فقط احمقها پای تلفن مینشینند!/ بازی بزرگ ایران تازه آغاز شده است
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت:با تصمیم دولت برای واکنش به وضعیت برجام - در سالگرد خروج آمریکا از توافق هستهای- ماجرا وارد فاز تازهای شده است که از آن میتوان به آغاز بازی بزرگ تعبیر کرد. ایران و آمریکا، دو حریف اصلی این بازی هستند و بازیگران دیگر نسبت به این دو قطب، موقعیت خود را تعریف میکنند. نکته مهم و کلیدی در این مرحله آن است که آمریکاییها تمام کارتهای خود را رو کردهاند؛ آنان از برجام خارج شدند، تحریمهای هستهای را احیا و غیرهستهایها را تشدید کردند و صادرات نفت ایران را هدف قرار دادند. در حوزه تهدید نظامی نیز آخرین کاری که از آنها ساخته بود، فرستادن ناو هواپیمابر خود به خلیجفارس و تهدیدهای لفظی و ارعاب رسانهای و روانی بود که آن نیز انجام شده است. اما در این سوی میدان هنوز عملاً برگی رو و بازی آغاز نشده است. این سکوت، حریف را دچار این محاسبه غلط کرده که دست ایران خالی است اما تحلیلگران غربی که کمی عاقلترند، میدانند که ایران گزینههای فراوانی برای تغییر معادلات صحنه دارد. گزینههایی که صرفاً در چارچوب برجام تعریف نمیشوند و طیف مختلفی از توانایی و ابزارها را شامل میشود.
کیهان در ادامه نوشت: جالب اینجاست که برخلاف برخی سادهلوحان و مرعوبین داخلی، حریف کاملاً به ضعف راهبردی خود در این زمینه واقف است و به آن اذعان دارد. اندیشکده کارنگی روز دوشنبه نهم اردیبهشت میزگردی با عنوان «رویارویی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا با ایران» برگزار کرد. سوزان مالونی از کارشناسان ارشد اندیشکده بروکینگز که دو دهه روی مسائل ایران تمرکز داشته و سابقه دیپلماتیک نیز دارد در این نشست به نکته مهمی اشاره میکند: «ما در این شرایط موضوع خاصی برای چانهزنی با ایران نداریم. فکر میکنم ما اکنون برای تعامل با ایران با یک مشکل ساختاری روبرو هستیم زیرا ما در حقیقت به این نگرانی رهبران ارشد ایران که بر اساس آن، دادن یک امتیاز کوچک به جری شدن طرف مقابل و درخواست امتیازات بیشتر منجر میشود، مشروعیت داده و آن را تایید کردهایم.»نکته کلیدی دقیقاً همینجاست. دادن امتیاز و امتیازات دیگر، پایان ماجرا نیست. وقتی میشود فشار آورد و امتیاز گرفت، کدام ابلهی ابزار فشار خود را کنار میگذارد و میگوید بس است دیگر؟ آن هم سردمداران کاخ سفید که کینهای شتری از جمهوری اسلامی و مردم ایران به دل دارند. کدام ملتی در دنیا، طی یک قرن اخیر که آمریکا تبدیل به قدرتی جهانی شده، اینچنین در برابر آن ایستاده و هژمونی آن را در سطح ایدئولوژیک و به شکل عینی و ملموس به چالش کشیده و آنان را تحقیر کرده است؟ حملات و فشارهای تیم حریف، ناشی از ضعف ما و قدرت آنها نیست بلکه دلیل آن گلهایی است که پیش از این و به کرات خوردهاند. در میدانهایی که گل خوردهاند و تحقیر شدهاند، حرفی برای گفتن ندارند. پس تاکتیک خود را تغییر داده و زمین بازی را عوض کردهاند. جنگ اقتصادی آخرین میدان بازی واقعی آنهاست. آنها تمام کارتهای خود را بازی کرده و سوزاندهاند. وقتی در اوایل پیروزی انقلاب، جنگی تحمیلی و همهجانبه را علیه ما به راه انداختند، تصور و امیدشان فروپاشی و نابودی انقلاب بود. نتیجه نهایی چه شد؟ جمهوری اسلامی ایران، قدرتمند و باصلابت از آن آزمون خارج شد و دشمن برای همیشه فهمید که گزینه حمله نظامی سوخته است. اگر با توکل و تدبیر و کار مجاهدانه، این جنگ اقتصادی را نیز پیش ببریم، نتیجه نهایی آن کند شدن و از کار افتادن ابزار تحریم خواهد بود. گذر از گردنههای سخت، دشوار است اما اگر مرد راه باشید، یک بار و برای همیشه از آن عبور خواهید کرد. مردم ایران به یاری خدا از این گردنه نیز عبور خواهند کرد و آقای ترامپ میتواند تا سال 2020 یا 2024 پای تلفن، منتظر بنشیند و منتظر صدای زنگ باشد. ایران به دلایلی که خارج از حوصله این یادداشت است، یک بار تماس گرفت (مذاکره هستهای و توافق برجام) اما پاسخی جز بدعهدی و خباثت از آن سوی خط نشنید. خباثت خودتان، سیم تلفن را برای همیشه قطع کرد. فقط احمقها پای تلفنی که به پریز وصل نیست، منتظر مینشینند.