غلامرضا تاجگردون:

خاتمی تیمی را برای مذاکره با لاریجانی فرستاد/مشخص بود که لاریجانی زیر بلیط عارف نمی‌رود

کدخبر: ۳۰۲۹۵۸
اقتصادنیوز؛ غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس از پشت پرده ائتلاف‌های پارلمانی و تصمیم اشتباه عارف برای کاندیدا شدن در انتخابات هیات رئیسه صحبت کرد و مجلس فعلی را دستپخت شورای نگهبان در ردصلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب دانست.
خاتمی تیمی را برای مذاکره با لاریجانی فرستاد/مشخص بود که لاریجانی زیر بلیط عارف نمی‌رود

به گزارش اقتصادنیوز؛ بخشی از گفت‌وگوی غلامرضا تاجگردون با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید:

آقای تاجگردون! بدون تعارف، شما مجلس دهم را با همه توضیحاتی که درباره آن و شرایط شکل گیری اش دادید، «عصاره فضائل ملت» می دانید؟

من نمی‌خواهم به فردی توهین کنم فقط باید بگویم که مجلس می‌توانست از این‌ بهتر باشد و ما خود این مسیر را انتخاب کرده‌ایم. اگر از خیلی‌ها سوال کنید ناراحت هستند که در مجلس حضور دارند، این دلخوری‌ها البته از افراد نیست بلکه به‌دلیل فرآیندها است. ولی نمی‌شود جریانی را بازخواست کنیم که چرا این لیست را بستند.

وقتی لیست‌های اول تا سوم یک جریان رد صلاحیت می‌شود عملا راه دیگری برای از دست نرفتن فرصت ۳۰ کرسی مجلس به جز همین لیست نبود. شاید یکی از نکات مثبت قانون اصلاح انتخابات که البته تصویب نشد، موضوع سهمیه‌بندی برای جناح‌های سیاسی بود. فرض کنید جریان اصولگرا در تهران ۳۰ درصد آرا را دارند اما یک نفر را نیز در مجلس ندارند. در دوره قبل نیز اصلاح‌طلبان همین درصد را داشتند اما یک نفر در مجلس نداشتند. ما نیز باید به‌مانند دیگر نظام‌های پارلمانی، به این افراد سهمیه بدهیم. در این صورت دیگر لازم نبود اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در لیست‌های یکدیگر حضور داشته باشند ولی شورای نگهبان ایراد گرفت و اجازه تصویب این طرح را نداد.

مجلس دهم آقا ندارد

آیا شما مجلس چندقطبی را که در این دوره نیز تا حدی ظهور و بروز یافته است، گزینه‌ مناسبی برای نظام پارلمانی در ایران می‌دانید؟

اتفاقا در بدو تشکیل این دوره از مجلس من در مصاحبه‌ای تاکید کردم که مجلس کنونی «آقا» ندارد. هنوز سه فراکسیون هم تشکیل نشده بود اما مشخص بود که این مجلس آقا ندارد. برخی از بزرگان تصور می‌کردند یک لیست را که ارائه کرده‌اند پس پیروز شده‌اند. مثلا لیست امید حدود ۱۸۰ نفر را شامل می‌شد اما یکی از این افراد آقای علی لاریجانی بود، بنابراین مشخص بود که ایشان زیر بلیط آقای محمدرضا عارف قرار نمی‌گیرند. در آن زمان تنها به برد در برابر جناح مقابل فکر شد و اساسا برنامه‌ای برای پس از پایان انتخابات تعیین نشده بود. بنابراین این مجلس تکلیفش از نظر من مشخص است.

مجلس چندقطبی کنونی پشتوانه فکری ندارد

اما نکته‌ای نیز وجود دارد و آن اینکه چندقطبی با تفکر می تواند کارآمد نیز باشد اما چند قطبی اتفاقی به هیچ وجه مناسب نیست. و چند قطبی کنونی مجلس نیز از پشتوانه فکری بهره نبرده است. برای نمونه در هیئت رئیسه لیست امید من با آقای جعفرزاده، نایب‌رئیس فراکسیون مستقلین تفاوت فکری ندارم یا حتی با آقای کاظم جلالی نیز در تفکر اداره کشور تفاوت‌های فاحشی نداریم. اما ما در دو فراکسیون جدا حضور داریم و بعد برای اینکه یک نفر کارپرداز یا عضو هیئت‌رئیسه مجلس شود حاضر هستیم تا کل بازی را بر هم بزنیم که همین کار را نیز انجام دادیم.

شاید شما خیلی اختلاف فکری با آقای کاظم جلالی نداشته باشید اما به‌نظر می‌رسید که اختلافات جدی میان آقایان عارف و جلالی وجود دارد تا حدی که عارف حتی حاضر شود قدرت لابی گری و نفوذ جلالی در مجلس را نادیده بگیرد و ائتلاف با مستقلین را برهم بزند. ائتلافی که می‌توانست نتایج بهتری برای اصلاح‌طلبان درپی داشته باشد...

من از روز نخست تشکیل مجلس پیشنهادی را مطرح کردم که نظرات مثبت و منفی درباره آن ایجاد شد اما آقای عارف و لاریجانی هردو با آن موافقت کردند. ببینید به‌دلیل اینکه بحث اصلی بر سر چینش هیئت‌رئیسه بود، درواقع اختلافات از همین نقظه آغاز شده‌ بود و دعوایی پیرامون نحوه اداره مملکت یا استراتژی مجلس وجود نداشت.

لیست مشترک هیئت‌رئیسه با مستقلین را به عارف پیشنهاد دادم

بحث آن بود که در سال اول چه کسی رئیس‌ باشد و ۹ کرسی دیگر را چه افرادی به خود اختصاص دهند. پیشنهاد من آن بود که کسی کاری به اینکه آقای عارف رئیس می‌شود یا لاریجانی نداشته باشد و به ۹ نفر دیگر فکر کنیم. در همین راستا، پنج نامزد را آقای لاریجانی پیشنهاد بدهد و پنج فرد دیگر را نیز آقای عارف پیشنهاد دهد. ما این لیست ۱۰ نفره را به صحن می‌بریم. نماینده‌ها باید ۹ نفر را برای کرسی‌ها انتخاب کنند و البته رئیس‌مجلس نیز باید برگزیده شود. عارف و لاریجانی نیز نامزد ریاست هستند. خب اگر در صحن آرای آقای لاریجانی بیشتر باشد خود به خود اعضای نزدیک به او نیز پنج نفر می‌شوند و آقای عارف نیز همچنان چهار عضو را در هیئت‌رئیسه خواهد داشت و اینگونه جریانی کنار گذاشته نمی‌شود. در بحث نواب نیز همین پیشنهاد را مطرح کردم مبنی بر اینکه آقای عارف دو نفر را به آقای لاریجانی پیشنهاد بدهند و ایشان نیز دو نفر را به آقای عارف. هر فرد می‌تواند یکی از افراد پیشنهاد شده را بپذیرد و این می‌تواند یک لیست مشترک کارآمد باشد. یعنی در مجلس دو نائب‌رئیس حضور دارند که این دو جریان آن‌ها را قبول دارند و در مورد ۹ عضو هیئت رئیسه نیز به همین ترتیب می‌شود.

نظرات شخصی عامل تفرقه میان مستقلین و امیدی‌ها بود

از همین‌جا برخی به‌فکر این افتادند که شاید نام من از لیست درنیاید و انشقاق‌ها ایجاد شد. در سوی مقابل نیز اصولگراهای ولایی رشد کردند و تعداد خود را افزایش دادند و توانستند تا در برابر آقای لاریجانی قدعلم کنند و بدین ترتیب‌ مرزبندی‌های سیاسی تغییر کرد.از این رو معتقدم اگر تا حدی نظرات خیلی شخصی افراد وارد ماجرا نمی‌شد، مجلس می‌توانست موثرتر ظاهر شود.

آقای بهزاد نبوی نیز از طرح پیشنهادی شبیه به آنچه که شما عنوان کردید به آقای عارف و لاریجانی در سال اول مجلس برای ما روایت کردند که بر اساس آن هر دو طیف یک فراکسیون واحد تشکیل دهند و یک هیئت‌رئیسه مشترک داشته باشند تا بازی در مجلس دست تندروها نیفتند. با این حال  به تعبیر آقای نبوی لاریجانی پذیرفته ولی برخی از همین دوستان اصلاح‌طلب شما قبول نکردند. شما سهم خود اصلاح‌طلبان را در این ضعیف شدن جایگاه فراکسیون امید در مجلس را چقدر می دانید؟

شاید برخی راضی نباشند من این اظهارات را بیان کنم اما می‌گویم. زمانی که بحث هیئت‌رئیسه مطرح بود، جلسه‌ای با حضور آقای خاتمی و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب برگزار شد. من و آقای تابش را دعوت کردند تا نظرات ما را نیز بررسی کنند.

آقای خاتمی تیمی را برای مذاکره با علی لاریجانی فرستاد

من همین صحبت‌ها را در آن جلسه نیز بازگو کردم. اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق آن جمع ازجمله شخص آقای خاتمی موافق بودند که این پیشنهاد ایده خوبی برای مجلس است و قرار نیست کشمکش‌های سیاسی ایجاد شود. درنهایت هزینه سنگین کارآمدی یا ناکارآمدی مجلس را شخص آقای خاتمی می‌دهد. ایشان پیام «تکرار می‌کنم» را صادر کرد. او دلسوزی بیشتری در این‌باره داشت چراکه پای لیست خود ایشان وسط بود و نمی‌خواست که این لیست ناکارآمد باشد. بنابراین پیشنهاد ما پذیرفته شد و تیمی را نیز مامور مذاکره با آقای لاریجانی و گروهش کردند. البته مذاکرات به نقطه مشترکی نرسید. البته نمی‌شود اینگونه گفت که تنها در جناح‌ اصلاح‌طلب با وحدت دو جریان مخالفت بود بلکه در اعضای حامی آقای لاریجانی نیز این مخالفت‌ها وجود داشت. من در سه نوبتی که با شخص آقای لاریجانی گفت‌وگو کردم ایشان هربار پیشنهاد مرا پذیرفتند.

اما در آن زمان اصولگراهای ولایی تمام توان خود را بکار بستند تا چنین اتفاقی رخ ندهد و با توسل به اهرم‌های فشاری که در اختیار داشتند بر آقای لاریجانی و حامیانش در مجلس فشار می‌آوردند و دلیل اصلی نیز آن بود که در صورت اتحاد مستقلین و اصلاح‌طلب‌ها، اصولگرایان ولایی حذف می‌شدند. بنابراین از آقای لاریجانی درخواست می‌کردند تا در لیست‌ها حضور داشته باشند. آقای لاریجانی نیز دارای سبقه اصولگرایی هستند و نمی‌توانست این افراد را کاملا کنار بگذارند. اما زمانی که افراد تندرو در لیست لاریجانی حضور پیدا می‌کردند، اصلاح‌طلب‌ها دیگر میلی به ائتلاف نداشتند. البته جناح آقای لاریجانی نیز اعلام می‌کرد که دلیلی ندارد که کاملا سابقه خود را نادیده بگیرم. بنابراین نمی‌شود گفت که امیدی‌ها عامل اصلی تفرقه شدند و شاید اصولگرایان تندرو در آن برهه تاثیر بیشتری بر این شکاف داشتند.

به پیام «تکرار می‌کنم» آقای خاتمی اشاره کردید، آیا اساسا این دست از پیام‌ها باز هم می‌تواند نوعی خیزش اجتماعی را برای حمایت از یک جناح در انتخابات ایجاد کند؟

تجربه چند دور گذشته انتخابات مجلس نشان می‌دهد که در ادوار مختلف واژه‌هایی به جریان‌ها کمک کرده‌اند. در این دوره تکرار بود ودر دوره‌های پیشین واژه ها و اتفاقات دیگر. قطعا اصلاح‌طلبان برای برون رفت از وضعیت کنونی واژه یا استراتژی جدیدی را استفاده خواهند کرد.

پس از انتخابات سال سوم مجلس، لاریجانی احساس خطر کرد

روایت‌هایی که از سوی چهره‌های اصلاح‌طلب مجلس نسبت به دلایل شکست فراکسیون امید در انتخابات اخیر هئیت‌رئیسه بیان شده‌اند همگی به انفعال این فراکسیون و آقای عارف به عنوان لیدر آن اشاره می‌کنند. با این حال شما از اهرم‌های فشار اصولگرایان تندرو نام بردید که توانستند با توسل به آن‌ مستقلین را به سوی خود متمایل کنند، این اهرم‌ها از نظر شما چه بودند؟

شاید کسی تاحالا به طور صریح به این مسائل نپرداخته باشد اما باید توجه داشت که ما در مجلس دهم چهار انتخابات را برای هیئت‌رئیسه برگزار کردیم که همگی نیز با یکدیگر تفاوت داشته‌اند. در دور نخست نوعی وزن‌کشی سیاسی انجام شد. خود من در این دوره با وجود اینکه آقای علی لاریجانی را فردی باهوش، توانا و منصف می‌دانم اما به آقای عارف رای دادم. در سال دوم نیز که کسی از امیدی‌ها کاندیدا نشد و آقای لاریجانی رئیس‌ ماند. سال سوم اتفاق عجیبی افتاد. و جریانات با هدف وزن‌کشی در صحنه انتخابات هیئت‌رئیسه حضور پیدا کردند. آقای حاج‌بابایی نیز از اصولگرایان ولایی برای رقابت با آقای عارف و لاریجانی وارد میدان شد. بنابراین می‌شد به این دوره به‌عنوان نوعی وزن‌کشی سیاسی نگاه کرد و خیلی بحث آن نبود که چه کسی پیروز شود. پس از پایان انتخابات آقای عارف آرای بیشتری از دو کاندیدای دیگر اخذ کرد و وزن‌ها همانطور که پیش‌بینی هم می شد مشخص شد. به‌نظر من فردی که بیشتر از همه متوجه وزن خودش در مجلس شد آقای لاریجانی بود. آقای لاریجانی فردی زیرک و سیاستمدار است. در حقیقت اصولگرایان ولایی سعی داشتند به او بفهمانند که بدون حمایت آن‌ها، نمی‌تواند رئیس مجلس بماند. بنابراین وقتی آقای حاج‌بابایی کنار کشید تعدادی به لاریجانی رای دادند و بدین ترتیب او پیروز شد.

امیدی‌ها لاریجانی را وادار به ائتلاف با ولایی‌ها کردند

اشتباهی که فراکسیون امید مرتکب شد آن بود که سیگنال دادیم که وزن ما همینقدر است و وزن آقای لاریجانی نیز به‌تنهایی برای ریاست کافی نیست از این‌رو می‌تواند برای ریاست با اصولگراها وارد ائتلاف شود. بنابراین باید رای سال چهارم با تیزهوشی وارد عرصه می‌شدیم. من یکی از افرادی بودم که اصرار کردم تا آقای عارف کاندیدا نشوند. در این دوره زمانی که آقای لاریجانی آقای عارف را در برابر خود دید، شرط پیروزی خود را در ائتلاف با اصولگراها می‌دانست.  او می دانست که ولایی ها حتما به‌دنبال سهم‌خواهی و معامله خواهند بود. این سهم همان کرسی نائب‌رئیسی مجلس بود. بنابراین زمانی که نام آقای مصری در لیست قرار می‌گیرد طبیعی است که آقای علی مطهری دیگر نمی‌تواند نایب‌رئیس بماند.

گفتم خط قرمز فراکسیون امید باید علی مطهری باشد

من در جلسه فراکسیون امید نیز این موضوع را مورد تاکید قرار دادم که خط قرمز جریان امید باید علی مطهری باشد. چراکه نگاه جامعه اکنون معطوف به علی مطهری است. من به توانایی ایشان نیز کاری ندارم اما باید پذیرفت که ایشان در جامعه مورد توجه هستند. بنابراین من گوشزد کردم که اگر علی‌ مطهری از هیئت‌رئیسه بازبماند فراکسیون امید باید هزینه گرافی را بپردازد تا به جامعه بفهمانیم که چرا نتوانستیم او را در کرسی نایب‌رئیسی حفظ کنیم. پس از انتخابات مشخص شد که آقای عارف به اندازه همان سال نخست رای کسب کرده‌اند.

حذف مطهری از هئیت‌رئیسه اشتباه استراتژیک اصلاح‌طلب‌ها بود

بنابراین ما باید حدس می‌زدیم که فراکسیون امید اگرچه ۱۸۰ نماینده را در کلام وارد مجلس کرد اما در سال سوم با همه توانش هم که ظاهر شد تنها ۱۱۴ رای را کسب کرد، دیگر توانایی برای رسیدن به کرسی ریاست را ندارد. بنابراین امید باید به نوعی بازی سیاسی تن می‌داد تا از هزینه‌های سیاسی کم می‌کرد. به‌نظر من حذف علی‌مطهری یک استباه استراتژیک برای اصلاح‌طلبان بود. آقای لاریجانی نیز از موضع خود و حامیانش تصمیم درستی گرفت و نباید انتظار داشت تا او خود را فدای اقداماتی بکند که در نتیجه بازنده آن باشد.

به‌نظر می‌رسد که آقای عارف خود را در بسیاری موارد بر حق می‌داند و اصلاح‌طلبان نیز در سال‌های گذشته سکوت کرده‌اند و تنها در سال جاری است که انتقادات نسبت به اینکه چرا عارف عملکرد لیدری در مجلس نداشته شدت گرفته است. در شورای عالی سیاست‌گذاری نیز وضع بر همین روال است و عملا به دلیل تعارفات باعارف برخی در حال جدا شدن از آن هستند. آیا بخشی از تصمیمات اشتباهی که توسط جریان اصلاحات چه در مجلس و چه خارج از آن گرفته شد به تعارفات اصلاح طلبان با آقای عارف بر نمی‌گردد که از سال ۹۲ آغاز شده است؟

البته ایشان شاید حق داشته باشد. عارف می‌گفت من یک اصلاح‌طلب با تابلوی مشخص بودم و شما مرا وادار کردید تا کناره‌گیری کنم ، بنابراین آقای عارف خود را محق تر از آقای روحانی می‌دانست و خیلی از اطرافیان او نیز دائما این حق را به وی می‌دهند. اینکه ما آقای عارف را برای ریاست‌جمهوری مناسب بدانیم یا خیر بحث دیگری است اما او اگر خود را ذی‌حق بداند نیز درست است.

عارف اصلا لابی کردن را بلد نیست

به‌هر حال آقای عارف بابت فداکاری در انتخابات ۹۲، حق خود را به‌عنوان سر لیست و لیدر اصلاح‌طلبان در مجلس به دست آورد، اما با توجه به تجربه و درک شما از مناسبات سیاسی درون مجلس، آیا عارف در این چهارسال در حد و اندازه‌های یک پارلمانتاریست ظاهر شد؟

عارف در کسوت معاون آقای خاتمی و در کارهای اجرایی قطعا موفق‌تر بودند چراکه به روندها و اصول‌ها آشنایی کامل دارند. اما حضور در مجلس مستلزم دارا بودن چند خصیصه است که نمی‌توان آن‌ها را در وجود آقای عارف یافت.یکی از آن‌ها لابی‌گری است که آقای عارف اصلا لابی را بلد نیست چراکه فردی اخلاقی است. اگر در جایی لازم باشد تند و تهاجمی با فردی برخورد کند او چنین رفتاری انجام نمی‌دهد. بنابراین شخصیت عارف رفتار پارلمانی آقای عارف را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به نظر من آقای عارف از منظر اینکه در سال ۹۲ فداکاری کرد حق داشت در مجلس باشد اما از نظر فعالیت در مجلس اولا باید توجه داشت که در این دوره، مجلس آقا نداشت؛ اگرچه حتی آقای عارف رئیس فراکسیون امید باشند. آقا به معنای بالا نشستن نیست. من همیشه گفته‌ام که ریاست در مجلس با ریاست بر مجلس متفاوت است. الزامی نیست که برای ریاست بالای مجلس بشینید.

مثل زمانی که آقای حداد عادل در دور هفتم رئیس بودند و آقای محمدرضا باهنر نیز در مدیریت مجلس فعال بودند؟

بله کاملا تاثیرگذار بودند.

در سال ۸۴ نیز اصلاح‌طلبان تجربه‌ای مشابه‌ای داشتند که بخشی از آن‌ها از آقای معین که اتفاقا مثل آقای عارف شخصی دانشگاهی بودند  حمایت کردند و آرای اصلاح‌طلبان شکسته شد. درحالی که می توانستند از آقای هاشمی حمایت کنند. آیا این تجربه دلیل آن نبود که جریان اصلاحات به این جمع‌بندی برسد که شخصیت روحانی برای کشاندن مردم پای صندوق رای از عارف مناسب‌تر بود؟

ببینید شما نمی‌توانید آقای هاشمی را با آقای روحانی مقایسه کنید. یعنی اینکه آن میزان تمایزی که بین آقایان هاشمی و معین بود میان روحانی و عارف نیست. سطح مدیریتی و مبارزاتی آقای هاشمی خیلی بالاتر از آقای معین بود. اما بین عارف و روحانی تا این اندازه فاصله نبود. اگر در برابر آقای عارف آقای هاشمی حضور داشتند، او حق نداشت خود را برتر بداند.

در سال ۹۲ به خاتمی می‌گفتند عارف رای نمی‌آورد...

اینکه آقای عارف و نزدیکان او اخیرا می‌گویند که نظرسنجی که در اختیار آقای خاتمی قرار گرفت و درآن رای روحانی بیشتر از او اعلام شده بود ساختگی بود، حقیقت دارد؟ البته گمانه‌زنی‌هایی مطرح می‌شود نسبت به اینکه این اطلاعات نادرست را حزب کارگزان در اختیار آقای خاتمی قرار دادند.

من نیز این را شنیده‌ام. اطلاع دقیقی در این باره ندارم اما این احتمال هم ممکن است. اما می دانم که در آن زمان خیلی‌ها تماس می‌گرفتند و می‌خواستند تا به آقای خاتمی اطلاع داده شود که آرای روحانی بالاتر است و آقای عارف رای لازم را کسب نخواهد کرد.

روحانی با سه جمله رئیس‌جمهور شد

معتقدید که در دوگانه عارف-روحانی در سال ۹۲، آیا واقعا آقای عارف جذابیت لازم را برای ایجاد خیزش مردمی داشت؟

خیر اما آقای روحانی نیز این جذابیت را نداشت. یک اتفاق روحانی را بالا آورد.

اما آقای روحانی در بزنگاه مهم در آستانه انتخابات توانست تا در جامعه موج ایجاد کند.

البته قابل پیش‌بینی نبود. آقای روحانی با بیان سه جمله اقبال عمومی در انتخابات ۹۲ را به دست آورد. شاید آقای عارف نمی‌توانست چنین جملاتی را عنوان کند. من حقوقدان هستم، سرهنگ نیستم و حمله گازانبری بود که روحانی را بالا آورد و قشر اصلاح‌طلبان و به‌خصوص نیروهای جوان‌تر را تحت تاثیر قرار داد. اصلاح‌طلبان در آن روزها تشنه بودند تا فردی پیدا شود و اینگونه جملات را با جسارت بیان کند.

اصلاح‌طلبان و اصولگرایان باید تغییر چهره دهند

آقای تاجگردون! این روزهای مانده تا انتخابات، اصولگرایان در حال کری خواندن برای اصلاح‌طلبان هستند که در انتخابات اسفندماه پیروز خواهند بود، از سوی دیگر اصلاح‌طلبان نیز می‌گویند حتی اگر مشارکت پایین بیاید یا حتی مردم از اصلاح طلبان ناراضی باشند بازهم رای آنها به سبد اصولگرایان نمی رود. شما احتمال می‌دهید که در صورت پایین بودن مشارکت، رای اصولگراها از اصلاح‌طلب‌ها بیشتر شود؟

البته نیروهای سنتی که دیگر نباید پا به میدان بگذارند و معتقدم که هر دو جناح باید تغییر چهره بدهند. یعنی اگر منظور اصولگراها این باشد که لیستی مطرح شود که ۸۰ درصد آن از افراد ادوار گذشته باشند، فکر نمی‌کنم رای لازم را کسب کنند. مردم که می‌دانند اگر این افراد قرار بود اقدامی انجام دهند در طی این سه دهه عملی شده بود. اما ممکن است اگر چهره‌های جدید حضور یابند با گفتمان به روزتر پیروز شوند.

اصولگراها به پیروزی در اسفندماه امید نداشته باشند

چهره‌های جوان‌تر اصولگرا که گاها مواضع‌ تندتری نسبت به اصولگراهای سنتی دارند؟

شاید مردم از افراد تندروتر استقبال کنند! (خنده)

از افرادی مثلآقای بذرپاش؟

بله برای مثال آقای مهرداد بذرپاش.  او می‌داند چگونه انعطاف نشان دهد و یا تهاجمی عمل کند حتی توانست در مجلس نهم موافقت ما را برای هیئت‌رئیسه نیز کسب کند. شاید مردم از جریان امید ناراحت باشند اما دل خوشی هم از اصولگراها ندارند. مردم بیشتر به دنبال آن هستند که چه کسی بیشتر می‌تواند نیاز آن‌ها را برطرف کند. به نظر من اصولگراها خیلی امیدوار نباشند که مانند مجلس نهم با یک لیست حضور یابند و پیروز شوند. در مورد اصلاح‌طلب ها نیز این چنین است.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید