تحلیل کیهان از دیدار «مقتدی صدر» با مقاممعظمرهبری؛ به «خاورمیانه جدید» خوش آمدید!
به گزارش اقتصادنیوز در بخشی از این یادداشت آمده است: سفر «صدر» به تهران و دیدارش با رهبر معظم انقلاب پس از دو دیدار مشابه دو هیئت دیگر مقاومت با رهبر معظم انقلاب صورت میگیرد. یکی دیدار هیئت حماس و دیگری دیدار هیئت انصارالله یمن. اگر دقت کرده باشید، در این دو دیدار نیز سرداران سلیمانی و سلامی حضور داشتند! دیدار رهبران مقاومت یکی پس از دیگری با رهبر انقلاب آن هم در شرایط فعلی چه معنایی دارد؟ برای درک بهتر اهمیت این موضوع، مروری کنید صحبتهای عاشورایی سید حسن نصرالله، دیگر رهبر بزرگ مقاومت درباره رهبر انقلاب را. هم انقلابیون یمن، هم مقاومت فلسطین، هم سید حسن نصرالله هر سه تأکید کردهاند، در صورت وقوع جنگ با ایران، در کنار ایران خواهند ایستاد و به قول سید مقاومت «امام حسین(ع) زمان را تنها نخواهیم گذاشت». این سفر در چنین فضایی صورت گرفته است و مخاطب پیامش نیز بیش از هر کس میتواند، آن طرف آبیها باشند! به قول ستوننویس بیبیسی، این دیدار، «نمایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه بود». این یعنی، خبرهایی در راه است...! این سه سفر و سه دیدار که در یک جهت و با یک هدف صورت میگیرند را اگر بگذاریم کنار سخنرانیهای حماسی اخیر سید حسن نصرالله، سید عبدالملک الحوثی در عصر عاشورا و مواضع اخیر رهبران حماس و بسیاری از رهبران مقاومت در عراق(مثل سیدهاشم الحیدری)، پاسخ اینکه «چه خبرهایی در راه است؟» کمی روشن میشود. نخستوزیر رژیم صهیونیستی مدتی است با اهداف انتخاباتی به کشورهای همین سه رهبر مقاومت حمله میکند. این رژیم صراحتا میگوید مواضع متحدان ایران را هدف قرار میدهد. صدها گزارش و موضعگیری رسمی و غیررسمی درباره حضور رژیم صهیونیستی در جنگ یمن نیز منتشر شده است. به عبارت دقیقتر طی هفتههای گذشته رهبران آن جریانهای سیاسی به دیدار «آقا» آمدهاند که مستقیم یا غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی درگیرند. این آمدنها و رفتنها قطعا یک پیام بسیار روشن دیگر برای رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد: «ایران پرچمدار مقاومت است و همواره و در همه حال، کنار آن میمانیم». یکی از مهمترین دلایل دور ماندن سایه جنگ از ایران اسلامی، وجود همین گروههای مقاومت است. دشمن اهل محاسبه است. اگر در محاسبات دشمن، حمله نظامی هزینه نداشته باشد، تردید نداشته باشید لحظهای تردید نمیکند. وقتی محاسبات دشمن نشان دهد در صورت آغاز جنگ، جنگ محدود به ایران نخواهد ماند و کل منطقه درگیر خواهد شد، عقب مینشیند. توان بالای نظامی و موشکی کشورمان نیز در این محاسبات میآید. این یعنی همان «موازنه قدرت» که دانشآموختههای علوم سیاسی و روابط بینالملل آن را یکی از مهمترین عوامل جلوگیری از بروز جنگ میدانند. همینجا به سادهلوحی کسانی که معتقدند، برای دور کردن سایه جنگ فقط باید مذاکره کرد- بخوانید از مولفههای قدرت کاست و توان هستهای و موشکی و منطقهای را داد- کمی فکر کنید. البته «سادهلوح» خواندن چنین افرادی، در صورتی است که، تحلیلمان خوشبینانه باشد! برخی فکر میکنند، فقط با مذاکره است که میتوان جلوی جنگ را گرفت و به اقتصاد هم رونق داد. آن هم مذاکرهای که نتیجه آن، تضعیف تواناییهای کشور در برابر مثلا آزادی پولهای بلوکه شده باشد! در حالی که تضعیف تواناییِ یک طرف، یعنی به هم خوردن «موازنه» که میتواند به تنهایی باعث تشجیع دشمن و آغاز جنگی باشد که نتیجه آن از همان ابتدا قابل پیشبینی است. یادمان باشد توقف کمکها به متحدان(اینجا مقاومت) نیز یعنی، از دسترفتن یک مولفه مهم قدرت و در نتیجه از بین رفتن همان موازنه!
این روزنامه در پایان نوشت: محوذ مقاومت به پرچمداری ایران، امروز در اوج قدرت و اقتدار است. نه انصارالله یمن مثل گذشته دستبسته و بیسلاح است، نه حماس و نه حشدالشعبی و بهطور اولی، نه ایران. مقاومت فلسطین به برکت تواناییهای جدید موشکی خود جنگهای 33 روزه و 23 روزه را به جنگهای دو سه روزه تقلیل داده، انقلابیون یمن از تفنگ برنو و کلاشینکف، رسیدهاند به موشکهای قارهپیمای نقطهزن و شلیک به مراکز مهم نظامی و اقتصادی سعودی، حزبالله لبنان هم رسیده به جاییکه با یک جمله، سرزمینهای اشغالی را به هم میریزد و با یک موشک کورنت، به نتانیاهو سیلی میزند. اینها «نشانههای آغاز تغییری بزرگ در غرب آسیا» است، به بیان دیگر آرزوی بوش که در پی ایجاد «خاورمیانه جدید»! بود تحقق یافته اما، به نفع ایران و مقاومت و نه آنگونه که آمریکا آرزو میکرد.