افتتاح پلازای واقعی در میدان مرکزی پایتخت
به گزارش اقتصادنیوز، ایده اجرای پلازا در میدان هفت تیر به دی ۹۷ بازمیگردد، زمانی که پیروز حناچی، شهردار تهران دستور جمعآوری کارگاههای عمرانی زائد در شهر را صادر کرد و به این ترتیب کارگاه چند ساله میدان هفت تیر که در اختیار شرکت مترو بود نیز جمعآوری شد. با آزاد شدن این عرصه و تعاملی که برای مسیردهی به خودروها با پلیس راهنمایی و رانندگی صورت گرفت، بخشی از معبر سوارهرو در امتداد این میدان نیز در اختیار شهرداری قرار گرفت تا در نهایت در زمینی به وسعت ۷۰۰۰ مترمربع، اولین پلازای واقعی پایتخت مبتنی بر تعاریف و اصول شهرسازی، در این نقطه طراحی شود. میدان هفت تیر البته سالهاست که سر و شکلی شبیه میدان نداشته و نوع دسترسیهای ترافیکی آن به شکلی است که نمیتوان از آن بهعنوان «میدان» یاد کرد.
طراحی پلازای شهری در میدان هفت تیر که توسط سازمان زیباسازی در دستور کار قرار گرفت، بر خلاف تجربه شکستخورده سال ۹۵ مدیریت شهری قبلی، از همان ابتدا مبتنی بر استانداردهای شهرسازی این فضا صورت گرفت. پلازا در لغت به معنای میدان است اما در ادبیات تئوریک شهرسازی، به فضای باز شهری با وسعت زیاد اطلاق میشود که بدون دیوار جداکننده از محیط شهری، در اختیار شهروندان قرار میگیرد و بر خلاف میادین ترافیکی، از حمل و نقل موتوری در آن خبری نیست.
شهرداری تهران سه سال و نیم قبل ظاهر یکی از بزرگترین و معروفترین میادین شهر تهران را که اتفاقا فاصله اندکی با میدان هفت تیر دارد، تغییر داد و مدعی شد که میدان ولیعصر را به پلازا تبدیل کرده است. این در حالی است که میدان مذکور همچنان در تسلط خودروها قرار دارد و پلازای وارونه در میدان ولیعصر اجرا شد. در این میدان عابران پیاده به فضای زیرسطحی منتقل شدند؛ فضایی که اگرچه روباز است اما تعبیر پلازا برای آن گزاف است. پلازا معمولا همتراز با سطح صفر شهر یا حداکثر با یک یا دو پله اختلاف تراز اجرا میشود و عرصه میدان را از تردد خودروها آزاد کرده و به عابران پیاده اختصاص میدهد. این فضا همچنین دیوار جداکنندهای از بقیه عرصه شهر ندارد و از این بابت میتوان آن را از بوستانهای شهری متمایز دانست.
این در حالی است که در میدان ولیعصر پلازا یک طبقه زیر زمین اجرا شده و اگرچه روباز است اما با استاندارد پلازا در ادبیات شهرسازی همخوان نیست؛ ضمن اینکه عرصه میدان به نفع خودروها، از عابران پیاده خالی شده و آنها ناگزیر شدهاند برای تردد به اطراف میدان از زیرگذر استفاده کنند. از سوی دیگر فضای طراحیشده در طبقه منفی یک میدان نیز به دلیل کمبود مبلمان شهری بیش از اینکه به فضای مکث و درنگ و گعده شهروندان تبدیل شده باشد، یک محل گذر است و اجتماع چشمگیری در آن مشاهده نمیشود. اما پس از شکست مدیریت شهری در تجربه میدان ولیعصر، پلازای هفت تیر در دوره کنونی مدیریت شهری در حالی کلید خورد که تمام نواقص پلازای وارونه قبلی در طراحی آن برطرف شده است. این پروژه دو ویژگی مهم دارد؛ از یکسو به لحاظ عمران شهری در زمره پروژههای کم هزینه، زودبازده و پراثر دستهبندی میشود و از سوی دیگر کارکرد پلازا بهعنوان «چسب اجتماعی» برای ایجاد فضای تعامل شهروندان در این عرصه بهطور کامل قابلبهرهبرداری است.
پلازای میدان هفت تیر در زمره پروژههای عمرانی شهری کاملا ضروری با توجه به کمبود سرانههای تفریحی در شهر تلقی میشود که اتفاقا جنس و ابعاد اجرایی آن در حدی است که خرجتراشی برای شهر و شهروندان نیز محسوب نمیشود. این پلازا یک ابرپروژه شهری غیرضروری نیست و حتی در زمره پروژههای ضروری اما گرانقیمت نیز قرار نمیگیرد که با توجه به وضعیت درآمد – هزینه شهرداری، خود یک مزیت است. بنا بر اعلام صفا صبوریدیلمی، معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران، هزینه اجرای این پروژه احتمالی رقمی زیر پنج میلیارد تومان است که البته تجمیع هزینهها هنوز صورت نگرفته و میزان دقیق هزینهکرد قابل اعلام نیست. اما همین اشل هزینهای نشان میدهد مدیریت شهری تهران چطور میتواند با حداقل هزینه و در کوتاهترین مدت نسبت به اجرای پروژههایی اقدام کند که اثر آنها بر کیفیت زندگی شهروندان بلافاصله قابل مشاهده و ملموس خواهد بود. پلازای هفت تیر از زمان طراحی تا اجرا حداکثر شش ماه زمان برد و این موضوع نشاندهنده امکان بالای ساخت چنین فضاهایی در کوتاهمدت است.
ساکنان کلانشهرها از یکسو با کمبود زمان و از سوی دیگر با کمبود فضای مناسب برای گذران اوقات فراغت روبهرو هستند. اما چنین پروژهای میتواند این کمبود را تا حدودی جبران کند و شهروندان فرصت خواهند یافت در طول روز در فاصله رسیدن به محل کار یا محل تحصیل از طریق یک امکان میانبر به فضای درنگ و تفریحی در اشل کوچک دست یابند و میتوانند دقایقی در هنگام صبح یا ساعاتی در عصر در این محدوده توقف کرده و از امکانات و کاربریهای آن استفاده کنند. امکاناتی از قبیل مبلمان شهری وفضای سبز و باز در کنار کافههای سیار و «Car Food» که در محدوده جنوب غربی این فضا مستقر میشوند، قابل بهرهبرداری است. در این مکان علاوه بر ۴هزار مترمربع پیادهراه تقریبا مسطح که امکان پیادهروی امن دوستانه و خانوادگی را فراهم میکند و نیز افزون بر ۲ هزار مترمربع فضای سبز، یک عرصه هزار مترمربعی به آمفیتئاتر روباز اختصاص پیدا کرده که به اجرای تئاترهای خیابانی و برنامههای متنوع فرهنگی اختصاص خواهد یافت و فضای مطلوبی برای گذران بخشی از فراغت افرادی که پیشتر صرفا از این میدان عبور میکردهاند را فراهم میکند. این پلازا همچنین ورودی ویژهای برای مترو دارد که متروسواران با دسترسی مستقیم به این فضا میتوانند قبل یا پس از سفر خود بخشی از اوقات خود را در فضای تفرجی ایجاد شده سپری کنند.
البته یک نقطه ابهام و محل اشکال برای شهروندان درباره کارکرد دسترسی جدید مترو در میانه پلازا وجود دارد، ناظر بر اینکه آیا کسانی که قصد استفاده از مترو را ندارند نیز ناگزیر هستند از این دسترسی بهعنوان زیرگذر برای مراجعه به ضلع جنوب و شرق میدان استفاده کنند؟ طبیعی است یک پروژه انسانمحور نباید شهروندان را به عبور از زیر زمین ملزم کند و اگر چنین باشد، این موضوع نقطه ضعف پلازای هفتتیر محسوب میشود. انتظار میرود علاوه بر دسترسیهای سهگانه مترو در این فضا که میتواند کارکرد زیرگذر نیز برای کسانی که تمایل به عبور کاملا امن از میدان را دارند، داشته باشد، از مسیر روسطحی نیز با خطوط عابر پیاده به جای پل عابری که بهعنوان یک زائده بصری در میدان به درستی حذف شده است، برای عبور از عرض میدان توسط عابران مسیردهی شود.
حناچی، شهردار تهران در این دوره تاکید داشت که تصور برخی مدیران شهری مبنی بر اینکه شهروندان را فقط میتوان با هزینههای سنگین و ابرپروژهها شاد و امیدوار کرد، نادرست است و اتفاقا اگر نیاز آنها به درستی تشخیص داده شده و متناسب با آن پروژههایی با ابعاد مالی و اجرایی کوچک تعریف شود، دستیابی به هدف ارتقای کیفیت زندگی شهروندان سادهتر خواهد بود. پروژه پلازای میدان هفتتیر نیز یکی از همین پروژههاست که نشات گرفته از رویکرد مدیریت شهری کنونی پایتخت است. تبدیل بخشی از عرصه میدان هفتتیر به میدانگاه پیاده در راستای اجرای اصل ۴۸برنامه پنج ساله سوم مدیریت شهری تهران نیز تلقی میشود. در این ماده شهرداری موظف شده به منظور توسعه عرصههای عمومی و فضاهای باز همگانی پیادهمحور در راستای ارتقای زیستپذیری در طول اجرای برنامه بین سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲ اقدامات زیر را انجام دهد:
۱. طراحی، احداث و تقویت عرصههای عمومی و یادمانی در مقیاسهای مختلف فضایی-کالبدی با تاکید بر عملکردهای اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی و نیز فضاهای استراحت کوچک مقیاس عمومی با اولویت خیابانهای اصلی و پرتردد و فضاها و عرصههای عمومی برای شهروندان
۲. مکانیابی و احداث حداقل یک میدانگاه پیاده در هر یک از مناطق ۲۲گانه در عرصههای دارای ظرفیت بالقوه با استفاده از مشارکت شهروندان
۳. پشتیبانی و نگهداشت از عرصهها و فضاهای عمومی و اراضی فضای سبز و بهرهبرداری از آن در راستای توسعه فعالیتهای گردشگری، هنری و فرهنگی در اراضی عباسآباد و اتصال اراضی مذکور به بافت پیرامونی از طریق محورهای پیاده به منظور تسهیل دسترسی شهروندان بر اساس سند مصوب
۴. تهیه و اجرای سند نظام مدیریت بهرهبرداری برای فضاهای همگانی و عرصههای عمومی شهر و ارائه آن به شورا تا پایان سال دوم برنامه
۵. شناسایی و تجهیز فضاهای شهری دارای ظرفیتهای زیست شبانه و تهیه برنامه سند احیای زیست شبانه تا پایان سال اول برنامه.
توسعه زیرساختهای اجتماعی در اولویت
حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، ضمن ابراز خرسندی از اجرای این قبیل پروژهها توسط تیم مستقر در مدیریت شهری تهران تاکید کرد: صاحبنظران برجسته مدیریت شهری در دنیا در سالهای اخیر موضوع «زیرساخت اجتماعی» را مطرح کرده و آن را مهمتر از برنامههای توسعه زیرساختهای فیزیکی در شهرها ارزیابی میکنند.
تردیدی وجود ندارد که حجم زیاد بزرگراهها و خودروها، شهرها را به سمت نابودی و زوال برده و اگر قرار است جامعه انسانی و تعامل انسانها باقی بماند و کیفیت زندگی شهروندان در شهرها ارتقا یابد، چارهای جز متوقف کردن روند عرصه دادن به خودروها وجود ندارد. به همین خاطر شهرداران ابرشهرها دیگر به دنبال بزرگراهسازی نمیروند و اتفاقا امکاناتی از قبیل پلازا را که نوعی زیرساخت اجتماعی محسوب میشود، در اولویت قرار میدهند. وی با تاکید بر اینکه فضاهایی از قبیل پلازا به شکل رایگان در اختیار شهروندان قرار میگیرد، گفت: تهران تاکنون از این قبیل امکانات محروم بوده و اکنون تغییر رویکرد مدیریت شهری به ایجاد این فضاها منجر شده است.
ایمانی جاجرمی با انتقاد از اینکه در شهرک اکباتان فضای سبزی به وسعت ۵/ ۱۹ هکتار به جای اینکه کارکرد پلازا پیدا کند و به فضایی برای تجمع اهالی شهرک و گذران اوقات شهروندان با یکدیگر تبدیل شود، به ساخت یک مال اختصاص پیدا کرده است، گفت: این اتفاق نه تنها نابودی آن عرصه سبز را موجب شد، بلکه تمام معابر پیاده در محدوده شهرک اکباتان را نیز تحتالشعاع قرار داده و این مکان به محل فعالیت دستفروشان تبدیل شده است، طوری که امکان پیادهروی در آن معابر نیز با توجه به ازدحام ناشی از کاربری مال و تغییراتی که در محیط اطراف ایجاد کرده، دیگر برای اهالی شهرک اکباتان وجود ندارد.
این جامعهشناس شهری با یادآوری اینکه منابع شهر تهران تقریبا تمام شده و در دورههای گذشته مدیریت شهری تمام منابع درآمدی آن هزینه شده است، بر ضرورت استمرار اجرای پروژههایی همچون پلازای هفت تیر که با کمترین هزینه در خدمت تعامل انسانی شهروندان قرار دارد تاکید کرد و گفت: رویکرد دوره گذشته به لحاظ زیستمحیطی و پاسخ به نیازهای شهروندان نادرست بوده و اکنون نباید چنین رویکردی ادامه پیدا کند. وی تاکید کرد: سالهاست که در دنیا تاریخ انقضای «توسعه اشیامحور» اعم از توسعه خودرومحور فرارسیده و توسعه شهروندمحور با تاکید بر تقویت روابط انسانی در بستر شهرها جایگزین شده است. بنابراین مدیران شهری نیز باید به دنبال تعریف و اجرای این پروژهها باشند.
برداشت غلط پروژههای شهروندمحور
اظهارنظر اعضای شورای شهر درباره پروژههای شهری از وجود دو نگاه متضاد درباره ایده شهردار تهران مبنی بر گرفتن عرصه از خودروها و قرار دادن آن در اختیار شهروندان پیاده خبر میدهد. یک نگاه کاملا پشتیبان و حامی عملیاتی شدن این ایده بوده و از پروژههایی همچون پلازای هفت تیر و تبدیل پل گیشا به پیادهراه دفاع میکند اما یک نگاه دیگر هم در میان برخی از اعضای شورا وجود دارد که همچنان شهردار تهران را با شهرداران قبلی پایتخت مقایسه میکند. این مقایسه موجب میشود اقدامات شهردار تهران در این دوره برای تامین خواسته شهروندان زیر سوال برود.
به گزارش «دنیای اقتصاد»، اخیرا محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران از عدم تکمیل برخی پروژههای بزرگراهی در طول دو سال سپری شده از دوره فعلی مدیریت شهری انتقاد کرده و تیغ انتقاد وی تبدیل پل سوارهرو گیشا به پیادهراه و انتقال خودروها به زیرگذری که در دست احداث است را نیز بینصیب نگذاشته است. هاشمی با طرح این موضوع که در شرایط فعلی و با توجه بهتورم و وضعیت درآمد – هزینه مدیریت شهری، بهتر است به جای آغاز کردن پروژههای جدید یا تکمیل پروژههای با پیشرفت پایین، روی پروژههای با پیشرفت فیزیکی بالا متمرکز شویم، گفته است: برای نمونه پل روگذر بزرگراه چمران به نمایشگاه بینالمللی را میتوانم مثال بزنم که دوسال است در حد ۹۰ درصد پیشرفت باقیمانده است، در حالی که با پیگیری میتوان اینگونه مسائل را حل کرد و بدون منابع مالی سنگین، پروژهها را از بلاتکلیفی درآورد. وی به این نکته هم اشاره کرده که بحث اولویتها در مدیریت شهری مطرح است و توضیح داد: باید الان ببینیم اولویت مدیریت شهری چیست و این منابع محدود را باید به کدام اولویت پروژه بدهیم؟ بهطور نمونه میتوانیم به تکمیل بزرگراه دولتآباد اشاره کنیم که در حد ۸۵ درصد پیشرفت باقی مانده و با بودجه غیرنقدی قابل تکمیل است. در همین موضوع جمعآوری پل گیشا، چند سازه پل مانند پل گیشا در تهران نیازمند مقاومسازی وجود دارد و چرا بین آنها، این سازه را جمعآوری میکنیم؟ چرا چندبار موضوع به تاخیر افتاده؟ آیا اولویت لازم وجود دارد تا این میزان گره ترافیکی و منابع مالی صرف آن بشود؟ آیا اولویت بالاتری در بخش عمرانی مدیریت شهری نداشتیم؟ به نظر میرسد با یک اراده جدی میتوان پروژههای نیمه تمام با پیشرفت فیزیکی بالاتر از ۷۰ درصد را در سال جاری تکمیل و بهرهبرداری کرد.
این اظهارات محسن هاشمی از وجود همان نگاه متضاد به رویکرد کنونی مدیریت شهری خبر میدهد و به نظر میرسد برداشت نادرست از این پروژه و لزوم اجرای آن منجر به این اظهارنظر شده است. موضوع برچیدن پل گیشا صرفا ناظر بر مقاومسازی پل مذکور نبوده است.
این پل از یکسو ناایمن و نیازمند مقاومسازی بود و از سوی دیگر محدوده پل گیشا و تقاطع بزرگراههای چمران و جلال آلاحمد و خیابان گیشا به دلیل استقرار چند دانشگاه در این محدوده و نیز بافت تجاری و مسکونی در ضلع دیگر، نیازمند چند دستگاه پل عابر برای برقراری دسترسی پیاده بوده است. با لحاظ هر دو موضوع مدیریت شهری تصمیم به هدایت خودروها به فضای زیرسطحی و تبدیل پل گیشا به معبر پیاده گرفت تا حتی در این پروژه ترافیکی نیز موضوع شهر انسانمحور و پیادهمحور را به نوعی دنبال کند.
نکته مهم این است که قرار نبود شهرداری در این دوره هم برای ساخت بزرگراهها که صرفا بر ترافیک افزوده و از کیفیت زیست شهری شهروندان تحت تاثیر تشدید ترافیک و آلودگی میکاهند، اولویت قائل باشد. نکته سوالبرانگیز اظهارات رئیس شورای شهر نیز همین است که وی خود منتقد رویکرد بزرگراهسازی بوده و پیشتر درصدد نقد این موضوع و البته تاکید بر ضرورت اخذ عوارض بزرگراهی به منظور افزایش هزینه استفاده از خودروی شخصی برآمده؛ اما در موضوع اولویتبندی پروژههای عمرانی با نگاهی که با اظهارات پیشین وی همخوانی ندارد، از مدیران اجرایی شهر انتقاد کرده است.