تلفنهایی که دلواپسان را از خوابِ «مرگ برجام» پراند
به گزارش اقتصادنیوز؛ علی آزادی در گزارشی برای خبرآنلاین نوشت:
«در میانه گامهای دوم و سوم کاهش تعهدات برجامی ایران به عنوان راهبرد محوری دکترینِ فشار متقابل از یک سو، و تلاشهای دیپلماتیک وزارت خارجه و سفرهای بیوقفه ظریف از سوی دیگر، تحرکات جدیتر طرفهای اروپایی را برای احیای برجام برانگیخت. بنابراین آنگونه که انتظار می رفت خونِ دلواپسی بار دیگر در رگِ تعصبِ منتفعینِ بحران به جوش آمده است.
با خروج دولت ترامپ از برجام و تشدید تحریم و دامنهدار شدن مشکلات، غوغاسالاران دلواپس کمی آرام و قرار یافتند و مدتی بود که خط سکوت ناشی از رضایت در پیش گرفته بودند. اما به یکباره با صدای زنگ تلفنهای مکرون-روحانی، از خواب تعبیرنشده مرگ برجام پریدند و برای دور جدید هجمه به دیپلماسی دولت روحانی و شخص ظریف وارد میدان هیاهو شدند. البته تشدیدِ دلواپسیِ ذینفعانِ وضعیتِ بحران، تنها به درون مرزها محدود نبود و همچون گذشته عناصر متخاصم بیرونی با تحرکات آشکار، دلواپسی و عصبانیت خود را بروز دادند.
ذبح مصالح ملی پای منافع جناحی-انتخاباتی
از زمان آغاز به کار دولت روحانی تاکنون، تندروها به دلایلی که بر همگان روشن است، هیچ فرصتی را برای تهاجم علیه تعامل از دست نداده و همواره بر طبل تقابل و تشدید تنشها کوفتهاند. اینبار اما علاوه بر دلایل پیشین، با یک فوریت مواجهاند؛ «انتخابات مجلس».
تندروهای شکستخورده در انتخاباتهای اخیر از مدتها پیش روی وضعیت بحرانی حساب باز کردهاند. دلواپسین نیک میدانند که پیروزی دوباره دیپلماسی دولت روحانی نتیجهاش شکست دوباره تندروها در عرصه انتخابات مجلس است. محقق شدن امید تندروها برای موفقیت در انتخابات اسفند و بازگشت به کرسیهای قدرت، عملاً در گرو شکست تدابیر دولت روحانی و در نتیجه قطع امید کامل مردم از انتخابهای پیشین خودشان است.
لذا تداوم فضای بحرانی و شرایط نامطلوب کنونی، عملاً شرایط مطلوب برای دلواپسان محسوب میشود و طبیعی است که هرگونه تحرک برای تغییر این فضا را نیز برنتابند و به سرعت واکنش نشان دهند. اما فارغ از این نگاه منفعتجویانه که مصلحت ملی را پیش پای منفعت گروهی و جناحی ذبح میکند، تندروهای دلواپس با مصادره به مطلوب توصیهها و اظهارات رهبری درباره برجام و مذاکره سعی در پیشبرد مواضع [به بیان بهتر منافع] خود و تخطئه دستگاه دیپلماسی دارند.
هجمه های تکراری به ظریف
مصادره به مطلوب ها با چاشنی تقطیع، تحریف و تفسیر به رأی، بارها به ابزارِ تندروهابرای فضاسازی و تخریب دیپلماسی دولت تبدیل شده است. مورد اخیر یعنی سفر ناگهانی ظریف به محل برگزاری نشست سران گروه هفت در فرانسه بود که دوباره هجمه دلواپسان را علیه ظریف و دستگاه دیپلماسی دولت برانگیخت؛ با این بهانه واهی که اقدامی است برخلاف منویات رهبری.
این در حالی است که بازگشت ظریف از پاریس به تهران و پس از تنها یک روز عزیمت مجدد وی به محل برگزاری اجلاس گروه هفت در فرانسه، به وضوح حاکی از مشورت و رایزنی و سپس تصمیمگیری در عالیترین سطح نظام و اقدام هماهنگشدهای که ظریف تنها نقش مجری آن را ایفا کرد. یا آنطور که حسامالدین آشنا با زبان توئیتری خاص خودش نوشت: «مسئول تدبیرنظام بر اساس {حکمت}- رهبری/ مسئول مدیریت راهبردی سیاست خارجی بر اساس {مصلحت} -رئیسجمهور/ مسئول اجرای سیاست خارجی بر اساس {عزت}- وزیر امور خارجه/ نتیجه: حصر ایران خواهد شکست.»
در کشور ما سیاستهای کلان خاصه در عرصه دیپلماسی بدون مشورت در سطوح بالای نظام نه قابل طرح است و نه به مرحله اجرا میرسد. کما اینکه در دور قبل مذاکرات هستهای از زمان آغاز محرمانه در عمان تا پایان مذاکرات ایران و ۵+۱ در هتل کوبورگ وین، و نهایتاً امضای برجام و تصویب آن در مجلس از همین قاعده پیروی میکرد.
همچنین در طول مذاکرات تمامی محورهای مهم از طرق مختلف (خطوط امن و یا در موارد حساس با سفر یک فرد معتمد به تهران و سپس بازگشت به محل مذاکرات) به اطلاع رهبری میرسید و توصیهها و رهنمودهای مربوطه نیز از ایشان دریافت میشد.
حرکت در مسیر توصیه های رهبری
یک سال و چند ماه پس از توافق حسن روحانی طی سخنرانی روز دانشجو در دانشگاه تهران، روحانی با تأکید بر اینکه هیچ قدمی در مسأله برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم، اظهار داشت: نامههای مکتوب ایشان خطاب به بنده موجود است و هیچ نامهای نبوده که ایشان به من داده باشند و دستور قاطعی برای اجرای آن صادر نکرده باشم و همواره مبنا دولت بر این بوده که دستورات ایشان کاملاً اجرایی شود ... در روند مذاکرات، روزی ایشان دستوری فرمودند و در پاسخ چنین گفتم که اجرای آن چه بسا مشکل و دشوار باشد، اما ایشان تأکید کردند که با توکل به خدا کار را به جلو ببرید، بلافاصله پس از آن تیم هستهای را به تهران فرا خوانده و توضیح دادم که نظر مقام معظم رهبری چنین است و باید اینگونه عمل شود و آنها چنین مطرح کردند که اگر اینگونه عمل کنیم، دیگر مذاکره تمام شده است، ولی پس از چند ساعت مشورت، به آنها اطمینان دادم که با توکل به خدا از این مشکل عبور خواهیم کرد و شما با ایمان قوی کار را به جلو ببرید و با توکل به خدا نکاتی را که رهبر معظم انقلاب بر آنها تأکید داشتند، اجرا کردیم ... برای تصمیماتی که در روند مذاکرات اتخاذ میشد، ساعتها با مقام معظم رهبری جلسه داشتیم.
محمدرضا باهنر از چهرههای اصیل اصولگرا اخیراً در شبکه افق حاضر شد و پاسخهایی صریح به افاضات مجری دلواپس داد که مدعی مخالفت رهبری و اصولگرایان با تصویب برجام بود: «اینکه میگویید جریان اصولگرایی با برجام مخالف بوده است! من این را قبول ندارم. شما فکر میکنید اگر برجام مخالف جدی در سطح بالای نظام داشت اصلاً کسی این اجازه را داشت که برجام را امضا کند؟ شما فکر میکنید رهبری با برجام مخالف بودند اما نتوانستند جلو آن را بگیرند؟ شما فکر میکنید اگر در مملکت رهبر معظم انقلاب نهایتاً تصمیمی بگیرند کسی هست که بتواند خلاف آن عمل کند؟»
فصل مشترک دلواپسین داخلی، اپوزیسیون خارجی و تیم ب
این روزها با بررسی اجمالی هشتگ ظریف در توئیتر و سپس تفکیک توئیتهایی که بر علیه وی نوشته شدهاند، نکتهای قابل تأمل پیش رو قرار میگیرد که هم تآسفآور است و هم هشدارآمیز. کافی است نام و عکس اکانتها را بپوشانید (صرف اینکه با مواضع و بستگیهای کاربر مربوطه آشنایی قبلی نداشته باشید) احتمالاً به سختی میتوان مرز قابل ملاحظهای میان دو طیف تخریب چی داخلی و خارجی که با جنگ روانی مجازی علیه ظریف فضاسازی میکنند دریافت. هر دو طیف با ادبیاتی تند و واژگان توصیفی نسبتاً مشابه ظریف را خائن، دروغگو، نوکر، گوش به فرمان، توجیهگر و ... لقب میدهند. تنها نکتهای که میتوان از آن برای مرزبندی تفکیک این دو طیف به کار گرفت میتواند این باشد که مخالفان نظام جمهوری اسلامی ظریف را مجری دستور کار رهبری و توجیهگر و گوش به فرمان نظام و ... میدانند و ارزشیها سعی میکنند ظریف را در مقابل رهبری و در نوکری آمریکا لقب دهند.»