شعبدهباز هندی هنگام اجرا ناپدید شد ! +عکس
به گزارش اقتصاد نیوز، چانچال لاهیری، شعبده باز هندی که قصد اجرای یکی از حقههای هری هودینی، شعبدهباز "افسانهای" را داشت و با دست و پای بسته شده، درون رودخانه فرو رفته بود، ناپدید شده و بیم آن میرود که جانش را از دست داده است.
قرار بوده که چانچال لاهیری، دست و پایش را زیر آب باز کند و شناکنان به روی آب بیاید اما اثری از او در رودخانه هوگلی در ایالت بنگال غربی دیده نشد.
تماشاچیانی که برای دیدن نمایش او در محل جمع شده بودند، به پلیس خبر دادند و پلیس درحال جستجو برای یافتن اوست.
آقای لاهیری که نمایش هایش را با نام ماندراکه، اجرا میکرد، از روی یک قایق به داخل رودخانه و زیر آب منتقل شد.
او در حالیکه دست و پایش با شش قفل و یک زنجیر بسته شده بود، صبح روز یکشنبه ۱۶ ژوئن داخل آب شد و تماشاچیان در دو قایق دیگر شاهد نمایش او بودند. تعداد زیادی از افراد هم در ساحل و در اطراف رودخانه جمع شده بودند و گروهی هم روی پل تاریخی هواره به تماشا ایستاده بودند.
پلیس و یک تیم از غواصان تا شامگاه یکشنبه به وقت محلی، تمام منطقه را جستجو کردند اما نتوانستند که شعبده باز را پیدا کنند. یکی از ماموران پلیس به روزنامه "هندوستان تایمز" گفت که تا وقتی که جسد آقای لاهیری پیدا نشود، نمیتوان مرگ او را رسما اعلام کرد.
جایانت شاو، عکاس یکی از نشریات محلی که شاهد نمایش آقای لاهیری بود به بیبیسی گفت که او قبل از اینکه این نمایش شروع شود با شعبده باز صحبت کرده بود.
او میگوید: "از او پرسیدم،چرا جان خودت را برای شعبده بازی به خطر می اندازی؟ و او پاسخ داد که اگر کارم را درست انجام دهم، این شعبده است و اگر اشتباه کنم، در اینصورت تراژدی خواهد بود."
این شعبده باز به آقای شاو گفته بود که هدفش از اجرای چنین نمایشی "زنده کردن دوباره علاقه عمومی به شعبده بازی است."
این اولین بار نبوده که آقای لاهیری چنین نمایش خطرناکی را در زیر آب انجام داده است.
او بیست سال پیش در همین رودخانه در حالیکه داخل یک محفظه شیشهای محبوس شده بود، به زیر آب منتقل شد. آن زمان او با موفقیت از محفظه خارج شده و به روی آب آمده بود.
آقای شاو که دفعه قبل هم شاهد نمایش او در زیر آب بود، میگوید : "هرگز فکر نمیکردم که اینبار او از آب بیرون نیاید."
هری هودینی، شعبدهباز افسانهای با مخفی نگهداشتن راز تردستیهای خارقالعادهاش، برای خود شهرتی به هم زد. هیچکس هرگز نفهمید هودینی چطور غل و زنجیر را از دست و پایش باز میکرد.