واژه بیتدبیری را در امر تخلیه اضطراری استان گلستان براساس پیشبینی سازمان هواشناسی نمیپذیرم/مدیریت سیل اخیر قابل قبول بود/ برخی راهسازان کشور به سیل اعتقاد ندارند!
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
* هشدارهای هواشناسی به آنصورت که ابعاد بحران پیشرو در اثر بارندگی را معین کند، نیست. محدوده فضایی و مکانی دربر گیرنده کار هواشناسی، ناحیهای است و در پیشبینیهای اعلام شده به نواحی وسیعی اشاره میشود که در برگیرنده چندین و چند مرکز جمعیتی بزرگ و کوچک هستند. بهعنوان مثال در گستره استان گلستان، یا دامنههای شمالی البرز که مشرف به نقاط قرارگیری مراکز جمعیتی عمده استان گلستان است بیش از ۲۰ شهر استان و چند و چند آبادی را در بر میگیرد که محدوده مکانی هشدار بارندگیهای شدید بوده و انجام عملیات تخلیه اضطراری امری غیراجرایی است. باید این نکته را نیز روشن کرد که در روز ۲۵ اسفندماه که در جلسهای در استانداری گلستان، مسوول هواشناسی منطقه هشدار لازم را میدهد، صحبت از بارش ۱۰۰ میلیمتر و مقادیری در این حدود بوده که البته همین حد از پیشبینیها بسیار مهم و قابلتوجه است. مسلم است که برای پیشبینیهای خیلی دقیقتر و با قدرت تفکیک مکانی بیشتر، ضرورت دارد تجهیزات سازمان هواشناسی بهروز و تکمیل شود. همینجا نیز یادآوری کنیم که بسیاری از موارد مدلهای هواشناسی مورد استفاده در «پیشبینیهای چند روزه» نیز بر اساس مدلهای کشورهای پیشرفته است و برای اینکه سازمان هواشناسی بتواند چنین مدلهایی را ارائه دهد، نیاز به خیلی از امکانات و تجهیزات دارد که باید بهتدریج تهیه و تکمیل شود.
بارندگی در ایستگاه توسکاچال مینودشت در نزدیکی گنبدکاووس، ۳۸۲ میلی متر در ظرف مدت ۴ روزه بوده که عمده بارش آن هم در ۲۹ اسفند بهوقوع میپیوندد. پیشبینی این مقدار از بارندگی بهطور خاص برای این نقطه از استان گلستان بههیچوجه در پیشبینی هواشناسی مقدور نیست، در حالیکه با نصب سامانه هشدار میدانی سیل، تا چند دقیقه و حتی چند ساعت قبل، میتوان امر هشدار یا حتی تخلیه اضطراری را انجام داد. بنابراین بنده واژه بیتدبیری را در امر تخلیه اضطراری مناطق مسکونی استان گلستان براساس پیشبینی سازمان هواشناسی نمیپذیرم، اما قصور مزمن و ریشهدار در زمینه اقدامات پیشگیرانه و تمهیداتی مانند راهاندازی سامانههای هشدار را بهطور وضوح در عملکردهای کلیت سیستم، از دولتهای پیشین تا الان که عمدتا هم بهدلیل جدی نگرفتن ریسکها تا لحظه وقوع رخداد است، میبینم و متاسفانه و ظاهرا این جزئی از سرشت رفتاری ما شده است تا خطری بهوقوع نپیوسته، مواردی را که کنشگران علمی و مراکز تحقیقاتی در این زمینهها اعلام میکنند و هشدار میدهند جدی نمیگیریم. ب
*لایروبی رودخانهها، کاملا در همان قالب اقدامات پیشگیرانه معنی مهمی پیدا میکند. طبق اطلاعات ما، از ۱۷۰۰ کیلومتر طول رودخانههایی که در استان گلستان نیاز به لایروبی دارند، تنها۲۰۰ کیلومتر آن در نقاط مختلف استان بهصورت پراکنده لایروبی شده است که بهدلیل کمبودهای مالی طی چند سال اخیر این کار انجام نشده یا جدیت لازم در پرداختن به این امور نبوده است.
* ما از بحران کمتوجهی و اهمیت قائل نشدن برای اقدامات پیشگیرانه در مدیریت کشور، بهعنوان یکی از رکنهای اساسی توسعه پایدار و تابآوری جامعه خود در رنج هستیم. چون اولویت اول ما در زمانهایی که خطری رخ نداده و اوضاع امن و امان است، چیز دیگری است، در تخصیص اعتبار به این قبیل اقدامات پیشگیرانه، غفلت میکنیم. من اگر جای رئیس سازمان برنامه و بودجه بودم، تصمیم میگرفتم که درصدی از اعتبارات دستگاهها را برای اقدامات پیشگیرانه در مقابل سیل و زلزله و فرونشست زمین و... تخصیص دهم و از آنها بیلان کار بخواهم. بهنظرم راهاندازی سامانه هشداری که در کشورهای بسیار فقیر آسیای جنوب شرقی هم وجود دارد، امر بسیار سهل و آسانی است، اما، نهادینه کردن تفکر مدیریت ریسک، اقدامات پیشگیرانه و ارتقای تابآوری در کشور از دیرباز امر سخت و مشکلی بوده و نیاز به همت والایی دارد که امید است با فرهنگسازیهای رسانههایی مانند روزنامه وزین «دنیای اقتصاد» میسر شود.
*بنده به دور از هرگونه روحیه مجیزگویی، باید عرض کنم که عملکرد نهادهای مختلف در امداد و کمک و جلوگیری از بروز حوادث بزرگتر در ماجرای سیل اخیر را قابل تقدیر میدانم. شاهد و ناظر ایثارگریهای نیروهای هلال احمر، آن هم در ایام تحویل سال نو و روزهای تعطیلی عید امسال بودیم. شاهد جانفشانی بچههای راهداری استانهای درگیر سیل بودیم که با چه عزمی شبانه روز سعی کردند تا مسیر و جادههای مواصلاتی باز شود، شاهد حضور و فعالیت نیروهای نظامی بودیم که حضورشان تحت مدیریت واحد بحران در هر منطقهای واقعا گرهگشاست، شاهد فعالیت بیوقفه مدیریت بحران کشور، از وزیر محترم کشور، رئیس سازمان بحران، استانداران محترم استانها و نیروهای تحت امرشان بودیم، وزارت راه و شهرسازی، وزارت نیرو، وزارت کشاورزی و... اینها را باید قدر دانست و خسته نباشید گفت. انتقاد از کاستیها و کارهایی که باید انجام میشده و نشده، بهجای خود، ولی تلاش بیوقفهای که بنده خود شاهد و ناظر نزدیک آنها بودهام، اگر قدردانی نشود، بیانصافی است بهنظرم در مرحله مقابله عملکرد مدیریت کلی ما با توجه به امکانات و شرایط موجود در ماجرای سیلهای رخ داده قابل قبول بوده و جای قدردانی دارد؛ اما کاستی و قصور قابل ملاحظهای که آزارمان میدهد، همان اقداماتی است که قبل از بروز بحران باید انجام میشده و نشده است! جا دارد هر مسوولی در همین لحظات، با خود خلوت کند و از خود بپرسد، چه کار میتوانستم بکنم تا این بحران رخ ندهد و نکردم؟ این سوال اساسی ما باید باشد. اگر میخواهیم آثار زیانبار رخداد سیل را کاهش دهیم، باید قبل از وقوع حادثه باشد. اگر بیآبی در کشور منجر به بروز فرونشست زمین و خشکسالی میشود و طلب باران میکنیم، لابد باید بارش باران آن هم در این حجم که سطح دریاچه ارومیه را تا ۳۵ سانتی متر بالا میآورد، نعمت باشد، پس چرا بارش باران هم برای ما مشکلساز میشود؟ پاسخ در مدیریت و نوع مدیریتی است که باید در همه ارکان کشور در زمینه ریسکها و تابآوری انجام شود. *ما تجربه مدیریت ریسک ۱۲ کشور پیشرفته دنیا را مطالعه و گردآوری کردهایم. این نوشتهها را بنده در کانال خودم هم برای مطالعه علاقهمندان قراردادم، در حلقه مدیریت بحران و ریسک این کشورها، نهادی به نام نهاد پایش و کنترل وجود دارد که در سیستم مدیریتی ما نیست، ما هم تصمیمات خوبی میگیریم، بخشنامهها و آییننامههای خوب، دستورات مناسب و... صادر میشود. اما در عمل، اجرایی نمیشوند، حتی مقام صادرکننده دستور نیز خیلی زود فراموش میکند چه تکالیفی برای انجام در چه بازه زمانی و برای کدام نهاد یا سازمان مسوول صادر کرده است. تجربه کشورهای پیشرفته در امر مدیریت بحران، داشتن هسته پایش و پیگیر در امر اجرای اقداماتی است که منجر به کاهش ریسک میشود و ما این مورد را در کشورمان کمتر میبینیم.
*تکرار حوادثی نظیر بارندگیهای اخیر طبق منابع معتبر جهانی حداقل تا ۳ یا ۴ ماه آتی، محتمل است، برای فصلها و سالهای آتی هم نظر تعدادی از اقلیمشناسان همین است. اما از نظر بنده که در حیطه کاهش ریسک مخاطرات طبیعی در کشور، اندکی فعالیت دارم، دیدگاه باید این باشد که چه دوره ترسالی شروع شده باشد و چه نشده باشد باید از همین الان اقدامات پیشگیرانه را به جزئی از برنامههای جاری و جدی همه دستگاههای مرتبط تبدیل کرد. اطلاع دارم که در زمان احداث یکی از بزرگراهها در دورههای گذشته، شخصی که رشته و تخصصش چیز دیگری بود، گفته بود که دیگر ما به سیل اعتقادی نداریم و لازم نیست این تعداد دهانه پل در طراحی مسیرها و شریانهای جادهای داشته باشیم، دستورشان این بود که ۳۰ دستگاه پل از طراحیهای مسیر با هدف کاهش هزینهها حذف شود، بارندگیها آمد و آب در دو طرف جاده همانند دریاچهای ماند! چنین نگرشهایی از نظر بنده، هیچ جایگاه فنی و مهندسی ندارند. دیدگاه فنی این است که باید در تفکر خود، حتما وقوع حوادث مشابه را قطعی فرض کنیم و بر اساس آن طراحی کنیم. آیا کشته شدن ۱۹ نفر در سیل شیراز آن هم در اولین روزهای سال نو، وجدانمان را به درد نمیآورد که برای دبی سیلاب ۵۰ متر مکعبی چطور خط لوله عبور ۱۰ متر مکعبی طراحی شده است؟ و آیا وقت آن نرسیده که فکر کنیم حتما حوادث تکرار خواهند شد؟ بهعقیده اینجانب ما به حرکتهای ساده میبازیم. کار سادهای که به راحتی میتوانیم انجام دهیم، انجام نمیدهیم تا اوضاع و شرایط بحرانی و بغرنجتر و پیچیدهتر شود.