راز دار زدن دختر 13 ساله توسط شوهرخالهاش، فاش میشود؟
به گزارش اقتصادنیوز، این روزنامه در ادامه نوشت: با اعلام این خبر ماموران پلیس به خانه خاله سهیلا رفتند و با جسد حلقآویز دختر نوجوان در نزدیکی گاوداری روبهرو شدند. شوهر خاله سهیلا به نام سعید در بازجویی ها به پلیس گفت : باجناقم و همسرش به سفر رفته بودند و به همین دلیل مدتی بود سهیلا به خانه ما آمده و با ما زندگی میکرد تا با پسر چهار ساله ما بازی کند. من و همسرم در حیاط خانه مان گاوداری داریم و از این طریق زندگی مان را میگذرانیم . سهیلا دختر پرجنب و جوشی بود و مدام با فرزندمان بازی می کرد .آن روز عصر من و همسرم به گاوداری رفته بودیم و مشغول دوشیدن شیر گاوها بودیم .وقتی از گاوداری بیرون آمدیم با جسد حلقآویز سهیلا روبه رو شدیم و نمی دانیم او چرا خودش را کشته است .
خاله سهیلا نیز که از این ماجرا شوکه بود به ماموران گفت :خواهرم وقتی به سفر رفت سهیلا را به ما سپرد. او علایمی از افسردگی نداشت و نمی دانم چرا دست به خودکشی زده است.
قتل نه خودکشی
جسد دختربچه با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی پرداخت .در بررسی صحنه جرم مشخص شد طناب با گره های بسیار محکم به درخت بسته شده و به نظر میرسد گرهها کار یک مرد باشد. با به دست آمدن این سرنخ، شوهر خاله سهیلا بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت اما حرف های قبلی اش را تکرار و ادعا کرد از نحوه مرگ دختر نوجوان بی اطلاع است .
اعتراف عجیب
سعید در بخش دیگری از بازجویی های فنی لب به اعتراف گشود و گفت: من طناب را به درخت بسته بودم تا سگ ها را به آن آویزان و آن ها را تنبیه کنم. آن روز سهیلا مشغول بازی بود که به شوخی به او گفتم حالا که مرا اذیت می کنی خوب است تو را هم مانند سگ ها از درخت آویزان کنم .من طناب دار را دور گردن او انداختم اما او در یک لحظه ترسید و تقلا کرد و طناب کشیده شد . سهیلا نا خواسته خفه شد و من سعی کردم او را بلافاصله پایین بیاورم اما نشد .وقتی دیدم دخترنوجوان نفس نمی کشد همسرم را خبر کردم و با پلیس و اورژانس تماس گرفتیم.
راز شیطانی
به دنبال اظهارات سعید ،وی بازداشت شد .در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی صراحتاً اعلام کرد سهیلا قبل از مرگش مورد آزار قرار گرفته است.
تبرئه و فرار
با افشای این ماجرا سعید در دادگاه کیفری استان مرکزی پای میز محاکمه ایستاد و در حالی که منکر جرمش بود از اتهام قتل و آزار دختر نوجوان تبرئه و آزاد شد . سعید بلافاصله پس از آزادی اراک را ترک کرد اما با اعتراض پدر و مادر سهیلا به حکم صادره پرونده بار دیگر به جریان افتاد .در این میان روشن شد سعید به محل نامعلومی گریخته و احتمالاً زندگی پنهانی در پیش گرفته است .
4 سال بعد تلاش چهار ساله پلیس برای پیدا کردن ردی از سعید بی نتیجه ماند تا این که پلیس تهران دریافت وی به پایتخت فرار کرده و به عنوان پیک موتوری در یک رستوران مشغول به کار است.
بدین ترتیب پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به جریان افتاد و قضات دادگاه دستور بازداشت موقت وی را صادر کردند.
بازداشت سعید
سرانجام به دنبال چند ماه کار اطلاعاتی دیروز سعید در حالی که سوار بر موتور میخواست غذایی را از رستوران محل کارش به دست یک مشتری برساند با نیابت قضایی دستگیر و به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد. سعید در دادگاه تهران جرمش را انکار کرد و گفت که دختر نوجوان را آزار نداده و او را نکشته است. وی با دستور بازداشت موقت به اراک فرستاده شد تا بار دیگر از خود دفاع کند.