الویری: حتی یک رأی ریزشی اصلاحطلبان به صندوق اصولگراها نمیرود/ ممکن است یک جریان سوم در انتخابات پیروز شود
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، در فاصله باقیمانده تا انتخابات اسفند ۹۸، اختلافات در جریان اصلاحات بر سر سازوکار ورود به این انتخابات بالا گرفته است، شورای عالی سیاستگذاری که در انتخابات پیشین محور وحدت شده بود این روزها خود تبدیل به محور اختلاف شده است. مرتضی الویری که یکی از اعضای حاضر در این شورا است در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به حضور چهره های حقیقی در این شورا می شود، می گوید این افراد تنها یک سوم اعضای شورا را تشکیل می دهند و اگر از شورای عالی استعفا دهند هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
وی که سابقه نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد و عضو فعلی شورای شهر تهران نیز است، تاکید دارد «در انتخابات آینده مجلس جریانی پیروز میدان بوده و حرف اول را خواهد زد که بتواند پاسخ روشنی برای حل مشکلات مردم داشته باشد.»
الویری که مهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین شده بود گریزی نیز به وضعیت رقیب همیشگی اصلاح طلبان یعنی اصولگرایان هم زد و این را با اطمینان گفت که «اینکه اصولگرایان تصور کنند رای جریان اصلاحات ریزش داشته و این ریزش قرار است سر از سبد اصولگرایان در آورد اشتباه بسیار جدی است. الویری تاکید می کند که حتی یک رای ریزشی اصلاح طلبان به صندوق اصولگرایان نخواهد رفت.»
متن کامل گفت و گوی خبرآنلاین با مرتضی الویری عضو شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان را در ادامه می خوانید.
*******
آقای الویری! شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که در سال ۹۴ تشکیل شد در آغاز به کار خود بسیار موفق عمل کرد به طوریکه هم در مجلس و هم شورای شهر تهران کرسی های زیادی را کسب کردند، اما در ادامه یکسری اختلافنظرهایی را در این مجموعه شاهد بودیم، این اواخر هم گفته شد نام شورای عالی به جبهه اصلاحطلبان انقلاب اسلامی تغییر کرده است، سوال اولم این است که این جبهه واقعا همان شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و با همان سازوکار است؟ و دوم اینکه با وجود اختلافهایی که در این مجموعه وجود دارد می تواند سازوکار وحدتی مناسبی برای انتخابات پیش رو باشد؟
بنده قدری برداشتم متفاوت با شما است. ببینید در انتخابات آینده حرف اول را جریانی خواهد زد که بتواند پاسخ روشنی برای حل مشکلات مردم داشته باشد و شاید این جریان مستقل از جریان اصلاحطلب و اصولگرا بوده و در واقع یک جریان سومی باشد. واقعیت آن است که امروز مردم نه تنها با مشکلات اقتصادی و نگرانیهای ناشی از فضای بینالمللی مواجه هستند بلکه گلهمندیهای جدی نسبت به مجموعه حاکمیت در موارد مختلف دارند. در این شرایط در انتخابات آتی مجلس جریانی میتواند پیشتاز باشد که پاسخهای روشنی هم برای حل مشکلات بینالمللی و هم دغدغههای داخلی در بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشد؛ البته این جریان نمیتواند یک جریان برانداز باشد زیرا ما در درون خانواده حاکمیت جمهوری اسلامی با هم گفت وگو میکنیم.
اصلاح طلبان راه حل های بهتری برای حل مشکلات کشور دارند
معتقدم اگر راه حلی برای باز کردن گرهها وجود داشته باشد در درون نظام می تواند معنا پیدا کند زیرا خروج از این نظام و ورود به شرایط براندازی جز فروپاشی کشور و چند شقه شدن مردم و تجزیه ایران نتیجه ای نخواهد داشت.
با توجه به این مطلب و از آنجا که متعلق به جمع خانواده اصلاحطلبی هستم مجموعا احساس میکنم اصلاحطلبان راه حلهای بهتری برای حل مشکلات کشور دارند. لازم است تاکید کنم جریان اصلاحطلبی یک جریان منسجم و به هم پیوسته ای است بنابراین شاخههای انشعابی را باور ندارم و فکر نمیکنم بتوانند توفیقی پیدا کنند. مصداق آن را در سال ۹۶ تجریه کردیم که با نام شورای عالی اصلاحات و حتی با آرم این جبهه که ممکن بود برخی را فریب دهد وارد عمل شدند اما حتی نتوانستند یک دهم رایی را که اصل جریان اصلاحطلبی که متعلق به شورای عالی اصلاح طلبان است را از آن خود کنند. بنابراین این شاخهها چندان محل اعتنا و اعتبار نیست.
در انتخابات پیش رو از جریان اصلاحات در نهایت یک صدا و یک پیام بیرون خواهد آمد
اما در جریان اصلاح طلبی افرادی همچون آقایان کواکبیان و منتجب نیا نقدهایی به شورای عالی اصلاح طلبان دارند و شورا را محل رجوع خود نمی دانند که به طور طبیعی انشقاق هایی را در جریان اصلاح طلبی ایجاد می کند، این یک حقیقت است که نمی توان آن را انکار کرد.
ببینید این اعتراضها وجود دارد حتی خود بنده هم معترض هستم. ولی همانطور که وقتی بحران و مشکل عمومی مصالح کلی کشور را تهدید میکند جریان اصولگرا و اصلاحطلب در کنار هم قرار میگیرند، همینطور اگر برای جریان اصلاح طلبی مشکلی پیش بیاید جریان اصلی اصلاح طلبی که با رهبری آقای خاتمی حرکت میکند به صورت منسجم در کنار هم قرار می گیرند.
تاکید میکنم همه ما انتقادهای مختلفی نسبت به جریان اصلاح طلبی داریم، به عنوان مثال بر این باورم که امروز جریان اصلاح طلبی باید برای حل مشکلات فعلی پاسخهای صریح، روشن و بی پرده ای برای مردم داشته باشد. اما به همه انتقادها بر این نظرم که اگر باورها با همدیگر تفاوت پیدا میکند دلیلی بر این نیست که انشقاق در کل جریان اصلاح طلبی به وجود بیاید.
به طور خلاصه میتوانم بگویم در انتخابات پیش رو از جریان اصلاحطلبی که در یک شورای چهل وچند نفره شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات به هم پیوند خورده و به صورت مشترک با هم کار میکنند در نهایت یک صدا و یک پیام بیرون خواهد آمد؛ در این شرایط اگر پیروزی حاصل شود برای این مجموعه بوده و اگر هم شکستی وجود داشته باشد باز هم به نام این مجموعه تمام خواهد شد.
ممکن است یک جریام سوم در انتخابات پیروز شود
شما در صحبتهای خود به جریان سوم اشاره کردید که ممکن است پیروز انتخابات پیش رو باشد اما نگرانی که در این زمینه وجود دارد این است که جریانی بدون هویت سیاسی مجلس را در دست بگیرد که می تواند برای مجلس آینده خطرناک باشد. منظور شما از جریان سوم چیست؟ این طیف بدون هویت سیاسی می توانند همان جریان سوم شوند؟
ببینید جریان سوم میتواند یک جریان کارشناسی یا جریانی تخصصی باشد که دقیقا بر حل مشکلات متمرکز شده است، به عنوان مثال فرض کنید یک جریان به وسیله جمعی از اقتصاددانان هدایت شود و بتواند در روزهای نزدیک به انتخابات راهحلهایی را به جامعه ارائه بدهد که به دل جامعه بنشیند و مردم هم به آن گرایش پیدا کنند، یا ممکن است یک جریان اجتماعی - فرهنگی باشد که بر حل مسائل در حوزه اجتماع و فرهنگ تکیه کرده و بتواند جاذبه به وجود بیاورد که سابقه آن در گذشته هم وجود داشته است. به طور مثال در سال ۸۱ زمانی که انتخابات شورای شهر برگزار شد نه جریان اصلاحطلبی و نه اصولگرایی موفق به کسب رای نشدند بلکه جریانی به نام آبادگران اعلان موجودیت کرد و لیست جداگانه ای داد و در فضای سرد انتخابات، اگرچه با رای پایین، اما توانست شورای شهر دوم تهران را به طور کلی در اختیار بگیرد.
به یاد دارم زمانی که در انتظار اعلام نتایج انتخابات بودیم همه در این فکر بودیم که لیست اصلاحطلبان رای میآرود یا اصولگراها. اما وقتی آرا به تدریج قرائت میشد همه انگشت به دهان مانده بودیم زیرا مشخص شد که هیچ کدام موفق نشدند و این جریان سوم آبادگران بود که شورای شهر دوم تهران را در دست گرفت. اگرچه که آبادگران با گرایش اصولگرایی بود ولی جریان اصولگرای شناخته شده متداول نبود.
ممکن است در انتخابات پیشرو هم، یک جریان متمایل به اصلاحطلبی یا اصولگرایی اما با نگرش و دیدگاهی تخصصی که برای مشکلات مردم راهحلهای جدید دارند بروز و ظهور پیدا کند. البته امیدوار هستم جریان اصلاحطلبی که در شورای عالی اصلاحات به هم پیوند میخورند بتوانند همان راه حلهایی که قرار است یک جریان سوم ارائه دهد را مطرح کند. این موضوع نیازمند تغییراتی فکری در جریان اصلاح طلبی است که امیدوارم اصلاحطلبان نسبت به این تغییرات و اصلاحات متقاعد شوند؛ معمولا برای حل مشکلات سخت باید راه حلهای سخت درنظر گرفت که ممکن است این راه حل های سخت مانند داروی تلخی که به بیمار می دهید در نگاه اول خوشایند نباشد اما اگر باور کند که علاج او در خوردن این داروی تلخ است به طور قطع مجاب خواهد شد. با این توضیحات تصور میکنم جریانی در انتخابات آینده پیروز خواهد شد که بتواند برای حل مشکلات مردم راه حل های اطمینان بخش تری به مردم ارائه دهد.
آیا شما این ظرفیت را در اصلاحطلبان میبینید که آماده تغییراتی که مدنظر شما است باشند و اینکه چقدر میتوانند راهحلهای اطمینانبخش ارائه دهد چون در بخشی از اظهاراتتان گفتید اصلاحطلبان احتمال موفقیت بیشتری دارند.
تا جایی که به عنوان عضوی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان حضور دارم بحثهای کارشناسی و جدی در کمیتههای مختلف شورای عالی اصلاحات در حال انجام است منتهی اینکه چقدر بتوانند این وفاق را به وجود بیاورد و بدنه اصلاحطلبی هم به این تغییرات اساسی تمکین کند محل بحث است. البته همان طور که اشاره کردم هیچ کدام از این تغییرات در بیرون نظام تعریف نمیشود.
اگر اعضای حقیقی شورای عالی سیاستگذاری استعفا دهند هیچ اتفاق خاصی نمی افتد
آقای الویری به ضرورت نوشیدن داروی تلخ از سوی اصلاح طلبان اشاره کردید، فکر نمی کنید لازم باشد خود شورای سیاستگذاری پیش از همه این داروی تلخ را بخورد. ببینید امروز انتقاداتی به عضویت افراد حقیقی در این شورا وجود دارد، آیا بهتر نیست اعضای حقیقی خودشان از شورای عالی سیاستگذاری استعفا دهند تا بخشی از افتراقها حل شود. امروز طیف افرادی همچون آقایان رهامی، منتجبنیا، هادی خامنهای انتقاد دارند که نفوذ و وزن چهرههای حقیقی بیشتر از احزاب است. یا انتقاداتی وجود دارد که چرا ریاست دو فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری به آقای عارف واگذار شده است؟
اولاً تعداد اعضای حقیقی شورای عالی اصلاح طلبان حدود یک سوم تعداد اعضای حقوقی آن یعنی نمایندگان احزاب و گروهها حدود دو سوم است. بنابراین نمایندگان احزاب دو سوم شورای عالی را در اختیار دارند. شما مطمئن باشید اگر این یک سوم حقیقیها از شورای عالی استعفا دهند هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. چرا که تأثیرگذاری اشخاص حقیقی یا حقوقی در جامعه را تعداد آنها رقم نمیزند بلکه وزن و میزان کاریزما بودن آنها تعیین میکند. من تردید ندارم که چهرههایی مانند آقایان رهامی، منتجبنیا و هادی خامنهای مستقل از اینکه وابسته به حزبی باشند یا نباشند وزنی و سنگینی ویژهای در اردوگاه اصلاحطلبان دارند. یا وقتی کلیپ سه دقیقهای سید اصلاحات موسوم به «تکرار میکنم» چند میلیون بار فوروارد میشود، این جایگاه و وزن وجود دارد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم. شاید تعجب کنید ولی من صریحاً میگویم که من با حضور چهرههای کاریزماتیک در جامعه موافق نیستم چون احتمال خطای فردی از خطای جمعی خیلی بیشتر است اما این واقعیت تلخ وجود دارد.
من از این واقعیت تلخ خشنود نیستم بنابراین امیدوارم روزی را ببینیم که احزاب فراگیر، قدرتمند و محبوبی بین مردم داشته باشیم که اشخاص حقیقی رنگ ببازند و جایگاهشان تضعیف شود ولی باز هم تاکید می کنم که متاسفانه این واقعیت تلخ امروز وجود دارد.
درباره جایگاه آقای خاتمی صحبت نمیکنیم، انتقادات به حضور اعضای حقیقی در شورای عالی سیاستگذاری است.
افرادی که شما نام بردید همچون آقایان منتجبنیا، آسید هادی خامنهای، عبدالله نوری، رهامی، بهزاد نبوی یا مصطفی تاجزاده تک تک و به صورت مستقل از اینکه عضو حزبی باشند یا نباشند جایگاه و پایگاه اجتماعی خود را دارند. این افراد فراتر از احزاب تاثیرگذاری دارند. اگر بیاییم این افراد را منها کنیم و بگوییم بنا داریم فقط به احزاب تکیه کنیم اگرچه آن را نفی نمی کنم و کار قابل قبولی می دانم اما باید منتظر باشیم که یک مرتبه جریان اصلاح طلبی پشتوانه عظیم خودش را از دست بدهد.
در برخی شهرها، کاریزمای یک فرد حتی از نظرات آقای خاتمی هم تاثیرگذارتر است
ببینید تاکید میکنم که این شرایط مطلوب نیست ولی واقعیت موجود است. یعنی تاثیرگذاری برخی افراد در برخی شهرها البته فارغ از تهران و کلانشهرها که اوضاع متفاوتی دارند غیرقابل انکار است به طوریکه در بسیاری شهرها شما می بینید اطمینان و اعتقادی که به یک فرد از نظر جایگاه کاریزماتیک وجود دارد به مراتب بیشتر از دیدگاه اصلاح طلبانه او است. به خوبی شهرهایی را می شناسم که به دلیل اطمینانی که از قبل به یک شخص دارند حتی اگر نظرات آقای خاتمی، اصلاح طلبان و اصولگرایان را با هم تجمع کنید باز هم به اندازه تاثیرگذاری آن فرد خاص در آن شهر نمیشود.
خب شما اگر بخواهید این موضوع را نادیده بگیرید و بگویید ما میخواهیم فقط به جریانهای حقوقی توجه کنیم در شرایطی که احزاب بلوغ لازم را پیدا نکرده اند نتیجه لازم را نخواهید گرفت. شما ببینید فراگیرترین احزابی که ما داریم به طور مثال حزب اتحاد یا کارگزاران، در تهران میزانی نفوذ دارند ولی به محض اینکه از تهران خارج میشوید شرایط به میزان قابل توجه تغییر میکند؛ باز هم تاکید می کنم که اگرچه ایده آل و مطلوب این است که تکیه گاه مردم از اشخاص حقیقی به اشخاص حقوقی میل کند و احزاب و سازمانهای سیاسی میدان دار شوند زیرا در این شرایط فکر یک فرد حرف آخر را نمی زند بلکه برآیند مجموعه افکار است که تکلیف را روشن میکند که این به مراتب میتواند برای استحکام حرکت مفیدتر و مناسب تر باشد ولی چه کنیم که با شرایط ایده آل فاصله زیادی داریم. احزاب در کشور ما بنا به دلایل مختلف سرکوب شدند چه در زمان رژیم گذشته و چه در دوران جمهوری اسلامی و هنوز احزاب جایگاه بایسته خود را پیدا نکردند که امیدواریم روزی برسد که احزاب نقش کلیدی خود را به عنوان مرکز فکر و تصمیم گیری اجتماعی پیدا کنند.
ماجرای مخالفت با ریاست مرحوم آیت الله هاشمی بر مجلس سوم
در ارتباط به انتقادات به آقای عارف چطور؟ از این نظر که آقای عارف در راس شورای عالی سیاست گذاری و از طرفی در راس فراکسیون امید قرار دارند به نظر می رسد اصلاح طلبان از سال ۹۲ تعارفی با آقای عارف پیدا کردند، آیا واقعا نمی شد در راس شورای عالی سیاست گذاری شخص دیگری قرار می گرفت؟ یا انتقاداتی به شورای عالی سیاست گذاری وجود دارد که چرا بر لیست امید نظارت نکرده است، خب آقای عارف چطور از آن جایگاه می تواند بر فراکسیونی که خود ریاست آن را عهده دار است نظارت داشته باشد.
در مورد شخص آقای عارف و جایگاه ایشان باید عرض کنم که انتخاب ایشان در فراکسیون امید بر مبنای رای گیری آزاد بود و اعضای فراکسیون به این نتیجه رسیدند که ایشان ریاست فراکسیون را بر عهده بگیرد، در شورای عالی اصلاح طلبان هم هیچ الزام و اجباری برای اعضا در انتخاب ایشان یا هر شخص دیگری نبود و آقای عارف کاملا آزادانه انتخاب شدند، اما نکته ای که در این ماجرا نباید از نظر دور داشت این است که وقتی یک مجموعه تعاملی بنا دارد تمام خانواده اصلاح طلبان را گرد هم آورد ایجاب می کند که روی فردی متمرکز شود که آن فرد بتواند چتر بزرگتر و وسیعتری روی این خانواده پهن کند.
مشابه همین موضوع را ما در مجلس سوم درباره مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی داشتیم به طوریکه عده ای به دنبال این بودند که فرد دیگری، ریاست مجلس سوم که مجلسی اصلاح طلب بود را بر عهده بگیرد. در مجلس ششم هم همین گونه شد و افرادی به دنبال این بودند که آقای کروبی ریاست مجلس را عهده دار نباشد، بنابراین به طور طبیعی ممکن است بخش هایی از جریان اصلاح طلبی گرایش به افراد دیگری داشته باشند اما زمانیکه مصالح کل خانواده اصلاح طلبی را درنظر میگیریم و به دنبال این هستیم که حتی المکان این خانواده فراگیرتر و گسترده تر باشد آن زمان ممکن است به این جمع بندی برسیم که در مجلس سوم مرحوم هاشمی، در مجلس ششم آقای کروبی رئیس شوند و امروز هم در شورای عالی و فراکسیون امید آقای عارف عهده دار مسئولیت باشند.
این جمع بندی به این مفهوم نیست که همه اعضا تمام خصوصیات و ویژگی آقای عارف را می پسندند یا بالعکس، اما در شرایط دموکراتیک و انتخاب آزاد انتخابات ممکن است اعضا به این جمع بندی برسند که تجمیع آرا در این حوزه روی آقای عارف قرار گیرد اما برای مسئولیت دیگر اجماع روی ایشان نباشد.
اشتباه بزرگی است که فکر کنیم رأی ریزشی جریان اصلاحات به سبد اصولگرایان می ریزد
شما اظهار امیدواری کردید با تمهیداتی که اندیشیده میشود اصلاحطلبان یا جریانی نزدیک به اصلاح طلبان پیروز انتخابات آینده مجلس باشند، ولی از آن طرف اصولگرایان به دلیل عملکرد نه چندان قابل قبول اصلاح طلبان در مجلس و شورای شهر به رای ریزشی اصلاح طلبان دل بستند و ...
اگر تصور کنیم رای جریان اصلاحات ریزش داشته و این ریزش به سبد جریان اصولگرا منتقل شده در اشتباه بسیار جدی هستیم. به ضرس قاطع اعلام می کنم امروز حتی یک نفر از کسانی که بنا به دلایل مختلف انگیزه فعالیت سیاسی در کمپ اصلاح طلبان را از دست دادند شناسایی نکردم که جذب اصولگرایان شده باشند.
هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان ریزش رای داشتند
پس این گروه تبدیل به رای های خاموش می شوند؟
ببیند دو جریان می شود، یا رای خاموش می شود یا به سمت براندازی می رود. البته لازم است تاکید کنم که ریزش رای هم در آرا اصلاح طلبان و هم اصولگرایان اتفاق افتاده و این هم برمیگردد به یکسری مسائل که جامعه ما به آن مبتلا شده و انتقادهای جدی را نسبت به عملکرد حاکمیت در بخش های مختلف به وجود آورده است.
ببینید به هر حال اتفاقی که در مورد برجام و خروج آمریکا از آن افتاد اگرچه ما ترامپ و جریان های تندرو را در آمریکا نکوهش می کنیم ولی نباید تردید کرد که جریان های خاصی در داخل کشور آب به آسیاب آنها ریختند، زمینههای خروج آمریکا از برجام را فراهم کردند و ما را گرفتار مشکلات اقتصادی مرتبط با پیامدهای خروج از برجام کردند. اما مجموعه این ها را که با هم درنظر بگیرید منتج به این قضاوت عمومی در مردم شده که حاکمیت چه در دست اصلاح طلبان و چه در دست اصولگرایان باشد هیچ کدام از این دو نمیتواند مشکلات کشور را حل کند.
به دلیل همین مسائل تردیدی نیست که ما مجموعه ای از آرا را چه در جبهه اصولگرایی و چه اصلاح طلبی از دست خواهیم داد. اما اینکه در نهایت این مجموعه آرا به اصطلاح ریزشی در هر دو جناح در انتخابات چه نقشی را بازی خواهند کرد باید دید که در آینده چه اتفاق حادث خواهد شد و اینکه آیا جریان دیگری خواهد توانست این رای های فروافتاده را جلب کند؟
مشارکت پایین باشد، اصولگرایان پیروز میدان می شوند
تصور می کنم که اگر در بر روی همین پاشنه بچرخد یعنی اتفاق خاصی نیفتد و این ناامیدی و یاس نسبت به آینده از هر دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی ادامه پیدا کند طبیعتا ما انتخابات بسیار بی فروغی خواهیم داشت و میزان مشارکت بسیار پایین خواهد بود. البته در چنین شرایطی جریان اصولگرایی با همان آرا کم شانس بیشتری دارد زیرا افرادی در جریان اصولگرایی هستند که به صورت سنتی و بدون توجه به اینکه به چه کسی رای می دهند به عنوان تکلیف پای صندوق رای می روند و به افرادی ولو اینکه به خوبی نشناسند رای می دهند.
آقای الویری شما قبول دارید که عملکرد شورای شهر یا فراکسیون امید در این نگاهی که منجر به یاس و ناامیدی مردم از اصلاح طلبان شده تاثیرگذار بوده است؟
در مورد عملکرد فراکسیون امید باید عرض کنم که در شروع به کار مجلس دهم از حدود ۲۹۰ نماینده ای که به مجلس راه یافتند ما متوجه شدیم که در خوشبینانهترین حالت یک سوم مجموع نمایندگان را در اختیار داریم. بنابراین باید انتظارات و توقعات خودمان را متناسب همین یک سوم تنظیم کنیم. به هر حال همین مجلس بود که توانست در تعیین ترکیب کمیسیون نظارت بر انتخابات شوراها به گونه ای عمل کند که بسیاری از افراد منتسب به جریان اصلاح طلبی که در حالت معمولی رد صلاحیت می شدند از جمله خود بنده، همه تایید صلاحیت شوند و در همان خانواده شوراهای بزرگ کشور بتوانند جایگاههای بالایی احراز کنند.
یا در نتیجه عملکرد فراکسیون امید در جریان قانون احزاب بود که امکان فعالیت احزابی که در حالت عادی نمی توانستند تاییدیه های لازم را برای فعالیت خود کسب کنند یا احزابی که در معرض منع فعالیت بودند تسهیل شود و بسیاری از طرح ها و لوایحی که انتظار نمی رفت در مجلس تصویب شد در نتیجه فعالیت فراکسیون امید بود که به نتیجه رسید که نمیتوان آنها را نادیده گرفت اما باز هم تاکید می کنم که ما باید انتظارت مان را متناسب با نیروهای خود در فراکسیون امید تنظیم کنیم.
شورای شهر پنجم شهرداری را با ۵۲ هزار میلیارد تومان بدهی تحویل گرفت
در مورد شوراها و به ویژه شورای شهر تهران هم باید در ظرف زمانی و محدودیتهای موجود اظهارنظر کرد. شورای شهر پنجم شهرداریای را تحویل گرفت که ۵۲ هزار میلیارد تومان بدهی داشت که البته امروز با بهرههای آن به ۶۸ هزار میلیارد رسیده است. شورای شهر شهرداری را تحویل گرفت که به جای داشتن ۲۵ هزار نیروی انسانی باید با پرداخت حقوق به ۶۵ هزار نفر کارمند امورات آنها و شهر تهران را رتق و فتق کند. شورای شهر پنجم با پروژه هایی روبرو شد که مطابق نیازهای شهر نبوده اما روی دستش مانده بود و باید برای آنها تصمیم می گرفت در چنین شرایطی ناگهان با تحریم بینالمللی مواجه شد که امکان تامین بسیاری از قطعات و لوازم مورد نیاز پروژه ها را نداشت ضمن اینکه هزینه ها نیز چند برابر شد. خب با این شرایط ما باید ارزیابی کنیم و ببینیم شورای شهر پنجم خوب عمل کرده یا خیر؛ تا اینجا به عنوان فردی که از نزدیک شاهد و ناظر بودم شهادت می دهم که شورای شهر هم از نظر ترکیب یعنی وجود تخصص های مختلف موردنیاز شهر، هم از نظر پاکدستی و سلامت و هم از نظر توان اجرای کار جزو بهترین ها و افراد پرتلاشی بودند که به صورت شبانه روزی وقت می گذارند.
ببینید کاری که شورای شهر پنجم در حوزه شفافیت انجام داده بی نظیر است. شما امروز به راحتی می توانید تمام معاملات بالای ۲۵۰ میلیون تومان، پروژههای در دست اجرا، تغییر کاربریها، سفرهای خارجی، حقوق مدیران و کارکنان شهرداری را به صورت شفاف رصد کنید که اقدام کمی نیست. مشکل جامعه ما این است که متاسفانه گاهی اوقات دچار افراط و تفریط می شود و نیمه خالی لیوان را مدنظر قرار داده و همین امر موجب شده همه چیز را تیره و تار ببیند در حالیکه واقعیت غیر از این است. ما نباید اقدامات موثری که در شورا شده را به دلیل همین گرایش به اخبار منفی نادیده بگیریم.
حضور فعال در انتخابات، فصل مشترک دیدگاه اصلاحطلبان
با تاکیدی که درباره شرایط پرنوسان اصولگرایان و اصلاح طلبان در جذب آرا داشتید سوالم این است که برنامه اصلاح طلبان برای بازسازی و ساماندهی سبد رای خود در انتخابات آینده چیست؟ آیا جریان اصلاحطلبی بنا دارد به صورت مستقل یا به صورت ائتلافی وارد عرصه انتخابات شود، چون آقای عارف چندی پیش اعلام کرده بودند به صورت مستقل میآییم و با توجه به تجربه لیست امید ائتلافی نخواهیم داشت.
هم اکنون افراد نظر شخصی خود را اعلام میکنند اما آنچه که به عنوان فصل مشترک دیدگاه اصلاح طلبان وجود دارد این است که به صورت فعال در انتخابات شرکت کنند و بتوانند بالاترین نقش را داشته باشند، در مورد اینکه حضور چگونه خواهد بود؟ اینکه اصلاح طلبان نسبت به رد صلاحیت ها چه عکسالعملی نشان می دهند آیا ادامه میدهند یا اینکه انتخابات را واگذار میکنند؟ اینکه آیا روی برخی افرادی که به نسبت برای مجلس مفید میدانند اما در خانواده اصلاح طلبان تعریف نمیشوند ائتلاف می کنند یا اینکه اصلا وارد هیچ ائتلافی نمیشوند؟ همه اینها موضوعاتی است که هنوز بحثهای آن شروع نشده است، تصور میکنم زمانی میتوان روی این موضوعات بحث کرد که کاندیداها معرفی و معلوم شود در سبد ما چه مجموعه ای از افراد وجود دارد تا متناسب با آن مجموعه تصمیم بگیریم.
بسته به شرایط ممکن است در حوزه انتخابیه ای به کسی رای بدهیم که نه اصولگرا و نه اصلاح طلب باشد. ممکن است ببینیم در شهرستانی یک فرد اصلاح طلب تاییدصلاحیت شده اما توانمندی لازم را برای انجام وظیفه نمایندگی ندارد ولی یک فرد اصولگرا توانمندی بیشتری دارد بنابراین به آن شخص رای دهیم. همه این ها موضوعاتی است که باید تصمیم را به زمان آینده موکول کرد.
گریزی از گفت و گوی ملی نداریم/ گفت و گو با رادیکال های دو جریان غیرممکن است
اخیرا موضوع جلسات گفت وگوی ملی با جدیت بیشتری از سوی افرادی از جناح اصولگرا و اصلاح طلب در دستور کار قرار گرفته، این نشست ها را تاثیر گذار می دانید؟ انتقادی که به این نشست ها وارد است این است که جای رادیکال ها در این نشست ها خالی است.
ما گریزی از گفت و گوی ملی نداریم؛ بنده تاکید می کنم نه تنها به گفت وگوی ملی باور دارم بلکه به گفت و گو با دشمنان خودمان در خارج از کشور هم باور دارم. معتقدم در شرایطی که ترامپ و وابستگان او برای ایران ایجاد کردند، ما نباید فرصت گفت و گو با جریان های مخالف ترامپ در اروپا و حتی درون آمریکا از دست بدهیم. تصورم بر این است که اگر مجلس ما و اشخاص حقیقی بیرون مجلس راه گفت و گو با تاثیرگذاران سیاست آمریکا را اعم از نمایندگان دموکرات در مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا را باز کنند، این حرکت می تواند ترامپ را در گوشه رینگ و محدودیت قرار دهد.
بنابراین اصل را چه در داخل و چه در خارج بر گفت وگو می گذارم، به طوری طبیعی این موضوع در داخل مهمتر و جدیتر است اما نکته مهم در داخل این است که مبحث گفت وگوی ملی از جایی می تواند شروع شود که همگرایی نسبی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر وقتی دو طرف قصد گفت وگو دارند اما یک طرف، دیگری را مهدور الدم می خواند و طرف مقابل هم حق و حقوقی برای مخاطب قائل نیست طبیعتا باب گفت و گو قابل باز شدن نیست.
بر اساس همین دیدگاه شروع کار گفت وگوی ملی با رایکالهای دو جریان غیرممکن است بنابراین در این مقطع باید آن را فراموش کنیم، اما نقطه شروع میتواند این باشد که در دو طیف اصولگرایی و اصلاح طلبی گروه هایی که نقاط مشترک با هم داشته و به هم نزدیکتر هستند کار را با جدیت دنبال کنند.
آیا علاقمند هستید در این نشست ها باشید؟
اگر فرصت داشته باشم استقبال می کنم.
انتخابات مجلس یازدهم سایه روشن های انتخابات ریاست جمهوری را مشخص می کند
تجربه سالیان نشان داده دولت در دوره های هشت ساله در دست اصولگرایان و اصلاح طلبان است ولی با وجود نارضایتی هایی که وجود دارد این نگرانی وجود دارد که در انتخابات ۱۴۰۰ فردی پوپولیست وارد عرصه انتخابات شده و آرا را به خود جذب کند، شما این خطر را چقدر جدی می بینید، ضمن اینکه آیا اصلاح طلبان درباره گزینه خاصی به نتیجه رسیدند؟
پیش بینیها در این زمینه بسیار سخت است زیرا ما در شرایطی به سر می بریم که حتی نمی توانیم فضای سیاسی سه ماه آینده را هم پیش بینی کنیم. آزمون انتخابات مجلس یازدهم قبل از انتخابات ۱۴۰۰ را پیش رو داریم که سایه روشن های انتخابات ریاست جمهوری را مشخص می کند.
آیا از نتایج انتخابات شورایاریها در تهران راضی بودید؟
تقریباً میزان مشارکت در حد ۴ سال پیش بود و بیش از نیم میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. با توجه به اختلاف نظری که برای برگزاری یا عدم برگزاری حتی تا روزهای نزدیک به انتخابات مطرح شده بود و شرایط تحریم و غیره نتایج انتخابات شورایاری غیرقابل انتظار بود و البته برنده بزرگ در انتخابات شورایاری، وزارت کشور و شورای نگهبان بودند چرا که سیستم رأیگیری الکترونیکی را در کشور برای اولین بار در یک کلان شهر ده میلیونی تست کردند. تصور میکنم نتایج موفقیتآمیز انجام الکترونیکی انتخابات در جمعه گذشته تحول بزرگی در نحوه برگزاری کلیه انتخابات آینده رقم خواهد زد که هم صحت برگزاری انتخابات و هم سرعت در اعلان نتایج و هم کاهش هزینهها را در برخواهد داشت.