همین حرفها را تکرار کرده است. بقیه هم بودهاند. واقعا چطور شده که الان ناگهان همه یاد ضرورت تبعیت از ساختارها افتادهاند؟ چرا یک سال پیش اثری از این حرفها نبود؟ آیا نمیشود حدس زد یادآوری این تعهدات در شرایط فعلی، از شروط ادامه حضور روی آنتن است؟ آیا حتی یک درصد هم احتمال دارد یکی مثل فردوسیپور تن به چنین قواعدی بدهد؟
راز سوم؛ آب خالی باش
خنثی بودن هم محشر است؛ یک فرمول ابدی برای ماندگاری حداکثری. خداوند بهرام شفیع دوستداشتنی را غرق در رحمت کند، اما بدون تعارف یکی از اسرار حیات 40ساله ورزش و مردم، همین بود. همین حالا پیمان یوسفی هم پتانسیل آن را دارد که 40سال دیگر ورزش و مردم را ادامه بدهد! رضا جاودانی را ببینید؛ سینه گرگ را در لوگوی باشگاه رم، درست پشت سرش سانسور میکنند و جیک هم نمیزند. محمد حسین میثاقی هم یک مثال خوب دیگر است. اجرای توانمندی دارد اما فقط در حد «برید و راضی باشید». کاری هم به معقولات ندارد. اینکه پلیس با مردم چطور رفتار میکند، کجا تبانی شده، کی ژن خوب دارد، نماینده مجلس چرا دنبال جابهجایی امتیاز تیمهاست و... حتی اگر موهایتان رنگ دندانتان شود، یک کلمه از این حرفها را از زبان امثال میثاقی یا جاودانی نخواهید شنید؛ پس چرا نصف برنامههای تلویزیون را کنترات به محمد حسین ندهند؟
راز چهارم؛ مهران مدیری باش
یک فرمول دیگر هم این است که شبیه مهران مدیری باشی؛ یعنی در ظاهر زبان منتقد و تند و تیزی داشته باشی، اما در عمل همان مسیری را بروی که آقایان میخواهند. این یعنی موقع سر کار بودن دولت همسو، بروی دنبال پول درآوردن از شبکه نمایش خانگی و ویلای من و قهوه تلخ بیپایان بسازی، اما موقع روی کار آمدن دولت غیرهمسو، فاتحانه به تلویزیون برگردی و بدون مرز به مسئولان بتازی. حتی میتوانی سیل و زلزله را هم گردن دولتمردان بیندازی. انتقاد کردن وقت دارد؛ اگر این نکته را خوب یاد بگیری، در آینده احتمالا مهران مدیری موفقی خواهی شد!