پیشبینی مسعود رجوی درباره آینده بهزاد نبوی
به گزارش اقتصادنیوز، وزیر صنایع سنگین کابینه میرحسین موسوی در زمینه شائبههای طرح شده درباره نگاه اقتصادی او و نخستوزیر قبل تاکید کرد:«ستاد بسیج مربوط به دولت شهید رجایی نبود. حتی قبل از دولت شهید رجایی مرحوم مهندس سحابی هم در سازمان برنامه، میخواست یک ستاد بسیج راه بیندازد، که فرصت آن حاصل نشد. در همان ستاد بسیج بحث سهمیهبندی کالاها مطرح بود و این کار، ابداع و ابتکار من نبود. تمام دفاع ما در برابر این اتهام که «کوپنیزم یعنی کمونیسم»، این بود که شرایط کشور ایجاب میکند که بعضی کالاها به صورت کوپنی توزیع شود.من در شرایط فعلی هم طرفدار کوپنی شدن هستم به این دلیل که هر بار به شهروند میروم و خرید میکنم، میبینم که قیمتهای اقلام ضروری مورد نیاز مردم، چند درصد بالا رفته است. این افزایش قیمتها معمولا در فاصله دو یا سه هفته شکل میگیرد. مردم نمیتوانند این شرایط را تحمل کنند. دولت باید دستهای از کالاها را با قیمت ثابت و با مقدار معین در اختیار مردم بگذارد، که بتوانند حداقل قوت زندگی خود را داشته باشند.در آن زمان که جنگ شروع شد، عمدهترین بندر وادراتی آن زمان کشور یعنی خرمشهر، از بین رفت. آن موقع بندر عباس فعلی، هنوز یک پروژه نیمه تمام بود، بندر امام امروزی وجود نداشت و عمده کالاهای ما از خرمشهر میآمد. ما تانکرهای شناور بزرگ حامل روغن خام داشتیم که از طریق خرمشهر میآمد و در مخازن روغن خام آن بندر ریخته شده و از آنجا حمل و توزیع میشد. خرمشهر که تصرف شد، تمام اینها از بین رفت و در جاهای دیگر هم هیچ تجهیزاتی نداشتیم. روغن نداشتیم. به همین دلیل یا دلایل مشابه، در خصوص مواد شوینده از نظر واردات مواد اولیه مشکلات داشتیم. در آن زمان که ما در حوزه تولید گوشت مرغ و گوشت قرمز خود کفا نبودیم و بخش زیادی را وارد میکردیم.به دلیل شرایط بحرانی، امکانات وارداتمان هم کم شده بود، بر این اساس ما به سراغ سهمیهبندی رفتیم، نه به این دلیل که یک اندیشه سوسیالیستی بر دولت حاکم باشد.»
نایبرئیس مجلس ششم در ادامه تصریح کرد:«من کوچکترین نقشی در ملی شدنها و مصادره شدنها نداشتم. تمام ملی شدنها در نهاد دولت موقت و مصادرهها توسط احکام شرع انجام شد. واقعیت این است که در دوران مهندس موسوی وقتی وزیر صنایع سنگین شدم، حدود ۷۰۰ واحد خصوصی تحت پوشش صنایع سنگین بود، که نه تنها آنها را از بین نبردهام، بلکه خیلی هم از آنها حمایت میکردم و خیلی از مدیران آنها هنوز هم با من رفاقت دارند، هنوز هم به سراغم میآیند.البته زمانی که من در صنایع سنگین بودم، آقای تحصیلی که قبل از انقلاب صاحب پارس متال بود، آمد و گفت: من میخواهم در صنایع سنگین سرمایهگذاری کنم. گفتم: در چه زمینهای؟ گفت: در نورد گرم. من گفتم: طبق قانون حفاظت و توسعه صنایع که به تصویب مجلس و شورای نگهبان رسیده است، نورد گرم جزء رشتههایی است که باید در اختیار دولت باشد. شما آمدهای و دقیقا همان را میخواهی؟ من که نمیتوانم قانون را عوض کنم. هر چیز دیگری غیر از آن بخواهی، ما به تو موافقت اصولی میدهیم تا بروی و سرمایهگذاری کنی. شاید چنین مواردی سبب شده باشد که بعضی احساس کنند که ما میخواستیم بخش خصوصی را از بین ببریم.البته اخیرا غیر از بازاریهای آن زمان، آقای حسین دهباشی در توئیتی به فوت آقای قندچی، مالک قبل از انقلاب شرکت ایران کاوه اشاره کرد و مرا مسئول سلب مالکیت وی در سال ۶۳ و متهم به «گُلکاری» (منظور کثافت کاری) کرده است. حال آنکه در سال ۶۱ که من وزیر صنایع سنگین شدم، ایران کاوه تحت پوشش دولت بود.»
سخنگوی دولت مرحوم محمدعلی رجایی در بخش دیگری از این گفتوگو به پیشبینی مسعود رجوی، درباره آینده خود اشاره کرد و گفت:« من به یاد میآورم که وقتی در زندان با مسعود رجوی در خصوص التقاطی بودن تفکرشان بحث میکردم، به من میگفت: ببین بهزاد این راهی که تو میروی، یک روز مالکیت خصوصی را هم قبول خواهی کرد. در آن زمان ما مالکیت خصوصی را قبول نداشتیم. در مجموع در بین روحانیون مبارز هم، - به جز امام خمینی- به نوعی گرایشهای چپ چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی، وجود داشت.»