گاف «سعید جلیلی» در مذاکرات هستهای
به گزارش اقتصادنیوز؛ ویلیام برنز، دیپلمات شناخته شده آمریکایی اخیراً کتابی با عنوان «گفتوگوهای پشت پرده» منتشر کرده و در آن پشت پردههایی از نامه اوباما به مقام معظم رهبری، تلاش برای دیداری "اتفاقی" میان رؤسای جمهوری ایران و آمریکا، مذاکرات هستهای و گفتوگوهای محرمانه را روایت کرده است.
روزنامه سازندگی اخیراً بخشهایی از کتاب خاطرات ویلیام برنز را با ترجمه «آرمین منتظری» منتشر کرده است. برنز در بخشی از این کتاب نوشته است:
«در ژنو، در نهم جولاى، در میانه توجهات انبوهى از رسانه هاى بین المللى تابوى حضور آمریکا در مذاکرات هسته اى با ایران را شکسته و به همراه همکارانم در گروه ۱+۵ دور میز مستطیلشکل مذاکره که در اتاقى کوچک قرار داده شده بود نشستم. رایس و استیو هادلى یادآورى کرده بودند که در طول مذاکرات چهره اى جدى از خودم نشان بدهم و یادم باشد در آغاز مذاکرات و وقتى که دوربین هاى خبرنگاران فیلم مى گیرند نمایشى قاطعانه داشته باشم.
آنها همچنین پیشنهاد کرده بودند شاید بهترین کار این باشد که در طول مذاکرات سخنى نگویم و به پاسخ هایى که ایرانى ها به سولانا مى دهند گوش کنم. پیشنهاد اول کاملاً منطقى بود اما پیشنهاد دوم نه منطقى بود و نه عملى. اگر هدف از پیوستن ما به مذاکرات این بود جدیت خود را نشان داده و ایران را به عنوان یک کودک مشکلساز معرفى کنیم، سکوت بر سر میز مذاکره این هدف را محقق نمى کرد.
بنابراین در حالى که به جلیلى که در مقابلم نشسته بود نگاه مى کردم، بیانیه اى کوتاه و ساده را قرائت کردم. ابراز امیدوارى کردم که ایرانى ها پیام حضور ما در مذاکرات را دریافت کرده باشند. ضمن اشاره به اینکه آمریکا کاملاً از پیشنهادات گروه ۱+۵ حمایت مى کند، تأکید کردم از اهمیت مسئله هسته اى ایران به خوبى آگاه بوده و مصمم هستیم مانع دستیابى به بمب هسته اى شده و ایران را وادار کنیم به تعهدات بین المللى اش پایبند بماند. علاوه بر این تصریح کردم ایران فرصتى نادر پیشروى خود دارد و ما امیدواریم استفاده لازم را از این فرصت ببرد.
جلیلى به دقت سخنان مرا یادداشت مى کرد و در طول سخنانم لبخند به لب مى آورد. در طول جلسه او و همکارانش مدام زیرچشمى به من نگاه مى کردند؛ گویى حضور یک آمریکایى در میز مذاکره چندان برایشان خوشایند نبود. در ادامه جلیلى نطقى چهل و پنج دقیقه اى درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد که در جاىجایش بر نقش سازنده ایران در منطقه تأکید شده بود. وقتى جلیلى مى خواست از ارائه پاسخ هاى صریح طفره برود، سعى مى کرد افراد حاضر در مذاکره را گیج و مبهوت کند و این سخنرانى یکى از آن مواقع بود. در بخشى از سخنانش نیز گفت به صورت پارهوقت در دانشگاه تهران تدریس مى کند. آنجا بود که احساس کردم اصلاً به دانشجویانش حسادت نمى کنم.
جلیلى در پایان سخنانش برگه هایى از تفاهم شفاهى ایران در اختیار اعضای مذاکرهکننده گذاشت. عنوان نسخه انگلیسى این برگه ها غلط املایى داشت. آنها به جاى اینکه در بالاى برگه بنویسند Paper Non (به معناى تفاهم شفاهى) نوشته بودند paper None (معناى لغوى اش مى شود: هیچ کاغذى نیست). البته به زودى معلوم شد که همان عنوان اشتباه بیشتر برازنده آن کاغذ بوده است.
سولانا و باقى ما نگاهى سریع به متن ارائهشده انداختیم. ناگهان نماینده فرانسه آهى کشید و غرغرکنان زمزمه کرد: «مزخرف است.» جلیلى ناگهان چهره اى بهتزده به خود گرفت و من هم نزدیک بود ژست قاطع خود را از دست بدهم. خوشبختانه دوربین ها از اتاق بیرون رفته بودند. همان روز عصر در یادداشتى کوتاه خطاب به رایس نوشتم «مذاکره پنج ساعت و نیمه امروز با ایرانى ها آشکارا به من یادآورى کرد که احتمالاً در طول چند سال گذشته چیزى را از دست نداده ایم.»»
***
گفتنی است ویلیام برنز و جیک سالیوان آمریکایی در مذاکرات محرمانه با عباس عراقچی و مجید تخت روانچی از ایران، ساختار توافق هسته ای را بنا کردند که بعدها توافق نهایی نیز بر همین بنیان امضا شد.