اقتصادهای بزرگ در سال 2030
در یک دهه آینده، تحولات بزرگی در فهرست بزرگترین اقتصادهای جهان رخ خواهد داد. برای مثال رشد سریع فناوری و ظهور شرکتهای جدید که توانایی رقابت با غولهای فناوری کنونی را دارند بر تولید ناخالص داخلی کشورها میافزاید. همچنین شکلگیری پیمانهای تجاری جدید بر مبادلات اقتصادی و تولید ناخالص داخلی کشورها اثر میگذارد و هر کشوری که هوشمندانهتر عمل کند، سریعتر در مسیر رونق پایدار حرکت خواهد کرد. کارشناسان و اقتصاددانها اتفاق نظر دارند که یک دهه بعد فهرست اقتصادهای بزرگ جهان با فهرست کنونی یکسان نخواهد بود البته اغلب اقتصادهای بزرگ در فهرست کنونی، در سال ۲۰۳۰ نیز در این فهرست هستند.
برخی کشورها نظیر مکزیک، به دلیل نزدیکی به آمریکا و عضویت در پیمانهای تجاری بهتر میتوانند بر تولید ناخالص داخلی خود بیفزایند و برخی دچار رکود خواهند شد. در نتیجه ممکن است از فهرست یاد شده حذف شوند. اقتصاد چین بر مبنای معیار برابری قدرت خرید مدتهاست از اقتصاد ایالاتمتحده بزرگتر شده است اما این تنها یک معیار مقایسه اندازه اقتصادهاست. بر مبنای نرخهای برابری بازار، آمریکا با تولید ناخالص داخلی حدود ۲۲ هزار میلیارد دلار بزرگترین اقتصاد جهان است و برای مدت نسبتا طولانی در این جایگاه باقی خواهد ماند.
اما چرا چنین باوری وجود دارد؟ واقعیت این است که آمریکا دارای مزیتهای مختلف است. آمریکا برخلاف چین مدتهاست وابستگی کمتری به بخش تولید دارد و بخش خدمات آن سهم رو به رشد در تولید ناخالص داخلی داشته است. در نتیجه اتکای رشد اقتصاد آمریکا به صادرات کمتر شده است. از سوی دیگر افزایش قابل ملاحظه تولید نفت در آمریکا از وابستگی این کشور به بازارهای جهانی نفت کاسته و ثبات در خاورمیانه کمتر از قبل برای آمریکا مهم است. چین ۱۰ سال بعد همچنان در بین ۵ اقتصاد بزرگ جهان قرار خواهد داشت اما هیچ تضمینی وجود ندارد که دومین اقتصاد بزرگ جهان باشد. از لحاظ سرانه تولید ناخالص داخلی نیز ممکن است جایگاه این کشور پایین آید.
چین برای حفظ جایگاه خود با دو مانع مواجه است: نقایص در سیستم بانکداری و لزوم حرکت به سمت افزایش مصرف داخلی؛ و رفع این دو مانع آسان نیست. رشد اقتصاد چین در سالهای اخیر به شدت به وامدهی وابسته بوده و مدتی است حجم وامهای غیرقابل بازپرداخت به طرز خطرناکی افزایش یافته است. رقم کلی این وامها مشخص نیست، اما حل این مشکل بسیار ضروری است و دولت و بانک مرکزی چین باید هر چه سریعتر به حل این مشکل اقدام کنند. البته رفع این موانع مستلزم صرف منابع مالی است و اگر دولت چین بخواهد منابع خود را صرف این مورد کند، نخواهد توانست از وابستگی رشد اقتصاد به تولید و صادرات بکاهد و بر مصرف داخلی بیفزاید.
در سه دهه اخیر سرمایهگذاری در زیرساختها و تولید با هدف صادرات، موتور اصلی رشد بالای اقتصادی چین بوده است. با آنکه برنامههای اصلاحی آغاز شده، اما سرعت اصلاحات کند است. در سال ۲۰۳۰ چین در جایگاهی خواهد بود که اکنون ژاپن در آن قرار دارد یعنی اقتصاد چین یک بازیگر مهم در اقتصاد جهان است، اما جمعیت آن در حال پیر شدن است. همچنین در آن سال اقتصاد چین دارای درآمد متوسط است. دولت چین برای رفع مشکلات کنونی چندان فرصت ندارد، بنابراین باید هر چه سریعتر اقدامات لازم آغاز شود. برخلاف تصمیمهای سیاسی، تصمیمهای اقتصادی به سرعت اثر نمیگذارند. ضروری است سیاستگذاران چین اولویت بالاتری برای حل مشکل بدهیها و اتکای رشد اقتصاد به سرمایهگذاری و صادرات قائل شوند.
در واقع یکی از عوامل موثر بر جایگاه کشورها در فهرست بزرگترین اقتصادهای جهان در سال ۲۰۳۰، توانایی آنها در حل مشکلات کنونی است. از سوی دیگر شرایط کنونی کشورها بر جایگاه آنها در یک دهه آینده اثر میگذارد. اقتصاد هند برای بزرگ شدن شرایط خوبی دارد به این معنا که مشکلات پیش روی آن قابل مدیریت است و نیز جمعیت هند بسیار جوان است. البته هند برای تبدیل شدن به یک اقتصاد قرن بیست و یکمی باید سرمایهگذاری عظیمی در حوزه زیرساختها انجام دهد. نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی هند از بسیاری از کشورها کمتر است.
ژاپن تقریبا دارای تمامی نقایص اقتصادی ممکن است: جمعیت این کشور در حال پیر شدن است، دولت ژاپن به شدت مقروض است و سیاستهای پولی همواره به شدت انبساطی بوده است، در نتیجه بانک مرکزی و دولت توانایی کمی برای حمایت از رونق اقتصاد دارند. اما با آنکه مشخص نیست چطور ژاپن میخواهد از این مشکلات عبور کند، بعید است سال ۲۰۳۰ اقتصاد ژاپن در بین پنج اقتصاد بزرگ نباشد. اقتصاد آلمان اخیرا در شرایط امیدبخشی قرار نداشته و به نظر میرسد مشکلات متعدد اتحادیه اروپا بر اقتصاد این کشور اثرات منفی گذاشته است. سرنوشت اتحادیه اروپا اهمیت بالایی دارد و اگر مشکلات این اتحادیه کمتر شود جایگاه اقتصادی آلمان حفظ خواهد شد. اگر اتحادیه اروپا به سمت یکپارچگی بیشتر حرکت کند و اقتصادهای ضعیفتر این اتحادیه شرایط بهتری پیدا کنند میتوان روی آینده آلمان حساب کرد.
از آنجا که اقتصادهای بزرگ دیگر در فهرست کنونی بزرگترین اقتصادها، هر یک مشکلات و ظرفیتهای خاص خود را دارند میتوان گفت در سال ۲۰۳۰ آمریکا، چین و هند در پنج جایگاه نخست باقی خواهد ماند اما آلمان جای خود را به مکزیک خواهد داد. به احتمال بسیار زیاد در فهرست ۱۰ اقتصاد بزرگ جهان در سال ۲۰۳۰ تغییرات جایگاهها چشمگیر نیست، اما تغییر ترتیب کشورها در جایگاههای یازدهم تا بیستم بسیار قابل ملاحظه است. برای مثال وضعیت نه چندان مطلوب بازار مواد خام سبب خواهد شد، صادرکنندگان این مواد دچار مشکل شوند و رقبای آنها میتوانند از این وضعیت سود ببرند.