دغدغههای انتخاباتی در تحریم سپاه
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرگزاری فارس، پس از گزارش کارگروه های تخصصی جمعیت و بررسی گزارش ابعاد تحسین برانگیز حضور مردم و نیروهای مسلح در مددرسانی به سیل زدگان و نیز اهمیت توجه ویژه رئیس جمهور برای هزینه کردن 5 درصد بودجه 98 برای جبران خسارت های سیل پیش از برداشت از صندوق ذخیره ارزی، فواد ایزدی که میهمان ویژه شورای هماهنگی و برنامهریزی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی بود، در این جلسه به تشریح ابعاد ماجرای قرارگیری سپاه در لیست گروههای تروریستی امریکا و تبعات این موضوع و طرح پیشنهادهایی برای واکنش جمهوری اسلامی ایران به این مسئله پرداخت.
وی با اشاره به اینکه در امریکا دو لیست از گروههای تروریستی وجود دارد که یکی متعلق به وزارت خارج و دیگری متعلق به وزارت خزانهداری این کشور است، گفت: لیست وزارت امور خارجه در دهه 80 میلادی به منظور اجرای قانون مهاجرت و جلوگیری از صدور ویزا برای اعضای گروههایی که امریکا آنها را تروریستی مینامد تدوین شد. در فرمهای درخواست ویزا نیز دو سوال از متقاضی مطرح میشود، نخست اینکه آیا عضو یکی از گروههای کمونیستی بوده؟ و دوم اینکه آیا عضو هیچ گروه دیگری بوده است؟ نام این لیست «سازمانهای تروریست خارجی» است.
ایزدی ادامه داد: این لیست اول در عمل چندان هم جدی نیست، کمااینکه نام گروهک منافقین در سال 97 میلادی توسط کلینتون به این لیست اضافه شد و تا 2012 که اوباما این گروه را از لیست خارج کرد، این وضعیت ادامه داشت، اما با این حال آنها آزادانه هر سال در واشنگتن همایش برگزار میکردند.
به گفته وی، پس وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 دولت بوش پسر وزارت خزانهداری را مکلف کرد لیست جدیدی از گروههای تروریستی پیگیری کند. در ساختار سیاسی امریکا نیز مسوولیت اصلی پیگیری تحریمها و نقل و انتقالات مالی در این حوزه بر عهده وزارت خزانهداری است. به این لیست دوم «تروریستهای جهانی معرفی شده به صورت ویژه» اطلاق میشود. این لیست در سال 2001 منتشر شد و در سال 2007 نیروی قدس سپاه ذیل آن قرار گرفت. در شهریور سال 96 (آگوست 2017) نیز کل سپاه ذیل لیست گروههای تروریسی وزارت خزانهداری قرار گرفت. این اتفاق ذیل قانون مقابله با دشمنان امریکا از طریق تحریم موسوم به «کاتسا» که در آن سال تصویب شد، صورت گرفت. البته در زمانی که قانون کاتسا مطرح شد، فرمانده سپاه طی سخنرانیهایی تاکید کرد که چنین اقدامی علیه کل سپاه منجر به ناامن شدن منطقه برای نیروهای امریکایی خواهد شد.
وی ادامه داد: با این حال قانون کاتسا تصویب شد و در همان ایام تصویب، حمید بعیدینژاد، سفیر ایران در لندن با انتشار توییتی از اینکه سپاه ذیل گروههای تروریستی قرار نگرفت ابراز خرسندی کرد. این توییت هم درست و هم غلط بود، از این بابت که سپاه ذیل لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه قرار نگرفت اما ذیل لیست وزارت خزانهداری قرار گرفت. با این حال عدهای در داخل تصور کردند تحت تاثیر واکنش فرمانده سپاه، امریکا از تصمیم خود برای اجرای قانون کاتسا منصرف شده که چنین نبود. متاسفانه واکنشهایی که در 10 روز اخیر صورت گرفت، یک سال و نیم قبل در زمان تصویب قانون کاتسا صورت نگرفت و اکنون سپاه هم ذیل فهرست گروههای تروریستی وزارت خزانهداری وهم ذیل فهرست وزارت امور خارجه است.
این استادیار دانشگاه تهران معتقد است اگرچه به لحاظ قانونی ابزار تحریمی جدیدی تحت تاثیر این اتفاق اضافه نمیشود، اما در عین حال میتواند یک گشایش برای اجرای بهتر قانون کاتسا در امریکا به شمار بیاید و به بهانه این اتفاق جدید، اجرای قوانین قبلی علیه سپاه با قوت بیشتری دنبال شود.
ایزدی در بخش دوم سخنان خود به تشریح علت این اقدام امریکا پرداخت و در این خصوص توضیح داد: دلیل اول دغدغههای انتخاباتی ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری 2020 است. او باید طی 18 ماه باقیمانده از عمر دولت خود جریان صهیونیسم مسیحی که پای کار او بودهاند را خشنود و راضی نگه دارد. از طرفی رای ترامپ در انتخابات گذشته نیز یک رای قاطع نبود و به لحاظ تعداد آرای کلینتون از وی بیشتر بود که آرای الکترال سبب شد وی در نهایت انتخاب شود.
وی خاطرنشان کرد: رایدهندگان جمهوری خواه از فشار روی ایران استقبال میکنند و نظرسنجیها نشان میدهد 93 درصد از کسانی که به ترامپ رای دادند، هنوز از عملکرد او راضی هستند.
به گفته این کارشناس روابط بینالملل، بر اساس نظرسنجی CNN در جناح رقیب، دموکراتها نیز از بین 18 نامزد مطرح، سه نامزد پیشتاز دارند که به ترتیب شامل جو بایدن، برنی سندرز و پیت بوتیجیج، شهردار همجنسباز شهری در یکی از ایالتهای امریکاست.
وی علت دیگر این اقدام را ناتوانی امریکا از دستیابی به اهدافش با تصویب قانون کاتسا برشمرد و گفت: اگر با وجود آن قانون اهداف امریکا محقق میشد، دیگر نیازی به اقدام دوباره برای قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی دیگر نبود. هدف اصلی امریکاییها سرنگونی جمهوری اسلامی ایران یا حداقل تضعیف آن برای گرفتن امتیازهای بیشتر است. این در حالی است که طی یک سال گذشته از خروج امریکا از برجام، نه این نظام سرنگون شده و نه ما امتیاز بیشتری دادهایم. طبیعی است در این شرایط به سر و صدای تبلیغاتی بیشتر و تاثیرگذارتری نیاز دارند و از این رو لازم است ایران نیز در حوزه تبلیغاتی اقدام متقابل انجام دهد.
به گفته وی، افرادی نظیر پمپئو و جان بولتون که اکنون در کاخ سفید حضور دارند، 40 سال است که به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و اکنون 18 ماه بیشتر تا انتخابات آتی فرصت ندارند. حتی رای مجدد ترامپ نیز ادامه حضور آنها در کاخ سفید را تضمین نمیکند. این افراد به دولتهای پیشین امریکا از هر دو جناح انتقاد میکردند که آنها نتوانسته اند به خوبی ایران را مدیریت کنند و حالا که خود در مسند حکومتی قرار دارند، طبعا نمیخواهند فرصت را از دست دهند.
ایزدی معتقد است امریکا با این اقدام راه بهبود روابط و کاهش تنش را برای دولتهای بعدی نیز بست، چراکه خروج از این لیست کار سادهای نیست و زمانبر خواهد بود؛ کمااینکه حزب نلسون ماندلا یک سال پس از ریاست جمهوری وی از این لیست حذف شد.
استفاده تبلیغاتی نتانیاهو در انتخابات رژیم صهیونیستی از این خبر، علت دیگری است که ایزدی برای اقدام امریکا در قرار دادن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی مطرح میکند. به گفته وی، نتانیاهو همزمان با این اقدام در توییتی به زبان عبری از برخورد امریکا با سپاه از طریق اجرای پیشنهاد خودش تشکر کرد.
وی با بیان اینکه امریکا در طول چهل سال گذشته همواره به دنبال افزایش فشار بر ایران بوده است و برایش فرقی نمیکند چه دولتی سر کار باشد، گفت: میان تشدید فشار بر ایران بین دموکراتها و جمهوریخواهها توافق شده است. آنها فقط به دنبال افزایش فشار هستند، هزینهای هم بابت آن پرداخت نمیکنند و عجلهای هم برای به نتیجه رسیدن اقدامات خود ندارند. منطق امریکا در جریان خروج از امریکا این بود که تحت این فشار یا حکومت جمهوری اسلامی سرنگون میشود و یا اگر ماند، دستکم تضعیف میشود و امتیازهای بیشتری میدهد. از این رو آنها اهرمهای قدرت ایران نظیر انرژی هستهای و سپاه را شناسایی کردهاند و در صدد فشار از طریق محدودسازی این اهرمها هستند.
استادیار دانشگاه تهران در ادامه به تشریح تبعات اقدام امریکا درباره سپاه پرداخت و گفت: همانطور که اشاره شد، این اقدام یک ابزار تحریمی جدید ایجاد نمیکند، اما امکان تمرکز بیشتر بر ابزارهای قبلا طراحی شده را فراهم میکند. بنابراین طبعا از این پس تبعات اقدام آنها روی اقتصاد محتمل است.
وی در عین حال تاکید کرد که در حوزه نظامی، احتمال وقوع جنگ و حمله گسترده احتمالی به ایران که برخی مطرح میکنند، تقریبا صفر است. ایزدی در این باره توضیح داد: وقوع جنگ گسترده اصلا در گزینههای احتمالی مطرح نیست؛ اصالت این حرکت برای تشدید فشار اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی بر ایران بوده و به معنای طراحی عملیات نظامی بر علیه ایران نیست؛ کما اینکه در این فهرست دهها گروه دیگر وجود دارد که امریکا با بسیاری از آنها وارد جنگ نشده است.
این کارشناس روابط بینالملل با رد احتمال درگیری نظامی محدود در بازه زمانی و جغرافیایی محدود را نیز رد کرد و گفت: سه دلیل در رد این احتمال مطرح است که اولین علت، توانمندی نظامی ایران و ضریب نفوذ بالا در منطقه، تجهیز کشور به موشک و برخورداری از نیروی انسانی ارزشی برای دفاع از کشور است. دلیل دوم، مخالفت گسترده افکار عمومی امریکا با آتشافروزی جدید در خاورمیانه و متحمل شدن مالیات جنگ است. علت سوم نیز به خود ترامپ باز میگردد. ترامپ اساسا با تبلیغات ضدجنگ رییسجمهور شد، طوری که به کلینتون انتقاد میکرد 7 تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده، اما امریکا هنوز باید چراغ خاموش به عراق برود.
وی در عین حال سه نقدی که به این دلایل از سوی برخی مطرح میشود را نیز این طور تشریح کرد: برخی معتقدند حفظ نظام برای مسوولان جمهوری اسلامی در اولویت است و به این دلیل از حداکثر توان نظامی خود استفاده نمیکند تا مجوز اقدام متقابل به امریکا را بدهد و اصل نظام در خطر قرار گیرد. آنها تصور میکنند پاسخ ایران به حمله نظامی محدود، پاسخی کمدامنه و قابل تحمل خواهد بود. در بحث افکار عمومی مردم امریکا نیز، برخی بر این باورند که امکان توجیه و مدیریت افکار عمومی برای یک حمله نظامی کوتاهمدت وجود دارد. در مورد ترامپ نیز، این نظریه را مطرح میکنند که وی به شدت تحت تاثیر اطرافیان خود قرار دارد، کمااینکه ابتدا قصد داشت از سوریه خارج شود و حتی قصد توافق با کره شمالی را داشت، اما اطرافیانش او را کنترل کردند و چنین نشد.
وی تحلیل خود را این طور بیان کرد: این که واقعا جنگ میشود یا نه، در کوتاهمدت چنین اتفاقی نمیافتد، اما ممکن است در آستانه انتخابات 2020 در صورت کاهش محبوبیت ترامپ، او به تحرک نظامی برای جلب رای جمهوریخواهان روی بیاورد. بنابراین نهادهای نظامی ما نباید بیتفاوت باشند و باید همه احتمالات را در نظر بگیرند.
ایزدی با اشاره به جمله مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «دوران بزن و در رو تمام شده است» گفت: اشاره رهبری به این موضوع است که هر تحرکی را با توانمندی نظامی خود پاسخ خواهیم داد. در واقع آنچه در آینده رخ میدهد، به خود ما بستگی دارد. اگر با تحرکات دشمن برخورد جدی نکنیم، تصور میکنند که میتوانند جلوتر بیایند. اما اگر برخورد جدی و هزینه دار صورت گیرد و دشمن نتیجه معکوس اقدام خود را از طریق اتحاد ملت مشاهده کند، پیشتر نخواهد آمد.
وی خاطرنشان کرد: اصولا بخشی از مشکلات داخل در حال حاضر به عملکرد مسوولان و مسائل داخلی باز میگردد. امریکاییها از کجا فهمیدند میتوانند از ایران امتیاز بیشتری بگیرند؟ آنجا که مسوولان در داخل صحبت از برجام دو و سه کردند. برجام یعنی مذاکره و بده بستان که امریکا قرار نیست در آن چیزی بدهد، اما تا جایی که بتواند میستاند. آنها در جریان این اختلافات داخلی قرار دارند و از آن بهرهبرداری میکنند.
استادیار دانشگاه تهران در ادامه سخنانش به طرح بحث «چه باید کرد؟» پرداخت و گفت: در وضعیت کنونی باید برخی اقدامات را انجام ندهیم؛ از جمله اینکه نباید تحت تاثیر این حرکت امریکا، رایزانهای نظامی سپاه از بیست و چند کشور را فراخوانده و به جای آنها رایزنانی از ارتش اعزام کنیم. در عین حال برخی دولتمردان نیز که با قرارگاه خاتمالانبیا که دولت به آن بابت پروژههای عمرانی بدهکار است، طلبکارانه برخورد میکنند، باید رویکرد خود را تغییر دهند.
وی قانونی که برای مقابله با اقدام سپاه در مجلس به تصویب رسید را خوب توصیف کرد، اما معتقد است که جا داشت این قانون بهتر شود، به عنوان مثال این پیشنهاد مطرح بود که جمله رهبری مبنی بر اینکه «با امریکا در هیچ سطحی مذاکره نمیکنیم، به خصوص با دولت فعلی» به شکل قانون درآید. در این صورت مجلس آب پاکی را روی دست نهادهای حکومتی امریکا میریخت و آنها را از مذاکره و در نتیجه امتیاز گرفتن از ایران ناامید میکرد.
ایزدی با بیان اینکه در کشور باید ساختار ویژهای برای پیگیری مسائل امریکا در قالب یک اتاق فکر شکل بگیرد، گفت: عنوان این ساختار میتواند «قرارگاه مقابله با امریکا» باشد. در حال حاضر تصمیمگیری در رابطه با امریکا ذیل شورای عالی امنیت ملی اتخاذ میشود که 5 کرسی از مجموع 12 کرسی آن متعلق به دولت است و همراه کردن دو نفر دیگر نیز کار دشواری نیست. از این شورا پختوپزهایی نظیر برجام خارج میشود.
این کارشناس روابط بینالملل تاکید کرد: کشور نیازمند بررسی سناریوهای مختلف در رابطه با امریکا و طراحی پاسخ برای آنهاست. معتقدم پاسخ به اقدامات امریکا باید غیرمتقارن باشد، اما حتما باید به تحرکات آنها پاسخ دهیم تا جسورتر نشوند.
وی در ادامه با بیان اینکه برخی اقدامات نقض برجام محسوب نمیشود اما برای غرب و به ویژه امریکا پیام دارد و اقتدار ما را افزایش میدهد، افزود: برخی تغییرات مدیریتی میتواند از این نمونه باشد. افزون بر این مجوز ساخت نیروگاه هستهای پژوهشی در شیراز در سطح بینالملل اخذ شده اما دولت به کلی آن را متوقف کرده و دنبال نمیکند. در حالی که ساخت آن خود حاوی پیام درباره ادامه مسیر پیشرفت هستهای ایران است.
وی در پاسخ به پرسش اعضا مبنی بر خروج از برجام حتما برای کشور هزینه دارد یا خیر، در عین حال گفت: اینکه گفته میشود خروج از برجام ناممکن است، صحیح نیست. در عین حال این موضوع هم که گفته میشود خروج از برجام منجر به بازگشت تحریمهای سازمان ملل خواهد شد و وضعیت نقل و انتقالات پولی را دشوارتر میکند نیز، صحیح نیست. حتی در سطوح عالی مدیریتی برخی تصور میکنند تحریمهای سازمان ملل در حال حاضر مشکلات اقتصادی را برای کشور ایجاد کرده است، در حالی که سازمان ملل نه یک قطره نفت و نه یک دلار نقل و انتقالات پولی ما را تحریم نکرد. بندهای 42 و 43 ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل، به ترتیب برای استفاده از ابزارهای تحریمی و ابزارهای نظامی است. اما تحریمها در قالب قطعنامه 1929 شورای امنیت که با پیگیری امریکا علیه ایران تصویب شد، با مقاومت روسیه و چین، صرفا ذیل بند 42 از فصل هفتم منشور سازمان ملل تعریف شد و این یعنی در حال حاضر فقط ابزارهای تحریمی علیه ایران قابل استفاده است(دقت کنید) و اگر امریکا بخواهد از ابزار نظامی استفاده کند، باید جداگانه از سازمان ملل مجوز بگیرد.
وی تاکید کرد: ما پس از برجام ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل قرار داشتیم و اکنون هم همچنان همان وضعیت وجود دارد. در زمان برجام قابل پیشبینی بود که امریکا به تعهدات خود عمل نکند. دموکراتها هم اگر بر سر کار بودند به تعهدات برجامی خود عمل نمیکردند، اما دعوای آنها با ترامپ بر سر این است که چرا او مسوولیت خروج از برجام را رسما پذیرفته است.
ایزدی با بیان اینکه در جریان تصویب برجام، کری رسما در محافل اعلام میکرد که برجام از نظر حقوقی الزامآور نیست، افزود: در آن زمان این موارد را گوشزد میکردیم اما به ما لقب «دلواپس» میدانند. اما حالا شاهدیم که نه تنها امریکا بلکه در عمل اروپا هم از برجام خارج شده و فقط این ما هستیم که به تعهدات خود پایبند بودهایم.
این استادیار دانشگاه تهران با بیان اینکه به نظر میرسد دولت ایران منتظر روی کار آمدن احتمالی دموکراتها در انتخابات آتی است، گفت: دنبال کردن خط تعامل با امریکا زمانی مفهوم دارد که طرف مقابل آماده و راضی به تعامل باشد که در قضیه رابطه ایران و امریکا چنین نیست. واقعیت این است که در متون امریکایی صحبت از فروپاشی کشور میشود و دیگر تحمل روی کارآمدن کسی که حتی ذرهای عرق به وطن داشته باشد را ندارند.